فیلوجامعه‌شناسی

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل: دیالکتیک

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد ادامه مطلب...از دکتر کریم مجتهدی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ سیر دیالکتیکی روح از رهگذر مفهوم و صورت عقلی در سیر دیالکتیکی کلام منعکس می‌شود و فاعل فعل استدلال در منطق دیالکتیکی نفس روح است.

▬ به نظر هگل، دیالکتیک روشی نیست که فیلسوف یا شخص او به عنوان فیلسوف به کار برده باشد. حتی، از لحاظی می‌توان گفت که هگل اولین کسی است که دیالکتیک را به عنوان روش فلسفی کنار گذاشته است. هگل اعتقاد دارد که قدمت دیالکتیک به اندازه خود فلسفه است و برای روشن کردن این موضوع به تاریخ رجوع می‌کند و می‌گوید که در دوره قبل از فلسفه یعنی، دوره اسطوره‌سازی فکر جنبه بحثی و جدلی ندارد.

░▒▓ دیالکتیک در دوران اسطوره

▬ مرحله اسطوره، مرحله متکلم وحده است؛ ولی، شخصی که به اسطوره قائل است و خود را بدان راضی می‌کند بالضروره با خود اسطوره متفاوت است یا در هر صورت با نظر مخالفی روبرو می‌شود. چنین شخصی کوشش می‌کند به نحوی خود را از این اسطوره که در واقع، «وضع مقابل» شخص اوست یا در هر صورت نظر مخالفی که به صورت اسطوره دیگر وجود دارد رها سازد. این کوشش نوعی تفتیش و رد و سرباز زدن از نظر مخالف است، چه این نظر مخالف به صورت درونی باشد چه به صورت بیرونی. این کوشش برای از بین بردن طرف مقابل یا در هر صورت وادار ساختن او به گفتن مطالبی مطابق اسطوره مورد اعتقاد است. این نوع کوشش هنوز دیالکتیکی نیست. لحظه‌ای که چنین شخصی به جای تفتیش و تحمیل جهل خود به دیگری با او به بحث می‌نشیند و این گفت و شنود متوجه نتیجه‌ای می‌گردد که با توجه به جوانب مختلف موضوع حاصل خواهد شد، آن‌گاه، شخص قائل به اسطوره به عالم و فیلسوف تبدیل می‌گردد.

░▒▓ دیالکتیک نزد فلاسفه یونان و قرون وسطی
▬ بدون شک، این گفت و شنود نزد سقراط و افلاطون به طور آگاهانه‌ای انجام گرفته است و محاورات افلاطونی جنبه ارتقایی دارد، گویی سقراط با در نظر گرفتن عقیده شخص مخاطب خود بدون این‌که بخواهد نظر خود را تحمیل کند او را به گذشت از محدوده متداول ذهنش دعوت می‌کند. برای سقراط دیالکتیک روش تربیت است، او معلمی است که بدین وسیله ذهن را پرورش می‌دهد، به طوری که، حتی، از امکانات انتزاعی آن نیز فراتر رود و مخاطب را متوجه ابعاد مثالی و احیاناً مثال اعلا کند. ولی، به نظر هگل نزد سقراط و افلاطون دیالکتیک فقط در چارچوب فکر و کلام به کار می‌رود و صرفاً انتزاعی است و چون تمامیت انضمامی امور بدین وسیله لحاظ نمی‌شود، در نتیجه، کوچک‌ترین اثری در واقعیت نمی‌گذارد. این نوع فعالیت فقط به این دلیل دیالکتیک نامیده می‌شود که عامل نفی کننده‌ای در بحث کلامی به کار رفته است والا جز نوعی روش تحقیق و توصیف انتزاعی فلسفی چیز دیگری نیست. به نظر هگل در گفت و شنود میان سقراط و مخاطبان او، خاصه موقعی که او با معارضان خود اختلاف پیدا می‌کند، دیالکتیک هنوز خیلی نزدیک به اصل و منشأ ابتدایی خود است و در رساله‌های افلاطونی هنوز اعتقاداتی شبیه به دوره اساطیری دیده می‌شود.
▬ در فلسفه ارسطو روش دیالکتیک کمتر از فلسفه افلاطونی وضوح دارد و آشکارا بیان نمی‌شود. این روش به صورت معارضه (Apories) عنوان می‌شود و اعتقاد بر این است که حل مسأله از بحث ناشی می‌شود و این استنباط خاص از رهگذر فلاسفه قرون وسطی تا زمان ما ادامه پیدا می‌کند. البته، به مرور زمان دیالکتیک به صورت محاوره و بحث، نه الزاماً با فرد دیگر، بلکه با خداوند درآمده است. مثلاً، در آثار آگوستین و بعد از او در فلسفه دکارت.

░▒▓ دیالکتیک در دوران جدید
▬ در فلسفه دکارت، دیالکتیک به صورت تعمق (Meditation) درآمده است و همین روش را فلاسفه قرن هفدهم و هیجدهم تا کانت و فیخته و شلینگ به کار برده‌اند. از لحاظی و در وهله اول می‌توان به غلط تصور کرد که این متفکران اخیر نسبت به افلاطون و سقراط نوعی انحطاط فکری داشته‌اند و حال این‌که چنین نیست. زیرا، در بحثی که این فلاسفه عنوان می‌کنند، جملگی کوشش دارند انتقادات و ایرادات را به مثابه «وضع مقابل» گفتار خود در نظر بگیرند و آن‌گاه، به نتیجه‌گیری بپردازند. به هر حال، کسی که با آگاهی این آثار فلسفی را مطالعه می‌کند به ناچار سنت فکری را از لحاظ تاریخی در نظر می‌گیرد و برای دریافت نظر خاص هر یک از فلاسفه به مقایسه و تقابل افکار آن‌ها می‌پردازد.

░▒▓ دیالکتیک نزد هگل
▬ هگل، خود را چنین محقق آثار فلسفی می‌داند و به همین دلیل او یکی از اولین نویسندگان تاریخ فلسفه است یا در هر صورت جزو اولین کسانی است که آگاهانه بدین کار پرداخته‌اند. بدین جهت هگل ادعا می‌کند که دیالکتیک را به عنوان روش فلسفی به کار نمی‌برد، بلکه با مطالعه در تاریخ فکر انسان و تحول آن از رهگذر آثار پرارج فلاسفه بزرگ گذشته و بیان نحوه تحقق این تحول، دیالکتیک را نشان می‌دهد. از لحاظی می‌توان تصور کرد که این کار هگل نوعی بازگشت و رجعت به فلسفه و روش افلاطون باشد، زیرا، همان‌طوری که افلاطون به یادداشت جریان بحث و محاوره (Dialogue) میان سقراط و پارمنیدس و پروتوگوراس و غیره پرداخته است، هگل نیز به بیان گزارشی از جریان محاوره میان افلاطون و دکارت و اسپینوزا و کانت و فیخته و شلینگ مبادرت ورزیده است. ولی، باید دانست اگر هم هگل چنین کاری را کرده باشد باز بدان اکتفا نکرده است، زیرا، به نظر او دیالکتیکی که در محاوره و مباحث فلاسفه دیده می‌شود خود چیزی به جز جنبه‌ای از دیالکتیک واقعیت انضمامی هستی نیست. به همین دلیل تاریخ فلسفه جنبه‌ای از تاریخ جهان است و صیرورت دیالکتیکی هستی با عامل انسانی که خود نیز جزوی از هستی است توأماً جهتی به تفکر و جهتی به تاریخ می‌دهد و چنین دادگاهی است که جهان و انسان را مورد قضاوت قرار می‌دهد. هگل می‌گوید «تاریخ جهان قاضی جهان است» (Weltgeschichte ist Weltgericht) یعنی، آن‌چه بر اثر فعالیت فکری و یدی (کار) بر جهان می‌گذرد، در عین حال، به مثابه حکمی است که درباره جهان صادر می‌شود و اعتبار زمانه را مشخص می‌کند.

░▒▓ بیان انضمامی و واقعی دیالکتیک
▬ هگل، به این ترتیب، تصور می‌کند با فلسفه خود فقط واقعیت را توصیف می‌کند و در گفتار خود آن را منعکس می‌سازد، نه این‌که مثل پیشینیان دیالکتیک را فقط به عنوان روشی فلسفی به کار برده باشد. همان‌طوری که بیان شد چون هگل به دیالکتیک واقعیت اعتقاد دارد، توصیف این واقعیت نیز ضرورتاً دیالکتیکی می‌شود. با توضیح دیگر می‌توان گفت که دیالکتیک هم واقعی است، و هم در واقعیت اثر می‌گذارد. هگل به خوانندگان کتاب «پدیدارشناسی روح» پیشنهاد تجربه ساده‌ای را می‌کند و می‌گوید ساعت خود را نگاه کنید و ببینید مثلاً، ظهر است، روی کاغذی بنویسید «الآن ظهر است» و آن‌گاه، دوباره به ساعت خود نگاه کنید، خواهید دید که حقیقت به خطا تبدیل شده است و «اکنون، ظهر و پنج دقیقه است» پس، هستی واقعی انضمامی می‌تواند حقیقتی را که انسان کشف کرده است به خطا تبدیل کند، یعنی، از لحاظ این‌که واقعیت در زمان قرار می‌گیرد زمان نیز واقعیتی به دست می‌آورد. این موضوع از دوره افلاطون و پارمنیدس و، حتی، شاید قبل از آن‌ها امر شناخته شده‌ای بوده است، ولی، به نظر هگل قبل از او به جنبه اصلی این مسأله توجه نشده است و آن جنبه‌ای است که انسان قادر است با کلام مکتوب خود خطا را در بطن واقعیت حفظ کند. این خطا به صورت نوشته شده باقی می‌ماند و توسعه می‌یابد، به طوری که، حتی، خود انسان را نیز می‌توان خطایی دانست که در واقعیت انضمامی استمرار می‌یابد. انسان می‌تواند بر اساس خطای خود یا بهتر بگوییم با خطای خود زندگی کند. ولی، باید دانست که اگر این خطا استمرار می‌یابد منحصراً از این لحاظ است که قابلیت این را دارد که دوباره به حقیقت تبدیل شود. یعنی، خطا قابل اصلاح است و به همین دلیل عدم محض نیست و تجربه نشان می‌دهد که خطاهای انسانی طی زمان اصلاح می‌شود و تبدیل به حقیقت می‌گردد. حتی، می‌توان گفت که هر حقیقتی خطایی است اصلاح شده، زیرا، حقیقت اندکی بیشتر از واقعیت است. حقیقت واقعیت آشکارشده‌ای است، حقیقت واقعیت است به اضافه کلامی که آن را آشکار کرده است و به همین دلیل در بطن حقیقت اختلاف میان واقعیت و کلامی که آن را آشکار می‌کند وجود دارد. این اختلاف به صورت تقابل فعلیت می‌یابد و کلامی که آن را آشکار می‌کند وجود دارد. این اختلاف به صورت تقابل فعلیت می‌یابد و کلامی که با واقعیت مطابقت ندارد خطایی بیش نیست. پس، به طور واقعی فقط منحصراً وقتی حقیقت وجود دارد که خطا نیز وجود داشته باشد، ولی، خطا به طور واقعی فقط در کلام و گفتمان (Discours) انسانی وجود دارد. یعنی، انسان از رهگذر کلام خود تنها موجودی است که می‌تواند خطا کند و با خطای خود زندگی کند و باز او تنها موجودی است که می‌تواند به حقیقت تحقق بخشد. بدون انسان جهان هستی فقط موجود است، ولی، حقیقت ندارد. حقیقت و خطا فقط توسط انسان در جهان پدید می‌آید.

░▒▓ ارتباط کار و فکر با تبدیل خطا به واقعیت
▬ مفسران فلسفه هگل، سعی کرده‌اند این قسمت از افکار او را با مثال‌های زنده و ساده امروزی توضیح دهند. مثلاً، می‌گویند فرض کنیم شاعری در قرون وسطی گفته باشد: «مردی از روی اقیانوس پرواز می‌کند». البته، گفته او در آن دوران خطا است، ولی، امروز ما اگر عبارت او را تکرار کنیم خطا نکرده ایم. در حقیقت، کلام عوض نشده است، بلکه هستی توسط انسان با کلام مطابقت داده شده است. عملی که واقعیت را به منظور مطابق ساختن آن با خطای انسانی تغییر می‌دهد کار نامیده می‌شود. انسان امروزی با کار خود به خطای عمدی و تخیلی شاعر قرون وسطایی تحقق بخشیده است. به معنایی کار نفی واقعیت است. انسان به وسیله تفکر و کار خود به حقیقت در جهان طبیعی تحقق می‌بخشد. به همین دلیل انسان فقط موجودی میان موجودات نیست، بلکه نفس حقیقت است، نفس فکر و اندیشه است، نفس روح است.
▬ هگل، همین استدلال را در مورد کلامی که حقیقت خود انسان را نیز بیان می‌کند صادق می‌داند. یعنی، کلام انسان نیز قسمتی از هستی است و همان اوصاف را داراست که کل هستی دارد. تحقق حقیقت در کلام نیز به همان نحو طبیعت انجام می‌گیرد. تحقق حقیقت در کلام نیز دیالکتیکی است، یعنی، کلام مطلق حقیقت را نمی‌تواند بیان کند، بلکه این بیان نیز در «وضع مقابل» خود صیرورت می‌پذیرد. حقیقتی که به زبان آورده می‌شود همیشه قسمتی از حقیقت است، یعنی، تمامیت آن فقط در تمام ازمنه و امکنه می‌تواند حاصل شود، یعنی، در انتهای تاریخ. بدین معنی نفس حقیقت اعم از حقیقت علمی یا فلسفی نیز تحول‌پذیر و از صفت تاریخیت برخوردار است. این گونه اعتقاد به نظام فکری هگل ساحت و بعد خاصی داده است، به طوری که گویی فلسفه او نه فقط میدان را بر نحله‌های ضد خود تنگ نمی‌کند، بلکه درست بر عکس، این نحله‌ها را نیز به عنوان «وضع مقابل» نظام فکری خود دلیل بر حیات نظر اصلی خود می‌داند. این جنبه فکر هگل با تمام ادعایی که فلسفه او دارد مانع از این می‌شود که افکار او جنبه جزمی به معنای متداول کلمه داشته باشد. گفت و شنود آزاد در این فلسفه نه فقط ممکن است، بلکه اصل بر همین قرار گرفته است و به همین دلیل به نظر هگل دیالکتیک در فلسفه فقط موقعی صحیح انجام می‌گیرد و جنبه جدلی کورکورانه و سفسطه عوام‌فریبانه به خود نمی‌گیرد که عقل به طور آزاد مراحل آگاهی خود را طی کند و با در نظر گرفتن جنبه‌ای از مسأله جنبه‌های دیگر را نیز به دست فراموشی نسپارد و به مرور زمان و تدریجاً به حقیقت تحقق بخشد.
مأخذ: tahoordanesh
هو العلیم

یک دیدگاه: نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناختی پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از حسن یوسف‌زاده؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مقدمه

▬ لیندا وودهد در مقدمه‌ی کتاب «پیتر برگر و مطالعه دین» (۲۰۰۱) می‌گویند: «اگر جنگ جهانی اول را به عنوان مرزی در نظر بگیریم که در آن سوی مرز، نویسندگانی مانند مارکس، دورکیم، وبر و زیمل قرار دارند، مطمئناً در این سوی مرز، تعداد انگشت‌شماری، از جمله دیوید مارتین، رابرت بلا، رابرت وثنو و پیتر برگر قرار دارند که برگر از همه برجسته‌تر است».  پرداختن به برگر به دلایل متعددی اهمیت دارد. وی امروزه، در زمره‌ی جامعه‌شناسان برجسته غربی قرار دارد. او دارای یک نظام فکری منسجم است؛ به طوری که همه اندیشه‌های متأخر او بر پایه کتاب «برساخت اجتماعی واقعیت؛ گفتارهایی در جامعه‌شناسی معرفت»، یعنی، بنیان فکری و فلسفی او، شکل گرفته و همه تحلیل‌ها و نظریات وی از بنیادهای فلسفی و روش‌شناختی پدیدارشناختی الهام می‌گیرد. صرف نظر از داوری ما نسبت به دیدگاه‌های برگر، این نوع پایبندی به بنیان‌های فکری و فلسفی تقریباً، در همه‌ی آثار و اندیشه‌ها می‌تواند الگویی برای پژوهشگرانی باشد که در حوزه‌های علمی معرفتی قلم می‌زنند. برگر بیش از چهار دهه فعالیت عرصه‌ی دین و عرفی شدن را حرفه‌ی خویش ساخته است. جالب آن‌که بسیاری از موضوعاتی که در چهار دهه گذشته محور مباحث و نوشته‌های وی قرار گرفته، در سال‌های اخیر به متن مطالعات جامعه‌شناسی دین راه یافته است. نمونه‌ی روش آن، وارونه گشتن جریان عرفی شدن است که برگر از اوایل سال ۱۹۷۴ متوجه این موضوع مهم شده و به آن اشاره کرده است. هم‌چنین، یکی از علاقه‌مندی‌های دیرین برگر، موضوع دین و جهانی شدن می‌باشد که تنها در دهه‌ی اخیر در سطح گسترده‌ای رواج یافته است. علاقه‌ی اصلی برگر به موضوع دین و تکثرگرایی، اخیراً به موضوعی محوری در جامعه‌شناسی دین تبدیل شده است، به گونه‌ای تا جایی که وارنر (۱۹۹۳) مدعی شده، موضوع دین و تکثرگرایی در حوزه‌ی جامعه‌شناسی دین به یک «پارادایم جدید» تبدیل شده است.

▬ برگر از جامعه‌شناسانی است که باید به جد کانون مطالعه قرار گیرد. صرف‌نظر از این‌که وی را جامعه‌شناس دین بدانیم یا نه، کمک ارزشمندی به شکل‌گیری جریان سوم جامعه‌شناسی کرده است؛ جریانی که در آن مدرنیته، الزاماً با دین‌داری مخالف نیست. برگر منشأ تحولات و نگرش‌هایی جدید در جامعه‌شناسی است. وی آرای بسیار گسترده و مکتوبات و ادبیات بسیار وسیعی دارد، اما، این مقاله تنها به بخش کوچکی از آرای وی در حوزه‌ی دین، آن هم با تأکید بر روش‌شناختی متمرکز است. این مقاله در چهار بخشِ زندگی نامه، معرفی آثار، اندیشه‌های مؤثر بر او و نظریه دین اختصاص یافته است.

░▒▓ پیتر برگر، یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟
▬ پرسشی که همواره برای اندیشمندان علوم اجتماعی مطرح می‌شود این است که به لحاظ نظم فردی و اجتماعی و حوزه‌ی تخصص، پیتر برگر یک جامعه‌شناس است یا یک متأله؟ در جامعه‌شناسی آیا جامعه‌شناس دین است یا جامعه‌شناس معرفت؟ در پاسخ به این پرسش، به طور کوتاه می‌توان گفت که ورود و علایق برگر به الهیات و مباحثی که در این زمینه دارد و نیز عدم اعتماد وی به متألهین و انتقادهایی که از آن‌ها می‌کرد، این شائبه را ایجاد می‌کند که وی در مقام یک متأله عمل می‌کرده است. کتاب‌های «بینش متزلزل»، «همهمه مجموعه‌های رسمی»، «شایعه‌ی فرشتگان» و «ضرورت بدعت‌آمیز» سرشار از مباحث الهیاتی است. در میان دانشمندان کسی را نمی‌توان سراغ گرفت که برگر را از نظر دیسیپلین در زمره‌ی متألهین قرار داده باشد. از سوی دیگر، دانشگاه بوستون، سمت برگر را استاد جامعه‌شناسی و الهیات اعلام کرده است که در دانشکده‌ی هنر و علوم دانشگاه بوستون تدریس می‌کند. برگر خود را یک جامعه‌شناس می‌داند:

▬ جامعه‌شناسی حرفه‌ی من است و هیچ اعتبارنامه‌ای به عنوان یک متأله ندارم، ولی، این امر مانع نمی‌شود که من به مسائلی بپردازم که فراتر از چارچوب جامعه‌شناسی قرار دارند.... من دو کلاه پوشیده‌ام؛ یکی در جایگاه جامعه‌شناس و دیگری در جایگاه کسی که علایق خامی به الهیات دارد.

▬ عمده آثار و اندیشه‌های برگر در حوزه جامعه‌شناسی است. کتاب «دعوت به جامعه‌شناسی» (۱۹۶۳) وی، چهل و یک بار تجدید چاپ و به شانزده زبان دنیا ترجمه شده است. او خود نیز همواره از خویشتن به عنوان یک جامعه‌شناس یاد کرده است، اما، آیا برگر یک جامعه‌شناس دین است یا باید وی را در زمره‌ی جامعه‌شناسان معرفت قرار داد؟ از آن‌جایی که برگر پدیده‌ی دین را نیز به عنوان نوعی معرفت مورد بررسی قرار می‌دهد، می‌توان گفت: «برگر یک جامعه‌شناس معرفت است». مهم‌ترین اثر برگر، «برساخت اجتماعی واقعیت؛ گفتارهایی در جامعه‌شناسی معرفت»، در حوزه‌ی جامعه‌شناسی معرفت قرار دارد و یکی از مهم‌ترین منابع این رشته به شمار می‌آید. جامعه‌شناسی معرفت برگر به شدت بر همه‌ی مطالعات وی سایه افکنده است. در مطالعات او، دین نیز به عنوان نوعی معرفت بشری، همواره در قالب جامعه‌شناسی معرفت مطالعه شده است.

ادامه...

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 06 فروردین 1392 ساعت 13:15 ادامه مطلب...

زمینه‌های عقیدتی و اجتماعی پلورالیسم؛ تتبع در مضامین پنج‌گانه نسبیت‌گرایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حمید پارسانیا 


 

▬ تکثرگرایی (پلورالیسم) ابعاد و صور مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی و دینی دارد. کثرت انگاری نسبت به دین، طرحی است که برخی از دانشمندان و متکلمین غربی با تأثیر پذیری از دیدگاه فلسفی خاصی در پاسخ به بعضی مسائل عقیدتی و هم‌چنین، برای حل برخی از مشکلات اجتماعی ارائه می‌دهند.

▬ مسأله عقیدتی مربوط به نجات و رستگاری انسان است. از دیدگاه کلیسا مسیح «ع»، تنها راه نجات و وصول به بهشت است. این نجات در کلیسای کاتولیک، با انجام مراسمی خاص و نزد پروتستان‌ها از طریق ایمان، تأمین می‌شود. این عقیده هنگامی به صورت یک مسأله در می‌آید که از سرنوشت دیگر انسان‌ها پرسش شود و دوزخی بودن این غیر مسیحیان با انگیزه‌ها و دلایلی مختلف، مورد استبعاد یا انکار قرار گیرد.

▬ منشأ اجتماعی پلورالیسم نیز نحوه زیست مسیحیان با پیروان سایر ادیان و مهم‌تر از آن، رفتار با دیگر انسان‌ها است؛ و این مشکل هنگامی به صورت یک مسأله اجتماعی در آمد که نظام بورژوازی پس از پشت کردن به عقل نظری و عملی و پس از ادبار از سنت‌های دینی، با اتکاء به عقلانیت ابزاری یعنی، تکنولوژی و بوروکراسی در مسیر اقتدار دنیوی، ناگزیر از جهانی شدن و توسعه شد. این نظام به تناسب، ارتباطات گسترده و فراگیری را طلب می‌کرد. روابطی که سنت‌های دینی و بومی جوامع و فرهنگ‌هایی را که در مسیر امپراطوری قرار می‌گیرند، تاب نمی‌آورد.
▬ مسأله اول، یک بحث اعتقادی است و در قلمروی علومی قرار می‌گیرد که ناظر به فلسفه حیات انسان هستند، مانند متون و نصوص دینی، کلام، فلسفه و عرفان. و، اما، مسأله دوم مربوط به رفتار عملی است و مبانی اعتقادی، گرچه در نحوه حل آن، دخیل هستند و لیکن پرداختن به آن، همواره در دایره مسائل عملی و محدوده احکام فقهی واقع می‌شود.
▬ پاسخ مشکل دوم تنها در صورتی از محدوده مباحث فقهی خارج می‌شود که مبانی فلسفی فرصتی برای اعتقاد یا سلوک دینی باقی نگذارد.

ادامه...

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 26 مهر 1391 ساعت 17:13 ادامه مطلب...

پـ۵ـنج سؤال خوب که یک مدیر خوب از نیروهایش می‌پرسد

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از دنیای اقتصاد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ یک مدیر زیرک می‌تواند با پرسیدن سؤالات درست و، سپس، با دقت گوش فرا دادن به پاسخ کارمندانش، به روحیات، صلاحیت و شایستگی آنان، هم‌چنین، اثر بخشی جمعی کارکنانش پی برده و بر آن‌ها تأثیر بگذارد.

▬ اگر به کارمندان نشان دهید که دغدغه‌های مهم آنان را درک می‌کنید، کارکردی همانند پاداش و جایزه مالی دارد و انگیزه و روحیه آنان را بالا می‌برد.

▬ در ادامه به پنج سؤال هوشمندانه‌ای می‌پردازیم که به شما کمک می‌کنند تا به درک عمیق‌تری نسبت به کارمندانتان، کسب و کارتان و بازار رقابتی دست یابید.

░▒▓ ۱‌. بزرگ‌ترین مانع برای جذب مخاطبان جدید چیست؟
▬ بازاریاب‌ها مواظب هستند تا مبادا قرارداد فروشی منعقد کنند، در حالی که شرکت قادر به ارائه خدمات مؤثر نباشد. بنا بر این، پاسخ به این سؤال، موضوعات مهمی را برای شما آشکار می‌کنند.
▬ به طور مثال، ممکن است شما پی ببرید که فرآیند جذب مشتریان جدید طولانی است یا مشکلاتی در فرآیند سفارش در شرکت وجود دارد. از سوی دیگر، اگر با این پاسخ مواجه شدید که «تنها کمبود وقت» بزرگ‌ترین مشکل برای جذب مشتریان جدید است، بدانید این خبر خوبی برای شرکت است. این پاسخ به شما می‌گوید که کل سیستم در وضعیت خوبی به سر می‌برد و روحیه کارمندان نیز بالا است.

░▒▓ ۲‌. کارها چگونه پیش می‌روند؟
▬ چنین سؤال‌هایی که دامنه پاسخ به آن‌ها وسیع است، به سرعت افرادی که همواره شاکی هستند را شناسایی می‌کند، هم‌چنین، مشکلات مهم را نمایان می‌سازد. وقتی این سؤال را می‌پرسید، منتظر درخواست کارمندانتان با این مضمون باشید که «این مشکل را حل کنید». شاید، این درخواست‌ها درست یا نادرست باشند، ولی، اگر با درخواست‌هایی نظیر «ما به نمونه‌های بیشتری نیاز داریم»، «تحویل به کندی صورت می‌گیرد» یا «ما قابل رقابت نیستیم». روبه‌رو شدید شاید نیاز باشد بررسی بیشتری حول موضوعات مطرح شده داشته باشید تا دریابید کدامیک از مشکلات نیاز به رفع و رجوع دارند.
▬ از همه مهم‌تر، پاسخ به این سؤال به نوعی به روحیه کارمندان بخش فروش برمی‌گردد. اگر پاسخ‌ها این مضمون را داشته باشند که کارها به کندی پیش می‌رود یا اصلاً پیش نمی‌رود، آن‌گاه، آن‌چه شما واقعاً با آن مواجهید، همانا روحیه کارمندانتان است. افرادی که چنین پاسخی به شما می‌دهند، قاتل فروش هستند و یک مدیر باید علل را کشف و آن را حل کند.

░▒▓ ۳‌ . مهم‌ترین فرصت پیش روی شرکت چیست؟
▬ پاسخ به این سؤال این مهم را نشان می‌دهد که تیم فروش قوای خود را کجا متمرکز کرده است. پاسخ به این سؤال ممکن است علامتی باشد دال بر این‌که واحد فروش شرکت، برخلاف اهداف شرکت عمل می‌کند.
▬ برای مثال، امکان دارد واحد فروش وقت خود را صرف محصول و خدماتی کند که کمترین منفعتی را برای شرکت شما نداشته باشند. در عین حال، ممکن است شما با طرح این سؤال فرصتی را کشف کنید که مدیر قبلی آن را تشخیص نداده باشد.

░▒▓ ۴‌. اگر شما قادر بودید تنها یکی از مشکلات سازمان را رفع کنید، آن مشکل کدام بود؟
▬ این سؤال افراد را مجبور می‌کند تا پاسخ دقیق و مشخصی ارائه کنند و از بحث‌های انحرافی و بی‌هدف خودداری کنند. یک مدیر خردمند از یک کارمند خواهد پرسید که چرا این مشکل را به عنوان پاسخ به سؤال او برگزیده، هم‌چنین، در ادامه در جست و جوی پیشنهادهایی جهت رفع مشکل مطرح شده خواهد بود.
▬ اگر چه این سؤال موجبات آگاهی بیشتر شما به چالش‌های کسب و کارتان را فراهم می‌آورد؛ اما، این پیشنهادها و راه حل‌ها است که نشان‌دهنده عمق آگاهی کسب‌وکار فروشنده است. توجه داشته باشید پاسخ‌های غیرممکن نشان از درک سطحی و پاسخ‌های عملی بر درک قوی کارمندان از کسب و کار دلالت دارد.

░▒▓ ۵‌. سرسخت‌ترین رقیب سازمان کیست و چه کاری را خوب انجام می‌دهند؟
▬ یکی از مهم‌ترین وظایف یک مدیر همانا پیش رفتن با رقبایش است. کارمندان واحد فروش شرکتتان هر روز با این رقابت مواجه هستند. بنا بر این، اعضای تیم فروش باید بهترین اطلاع و آگاهی را در این باب داشته باشند.
▬ زمانی که شما از چشم انداز رقابتی مطلع باشید، می‌توانید با تجزیه و تحلیل «ریسک در مقابل، فرصت» پیش روید. آن‌چه شما خواهانش نیستید این است که به این واقعیت پی ببرید که می‌توانستید با مقابله با فعالیت رقابتی سایرین، مانع از شکست فروشتان شوید.
▬ مدیران با پرسیدن سؤال‌های درست از واحد فروششان، هم با روحیه تیم فروش ارتباط برقرار می‌کنند، هم نسبت به شرایط رقابتی شرکت اطلاعاتی کسب می‌کنند. پرسش‌ها نشان می‌دهند که آن‌ها به موفقیت کارمندان واحد فروششان اهمیت می‌دهند. زمانی که مواردی در شرکت نیاز به اصلاح دارند، سریع اقدام کنید و اعتبار و اهمیت برای صاحب ایده قائل شوید که هر دو این اعمال پیام‌های صریحی دارند دال بر این‌که مدیر قابلی مسؤول شرکت است.
مآخذ:...
هو العلیم

دیگر ”اعتماد“ کافی نیست؛ دنبال ”فوران اعتماد“ باشید

فرستادن به ایمیل چاپ

گفتگوی ادامه مطلب...TCB Review با دون پپرس و مارتا راجرز؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مقدمه

▬ دون پپرس و مارتا راجرز، در کتاب «فوران اعتماد: صداقت به عنوان یک مزیت رقابتی»، از انقلابی در روابط میان خدمات‌دهندگان و مخاطبان‌شان خبر می‌دهند.

▬ در این کتاب، عنوان می‌کنند که ترکیب رسانه‌های اجتماعی و افزایش شفافیت، روابط بین شرکت‌ها و مشتری را در آستانه تحولی قرار داده، و می‌رود تا آن را به نوعی روابط دوستانه تبدیل کند.
▬ شرایط، به نحوی شده است که دیگر ارائه یک محصول، کافی نیست، و باید روابط دوستانه و همدلانه برقرار کنید. این، اقل کاری شده است که باید در جهت آن تلاش کنید؛ یعنی، ایجاد یک رابطه باز، پذیرش اشتباه، و همدلی دو طرفه. خلاصه باید مشتری خود را به رسمیت بشناسید و او را دوست خود بدانید.
▬ اگر در قالب پیشین روابط شرکت-مشتری بمانید، میدان رقابت را از دست خواهید داد.
▬ درباره این موضوع با پپرس و راجرز گفت‌وگویی انجام دادیم:

░▒▓ • آیا بیشتر شرکت‌ها خودشان را برای مشتری قابل اعتماد می‌دانند؟
▬ راجرز: شرکت‌ها در سراسر دنیا، تلاش کرده‌اند قابل اعتماد شوند، و اگر با مسؤولان این شرکت‌ها گفت‌وگو کنید، این ادعا را دارند.
▬ مسأله این‌جا است که طبق معیارهای قدیمی، می‌توان آن‌ها را قابل اعتماد دانست، ولی، بین «قابل اعتماد بودن» و «فوران اعتماد» مشتریان تفاوت وجود دارد.
▬ بدون شک، اول از همه برای این‌که هر کسی به شما اعتماد کند باید صلاحیت خود را نشان دهید. اگر همیشه تأخیر داشته باشید یا نتوانید کالایی را بموقع به مشتری تحویل دهید، آن‌ها نمی‌توانند به شما اعتماد کنند، حتی، اگر به شرکت شما علاقه زیادی داشته باشند. به علاوه، باید حسن نیت داشته باشید. مشتری باید بداند به فکر منافع او هستید و تلاش نمی‌کنید او را فریب دهید.
▬ تفاوت در مفهوم اطمینان، یعنی، علاوه بر کار درست، در انجام آن، ابتکار به خرج می‌دهید؛ یعنی، منتظر نمی‌مانید تا هر وقت مشتری شما را صدا زد به روشی دوستانه به او واکنش نشان دهید. بلکه اگر مشکلی وجود داشته باشد، قبل از این که مشتری بفهمد، درصدد رفع آن بر می‌آیید. اگر در آستانه انجام کار اشتباهی هستند، به آن‌ها هشدار می‌دهید. اگر مهلت اعتبار آن‌ها در حال اتمام است، باخبرشان می‌کنید. در واقع، از مشتری حمایت می‌کنید، حتی، اگر آن‌ها توجهی به این مسأله نکنند.

▬ پپرس: اجازه دهید در مورد کار مبتکرانه مثالی بزنم. مدتی قبل پروازی با شرکت هواپیمایی جت بلو داشتم. این پرواز ۵ تا ۶ ساعت تأخیر داشت و همه را ناراحت کرده بود، اما، وقتی از هواپیما پیاده شدیم، یکی از مأمورین پرواز نامه‌ای به ما داد که در آن نوشته شده بود «پیش از هر چیز به دلیل تأخیر به وجود آمده از شما عذرخواهی می‌کنیم. طبق قوانین حقوق مشتری شرکت، بخشی از مبلغ بلیت به شما بازگردانده می‌شود و میزان آن به نحوه خرید بلیت بستگی دارد. به منظور استرداد این مبلغ نیازی نیست اقدامی انجام دهید. مشخصات شما ثبت شده و مبلغ مورد نظر توسط جت بلو در بانک پرواز شما قرار خواهد گرفت. بنا بر این، دفعه بعد که قصد پرواز با این شرکت را داشتید، به صورت اتوماتیک از مبلغ بلیت شما کسر خواهد شد».
▬ این، در حالی است که بیشتر شرکت‌های هواپیمایی دیگر، بعد از عذرخواهی به دلیل تأخیر، از مشتری می‌خواهند شماره بلیتشان را در وب‌سایت شرکت وارد کرده و بعد از طی مراحلی طولانی و ثبت مشخصات زیاد، به نوعی خسارت را جبران می‌کنند.

░▒▓ • منظور شما این است که خود مشتری این روزها این سطح از خدمات مبتکرانه را تقاضا می‌کند؟
▬ پپرس: بله و این سرعت بالای افزایش تقاضای مشتری ناشی از افزایش سرعت حجم تعاملات میان افراد جامعه است. این یک انقلاب متکی بر تکنولوژی است. کسب‌وکارها مجبورند هر چه سریع‌تر رشد کنند تا این انتظارات جدید را برآورده سازند.
▬ اما این حقیقت که انتظارات در حال افزایش است، فرصت‌های کسب و کار جدیدی برای شرکت‌ها به وجود می‌آورد؛ یا حداقل برای شرکت‌هایی که می‌خواهند در صدر فهرست شرکت‌های قابل اعتماد قرار بگیرند.

░▒▓ • تأکید شما بیشتر روی رابطه مشتری با شرکت‌ها است. در کتاب خود عنوان کرده‌اید «شاید مهم‌ترین عنصر در هر رابطه یا تعامل شخصی، اطمینان باشد». ولی، من فکر نمی‌کنم رابطه مشتریان با شرکت‌ها غالباً «شخصی» باشد.
▬ پپرس: به مدت دویست سال، بین دامنه اجتماعی دوستی و دامنه بازرگانی خرید و فروش یک خط جداکننده وجود داشته است. اگر من در یک فروشگاه خواربار فروشی کار می‌کنم، ممکن است با مشتریانم رابطه‌ای دوستانه داشته باشم؛ اما، هیچ گاه از آن‌ها نمی‌خواهم در چیدن قفسه‌ها به من کمک کنند.
▬ اما به دلیل پیشرفت تکنولوژی رسانه‌های اجتماعی، دامنه اجتماعی و بازرگانی به هم برخورد کرده است. مصرف‌کنندگان از شرکت‌ها انتظار دارند با آن‌ها مثل یک دوست رفتار شود.

▬ راجرز: یکی از واکنش‌های ناخودآگاهی که مدیران بازاریابی از خود نشان می‌دهند این است که از مشتریان راضی خود می‌خواهند در سایت اجتماعی شرکت نظرشان را ثبت کنند: «اگر افراد نظر مثبتشان را در مورد ما بنویسند، به آن‌ها تخفیف می‌دهیم». این یک استراتژی کاملاً اشتباه است. اگر مشتری می‌خواهد نظر خوبی بدهد، نباید با پول از او تشکر کرد (چون فاصله اجتماعی/ بازرگانی را بیشتر می‌کند)، بلکه باید مشتری را شناخت و فضایی را ایجاد کرد تا نظر بدهد.
▬ زیاد با هواپیما مسافرت می‌کنم، و آرزو دارم یک بار یک شرکت تولیدکننده چمدان‌های مسافرتی نظرم را در مورد طراحی چمدان‌ها که منجر به کارآیی بهتر آن شود، بپرسد. من به دنبال تخفیف گرفتن نیستم، بلکه فقط می‌خواهم به عنوان یک مشتری مرا به رسمیت بشناسند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

تغییر محیط‌های کاری به سوی انعطاف‌پذیرتر شدن

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از نتایج پیمایش شرکت IBM؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ در دنیای پر از ارتباطات امروزی، کارکنان انتظار دارند که امکان کار کردن در هر جایی، در هر زمانی و با هر وسیله‌ای برایشان فراهم باشد. هر کدام از این نقاط تماس الکترونیکی (وسایل همراه)، مسائل امنیتی مربوط به خود را به همراه می‌آورند.

▬ در این محیط انعطاف‌پذیر، سازمان‌ها چگونه باید بین فرصت افزایش بهره‌وری و افزایش احتمال تهدیدات، تعادل ایجاد کنند؟ و آیا انجام این کار با صرف منابع مالی معقول و مناسب، ممکن است؟ این محیط تازه و گسترده باید در یک کلام قابل مدیریت باشد.

░▒▓ محیط کاری انعطاف‌پذیر

▬ محیط امروزی کار در سازمان‌ها، محیطی مجازی و در عین حال، فیزیکی است که ارتباطات چند سویه و همکاری ویژگی اصلی آن است و کارکنان را بر آن می‌دارد که چابک‌تر باشند و کارهای خود را در هر زمان و مکانی به انجام برسانند. شرکت آی. بی. ام. به تازگی در پیمایشی دیدگاه‌های ۶۷۵ مدیر ارشد اجرایی و مدیر فناوری اطلاعات را در سازمان‌های بزرگ و صنایع مختلف در کشورهای استرالیا، چین، هند، ژاپن، انگلستان و ایالات متحده امریکا برای دستیابی به آگاهی‌های تازه‌ای در رابطه با محیط کاری انعطاف‌پذیر و آن‌چه موفق‌ترین سازمان‌ها در این محیط انجام می‌دهند، مورد بررسی قرار داده است.
▬ مدیران مورد نظر، بیان داشته‌اند که محیط کاری انعطاف‌پذیر واقعیتی تازه است.
▬ ۷۱ درصد این مدیران برای توجه به این امر اولویت قائل شده‌اند. اکثریت آن‌ها انتظار دارند که روی تمام ویژگی‌های محیط کاری انعطاف‌پذیر در یکی دو سال آینده سرمایه‌گذاری شود. افزون بر این، اکثریت این مدیران انتظار دارند که محیط انعطاف‌پذیر بهره‌وری و امنیت را افزایش دهد.
▬ اما چند چالش مهم باید در این رابطه مورد توجه قرار گیرند که عمده‌ترین آن‌ها ملاحظات امنیتی و ملاحظات مربوط به هزینه‌ها هستند، اما، جالب است که مبحث امنیت در عین حال، که یک مزیت کلیدی است محل چالش بزرگی برای سازمان نیز هست. این تناقض ظاهری حاکی از ماهیت محیط انعطاف‌پذیر است که از یک سو امنیت را با گسترش دسترسی‌ها از طریق وسایل مختلف دچار چالش می‌کند و از طرفی دیگر با به کارگیری فناوری‌هایی هم‌چون مجازی‌سازی محیط کاری را امن‌تر از همیشه کرده است.

░▒▓ تجارب موفق دوراندیشان
▬ با این‌که انعطاف محیط کار، پیچیدگی خاصی دارد، اغلب مدیران در پی یافتن راه‌هایی برای بهره‌برداری بهتر از این فرصت برای افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان خود هستند. مدیران ارشد و مدیران فناوری اطلاعات می‌خواهند بدانند که رقبای آن‌ها چگونه از محیط کاری انعطاف‌پذیر بهره‌برداری و آن را مدیریت می‌کنند.
▬ تحلیل خوشه‌ای داده‌های پیمایش ما نشان می‌دهد که سازمان‌ها را از جهت واکنشی که در برابر محیط انعطاف‌پذیر از خود نشان می‌دهند به چهار دسته به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد:

  • گروه اول: دوراندیشان (۹ درصد). ۲۰ درصد افزایش بهره‌وری و صرفه‌جویی در هزینه‌ها در این گروه از سازمان‌ها رخ داده است. این سازمان‌ها استراتژی‌هایی برای استفاده از وسایل همراه و انعطاف در محیط کار داشته و دور کاری را به بالاترین وجه مورد پشتیبانی قرار داده‌اند و بیشترین تعداد وسایل همراه را به کار گرفته‌اند.
  • گروه دوم: پیروان سریع: (۱۹ درصد). در این گروه، بهره‌وری ۱۰ درصد افزایش، و هزینه‌ها، ۱۰ درصد کاهش یافته است. این سازمان‌ها به طور خاص از راهبردهای مجازی‌سازی و نرم‌افزارهای خدمات از راه دور استفاده کرده‌اند.
  • گروه سوم: اکثریت (۶۳ درصد). این گروه، بهره‌وری ۶ درصد افزایش، و هزینه‌ها، ۶ درصد کاهش داشته است، ولی، رویکرد این گروه نسبت به محیط انعطاف‌پذیر محدودتر و ریسک‌گریزتر است.
  • گروه چهارم: جاماندگان (۶ درصد). این گروه، ابتکارات تاکتیکی و خرد را در این رابطه به کار گرفته و بهبودهایی کمتر از یک درصد داشته‌اند. برای درک بهتر دوراندیشان، ضروری است که بدانیم سازمان‌های موفق در هر کدام از سه محور کلیدی زیر به نقاط مطلوب خود نزدیک می‌شوند:

    o افزایش بهره‌وری
    o امن‌سازی محیط کاری انعطاف‌پذیر
    o تحقق بخشیدن به کارآیی هزینه‌ها (صرفه‌جویی)

░▒▓ افزایش بهره‌وری با استفاده از وسایل همراه
▬ استفاده از وسایل همراه، محیط کار انعطاف‌پذیر را تحقق می‌بخشد. اغلب کاربران این ویژگی را از سازمان انتظار دارند. ابزارهایی که کاربران را مورد پشتیبانی قرار می‌دهند (نرم‌افزار و اطلاعات) باید بدانند که کسب‌وکار در کجا رخ می‌دهد. اکثریت گسترده‌ای از دوراندیشان با درک این فرصت استراتژی‌های سیار روشن و تعریف شده‌ای را اتخاذ کرده‌اند و تاکتیک‌های کلیدی را سریع‌تر از رقبای خود به اجرا می‌رسانند.
▬ ابتکار آتی که در عملکرد سازمان در ارتباط با استفاده از وسایل همراه نقش دارند
▬ دوراندیشان، در استفاده از وسایل نوظهور همراه، و سیستم عامل‌ها و بسترهای نرم‌افزاری، سرعت قابل توجهی دارند.
▬ آن‌ها می‌دانند که روند استفاده از وسایل شخصی (BYOD) در حال گسترش است.
▬ آن‌ها به جای ایجاد محدودیت در استفاده از این وسایل، مجموعه‌ای از وسایل متنوع را مورد پشتیبانی قرار می‌دهند.
▬ سازمان‌های پیشرو، بر بسترهای نرم‌افزاری مربوط به وسایل همراه سرمایه‌گذاری می‌کنند و مخازن نرم‌افزاری آن‌ها از همکاری‌های از راه دور بین کارکنان پشتیبانی می‌کند.

░▒▓ بهبود همکاری از طریق کسب‌وکار اجتماعی
▬ دوراندیشان، بشدت، بر بهبود عملکرد سازمان خود از طریق همکاری تأکید می‌کنند. آن‌ها از کسب‌وکار اجتماعی برای تقویت ارتباطات دوسویه و به اشتراک گذاری اطلاعات هم در درون مرزهای یک سازمان، و هم بین سازمان‌ها و فراتر از مرزهای آن‌ها استفاده می‌کنند. با رشد استفاده از همکاری اجتماعی، دوراندیشان تکیه کمتری بر فناوری‌های قدیمی‌تر (هم‌چون رایانامه) دارند.

░▒▓ پشتیبانی از بهره‌وری کارکنان
▬ برای حفظ سطح بهره‌وری، فناوری جمعی باید مستمراً و به صورت مخفی و هماهنگ مشغول به کار باشد. اگر فناوری به گمراهی کشانده شود، مدیران ارشد و مدیران فناوری اطلاعات باید اقدامات اصلاحی را به شکلی سریع و باصرفه انجام دهند. اکثریت دوراندیشان به راهکارهای مجازی‌سازی گرایش پیدا کرده‌اند تا خدمات را مورد پشتیبانی قرار دهند. افزون بر این، این سازمان‌های پیشرو در پی یافتن راه‌هایی برای مجازی‌سازی از طریق رایانش ابری هستند.
▬ دوراندیشان هم‌چنین، در حال یکپارچه‌سازی فرآیندهای خدمات از طریق ابزارهای انعطاف‌پذیر خودکارسازی در محیط کار هستند تا هزینه‌های پشتیبانی از این خدمات را کاهش دهند. آن‌ها روش‌های خدمت‌رسانی دانشی و اطلاعاتی را نیز برای حل مسائل مربوط به فناوری اطلاعات به کار می‌گیرند؛ روش‌هایی که از طریق آن‌ها کارکنان می‌توانند پرسش‌های خود را با نخبگان درون و بیرون از سازمان مطرح کنند و پاسخ خود را دریافت دارند.

░▒▓ امن‌سازی محیط کاری انعطاف‌پذیر
▬ مدیران تحت پیمایش گزارش دادند که امنیت بزرگ‌ترین و ملموس‌ترین چالش در محیط کار است. دوراندیشان می‌دانند که محیط کاری انعطاف‌پذیر بیش از هر محیط دیگری امنیت دارد. اکثریت دوراندیشان گام‌هایی را برای رمزگذاری و امن‌سازی سیستم‌ها، داده‌ها و وسایل ارتباطی خود برداشته‌اند.

░▒▓ طرح‌هایی برای بهبود امنیت
▬ با افزوده شدن هر کدام از نقاط دسترسی (وسایل الکترونیکی تازه) مرز امنیتی گسترده‌تر می‌شود و استفاده از وسایل همراه هم تعداد این نقاط را به شدت افزایش می‌دهد. به جای تلاش برای هضم شدن در روند استفاده از وسایل شخصی، دوراندیشان با رویه‌ها و سیاست‌های امنیتی به استقبال این امر می‌روند تا امکان دسترسی کاربران به داده‌های سازمانی با استفاده از وسایل همراه فراهم شود.
▬ امنیت وسایل همراه همه چیز از توسعه و تقویت راهنماهای رمزگذاری تا ایجاد سیاست‌هایی جامع برای پشتیبانی از وسایل همراه و هم‌چنین، فناوری شناسایی الکترونیکی افراد (با اثر انگشت و قرنیه چشم و مانند این‌ها) را در بر می‌گیرد.
▬ مجازی‌سازی هم‌چنین، می‌تواند کنترل بیشتری بر داده‌ها و نرم‌افزارها را فراهم کند؛ زیرا، داده‌ها و نرم‌افزارها هیچ گاه مرکز داده‌ها را رها نمی‌کنند، بلکه در مجازی‌سازی دسترسی به نرم‌افزارها و داده‌ها از راه دور و از طریق یک رایانه شخصی، لپ تاپ یا تبلت را ممکن می‌کند.
▬ معیارهای امنیتی را می‌توان به صورت مستمر و جامع با استفاده از فرآیندهای روزآمدسازی، کاهش هزینه‌های تأمین امنیت و تطابق با استانداردها به کار گرفت.

░▒▓ ایجاد صرفه جویی در هزینه‌ها
▬ در میان دوراندیشان، یعنی، سازمان‌هایی که بیش از ۲۰ درصد از نظر بهره‌وری و صرفه جویی در هزینه‌ها موفقیت داشته‌اند، برون سپاری این فعالیت‌ها بسیار رایج بوده است. دوراندیشان بیش از دیگر سازمان‌ها بخش فناوری اطلاعات خود را برون سپاری می‌کنند و سه برابر دیگران در برون سپاری کل محیط فناوری اطلاعات خود فعالیت داشته‌اند. سازمان‌هایی که برون سپاری می‌کنند به صورت گسترده‌تری از جهت ارتباطات همراه، همکاری و پشتیبانی از کاربران خرد بهره گرفته‌اند.
▬ برون سپاری می‌تواند یک راه اثربخش برای برطرف کردن نگرانی‌های مدیران ارشد و مدیران فناوری اطلاعات در خصوص ظرفیت‌های منابع و مجموعه مهارت‌های مورد نیاز در میان بخش‌های یک سازمان بسیار اثربخش باشد. دوراندیشان از طریق برون سپاری می‌توانند از مزایای تخصص و دانش افرادی از بیرون سازمان در رابطه با ابزارهای در دسترس نیز استفاده کنند و از این طریق به کارکنان بخش فناوری اطلاعات در درون سازمان خود تمرکز بیشتری برای پرداختن به مسائل مهم کسب‌وکار اعطا نمایند و سرمایه را به درون سازمان بازگردانند.
▬ چگونه دوراندیش شویم؟
▬ اما مدیران ارشد سازمان‌ها و مدیران فناوری اطلاعات چگونه باید در پی گسترش انعطاف‌پذیری محل کار و افزایش بهره‌وری باشند و در عین حال، هزینه‌ها را نیز افزایش دهند؟ پاسخ این است که آن‌ها باید از دوراندیشان الگوبرداری کنند.
▬ دوراندیشان حرکت‌هایی سریع و پرشتاب را برای استفاده از قابلیت‌های وسایل همراه و همکاری و پشتیبانی از ارتباطات از راه دور کارکنان با سازمان به عمل می‌آورند. آن‌ها در حال تدوین استراتژی‌های جامعی برای محیط‌های کسب‌وکار هستند؛ استراتژی‌هایی که در راستای اهداف خرد و کلان کسب‌وکار قرار دارند.

░▒▓ اهمیت استراتژی
▬ با این‌که بسیاری از سازمان‌ها در حال پیاده‌سازی قابلیت‌هایی انعطاف‌پذیر برای محیط‌های کاری هستند، دوراندیشان تأکید خود را به تدوین و اجرای استراتژی‌های محیط کار انعطاف‌پذیر معطوف می‌دارند که هم‌راستا با استراتژی‌های محوری کسب‌وکار باشند. دوراندیشان دیدگاه کلان‌تر و جامع‌تری دارند و سرمایه‌گذاری‌های یکپارچه‌ای را به عمل می‌آورند.
▬ مطالعه موردی: یک بانک دوراندیش در ایالات متحده یک استراتژی را برای محیط کاری انعطاف‌پذیر به وجود می‌آورد.
▬ با افزایش تعداد کارکنانی که وقت خود را بین حضور در محل کار و کار در منزل تقسیم می‌کنند، یک بانک در ایالات متحده در جهت بهبود پشتیبانی برای حمایت از به کارگیری وسایل همراه تلاش کرد. هم‌زمان، این بانک اولویت بالایی به حفظ یک ساختار مدیریتی استوار و متمرکز اختصاص داد که به افزایش امنیت، حفظ حریم خصوصی افراد و تطابق با استانداردها تعهد زیادی نشان می‌داد.
▬ برای شروعی صحیح بانک باید تصویری دقیق از محیط کاری جاری خود را ترسیم می‌کرد و بهترین فرصت‌ها را برای انعطاف‌پذیرتر کردن محیط کاری تعیین نماید. روش‌ها و ابزارهای تحلیلی پیچیده‌ای که فعالیت‌های کاربران را به صورت گمنام طی دوره‌های زمانی خاصی ثبت و ضبط می‌کرد نشان‌دهنده یک زیرساخت خدمت‌دهی ناکارآمد بود که مجموعه‌ای از ۲۶۰۰ نرم‌افزار را مورد پشتیبانی قرار داد. تنها دو سوم از این نرم‌افزارها به صورت فعال مورد استفاده قرار گرفتند.
▬ خلق یک راهکار نرم‌افزاری مجازی در عین تسهیل پیکربندی فناوری اطلاعات سازمان تا ۶۰ درصد به عملکرد بهتر در ارائه خدمات با هزینه‌های کمتر کمک کرد و هزینه‌های نگهداری را نیز کاهش داد. بانک با تغییر نرم‌افزارهای خود به ویندوز ۷ در استراتژی کلی محیط کار خود توانست از اتلاف زمان، انرژی، هزینه و تحمل ریسک بالا در این پروژه اجتناب کند. بانک هم‌چنین، پشتیبانی از خدمات همراه را برای وسایل متنوع‌تری فراهم کرده و اقدامات امنیتی قدرتمندتری را در سبد خدمات نرم‌افزاری خود در نظر گرفت تا تطابق با استانداردها را با هزینه‌های کمتری تجربه کند.
▬ رویکرد کل‌نگر و استراتژیک بانک نسبت به انعطاف در محیط کار آن را در میان دوراندیشان قرار داده است. این بانک بهبودهای قابل اندازه‌گیری چشمگیری را در تمامی نواحی کلیدی سه‌گانه خود گزارش کرده است؛ یعنی، توانسته است که بهره‌وری نیروی کار، امنیت و صرفه جویی در هزینه‌های ارائه خدمات و نگهداری سخت‌افزارها و نرم‌افزارها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

قدر مرد مقرراتی و ملک مستقل را باید دانست

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از گروه تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ سیاست روس‌ها این بود که مورگان شوستر را از ایران اخراج نمایند و برای این کار موافقت بریتانیا را کسب کرده بودند، ولی، «نیکلسون» معتقد بود که شوستر را نباید به زور از ایران اخراج کرد.

▬ بهتر است وی استعفا بدهد، زیرا، این کار باعث می‌شد از مشاجره و مجادله در مطبوعات و به‌ویژه پارلمان امریکا اجتناب شود. این روزها شوستر «لولو خرخره روس‌ها شده بود می‌خواستند طوری شوستر را از ایران اخراج نمایند، بی‌آنکه نسبت به شوستر اقدامی معمول شود، چون او تبعه ایالات متحده امریکا است؛ دولتی که باید از مداخله‌اش در امور ایران بر حذر بود». در این زمان فقط مجلس و عده‌ای از دولت‌مردان ایران پشتیبان شوستر بودند. وثوق‌الدوله و برادرش، نخست از دوستان شوستر بودند، اما، در ماجرای پدرشان که والی آذربایجان بود با او به دشمنی برخاستند. به تدریج بسیاری از سیاسیون دریافتند که شوستر در کارها تندروی می‌کند و شدت وخامت اوضاع را نمی‌داند، شوستر نمی‌دانست که روس‌ها درباره بیرون کردن او از ایران با بریتانیا صحبت کرده‌اند. کاتوزیان می‌نویسد: «هرچند انگلیسی‌ها در این زمان با دموکرات‌ها رابطه خوبی داشتند و عصر کودتای محمد علی شاه، عده‌ای از آن‌ها را در سفارت انگلیس پناه دادند و مخالف روس‌ها بودند، ولی، سیاستشان این بود که شوستر را با روس‌ها درگیر کنند». روس‌ها اولتیماتومی ۴۸ ساعته را به ایران دادند که اگر تا ۴۸ ساعت دیگر خواسته آنان عملی نشود، روابط دیپلماسی خود را با ایران قطع خواهند کرد. کابینه صمصام‌السلطنه می‌دانست که منظور از قطع روابط، هجوم قزاق‌ها به ایران است. با این حال، قادر به پذیرفتن اولتیماتوم نبود و بسیار کوشید تا شوستر را متقاعد کند که نیروهای ژاندارم خزانه را از املاک شعاع‌السلطنه بردارد، اما، شوستر زیر بار نرفت. شوستر در این باره نوشته است: «بعد از آن‌که حکم مزبور به من رسید، در صورتی که برخلاف حکم سابق در خصوص ضبط و توقیف املاک شعاع‌السلطنه صادر شده بود و تنها امضای وزیر اعظم را به عوض امضای وزرا داشت، چاره‌ای غیر از جواب ذیل نداشتم که بگویم تا مادامی که این حکم امضای هیأت وزرا را نداشته باشد، حکم اولی را فسخ و باطل نخواهد کرد و آن‌ها را مجبور کردم که یا املاک مزبوره را در تحت محافظت و سرپرستی فرستادگان من باقی گذارند یا مسؤولیت کلیه امور را به دیگری رجوع نمایند». صمصام‌السلطنه مجبور به استعفا شد، ولی، نایب‌السلطنه از قبول استعفا سرباز زد و دستور داد هم‌چنان به کار ادامه دهند.

▬ زمانی که قوایی از روس‌ها وارد ایران شدند، دولت ایران اولتیماتوم را پذیرفت. آنان قصد داشتند دو هزار نفر نیرو عازم تهران کنند، اما، انگلیسی‌ها در برابر اعزام نیروهای روس، واکنش نشان دادند. وضعیت به گونه‌ای بود که احساس می‌شد به روابط دو کشور لطمه بزند. گویا علت اساسی ترس انگلیسی‌ها از ورود سربازان روس به تهران، تحریک احساسات مسلمانان منطقه بود. در برابر این حساسیت، روس‌ها اعلام کردند: «در پیشروی به سوی تهران از هر عملی که منافع انگلیسی‌ها را به خطر بیندازد، اجتناب می‌کنیم و هنگامی که فقط دو خواسته روس‌ها عملی شد، یکی پوزش‌خواهی وزیر خارجه و دیگر گماردن نیروهای قزاق در پارک شعاع‌السلطنه، آن‌گاه، نیروها را فرا می‌خوانیم» دولت بریتانیا که از این سیاست روس‌ها ترسیده بود، به دولت ایران توصیه کرد که اولتیماتوم روس را بپذیرد تا آن‌ها را از پیشروی باز دارد. در همین زمان، کابینه جدید تشکیل شد که همه اعضای آن در معذرت خواستن از روس‌ها هم نظر بودند. وثوق‌الدوله، وزیر خارجه ایران با لباس تمام رسمی به قنسولخانه روس رفت و دست وزیر مختار روس را گرفت و گفت: «عالی‌جناب! [من] از طرف دولت خود مأمور می‌باشم که به واسطه بدسلوکی که نسبت به فرستادگان جنابعالی در خصوص املاک شعاع‌السلطنه شده، از شما معذرت بخواهم». سپس، ژاندارم خزانه از پارک شعاع‌السلطنه برداشته شد. وضعیت کشور به قدری وخیم بود که، حتی، افرادی که در خارج از کشور بودند، به آن پی برده بودند. تقی‌زاده تلگراف‌های متعددی برای رجال سیاسی زد و التماس کرد که برای پیشگیری از یک شکست فاجعه‌بار، با روس‌ها کنار بیایند. او در تلگرافی به «سلیمان میرزا» نوشت: «بسیار متحیرم از این طرز رفتار که مجلس در مسأله اولتیماتوم پیش گرفت؛ عناد و لجاج در این موقعیت، لعنت ابدی دارد و.... باید اولیای دولت و مجلس، مثل وجود واحد، کمیته بحرانی تشکیل دهند و از روس‌ها عذرخواهی رسمی نمایند». در چنین وضعیتی کشاکش بین مجلس و دولت بر سر قدرت آغاز شد. مجلس خود را نماینده ملت می‌دانست، در برابر، وثوق‌الدوله شکایت داشت که قدرت و اختیارات دولت کافی نیست. با این اوصاف، دولت اولتیماتوم را پذیرفت، ولی، به هنگام معذرت‌خواهی وزیر خارجه ایران، سفیر روس با کمال وقاحت جواب داد که اولتیماتوم دیگری در شرف صدور است و شاید اکنون، در راه باشد. چنین برخوردی در جهان بی‌سابقه بود. شاید اگر روس‌ها از طرف انگلیسی‌ها اطمینان نداشتند، تا این حد بی‌پروایی به ایران نشان نمی‌دادند. دولت‌مردان ایران در این بحران، سخت به تکاپو افتاده بودند. «میرزا مهدی خان» سفیر ایران در لندن، در گفت‌وگویی با ادوارد گری، علت تأخیر پاسخ ایران را بحران در کابینه دانست که با تشکیل کابینه جدید، خواسته روس‌ها تحقق یافت و حفاظت اموال شعاع‌السلطنه به قزاق‌ها واگذار شد.

░▒▓ اولتیماتوم روس به تهران
▬ هدف اصلی روس‌ها، بیرون کردن شوستر بود، به همین دلیل به پاسخ مثبت دولت ایران به اولتیماتوم توجهی نکردند. طی جلسه‌ای مقرر شد که روس‌ها خواستار عزل شوستر شوند و برای انجام این کار مهم، هر فشاری را تحمیل کنند. دولت روسیه درخواست ۵۱۰ هزار منات به عنوان خسارت قشون‌کشی را مطرح کرد که باید دولت ایران بپردازد.
▬ این گزارش‌ها در ایران بازتاب عجیبی داشت. دولت متزلزل با مجلس اختلاف داشت و از طرف قدرت‌های دیگر از ایران حمایت نمی‌کردند. ادوارد گری به سفارت بریتانیا در سن پترزبورگ گزارش داد: «ما در باب مسأله شوستر و تعیین مستخدمین آتیه و تعهد دولت ایران در استخدام نیروها، با سفارتین روس و انگلیس موافقیم؛ ولی، با مطالبه خسارات قشون‌کشی موافق نیستیم که ما در این مسیر راه‌های تجارت، بیشتر متحمل خسارت شدیم و این‌که روسیه قصد دارد محمد علی شاه را برگرداند، قطعاً دولت انگلیس نمی‌تواند او را به رسمیت سابقش بشناسد، حتی، به وزیر خارجه روسیه نیز اطلاع داده شد که انگلیسی‌ها با رجعت محمد علی شاه مخالفند چون از او صفات حمیده و پسندیده ندیدیم. شناختن او برای ما محال است ولو بختیاری‌ها با رجعت وی موافق باشند».
▬ دولت ایران با پذیرفتن اولتیماتوم، مانع رسیدن دولت روسیه به اهداف خود شد، اما، روسیه، نامه‌ای از مورگان شوستر را که در روزنامه تایمز به چاپ رسیده بود، بهانه قرار داد. در آن نامه، شوستر به تخطئه سیاست روسیه پرداخته و از دسایس آن‌ها و انگلیسی‌ها در ایران پرده برداشته بود. انتشار این نامه، دولت روسیه را وادار به اقدام کرد. شوستر در این باره می‌نویسد: «وزرای جاهل و نادان ایران، حقیقت اداره پلتیکی روس‌ها را به خاطر نیاورده و ملتفت نشدند. راضی شدن کابینه به مطالبات روس‌ها، آخرین آرزوی روس‌ها نبود. اگر روس‌ها فقط عزت و شرافت مأمورین متمرد خود را طالب بودند، معذرت‌خواهی وثوق الدوله، معامله را به کلی ختم می‌نمود، ولی، خواهش اصلی روس‌ها این بود که می‌خواستند بهانه‌ای به دست آورند که قشونشان نقاط شمالی ایران را اشغال و تصرف نماید، حتی، قبل از فرستادن اولتیماتوم، شروع به کار کرده بودند»
▬ در همین زمان، اولتیماتوم دوم روسیه تسلیم دولت ایران شد. در این اولتیماتوم به ایران چهل و هشت ساعت فرصت داده شده بود تا خواسته‌های روسیه را برآورد. این خواسته‌ها عبارت بودند از:

• «۱- اخراج مورگان شوستر و لکوفر از خدمت مرجوعشان. تکلیف سایر مأموران امریکایی که شوستر آن‌ها را انتخاب کرده است، بعداً معلوم می‌شود».
• ۲- تعهد دولت ایران مبنی بر عدم استخدام مستشاران خارجی، مگر با کسب رضایت و موافقت قبلی روسیه و انگلستان.
• ۳- پرداخت غرامت به روسیه، بابت هزینه‌های مربوط به اعزام نیروی نظامی به ایران. تعیین مقدار و طریقه تأدیه خسارت مزبوره، بعد از رسیدن جواب دولت ایران معین خواهد شد.

▬ روس‌ها افزودند: «چنان‌چه دولت ایران این درخواست‌ها را قابل‌قبول نداند یا بگوید اجرای آن‌ها به علت مخالفت طرفداران اصلاحات اساسی قابل اجرا نیست، ما ناگزیریم دسته‌ای از قوای خود را به طرف تهران حرکت دهیم و به نایب‌السلطنه پیشنهاد خواهیم داد که کابینه‌ای جدید تشکیل دهد تا مقدم بر هر کاری، مجلس غیرقانونی را منحل و دستور انتخابات ایران را صادر نماید. سپس، شوستر را عزل و خواسته‌های ما را عملی کند». تقی‌زاده می‌نویسد: «در مقابل، اولتیماتوم روس‌ها، عده‌ای می‌گفتند: دولت انگلیس نخواهد گذاشت روس ایران را اشغال کند، این دیگر قهقهه می‌خواهد. امید بستن به همراهی دولت انگلیس در حفظ استقلال ایران و بر آن امید اعتماد کردن، غفلت از اوضاع سیاسی این عصر و مخصوصاً مسائل حاضره فرنگستان و بالاخره بی‌خبری از سیاست انگلیس از ده سال به این طرف است. دولت انگلیس به دولت روس می‌گوید خوب است شاه مخلوع را دوباره راه ندهد، ولی، در وزارت خارجه انگلیس هیچ نقشه برای ظهور خلاف، یعنی، در صورت راه دادن نیست که چه خواهند کرد. شاید به دولت ایران یک مراسله‌ای می‌فرستد که حالا محمد علی شاه آمده به ایران، بی‌طرفیم، یا این‌که حالا روس‌ها مایلند او باشد؛ خوب است شما نیز خون‌ریزی‌ها را باعث نشده، تمکین کنید. مگر نه دولت انگلیس حرف رسمی خود را در موضوع استخدام «میجر استوکس» از ترس فریاد «نوایه ورمیا» روزنامه ارتجاعی روس، پس، نگرفت؟ مگر نه دولت انگلیس از ترس سوءظن دولت روس به او در طرفداری امریکایی‌ها، خود تلگرافی به پطرزبورگ زد و خواهش کرد که روس‌ها عزل شوستر را مطالبه کنند». مطالب بالا، نشان‌دهنده سیاست انگلیسی‌ها در برابر روسیه در بحران ایران بود و باید افزود که اولتیماتوم با اطلاع انگلیس بوده است. بهترین سند در این باره، تلگراف وزیر خارجه بریتانیا در سن پطرزبورگ، در تاریخ ۴۱ نوامبر ۱۱۹۱، است. در این تلگراف آمده است: «شما وزیر خارجه را مستحضر بنمایید که امیدوارم دولت روس در باب مقاصد خود، آن‌چه که«کنت بنکدرف»به من اطمینان داده است، تجاوز نخواهد کرد. به این معنی که قشون را در قزوین محدود و به هیچ‌وجه قشون به سوی تهران نفرستد، مگر برای حفاظت سفارت روس نیاز باشد». در گزارش دیگر از آقای ادوارد گری به آقای اوبرن آمده است: «من با آقای بنکدرف ملاقات کردم؛ ایشان بیان داشت از امکان احاطه یافتن آقای شوستر به تمامی امور ایران، خیلی مشوش است. برای دولت روسیه امکان‌ناپذیر است که بگذارد دولتی که هیچ جز حساب نبوده، در ایران استیلا حاصل نماید». انگلیس قبلاً از سفارت روسیه قول صریح گرفته بود که اگر قوای روس به تهران آمدند، فقط در سفارت روسیه فعالیت کنند و از حدود منافع ویژه پلتیکی عمومی تجاوز نکنند.
▬ در این زمان، اوج سیاست انگلیسی‌ها به ظهور می‌رسد که نسبت به حفظ منافع خود اقدام می‌کردند. آنان نخست با روس‌ها بر اساس مفاد قرارداد ۱۹۰۷ بازی کردند. تمام کوشش انگلیسی‌ها این بود که روابطشان به خاطر مصالح بین‌المللی خدشه‌دار نشود. سپس، با امریکایی‌ها بر اساس تقسیم مناطق تبلیغات مذهبی عمل کردند و دست امریکایی‌ها را در منطقه باز گذاشتند و بعد روابط خود را با والیان و روسای ایالات و ایلات بر اساس منافع ایالتی تنظیم کردند و توانستند منافع خود را در ایران حفظ کنند.
▬ روس و انگلیس، از نفوذ امریکا و اصلاحات مالی در ایران رضایت نداشتند. انگلیسی‌ها مخالف حضور شوستر در تهران بودند و یکی از علل ناکامی شوستر، خرابکاری و کارشکنی‌های سفیر انگلیس، جرج بارکلی، در تهران بود که ادامه کار شوستر را ناممکن ساخت و او را وادار به ترک ایران کرد. متأسفانه شوستر هم‌چنان به انگلیسی‌ها خوش‌بین بود. هدف دیگر انگلیسی‌ها این بود که روس‌ها را در ایران درگیر کنند تا موقعیت آن‌ها در ایران متزلزل شود. در هر صورت، انگلیسی‌ها به دنبال منافع خود بودند و به خوبی اقدام می‌کردند. گاهی از کارهای روس‌ها در ایران دفاع می‌کردند و در خلوت از آنان شکایت داشتند. در جایی ایران را وادار به تسلیم در برابر اولتیماتوم می‌کردند. در جای دیگر دست روس‌ها را باز می‌گذاشتند که دست به اقدامات نظامی بزنند. گاهی با اشغال تهران توسط روس‌ها مخالفت کرده و آن را نقض قرارداد ۱۹۰۷ می‌شمردند و در جایی دیگر، با استخدام استوکس، ژنرال انگلیسی، در ژاندارم خزانه مخالفت کرده و آن را عامل به هم ریختن تعادل روابط با روسیه می‌دانستند. در حقیقت، با این بازی‌ها، استقلال ایران مورد تهدید قرار گرفته بود.
▬ هنگامی که روس‌ها به ایران اولتیماتوم شدیداللحنی دادند، انگلیسی‌ها دولت ایران را وادار به پذیرش اولتیماتوم کردند. این امر نشان داد که انگلیس در این اقدام با روسیه هماهنگ است و چون دو لبه قیچی، یکجا عمل می‌کنند و مقاصد هردو یکی است. انگلیس در این زمان به فکر منافع خود بود و به روسیه نیز توصیه می‌کرد که با ملایمت رفتار نماید. زمانی که وزیر خارجه انگلیس شنید که روس‌ها قصد حرکت به سوی تهران را دارند، به دولت روسیه تذکر داد که این عمل اثر بدی در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحریک می‌کند پس، به جای فشار به تهران، گمرک‌های شمالی ایران را تصرف کند و به مالیات تبریز دست بگشاید تا به شوستر اعمال فشار شود. «براتف» از جانب دولت روسیه جواب داد که قصد اخلال در استقلال ایران را ندارد و اقدامات قشون، سطحی است و قصد نقض مواد معاهده روس و انگلیس را ندارد.
▬ دولت ایران پس از ناکامی و ناامیدی از انگلیسی‌ها، به امریکا متوسل شد. وثوق‌الدوله در تلگرافی به «نبیل الدوله» در واشنگتن، اوضاع وخیم ایران را تشریح کرد و بیان کرد که ما یا باید به اخراج مستر شوستر راضی شویم، یا به نابودی واقعی و فوری مملکت. وثوق‌الدوله می‌خواست بداند نظر امریکایی‌ها در این باره چیست. جواب امریکایی‌ها کوتاه و سرد بود. آن‌ها جواب دادند: «با توجه به مشکل پیش‌آمده برای ایران، وزیر خارجه امریکا مناسب نمی‌داند نسبت به آن‌ها هیچ‌گونه پیشنهادی را تقدیم کند».
▬ انگلیسی‌ها دست امریکایی‌ها را در ایران باز گذاشته بودند تا به فعالیت‌های مذهبی بپردازند و امریکایی‌ها هم به اصول این قرارداد پایبند بودند. به طوری که مدرسه امریکایی‌ها در تهران، در برابر اخراج شوستر که با تهدید روس‌ها همراه بود، کوچک‌ترین واکنشی نشان نداد، ولی، همین مدرسه، هنگام ظهور بلشویسم، برای این‌که جوانان به دامن بلشویسم نروند، مجله «الادب» را برای تنویر فکر آن‌ها منتشر کرد.
▬ با سکوت و برخورد سرد امریکایی‌ها در برابر اخراج مورگان شوستر، برای مردم ایران روشن شد که میان امریکا و انگلیس، تعهد سازش برای گسترش مذهب جریان دارد و حوزه خلیج‌فارس را بین هیأت‌های مذهبی خود تقسیم کردند. ایرانی‌ها و بسیاری از آزادیخواهان فهمیدند که امریکا غیر از انگلیس آن سوی اقیانوس اطلس، چیز دیگری نیست و انگلیس هم امریکای این طرف آب‌های اقیانوس اطلس است.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

هگل در ینا

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از دکتر کریم مجتهدی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، از اواسط سال ۱۸۰۱ میلادی تا اوایل سال ۱۸۰۷ در شهر دانشگاهی ینا اقامت داشت.

▬ این دوره حدوداً شش ساله، در به وجود آوردن افکار اصلی هگل و شکل‌گیری قطعی نظام فلسفی او اهمیت خاصی دارد. به نظر اغلب متخصصان در این دوره بوده است که هگل انتخاب قطعی خود را کرده و خط مشی نهایی خود را مشخص و معین کرده است، به نحوی که، حتی، بعضی از آن‌ها بر این عقیده هستند که تغییرات و تحولات بعدی فقط به علت موضوع‌های مختلفی بوده است که او با آن‌ها مواجه می‌شده، به طوری که در این مواقع هم بیشتر به منظور تأکید هرچه بیشتر بر نظریه اصلی خود بوده است که او مراعات بعضی از نکات و مطالب جدید را می‌کرده است. با این حال، این دوره از فعالیت فلسفی و فرهنگی هگل را نمی‌توان از دوره‌های قبلی مراحل تکوینی فکر او جدا ساخت، به نحوی که اگر در محتوای اصلی نوشته‌های این دوره دقت و تأمل بیشتر بکنیم مسائلی را خواهیم یافت که وی در دوره‌های فرانکفورت و برن و، حتی، تا حدودی در دوره توبینگن بعینه بدان‌ها توجه اصلی داشته است. البته، از طرف دیگر، نباید فراموش کرد که «دوره ینا» و فعالیت هگل در این شهر، اوصاف خاص و فصول متمایزی هم دارد که عدم توجه بدان‌ها ما را از فهم کش و قوس حیات این فلسفه محروم می‌کند.

▬ لازم به گفتن نیست که منظور از مراحل تکوینی فکر حرکت درونی و جوهری آن است، وگرنه مشغولیات خارجی یک فرد که بدون رابطه ضروری و به نحو عرضی یکی پس از دیگری رخ می‌دهد، تکوین و شکل‌گیری واقعی فکر او را نشان نمی‌دهد. به هر طریق فکر اصیل به مانند حیات واقعی سیر تکوینی دارد و فهم این سیر یکی از شروط اصلی فهم آن فکر است. مطابق سلیقه و نظر خود هگل، اجزاء یک فکر در حرکت درونی شان است که وحدت آن فکر را نمایان می‌سازند، یعنی، فقط فکر زنده است که می‌تواند با خود مطابقت داشته باشد و انسجام خود را حفظ کند، والا فکری که حیات ندارد فقط مجموعه‌ای است از اجزایی که میان آن‌ها هیچ نوع ارتباط و توحید مساعی دیده نمی‌شود و اصطلاح وحدت را فقط به نحو مجازی در مورد آن‌ها می‌توان به کار برد.

░▒▓ ارزیابی افکار معاصر
▬ هگل، در این دوره، لازم دانسته است که به نحوی به ارزیابی افکار فلسفی حاکم بر اذهان معاصرین خود بپردازد و ما این مطلب را در کتاب اختلاف میان دو نظام فلسفی فیخته و شلینگ (چاپ ۱۸۰۱) و هم‌چنین، در مقاله معروف «ایمان و دانش» (چاپ ۱۸۰۲) که در واقع، بحثی است درباره فلسفه کانت و ژاکوبی و فیخته، به خوبی می‌توانیم ببینیم. این نشان می‌دهد که او نه فقط از موضع خاص خود آگاه است و در جست و جوی بیان درستی از آن می‌باشد، بلکه در ضمن می‌داند که برای ایجاد تحرک در علوم و پیشرفت واقعی در آن‌ها، فلسفه سهم عمده‌ای دارد و وضع علمی جامعه بر اساس وضع فلسفه در آن جامعه سنجیده و تعیین می‌شود. منظور این نیست که علوم جدید تابع فلسفه باشد، ولی، به هر طریق فقط فکر فلسفی است که مشوق تجسس در آن‌ها و احتمالاً، نشان‌دهنده اساس و پایه و از همه مهم‌تر عمق آن‌هاست، هم‌چنین، بر اساس فلسفه است که رابطه درونی میان علوم و تأثیر متقابل میان آن‌ها معلوم می‌گردد. هگل به این موضوع کاملاً اعتقاد دارد و در نامه‌ای که به سال ۱۸۰۵ میلادی از ینا به هایدلبرگ نوشته است آن را به خوبی منعکس می‌کند. هگل می‌نویسد: «.... احتمالاً، در آن‌جا (منظور هایدلبرگ و دانشگاه آن است) رشته علمی من، یعنی، فلسفه خاص نوع جدید آن مورد بی‌توجهی نیست، کسانی که از موضع برتر از علوم جزیی به تفحص می‌پردازند، یقیناً به این مطلب واقف‌اند که فلسفه یعنی، روح تمام علوم، امکان ارتقا و پیشرفت آن‌ها را فراهم می‌آورد. وقتی که در علوم حرکت نباشد، طبیعی است که دچار رکود می‌شود و فقط» معنی است که تحرک آن‌ها را تضمین می‌کند و «معنی» هم نهایتاً از فلسفه صادر می‌گردد.

░▒▓ موضع‌گیری در مقابل، سطحی نگری
▬ از خصوصیات دیگر فعالیت هگل در ینا، موضع‌گیری‌های صریح و علنی اوست، در مقابل، سطحی اندیشی و تفکراتی که ظاهراً، مبتنی بر افکار عامیانه است. ولی، به اصطلاح این نوع تفکرات نه فقط جنبه عوام فریبی دارد، بلکه مانعی است واقعی در فهم درست مسائل و طرح آن‌ها و چون احتمالاً، موجب شناخت کاذب و جهل مرکب می‌شود، صدمه‌ای که از آن بر فرهنگ یک ملت وارد می‌آید حد و حصر ندارد. در نشریه انتقادی فلسفه که هگل به کمک شلینگ به تاریخ ۱۸۰۲ میلادی دایر کرده است، بعضی از مقالات او خاصه در جواب کروگ توأم با نوعی طنز و در جواب شولزه به نحو استدلالی‌تری به همین مطلب اختصاص داده شده است.

░▒▓ کاربرد فلسفه در زبان آلمانی
▬ در ینا، هگل، متوجه شده است برای این‌که فلسفه از یک طرف استحکام یابد و از طرف دیگر، بدون این‌که به معنای اصلی آن خللی وارد آید در فرهنگ عامه مردم نفوذ کند، باید اصطلاحات دقیق فنی و در عین حال، به معنایی مردمی فراهم آورد. او لغت‌سازی نمی‌کند، ولی، به نحوی از انحاء در امکان باروری اصطلاحات و کلماتی که به نحو متداول مترادف دانسته می‌شود تأمل کرده و سعی دارد شدت و ضعف آن‌ها را برای حل و انتقال معانی تعیین کند. در نامه فوق‌الذکر این عبارت بسیار مهم را خطاب به وس می‌توان خواند: «لوتر انجیل را به زبان آلمانی به سخن درآورده است و شما هومر را – بزرگ‌ترین هدیه‌ای که به یک ملت می‌توان داد.... – من هم سعی دارم به فلسفه زبان آلمانی بیاموزم». شاید بی‌وجه نباشد چند سطر را نیز از جواب وس خطاب به هگل در این‌جا بیاوریم: «.... دعای خیر آلمانی‌ها بر شما باد که تصمیم گرفته‌اید فلسفه را از ابرها به زمین آورید و آن را با اخلاصی در اختیار مردم صاحب سخن قرار دهید. به نظر من ادراک اصیل و احساس عمیق فقط از طریق زبان آشنای قلبی قابل بیان و انتقال است.... فردی که در المپ سکنی دارد، اگر در کسوت یک چوپان ظاهر شود، معجزه بزرگ‌تری می‌تواند بکند تا در کسوت یک موجود فوق انسانی».

░▒▓ اهمیت کتاب پدیدارشناسی روح
▬ برای مورخین تاریخ فلسفه غرب، اهمیت دوره‌ای که هگل در ینا بوده از این لحاظ است که او نهایتاً موفق به نگارش کتاب پدیدارشناسی روح شده است. این کتاب که البته، موجب شهرت فوق‌العاده مؤلف گردیده، یکی از چند کتابی است که عملاً در نیمه اول قرن نوزدهم افکار را متحول ساخته است. تأثیر این کتاب چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی برای کسی که دارای کمترین اطلاع نه از تاریخ فلسفه، بلکه فقط از تاریخ باشد پوشیده نیست. این کتاب اولین اثر معروف هگل است و، حتی، اگر موفق نشده باشد که به نحو تام به فلسفه زبان آلمانی بیاموزد –، زیرا، فلسفه انحصاراً یک زبان نمی‌تواند داشته باشد – به هر تقدیر در این زبان مطالب بسیار مهم و عمیقی را بیان داشته است که هیچ طالب علمی نمی‌تواند از آن‌ها بی‌نیاز باشد و در واقع، جزو گنجینه‌های فکری نوع انسان به شمار می‌رود. پدیدارشناسی روح یک جست و جوی بسیار وسیع و همه‌جانبه‌ای است که شامل تمام تجارب انسان از تجربه حسی گرفته تا عقلی و نقلی و دینی و غیره می‌شود. یعنی، در آن فقط درباره بحث المعرفه به تأمل پرداخته نشده است، بلکه درباره بسیاری از پدیدارهای دیگر که به نحوی از انحاء دلالت بر تجلیات ذهنی و روحی دارد، از جمله اخلاق و سیاست و دین و هنر و زیبایی و، حتی، در مورد امور روزمره و عادی انسانی به بحث و بررسی پرداخته شده است. از طرف دیگر، باید دانست که در نظام فلسفی هگل پدیدارشناسی و هستی‌شناسی به نحو طبیعی باهم ارتباط دارد و به معنایی متمم یکدیگرند. از لحاظ شناسایی و در مقام «اثبات» تقدم با پدیدارشناسی است و در مقام «ثبوت» و صرف هستی تقدم از لحاظی با منطق است؛ البته، مراد منطقی است که با هستی نسبت درونی و ذاتی دارد. اولین حرکت از مشاهده پدیدارهای جزیی آغاز می‌شود و به سوی صور عالی‌تر هستی و نهایتاً به طرف روح مطلق سوق پیدا می‌کند. دومین حرکت از هستی محض آغاز شده، از مسیر مراحل تکوینی پدیدارها می‌گذرد و صور خارجی آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. مسامحتاً می‌توان گفت که حرکت اول از جزء به کل است و جنبه استقرایی دارد و حرکت دوم از کل به جزء است و جنبه قیاسی پیدا می‌کند. در واقع، پدیدارشناسی در سنت هگل از طریق بحث المعرفه به سوی هستی‌شناسی سیر صعودی و از هستی‌شناسی از طریق منطق و فلسفه تاریخ به سوی پدیدارها سیر نزولی دارد، به نحوی که پدیدارشناسی نهایتاً تا حدود زیادی خاصه در قسمت دوم، مبدل به فلسفه تاریخ می‌شود. در این مورد هم باید یادآور شد که هگل درباره سروشت انسان دو امر اصلی و بنیادی تشخیص داده است که یکی امری است که فاجعه را مجسم می‌سازد و دیگری امری که صرفاً جنبه منطقی دارد، و البته، او بعداً رابطه فاجعه را با منطق جست و جو کرده است. فاجعه جنبه سلبی و در نتیجه، جنبه منفی را نشان می‌دهد و منطق رابطه ضروری صور روح را که در یک سیر واحد، ولی، به نحو تقابلی، بسط و گسترش می‌یابد.
▬ از طرف دیگر، باید دانست که مسلماً مطالب کتاب پدیدارشناسی به نحو دفعی به وجود نیامده است و در واقع، آن‌ها را می‌توان در آثار قبلی هگل اعم از مفصل یا مختصر ریشه یابی کرد و، حتی، بعضی از تحلیل‌ها را به دوره قبل از ینا مربوط ساخت و نیز از تتبعات دوره جوانی هگل – خاصه در کلام مسیحی – نام برد.
▬ با علم به اهمیت فوق‌العاده کتاب پدیدارشناسی روح، و شاید برای این‌که فهم آن در جهت درست‌تری انجام گیرد، در این‌جا متذکر می‌شویم که این کتاب که در واقع، به لحاظی دلالت بر پایان دوره ینا دارد، نباید از ارزش تحقیقات دیگر هگل در دوره‌ای که او در شهر ینا بوده است بکاهد و احتمالاً، این تصور نادرست نزد متعالی فلسفه پیش آید که بی‌نیاز از مطالعه و غور در این آثار است. به همین دلیل منظور نگارنده در این مقاله به هیچ وجه تحلیل پدیدارشناسی نمی‌باشد، بلکه در درجه اول مراد معرفی و تحلیل بعضی از آثاری است که هگل از بدو ورود خود به ینا در سال ۱۸۰۱ تا تألیف پدیدارشناسی روح در سال ۷-۱۸۰۶، به صورت کتاب و بیشتر به صورت مقاله به رشته تحریر درآورده است. فهرست رسمی این آثار در دست است و ترتیب تاریخی آن‌ها نیز مشخص و شناخته شده است.

░▒▓ تألیفات هگل در ینا
▬ همان‌طوری که می‌دانیم، هگل در سال ۱۸۰۱ میلادی، بعد از دفاع از رساله خود، بلافاصله به صورت حق‌التدریسی در دانشگاه ینا مشغول کار می‌شود، و درست در همان سال، کتاب درباره اختلاف میان نظام‌های فلسفی فیخته و شلینگ را می‌نویسد.
▬ در سال ۱۸۰۲، مشغول تهیه نظام اخلاق اجتماعی می‌شود و هم‌چنین، در نشریه انتقادی فلسفه که به کمک شلینگ بنیان‌گذاری کرده است به ترتیب مقالات زیر را منتشر می‌کند. «درباره ماهیت انتقاد فلسفی»؛ «چگونه ذهن مشترک عامی فلسفه را می‌فهمد»؛ «رابطه شکاکیت با فلسفه»؛ «ایمان و شناخت»؛ «درباره انحای مختلف علمی که حق طبیعی را می‌تواند مورد نظر قرار داد» و بالاخره همان‌طوری که می‌دانیم هگل در ضمن از سال ۱۸۰۳ تا ۱۸۰۶ میلادی مشغول تهیه دروس فلسفی خود بوده که نهایتاً در تألیف آثار بعدی خود از آن‌ها استفاده کرده است.
▬ البته، تک تک این آثار لازم است که تحلیل و تفسیر شود و با توجه به کل آن‌هاست که موضع هگل و ابعاد اصیل تفکر او را در این دوره می‌توان شناخت.

░▒▓ وجوه متعدد انتقادات هگل بر تفکرات معاصرش
▬ اگر کلاً به آثاری که هگل در دوره ینا نوشته است توجه کنیم، خواهیم دید که نظر اصلی او در درجه اول بحث و بررسی افکار فلسفی هم‌عصر خود است، و اسامی کانت و ژاکوبی و شلایرماخر و فیخته و شلینگ و باردیلی و راینهولد و کروگ و شولزه و غیره بیش از فلاسفه بنام کلاسیک، چون افلاطون و ارسطو یا فلاسفه قرون وسطی و، حتی، قرن هفدهم می‌آید. گویی هگل برای آگاهی از موضع خاص خود اولاً، ناچار می‌شود کم و کیف افکار رایج زمان خود را بسنجد، در ثانی گویی بر اساس نوعی تعهد، که آن را برای هر فیلسوفی لازم می‌داند، سعی می‌کند پیچیدگی‌های فرهنگی زمان خود را بشکافد و حرکت فکر اصیل و سیر تاریخی آن را دریابد. کل آثاری که هگل در ینا نوشته است یک وجه مشترک دارد و همین برای فهم کل نظام او در درجه اول اهمیت قرار می‌گیرد. کوشش هگل در تمام این آثار مبارزه با سطحی اندیشی و دفاع از نوعی «اصالت عقل» است؛ البته، نه الزاماً به معنای دکارتی کلمه. این نوع «اصالت عقل» درست نقطه مقابل تفکری است که حاکم بر عصر روشنایی بوده است. انتقادی که او از این لحاظ بر کانت وارد می‌داند این است که کانت نتوانسته است از جنبه اصیل موضع خود در قبال افکار نوع عصر روشنایی بهره کافی ببرد. ژاکوبی و شلایرماخر را نیز انتقاد می‌کند، برای این‌که آن دو هم برای حفظ ایمان و مصون داشتن آن از خطر احتمالی افکار نوع عصر روشنایی و با استفاده بسیار منفی از فلسفه نقادی کانت خواسته‌اند ایمان را به نحو مطلق در جهت مخالف عقل قرار دهند و به ورای آن بروند، در صورتی که عملاً اسیر خیالات و عواطف و احساسات شده‌اند. فیخته را انتقاد می‌کند، برای این‌که فیخته صرفاً در حد «برون ذات» و «موضوعیت» باقی می‌ماند و مسائل اصلی را پشت نقاب اخلاق پنهان می‌دارد. در فلسفه وحدت شلینگ امکانات بیشتری می‌بیند و تا حدودی با توسل به فلسفه طبیعت او سعی می‌کند از جنبه «برون ذات» تفکر فلسفی آگاه شود.

░▒▓ تفسیر هگل از نسبت ایمان و هستی
▬ لحظه سرنوشت ساز تفکر هگل، موقعی است که او در مخالفت با راینهولد از اختلاف عمیق فلسفه فیخته و شلینگ دقیقاً آگاه می‌شود و از این طریق گویی جهت اصولی تفکر خاص خود را درمی یابد. در نوشته ایمان و دانش کاملاً معلوم است که کوشش هگل حفظ ایمان است، ولی، نه به قیمت غیرعقلی ساختن آن. به نظر او اگر ایمان یک جنبه «درون ذات» و ذهنی دارد، در ضمن یک جنبه «برون ذات» و عینی هم باید داشته باشد. ایمان فقط یک مسأله اخلاقی نیست، بلکه به معنایی مسأله «هستی شناسی» است و در حد کل هستی مطرح است، نه فقط در حد اخلاق. البته، منظور این نیست که ایمان به نحو دفعی با کل هستی وحدت پیدا می‌کند، بلکه در نظرگاه فلسفی هگل، حتی، از یک «لحظه رنج» نیز می‌توان صحبت کرد که در واقع، دلالت بر نوعی رابطه اثبات و نفی دیالکتیکی میان ایمان و کل هستی دارد، این «لحظه رنج» از طرفی بیان از مسیحیت و مصائب مسیح نیز هست.

░▒▓ امر نامتناهی و متناهی در نوشته‌های هگلی
▬ در تمام نوشته‌های دوره ینای هگل، نوعی اعتقاد به مطلق و امر نامتناهی در امور نسبی و متناهی دیده می‌شود، یعنی، گویی این دو قلمرو با اثبات و نفی یکدیگر است که «معقولیت» خود را می‌یابند و این معقولیت صرفاً در حرکت تحقق پیدا می‌کند. مطلق و نامتناهی اصل و اساس هر امر نسبی و متناهی است، ولی، در ضمن در همین امر نسبی و متناهی است که می‌توان از تحقق و واقعیت یافتن مطلق و نامتناهی به نحو انضمامی صحبت به میان آورد. از همین اعتقاد است که کم کم طرح اولیه پدیدارشناسی روح در ذهن هگل ریخته شده است.

░▒▓ رواج فلسفه نوکانتی در قرن نوزدهم
▬ در خاتمه، لازم به یادآوری است که با این‌که انتقادات هگل بر فلاسفه هم‌عصر خود فوق‌العاده جالب توجه و خواندنی است، ولی، به هر طریق تاریخ فلسفه غرب در دوره بعد از هگل به خوبی نشان داده است که افکار خود او بیش از افکار فلاسفه دیگر خاصه کانت آسیب‌پذیر و قابل انتقاد بوده است. در نیمه دوم قرن نوزدهم نه فقط در آلمان، بلکه در کل مراکز علمی و فرهنگی دنیای غرب، با رواج فلسفه‌های نوکانتی، نوعی بازگشت به تفکرهای قبل از هگل دیده می‌شود که البته، این موضوع بدون این‌که از ارزش آموزش فلسفه هگل بکاهد، محدودیت‌ها و نارسایی‌های آن را برملا می‌سازد.
مأخذ: tahoordanesh
هو العلیم

مصائب اخلاقی در دموکراسی برای حساس‌ترین پیچ تاریخی اروپا

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓

▬ در حالی که مردم اروپا و جهان، در جریان یک پیچ تاریخی، با حساس‌ترین مسائل تاریخی خود دست به گریبان‌اند، سران دولت‌ها، مصائب اخلاقی به بار می‌آورند، و بیش از پیش، مردم را نسبت به انتخاب‌های خود بی‌اعتماد می‌کنند.

▬ در حساس‌ترین شرایطی که اروپا نیازمند رهبران با تدبیر است، کسانی به قدرت می‌رسند که بیش از مسائل ملت، در فکر چیزهای دیگرند.
▬ چرا باید دموکراسی‌ها، آن چنان گشوده باشند که چنین مصائبی به بار آید؟
▬ آیا نباید دموکراسی‌ها را در چهارچوب‌های اخلاقی محدود کرد؟
▬ آیا همه انسان‌ها نخواهند پذیرفت که اخلاق، بیش و ورای هر چیز باید حکمران باشد؟

░▒▓ مصائب سارکوزی...
▬ نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، سه بار ازدواج کرد، که سومین بار، با کارلا برونی بود. و برونی، یکی از مدل‌های معروف، بارها اذعان کرد که تک‌همسری برایش خسته‌کننده است.
▬ زوج سابق کاخ الیزه، هر یک، بارها هدف اتهامات مختلف اخلاقی قرار گرفتند.
▬ دو سال قبل، هفته‌نامه فرانسوی ژورنال دو دیمانش، از رابطه سارکوزی با شانتال جوآنو وزیر محیط زیست فرانسه، و رابطه کارلا برونی، همسرش، با بنیامین بیولا خواننده فرانسوی پرده برداشت، و اعلام کرد که زوج ریاست جمهوری فرانسه، هر دو به یکدیگر خیانت کرده‌اند.

░▒▓ و حالا مصائب اولاند...
▬ این بار، روزنامه انگلیسی دیلی میل، افشاگری درباره بانوی اول کنونی کاخ الیزه را کلید زد.
▬ البته این خبر، اولین بار در یک نشریه فرانسوی منتشر شده و در روزهای اخیر در روزنامه‌های مختلف فرانسه از جمله لو فیگارو نیز بازتاب یافته و رسوایی جدیدی را برای رئیس‌جمهور این کشور رقم زده است.
▬ تریرویلر که اکنون، به دلیل رابطه خود با فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه در کاخ الیزه روزگار می‌گذراند، همسر اولاند نیست و برای اولین بار بانوی اول فرانسوی‌ها، هیچ نسبت رسمی با رئیس‌جمهور ندارد.
▬ به گزارش فارس روزنامه انگلیسی دیلی‌میل، با انتشار گزارشی از بخش‌هایی از گذشته والری تریرویلر بانوی یک فرانسه، پرده برداشت.
▬ دیلی‌میل نوشته است که تریرویلر به صورت مشترک معشوقه اولاند و یکی از وزرای متأهل حزب محافظه‌کار انگلستان به نام پاتریک دودیجان، بوده است.
▬ وی در حالی هم‌زمان، با این دو سیاستمدار رابطه داشته، که هنوز از همسر خود جدا نشده بوده و هنوز همسر داشته است.
▬ در عین حال، فرانسوا اولاند هم، زمانی وارد این مثلث عشقی شده که خود نیز هنوز با خانم سگونل رویال (رقیب انتخاباتی پیشین سارکوزی در انتخابات قبل) همسرش و مادر چهار فرزندش، در یک خانه زندگی می‌کرده است.
▬ دیلی‌میل نوشته است، این، اولین باری است که روابط خصوصی تریرویلر و دودیجان شصت و هشت ساله، علنی می‌شود.
▬ به نوشته دیلی‌میل، تریرویلر، بارها از دودیجان خواسته بوده است که از همسری که سی سال با او زندگی کرده بود، جدا شود، و زمانی که دودیجان از این کار سر باز می‌زند، تریرویلر که هم‌زمان با اولاند نیز رابطه داشته، روابط خود را با اولاند بیشتر می‌کند.
▬ نکته دیگر آن که، هم اولاند، و هم دودیجان، می‌دانسته‌اند که هر دو با یک نفر رابطه دارند، و این امر را پذیرفته و برای هم احترام خاصی نیز قائل بوده‌اند.
مآخذ: فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 25 مهر 1391 ساعت 23:33

”چارچوب‌سازی“ در جنبش‌های اجتماعی؛ تحلیل ”دامنه چارچوب“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از رابرت دی. بنفورد و دیوید اِی. اسنو؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ ملهم از آموزه‌های اروینگ گافمن، هر جنبش، عملاً در درون یک چارچوب (frame) شکل می‌گیرد که فهم مشترک اعضای جنبش را سامان می‌دهد، و مفاهمه و کنش متقابل نمادین در جریان کنش جمعی را میسر می‌سازد.

▬ از این روی، شناخت کنش‌های متقابل اجتماعی به طور کلی، و خصوصاً جنبش‌های اجتماعی، یعنی شناخت و تحلیل این چهارچوب‌ها.

▬ یکی از نکاتی که در زمینه تحلیل چارچوب مهم است، تحلیل «دامنه چارچوب»‌هاست.
▬ آشکارترین شیوه‌ای که طی آن، چارچوب‌های کنش جمعی از هم متمایز می‌شوند، بر حسب حیطه مسائل یا موضوعات مورد توجه و جهت متناظر انتساب صفات به مسایل است.
▬ هر چه دامنه مسائلی که یک ”چارچوب“ آن‌ها را در برمی‌گیرد، بیشتر باشد، دامنه گروه‌های اجتماعی که می‌توان با آن ”چارچوب“ مورد توجه قرار داد بیشتر و توان بسیج ”چارچوب“ بیشتر است. این ضابطه، تنها وقتی اعتبار دارد که مسائل گوناگونی که یک ”چارچوب“ آن‌ها را در بر می‌گیرد ”به نحو توجیه شده‌ای با یکدیگر مرتبط شوند“.
▬ به علاوه، دامنه چارچوب‌های کنش جمعی، ممکن است بر حسب درجه‌ای که نسبتاً خاص، سخت و انعطاف‌ناپذیر، و محدود یا نسبتاً عام، باز و انعطاف‌پذیر باشند، و بر حسب شمار مضامین یا ایده‌هایی که آن‌ها را تجسم بخشیده و بیان می‌کنند، فرق کنند.
▬ هر چه چارچوب‌های کنش جمعی فراگیرتر و انعطاف‌پذیرتر باشد، بیشتر احتمال دارد که کنش‌گران بر حسب ”چارچوب‌های اصلی“ (master frames) عمل کنند، یا اعضای بیشتری در نهایت، به درون این چارچوب‌ها درآیند.
▬ به عبارت دیگر، هر چه چارچوب‌های کنش جمعی فراگیرتر و انعطاف‌پذیرتر باشد، جنبش در جذب و حفظ اعضا توانمندتر خواهد بود.
مآخذ:...
هو العلیم

صفحه 297 از 425

a_a_