برداشت از رابرت دی. بنفورد و دیوید اِی. اسنو؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ملهم از آموزههای اروینگ گافمن، هر جنبش، عملاً در درون یک چارچوب (frame) شکل میگیرد که فهم مشترک اعضای جنبش را سامان میدهد، و مفاهمه و کنش متقابل نمادین در جریان کنش جمعی را میسر میسازد.
▬ از این روی، شناخت کنشهای متقابل اجتماعی به طور کلی، و خصوصاً جنبشهای اجتماعی، یعنی شناخت و تحلیل این چهارچوبها.
▬ یکی از نکاتی که در زمینه تحلیل چارچوب مهم است، تحلیل «دامنه چارچوب»هاست.
▬ آشکارترین شیوهای که طی آن، چارچوبهای کنش جمعی از هم متمایز میشوند، بر حسب حیطه مسائل یا موضوعات مورد توجه و جهت متناظر انتساب صفات به مسایل است.
▬ هر چه دامنه مسائلی که یک ”چارچوب“ آنها را در برمیگیرد، بیشتر باشد، دامنه گروههای اجتماعی که میتوان با آن ”چارچوب“ مورد توجه قرار داد بیشتر و توان بسیج ”چارچوب“ بیشتر است. این ضابطه، تنها وقتی اعتبار دارد که مسائل گوناگونی که یک ”چارچوب“ آنها را در بر میگیرد ”به نحو توجیه شدهای با یکدیگر مرتبط شوند“.
▬ به علاوه، دامنه چارچوبهای کنش جمعی، ممکن است بر حسب درجهای که نسبتاً خاص، سخت و انعطافناپذیر، و محدود یا نسبتاً عام، باز و انعطافپذیر باشند، و بر حسب شمار مضامین یا ایدههایی که آنها را تجسم بخشیده و بیان میکنند، فرق کنند.
▬ هر چه چارچوبهای کنش جمعی فراگیرتر و انعطافپذیرتر باشد، بیشتر احتمال دارد که کنشگران بر حسب ”چارچوبهای اصلی“ (master frames) عمل کنند، یا اعضای بیشتری در نهایت، به درون این چارچوبها درآیند.
▬ به عبارت دیگر، هر چه چارچوبهای کنش جمعی فراگیرتر و انعطافپذیرتر باشد، جنبش در جذب و حفظ اعضا توانمندتر خواهد بود.
مآخذ:...
هو العلیم