فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

وضعیت دائمی جنگ در سایبرفضا

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...از گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران


▬    قضیه: جنگ و عملیات دفاع، معمولی و عادی نمی‌شود، ولی به یک روند دائمی تبدیل خواهد شد؛ یکی از واقعیات سپهر اجتماعی و سیاسی، پس از برآمدن فضای سایبر، آن است که جنگ و دفاع به یک روند دائمی تبدیل می‌شود. با جدیتی کافی و نابود کننده، به یک واقعیت روزمره تبدیل می‌شود.
▬    جنبه اول: این مطلب صرفاً به آن معنا نیست که احساس ناامنی مداوم وجود دارد؛ این هست و در طول دنیای مدرن یا «جامعه ریسک‌بار» به قول الریک بک، همواره وجود داشته است. وضعیت دائمی جنگ در سایبرفضا، چیزی بیش از این است که همیشه احساس کرده‌ایم. وضعیت دائمی جنگ، به این معناست که عاملیت‌های نبرد سایبر، مدام، مشغول طراحی و اجرای عملیات علیه اهداف، و همچنین مشغول دفاع در مقابل حملات هستند.
▬    جنبه دوم: این سویه تاریک پیشرفت‌های چشمگیری است که در حال حاضر در فن‌آوری اطلاعات صورت می‌گیرد؛ شبکه و تولید داده‌ها، یک مزیت تمدنی به حساب می‌آید، ولی حفاظت شبکه و نقض مکرر امنیت داده‌ها، یک مشغله روزانه مستمر در سراسر جهان خواهد شد. شبکه و اطلاعات، یک ظرفیت کاملاً جدید و چالش‌برانگیز از آسیب‌پذیری‌های اینترنتی را برای هر جامعه می‌گشایند.
▬    جنبه سوم: یک دلالت ضمنی این مطلب آن است که دیگر نمی‌توان برنامه‌های زیربنایی توسعه را متوقف بر فراغت از نبرد کرد. در عین حال، کسانی که برنامه‌های توسعه را به پیش می‌برند، باید تسلط کافی به موضوع نبردهای سایبری و سایبرامنیت داشته باشند. یک جابجایی در طراحان توسعه اتفاق افتاده است، و به جای آن که اقتصاددانان یا جامعه‌شناسان در مرکز برنامه‌های سیاسی و اجتماعی قرار گیرند (چنان که پس از جنگ جهانی دوم چنین بوده است)، این، مقامات «سایبرامنیت» هستند که در مرکز طراحی‌های اجتماعی و سیاسی قرار می‌گیرند.
▬    جنبه چهارم: امروزه و به طور قطع در آینده نزدیک، استفاده از فرصت‌ها و دستاوردهای اقتصادی، به طور مستقیم به توان بخش خصوصی و عمومی برای حفاظت از اطلاعات، و برآمدن از پس نبرد مدام با مهاجمان اینترنتی مربوط می‌شود.
▬    جنبه پنجم: بخش‌های خصوصی که در قالب شرکت‌ها و سازمان‌ها منسجم می‌شوند و بخش‌های عمومی که نه در قالب دولت‌ها، بلکه در قالب سازمان‌های بزرگ‌مقیاس تشخص می‌یابند، باید یکپارچگی و تمامیت خود را حفظ کنند؛ بدین ترتیب، مخاصمات ملی گذشته، به مخاصمات میان شرکت‌ها و سازمان‌ها بدل می‌شود. منازعات «هواوی» که در کنار منازعات مربوط به «هنگ‌کنگ» برای چین رخ نمود، یک نمونه مهم است، که پس از این مدام و مستمر، تکرار خواهد شد؛ عملاً اولویت «هواوی»، مناقشات «هنگ‌کنگ» که مطلقاً کم‌اهمیت و کم‌گستره نبود را به حاشیه راند.
▬    جنبه ششم: موضوع «مدیریت نظام‌مند ریسک» به جهت تأمین «انعطاف» در عملکردهای شرکتی و سازمانی اهمیت می‌یابد. این، یافته تازه‌ای در علوم اجتماعی نیست، ولی تذکر آن در این موقعیت اهمیت دارد. احساس خطر فائقی که در منازعات دائمی شکل می‌گیرد، این احتمال را پدید می‌آورد که سازمان‌ها و شرکت‌ها از عملیات پرهیز کنند، به این امید که در شرایط مطمئن‌تری به فعالیت بپردازند، ولی همان‌طور که گفتیم، این انتظار فرجام نخواهد یافت و جنگ یک وضعیت دائمی در فضای سایبر است. برای این منظور باید نهادسازی‌هایی شکل گیرد که وظیفه آن‌ها محاسبه احتمال وقوع و محاسبه احتمال بزرگی وقوع حوادث است، که به آن «مدیریت سامانمند ریسک» می‌گوییم. با این محاسبه شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌توانند در مواقعی که به طور نسبی ایمن‌تر هستند به فعالیت بپردازند.
▬    جنبه هفتم: نکته دیگر آن است که بخش مهمی از کشورهای جهان تمایل، پیدا خواهند کرد تا تأمین امنیت خود را «برون‌سپاری» کنند، و در مورد این کشورها می‌توان از «پایان دولت» و «پایان اراده ملی» سخن گفت که در مورد نمونه‌هایی مانند لبنان قریب به ذهن به نظر می‌رسد. سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ و چندملیتی شؤون مختلف مردم را اداره می‌کنند و کنترل امنیت نیز در مورد این «کشورهای فاقد ادعای تمدنی»، به شرکت‌های چندملیتی واگذار می‌شود. نتیجه آن که تنها کشورهای دارای ادعای تمدنی و مکتبی، نسبت به این هسته سخت دولت و اراده ملی اصرار خواهند ورزید و سایرین در عمل، درون نظم شرکت‌ها غرق می‌شوند. از این قرار نقشه سرزمینی جهان دگرگون می‌شود و به چیزی شبیه آن‌چه ساموئل هانتینگتون در برخورد تمدن‌ها برآورد می‌کرد تبدیل می‌شود.
▬    جنبه هشتم: یک نکته دیگر این است که اغلب، گـَنگ‌ها و گروه‌های هکری، یک گام جلوتر از مکانیزم‌های شرکتی و بزرگ‌تر دفاع سایبری حرکت می‌کنند؛ چرا که آن‌ها منعطف‌تر هستند، و خود را بهتر با شرایط تازه‌تر تطبیق می‌دهند. آن‌ها، تازه‌ترین فناوری‌ها را به دست می‌آورند و زودتر از شرکت‌ها و سازمان‌هایی که به سرعت توان تغییر ندارند، عملیات خواهند کرد. اتصال به یک شبکه جهانی با توان انتقال اطلاعات عظیم، به طور مؤثر و سریع، باعث ایجاد فرصت‌های عجیبی می‌شود که قبلاً، نمونه آن ملاحظه نشده است.
▬    جنبه نهم: خصلت مقوم حوادث امنیت سایبری، «تنوع» آن‌هاست. طیفی از روش‌های خلاقانه و پیچیده یا بسیار ساده، در میان این حوادث وجود دارد. به لحاظ انگیزشی نیز، طیفی از اختلال ناخواسته تا تلاش برای سوء استفاده و تا کوشش برای نابود کردن اطلاعات و خدمات وجود دارد. فی‌الجمله این که بسته به شرایط، گروه‌ها و سازمان‌های متخاصم، ترکیبی از روش‌ها و انگیزه‌ها را برای نفوذ به کار می‌گیرند، که مقابله مؤثر با آن، نیاز به آمادگی همواره دارد.
▬    جنبه دهم: نهایتاً این که این وضعیت دائمی جنگ در سایبرفضا بر چک‌لیست‌های متداول هزینه‌های شرکتی و ملی، مواردی را اضافه می‌کند از این دست:

۱. ✔ سرقت و تلفات مالی مستقیم در اثر حملات هکری به شرکت‌ها و بانک‌ها و...
۲. ✔ هزینه مستقیم برای نصب تدارکات دفاع سایبری
۳. ✔ هزینه ترمیم خسارات ناشی از حملات به زیرساخت‌ها و سایر منابع آسیب‌دیده
۴. ✔ هزینه فرصت منابع سایبری که می‌توانند در جای دیگر به کار روند
۵. ✔ از دست دادن ارزش اقتصادی و رشد آینده
۶. ✔ خطرات وسیع ابتلا به امراض روانی ناشی از وضعیت دائمی جنگ و تهدید
۷. ✔ هزینه پذیرش محتاطانه نوآوری‌های فنّاورانه
۸. ✔ از بین رفتن مزیت رقابتی و کاهش رشد در آینده به دلیل از دست رفتن مالکیت معنوی
۹. ✔ جریمه‌ها و مجازات ناشی از نقض مقررات
۱۰. ✔ هزینه انطباق با مقررات و استانداردهای نو به نو
۱۱. ✔ آسیب و فرسایش به اعتبار نام‌های تجاری
۱۲. ✔ نابودی فعالیت‌های استراتژیک و زیربنایی به علت از دست رفتن اطلاعات
۱۳. ✔ هزینه‌های حقوقی
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 26 تیر 1398 ساعت 23:05

«سایبراقتصاد»؛ چک‌لیست چهارده‌گانه

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬  اقتصاددانان پیشرو، شش ویژگی کلیدی برای «سایبراقتصاد» یا اقتصاد مبتنی بر فناوری اطلاعات، ترسیم می‌کنند:

▒▓ «سایبراقتصاد»، عملاً فرامرزی است و مرزهای ملی را برنمی‌تابد؛
▒▓ کلیت «سایبراقتصاد»، کارایی خود را در طول زمان حفظ می‌کند؛ در عین حال، ایده‌هایی مانند اینترنت اشیاء یا هوش مصنوعی کمک می‌کنند تا فناوری متحول به‌خوبی با کاربران همساز شود.
▒▓ تغییر فازهای «سایبراقتصاد»، چشمگیر و حتی عظیم است؛ به‌تناسب، لازم است تا سیاست‌گذاری اقتصادی کاملاً منعطف و هوشمند باشد.
▒▓ دگرگونی‌های فناوری اطلاعات، به‌ویژه در دو حیطه «قدرت عملیاتی» و هم‌چنین «سهولت استفاده کاربر» قابل ملاحظه است. تمرکز به این دو حیطه، قلب یک سیاست‌گذاری اقتصادی درست را می‌سازد.
▒▓ فناوری اطلاعات، به طور قابل ملاحظه‌ای هزینه‌های تعامل را بین عملگرها، و بین عملگرها و محیط اطراف، تقلیل می‌دهد. این حقیقت، اجازه می‌دهد تا محصولات، خدمات و مدل‌های کسب و کار، به صورت هم‌زمان/Real-Time و در مقیاس وسیع به کار گرفته شوند.
▒▓ اطلاعات عظیمی جمع‌آوری، دسته‌بندی، مرتبط، و معنادار می‌شوند و تقریباً همه چیز را به هم مربوط می‌کنند. از این قرار، «سایبراقتصاد»، در اساس، متکی به اقتصاد اطلاعات است و سایر شعب اقتصاد زیرمجموعه آن قرار می‌گیرد.

▬  چک لیست مدیریت مؤثر «سایبراقتصاد» بسیار گسترده است؛ مشخصاً می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱.  ✔ پایش مستمر فن‌آوری‌های جدید و در حال ظهور
۲.  ✔ مدیریت چرخه حیات سخت‌افزاری / نرم‌افزاری، از جمله ارتقاء، تغییر، و کنترل
۳.  ✔ مدیریت بهینه زیرساخت‌های فناوری اطلاعات
۴.  ✔ پایش مستمر هماهنگی سیاست‌ها با آخرین تحولات فناوری اطلاعات
۵.  ✔ تحول مستمر خدمات و تأمین اجتماعی هماهنگ با فناوری‌های اطلاعات
۶.  ✔ پایش تداوم و ثبات نسبی کسب و کارها در گذر از تلاطم‌های فناورانه
۷.  ✔ پایش تداوم عملیات کنترل ریسک در همه زمینه‌ها از جمله در حیطه عوارض جانبی فناوری‌های نوظهور
۸.  ✔ پایش تداوم امنیت سایبر
۹.  ✔ مدیریت داده‌ها و چرخه حیات اطلاعات، از جمله توجه به حریم خصوصی
۱۰.  ✔ نظارت و مدیریت مؤثر و متمرکز بر رسانه‌های اجتماعی
۱۱.  ✔ مدیریت توزیع مهارت‌های فناوری اطلاعات از طریق پیاده‌سازی و مدیریت شیوه‌نامه‌ها و الگوهای کاربری درست
۱۲.  ✔ هدایت و تمشیت عملیات تولید و خدمات در همه حیطه‌های فناوری اطلاعات و سایر بخش‌های اقتصاد بر محور فناوری اطلاعات
۱۳.  ✔ حکمرانی خوب سایبر، تمام ذینفعان جامعه را به رسمیت می‌شناسد
۱۴.  ✔ سنخ تازه‌ای از حفاظت دارایی‌های اطلاعاتی متفاوت از آن چه تا کنون بوده است لازم آمده؛ قواعد مالکیت دگرگون می‌شوند
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 26 تیر 1398 ساعت 23:02

ترمز سیالیت روشنفکران و بوروکرات‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سخنان رهبر عالی جمهوری اسلامی در دیدار با امامان جمعه پس از مذاکره مبهوت‌کننده با نخست‌وزیر ژاپن، مجدداً ارزش رکن «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» را گوشزد کرد. رویترز و بلومبرگ به سرعت تیتر «دزدی دریایی انگلیس را بی‌جواب نمی‌گذاریم» را مخابره کردند، و خبرگزاری فرانسه، دیلی‌استار، و هاآرتص «ایران قطعا به کاهش تعهدات خود در توافقنامه هسته‌ای ادامه می‌دهد» را عنوان خط خبری خود قرار دادند. شماری از خبرگزاری‌های دیگر نیز هر دو عنوان خبری را با هم منتشر کردند.
▬    در شرایطی که مع‌الاسف، سیاست اعلام شده دولت به سمت «تحریم‌ها را بردارید، مذاکره می‌کنیم» پیش می‌رود، و مطلقاً اثری از عزت نفس ملی و عقیدتی در آن ملحوظ نیست، یک قاعده رفتاری چهار پایه «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه»، ارزش عملیاتی خود را برای چندمین بار در تاریخ معاصر ما گوشزد می‌کند. این که در زندگی سیال و بی‌شکل مدرن که گرایش بی‌پایانی به عقب‌نشینی در قبال «قدرت» دارد، ریشه‌ها در کجا پای هویت را مستحکم می‌کنند، و باعث می‌شوند تا دیگر عقب‌نشینی نکند و برای آتیه امت نیز چیزی به جای بگذارد. این، نقطه‌ای است که به داد هویت ملی و عقیدتی تضعیف شده در اثر سیالیت و شل‌وولی روشنفکران و بوروکرات‌ها می‌رسد، تا بتواند مستحکم بایستد و حق ملت را استیفا نماید: نقطه «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه».
▬    و یک سطح عمیق‌تر، باید ببینیم که چرا روشنفکران و نخبگان این جامعه به این وضع و حال گرفتار آمده‌اند که به جای مطالبه قاطع حقوق ملت به اتکاء عبرت‌های متعدد معاصر از ۱۲۹۹ شمسی گرفته تا شهریور ۱۳۲۰ و مرداد ۱۳۳۲ و بهمن ۱۳۵۷ و... تا همین حالا، به انعطاف سیال در مقابل آن زنگی مستی که در معبد سیاه واشنگتن نشسته است، تن داده‌اند. برای مدتی گمان می‌شد که روشنفکری این کشور با تجربه‌های امام و امت همراه شده‌اند و نوای «ایران ای سرای امید»، سر می‌دهند، ولی رفته رفته، از بی‌بی‌سی سر درآوردند، یا به کانادا رسیدند و رنگ رخسارشان به کانادادرای گرایید، یا ازدیاد فراش کردند، یا به معامله و مذاکره با کدخدا تن دادند، و چیزی از میراث ظاهراً انقلابی چپ و راست‌شان باقی نماند. این سیالیت از کجا می‌آید و گریبان روشنفکران و بوروکرات‌های ما را می‌چسبد؟
▬    برای ما که در متن علوم اجتماعی، روزمره، با این جماعت روشنفکر و فراموشی‌هایشان مواجه هستیم، مدام این سؤال مطرح می‌شود که ریشه این سیالیت و شل‌وولی روشنفکری چیست؟ پیوسته از خود می‌پرسیم که این جماعت اسیر سنت‌ها و دگم‌های تمجید و وادادگی نسبت به غرب را چه شده است که حتی نهیب عظمت اقتصادی شرق هم نمی‌تواند آن‌ها را از دگم‌هایشان جابجا کند تا قدری مستقل فکر کنند؟ چرا روشنفکری ما در قبال عبرت‌های متعدد معاصر، این‌قدر فراموش‌کار است؟ همیشه نهیب امام خمینی رحمت ا... علیه در ذهن ما سوسو می‌زند که خطاب به روشنفکران می‌فرمودند: «آخر چه بدی دیدید از اسلام؟» مگر نه این است که در تاریخ دویست سال اخیر این کشور، هر گاه اسلام و علمای «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه»، پا به میدان اصلاح اجتماعی گذاشتند، امت را چند گام به جلو رساندند؟ مگر نه این است که تاریخ هزاران ساله تمدن نشان می‌دهد که پیامبران توحیدی پرنفوذترین برنامه‌های پیشبرد زندگی فردی و اجتماعی را ارائه داده‌اند و هیچ فیلسوف و هنرمند و دانشمندی را یارای رقابت با تأثیرگذاری صادقانه و صمیمی آن‌ها نبوده است؟ پس، «چه بدی دیدید از توحید؟» «چه بدی دیدید از ایمان؟» «چه بدی دیدید از اسلام؟»
▬    موجب بی‌ریشگی و وادادگی روشنفکری، یک چیز مشخص است: دنیاطلبی و عافیت‌جویی و مادی‌گری. رفتارشناسی روشنفکری به این ترتیب بوده است که زمانی با امواج و تب و تاب انقلابی مردم همراه می‌شود، اما پس از مدتی که مشغول آکادمی و مدرک و ریاست و شغل و ... می‌شود، دوباره به دگم‌های خویش بازمی‌گردد و به تعریف و تمجید از زورمداران غرب می‌پردازد. این، قدری به اقتصاد سیاسی روشنفکری در سفارت‌خانه‌ها هم باز می‌گردد که تاریخ این کشور از آن خلاصی ندارد و هر از گاهی در می‌یابیم که جماعتی از بوروکرات‌ها و روشنفکران و سرمایه‌داران در سفارت بریتانیا و فرانسه و روسیه و ... پلو خورده‌اند، با نوشابه!
▬    ما نیاز به اعمال تغییرات ریشه‌ای در روشنفکری و آکادمی و بوروکراسی خود داریم. خدا رهبر عالی این کشور را حفظ کند، ولی مطلقاً برازنده نیست که روشنفکران و بوروکرات‌های ما که طور دیگری تربیت شده‌اند مسیر دیگری را آن قدر بروند تا کسی ترمز وادادگی آن‌ها را بکشد. دانشگاه و دم و دستگاه بوروکراتیک ما باید «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» تربیت کنند. نظام اجتماعی ما باید به این دست نخبگان پر و بال دهد. و سیاستمداران کشور باید با تابعیت این ارزش‌ها، مسیر تاریخی امت را به پیش برند. تکلیف سیاست‌مدار مؤثر، اعمال قاطع تغییرات سیاسی برای رساندن امت به شرایط مطلوب‌تر است، و این، با سیالیت و عافیت‌جویی نمی‌سازد. آن‌چه سیاستمداران مؤثر تاریخ را از سایر سیاست‌مداران متمایز ساخته است، دقیقاً همین است؛ ریشه داشتن در اصولی که به او استحکام اعمال قاطع تغییرات سیاسی برای رساندن امت به شرایط مطلوب‌تر را ببخشد. این، همان فرمول «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه» است.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 26 تیر 1398 ساعت 13:07

جمع‌بندی پرونده ”محمدرضاخاتمی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    دکتر علی مطهری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرآنلاین فرمودند: «ادعای آقای محمدرضا خاتمی و افرادی مانند ایشان این است که در وزارت کشور و در اتاق تجمیع آراء تقلب شده و تعداد قابل توجهی از آراء به آراء یکی از نامزدها اضافه کرده‌اند»، سپس اضافه کرده‌اند: «فرضا این ادعا ثابت شود،...». آن‌گاه، «قوه قضائیه و مقامات امنیتی و اطلاعاتی» را متهم کرده‌اند که از رسیدگی به این اتهام هراس دارند.
▬    سر و صورت گفتار دکتر علی مطهری، از فرزند ویراستار «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، خصوصاً «روش رئالیسم» بعید است؛ اولاً، دکتر علی مطهری، خود، بیانات دکتر محمدرضا خاتمی را ملاحظه نفرموده‌اند. آقای خاتمی به صراحت گفته‌اند: «آنچه در پشت پرده و آنچه در اتاق تجمیع آرا گذشت، برای ما روشن نیست»، پس چطور می‌توانند ادعایی در مورد آن داشته باشند؛ آقای خاتمی، مبنا را نه بر «وزارت کشور و اتاق تجمیع آراء»، بلکه بر گزارش شورای نگهبان و پیوست شماره ۴۹ آن گذاشته‌اند، که به باور خود ایشان، حداکثر میزان تفاوت رأیی که توضیح می‌دهد که نمی‌دهد (خواهیم دید)، دو میلیون رأی اختلاف است، این در حالی است که تفاوت رأی میان دکتر محمود احمدی‌نژاد و مهندس میرحسین موسوی، ۱۱۳۱۱۱۰۵ رأی است، و اگر ادعای رهبر جنبش «دروغ ممنوع» درست باشد که او «برنده قاطع انتخابات است»، به بسی بیش از این جابجایی رأی نیاز هست.
▬    برای تاریخ ایران لازم است که به روشنی این مدعیات را درک کند و آن را بسنجد و دریابد که عیار برهان اصلاح‌طلبان در سطح برادر رئیس جمهور پیشین که با علی شکوری راد، سعید شریعتی، آذر منصوری، مصطفی تاج زاده و فخرالسادات محتشمی پور و مهدی تابش همراهی می‌شد، به چه میزان است؛ صورت برهان آنان، برای چندمین بار تصدیق می‌کند که اصلاح‌طلبان، بدترین تشکیلات سیاسی تاریخ ایران بوده‌اند. آن‌ها نه تنها چندین برابر هر تشکیلات سیاسی تاریخ ایران، پناهنده به بیگانه تولید کرده‌اند و از متن آن‌ها پدیده‌هایی مانند عطا مهاجرانی و محمدعلی نجفی برآمده‌اند، بلکه نهایتاً با برانگیختن فتنه‌ای که ضربه‌ای تاریخی به توسعه ایران زد، به بدترین شکل ممکن به حیات سیاسی تشکیلات خود خاتمه دادند. زمانی شنیدم که مرحوم شهید لاجوردی فرموده بودند، اصلاح‌طلبان از منافقین خلق بدترند؛ برای سالیان سال از پذیرفتن این قضاوت سر باز می‌زدم، ولی هر چه پیش‌تر رفتیم، دریافتم که این قضاوت درست و درست‌تر بوده است.

░▒▓ برهان
▬    دکتر محمد رضا خاتمی، سال گذشته در گفت‌وگو با یک برنامه اینترنتی مدعی شد در انتخابات سال ۸۸، هشت میلیون رأی به صندوق‌ها اضافه شده است و گفته می‌شود در کشور ۳۹ میلیون نفر رأی دادند، در حالی که آرای صندوق‌ها ۳۲ میلیون بوده و نیاز به تعرفه هم نبوده است. او مدعی شد که این اطلاعات، از افراد مطلع جناح مقابل است که نمی‌خواهند نام‌شان گفته شود. پس از این گفت‌وگو و ادعاهای جنجالی مطرح شده در آن، دستگاه قضایی ضمن احضار خاتمی به او مهلت داد اسناد ادعای خود را ارائه کند. دکتر محمد رضا خاتمی دفاعیات خود در این دادگاه را این‌طور جمع‌بندی کرد و در اختیار خبرنگاران گذاشت: «مستند اصلی دفاعیه من در حقیقت سه مورد بود: ۱. بر اساس گزارش تفصیلی شورای نگهبان و پیوست شماره ۴۹ نشان دادم چقدر در این شمارش آرا اختلاف وجود دارد. یعنی اگر همان آمار شورای نگهبان را مبنا قرار داده جمع و تفریق کنیم، می‌بینیم که بیش از ۲ میلیون رأی در این جمع و تفریق‌ها گمشده است. /پایان پاراگراف/».
▬    به پیوست شماره ۴۹، مندرج در صفحات ۶۸ و ۶۹ گزارش تفصیلی شورای نگهبان که مراجعه می‌کنیم، مغایرتی نه در درون این پیوست و نه در نتایج نهایی اعلام شده نمی‌بینیم. بر مبنای پیوست شماره ۴۹، کل تعرفه چاپ شده، از قرار ۶۰۰۹۰۳۷۶ برگ بوده است که تعداد ۲۰۷۱۹۱۶۲ برگ آن مصرف نشده و مرجوع گردیده، و تعداد ۳۹۳۷۱۲۱۴ مصرف شده است که این عدد با رقم سی و نه میلیونی کل آراء مأخوذه در انتخابات دهم ریاست جمهوری انطباق دارد.
▬    مستند دوم: «بر اساس آمار رسمی که مسئولین انتخابات از تعداد چاپ تعرفه‌ها در سال ۸۸ نشان دادند و بر اساس اظهارات مسئولین استان‌ها که در حقیقت «من فقط به اطلاعات ۱۱ استان دسترسی داشتم و بقیه استان‌ها را دسترسی پیدا نکردم»، حداقل بیش از سه میلیون برگه رأی چاپ شده بود ولی به آن‌ها ارسال نشده است. در حالی که مسئولین انتخابات وقت می‌گویند هیچ برگه رأی در تهران باقی نماند و همه آن‌ها را به شهرستان‌ها ارسال کرده‌اند. تکلیف این سه میلیون رأی معلوم نبود./پایان پاراگراف/».
▬    در این مورد هم نقصان برهان در خود برهان آشکار است. او به همراه خانم‌ها و آقایان علی شکوری راد، سعید شریعتی، آذر منصوری، مصطفی تاج زاده و فخرالسادات محتشمی‌پور و مهدی تابش، مدعی هستند که «از مجموع ۳۱ استان کشور، فقط به اطلاعات ۱۱ استان دسترسی داشتم و بقیه استان‌ها را دسترسی پیدا نکردم». پس، او و آن‌ها می‌توانند بگویند که در مورد ۲۰ استان ابهام دارند، ولی نمی‌توانند با قاطعیت از جابجایی ۳ میلیون رأی سخن بگویند. گفتنی است که در ایام پس از انتخابات، رئیس ستاد انتخابات آقای موسوی، آقای آخوندی وزیر اسبق راه و مسکن آقای روحانی، اذعان داشتند که بازشمارش مکرر آراء منجر به تأیید مکرر نتیجه خواهد شد. بنابراین شخصی که به اعتبار ریاست ستاد انتخابات، مشروعیت دریافت چنین گزارش‌هایی را از همه ۳۱ استان داشته، به چنین حفره بزرگی اشاره نکرده است.
▬    مستند سوم: «در خصوص چاپ این تعرفه‌ها هم که در اظهارات صریح مسئولین انتخابات تا ۳۱ خرداد ۸۸ گفته می‌شد بیش از ۵۸ میلیون تعرفه چه قبل از انتخابات و چه در روز انتخابات چاپ کرده‌ایم، اما آماری که نهایتاً شورای نگهبان منتشر کرد، نشان می‌دهد بیش از ۶۰ میلیون رأی بوده و مشخص نیست این ۲ میلیون تعرفه کجا چاپ شده است./پایان پاراگراف/». این اظهارات دکتر محمدرضا خاتمی در قیاس با سند مقبول خودشان، یعنی پیوست شماره ۴۹، مندرج در صفحات ۶۸ و ۶۹ گزارش تفصیلی شورای نگهبان، تصادم دارد. در آن گزارش طی سطر اول آمده است که «کل تعرفه چاپ شده در مرحله قبل از انتخابات، ۵۸۸۷۵۰۰۰ برگ» بوده است، و «کل تعرفه چاپ شده در روز انتخابات، ۲۰۰۰۰۰۰ برگ» بوده است که از این دو میلیون برگ، ۱۴۵۰۰۰۰ برگ مجال توزیع یافته، و ۶۵۰۰۰۰ برگ آن در مخزن چاپخانه بانک ملی باقی مانده است. در نتیجه در این زمینه نیز وفق سند قابل قبول خود آقای دکتر محمدرضا خاتمی ابهامی وجود ندارد.
▬    اکنون دیگر جنبه‌های غیر منطقی فتنه سال ۱۳۸۸، بیش از حد واضح شده است، و دیگر عنوان «فتنه» بر آن، مطلقاً دقیق نیست. امروز دیگر صف‌ها جدا شده، و همه می‌دانند که آقای میر حسین موسوی، به رغم امضای تعهد و التزام به قانون اساسی و قانون انتخابات، خلف وعده و تعهد کرد، و ضوابط قانونی تقاضای تجدید نظر در شمارش آراء را زیر پا گذاشت، و کشور و ملت را به پرداخت هزینه‌های سنگین یک شورش بی‌فرجام گرفتار کرد. او فرصت‌های زیادی یافت تا بیانیه بسیار خود را نیز با اینترنت + فیلترشکن‌های غیرقانونی بر روی وب قرار دهد، ولی در هیچ یک از آن‌ها به حفره بزرگی که حداقل هشت میلیون رأی در آن جابجا شده و از دید صدها هزار مجری مردمی انتخابات دور مانده بود، اشاره‌ای نکرد. او حتی به عنوان یک فرمانفرمای شورش هم مناسب عمل نکرد، و به رغم در اختیار داشتن ابزارهای ارتباطی، معنای تاریخی مناسبی برای شورش خود علیه قانون خلق نکرد. او به مراعات قانون التزام سپرد، ولی به سهولت، و بدون طی کوچک‌ترین مراحل قانونی و با تدارک کمیته صیانت از آراء از ماه‌ها قبل، نشان داد که پذیرش ضوابط فرجام‌خواهی انتخابات از آغاز هم صادقانه نبوده است. نتیجه آن که در رأس شورش «دروغ ممنوع»، یک «دروغ بزرگ» و تاریخی قرار گرفت، که لطمات تاریخی به ملت روا کرد که به مرور، معلوم و معلوم‌تر خواهد شد. تا هم اکنون نیز معلوم شده است که آن شورش اتحاد ملت را در آن مقطع در مقابل زیاده‌خواهی‌های غرب شکست و آن‌ها را برای اعمال ستم بیشتر بر ملت جری کرد. شورشیان، مسؤول مستقیم و غیرمستقیم بسیاری از تلفاتی هستند که به بار آمد.
مأخذ:فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 24 تیر 1398 ساعت 20:21

ده کنکاش در طرح مبحث ”امنیت سایبر“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄  کنکاش ۱.
اصطلاح «امنیت سایبر»، ابتدا یک مفهوم ذهنی بود، ولی تعریف آن مستمراً با پیشرفت تکنولوژی به سمت تدارک‌های عینی امنیت در فضای سایبر میل کرده است. «امنیت سایبر»، اغلب با موضوع تکنولوژی پیشرفته و پیچیده، و تظاهرات مخرب آن در نقض امنیت همراه بوده است. در نتیجه، اغلب، جنبه‌های انسانی در فرآیند تضمین امنیت سایبر نادیده گرفته می‌شود، و همه توجهات به وجوه فنی و تکنولوژیک است.

▀█▄  کنکاش ۲.
از این قرار، یک تعریف جامع‌تر از «امنیت سایبر» می‌تواند این باشد: امنیت سایبری، سازمان‌دهی و جمع‌آوری منابع، پردازش‌ها و ساختارهای مورد استفاده برای محافظت از فضای مجازی و سیستم‌های فعال در فضای مجازی از رخدادهایی است که حقوق انسانی را هدف تهدید قرار می‌دهد.

▀█▄  کنکاش ۳.
ماجرا از این قرار است که فضای سایبر، از آن رو که برای اغلب مردم نیمه‌تاریک و نیمه‌آشناست و نظر به دگرگونی‌های سریع کم و بیش نیمه‌تاریک و نیمه‌آشنا خواهد ماند، برای مجرمان سایبر، فرصت‌های بزرگی از جنس ناشناس ماندن و کم‌هزینگی جرم را فراهم می‌آورد، و دولت‌ها و دم و دستگاه‌های قضایی نیز در این زمینه جا مانده‌اند. وقتی معلوم می‌شود که نیروگاه‌های اتمی یا فرودگاه‌ها و هواپیماها با کمک شبکه‌های رایانه‌ای کنترل و هدایت می‌شوند، بیشتر معلوم می‌شود که ابعاد ناامنی در فضای سایبر تا چه اندازه می‌تواند وحشت‌آور باشد. از این قرار، فی‌المثل ایکائو، سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی، در سال ۲۰۱۶، خواستار همکاری و همکاری بین‌المللی در قالب رسانه‌ها و ابتکارات برای انتقال مسائل امنیت سایبری و استراتژی‌های متحد برای رسیدگی به آن‌ها است. از دیدگاه آن‌ها اهداف طراز اولی وجود دارند که باید بر آن‌ها متمرکز شد: شناسایی و طبقه‌بندی تهدیدات و خطرات و سیستم‌هایی که ممکن است هدف قرار گیرند، ایجاد و ارتباط مسؤولیت‌های نظارتی و صنعت، ارتباط تهدیدات و خطرات شناخته شده و نوشتن سیاست برای رسیدگی به آن‌ها، و توسعه فرهنگ جهانی امنیت سایبری.

▀█▄  کنکاش ۴.
ملهم از تجربه ایالات متحده، می‌توان «امنیت سایبر» را ذیل پنج حوزه مخاطرات سازمان‌دهی کرد:

۱.    زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، اعم از سخت‌افزار، نرم‌افزار، سیستم‌های عامل و اپلیکشیشن‌ها، و همچنین داده‌ها، اعم از داده‌های عمومی و داده‌های طبقه‌بندی شده و امضاهای الکترونیک.
۲.    شبکه‌های بی‌سیم
۳.    نگهداری سیستم‌های سایبر
۴.    سیستم‌های موقعیت‌یاب و ناوبری
۵.    کشف، کنترل و سازمان‌دهی «دیگر تهدیدات ناشناخته».


▀█▄  کنکاش ۵.
به لحاظ فنی، هر یک از این پنج حیطه، باید به (۱) «شبکه تولید و واردات تجهیزات اصلی»، و (۲) «زنجیره عرضه»، و (۳) «مصرف‌کنندگان عمده» مسلط باشند و وظایف نظارتی خود را در این سه حیطه تعریف کنند. در مجموع می‌شود پنج حوزه ضرب‌در این سه حیطه، که پانزده نقطه تمرکز را می‌سازند.

▀█▄  کنکاش ۶.
در عین حال، مهم‌ترین تهدید فراتر از آن پانزده حوزه، آن است که رویه‌ها و ساز و کارهای مشروع و پذیرفته شده حقوقی برای پیشبرد این نظارت‌ها، با ابهام ذاتی مواجه است و مدام میان نظارت کنندگان، و همچنین میان نظارت‌کنندگان و نظارت شوندگان سوء تفاهم و چالش پدید می‌آید. عملکرد مناسب این ساز و کارهای دفاعی به نحوی از فرهنگ احتیاج دارد. یک «فرهنگ ایمنی سایبر» ضرورت دارد.

▀█▄  کنکاش ۷.
در ارتباط با «فرهنگ ایمنی سایبر»، توجه به این نکته ضروری است که پیشینه تاریخی جوامع مختلف، مطلقاً متناسب با این سطح از حساسیت به موضوع «داده‌ها و اطلاعات» نیست. این حساسیت هم تا حد زیادی به دولت مربوط می‌شود و شمار بسیاری از مردم به نحوی کرختی در زمینه درز اطلاعات تن داده‌اند، چرا که به این باور رسیده‌اند که شخصاً توان مسدود کردن راه‌های رخنه و درز اطلاعات را ندارند، و حساسیت به این موضوع، روند عادی در زندگی روزمره‌شان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. در نتیجه، در این موضوع، به نحوی کرختی تن داده‌اند. پس، این موضوع، به یک دستمایه تازه برای شکاف میان مردم و دولت‌ها تبدیل شده است، که گاه می‌تواند به تنفر هم بینجامد. ریشه مشکل به اینجا بازمی‌گردد که «فرهنگ ایمنی سایبر»، در سطح اجتماع برقرار نیست و بخش مهمی در این دشواری ریشه دارد که پیشینه تاریخی در این زمینه موجود نیست.

▀█▄  کنکاش ۸.
تا زمانی که موضوع اطلاعات طبقه‌بندی و جاسوسی شده اهمیت داشت، ولی این اطلاعات روی کاغذ ثبت و مبادله می‌شد، نقض حریم خصوصی به طور ذاتی محدود بود، ولی اکنون که داده‌های نظارتی به صورت دیجیتال درآمده‌اند، دغدغه از دست رفتن اطلاعات شخصی تا حدی مفرط شده است که به نحوی کرختی منتهی شده است. پس، بخش دیگری از فقدان «فرهنگ ایمنی سایبر»، به این موضوع بر می‌گردد که در طور تاریخ تمام اجتماعات محلی، این میزان از سهولت تولید و تبادل اطلاعات مسبوق به سابقه نبوده است.

▀█▄  کنکاش ۹.
بخش دیگری از نبود یا ضعف در «فرهنگ ایمنی سایبر»، به این حقیقت بازمی‌گردد که این سیستم، بیش از آن که به صورت اجتماعی عمل کند، به نحو شبکه‌ای عمل می‌کند. در واقع انسان‌ها در این شبکه به عنوان نقطه‌های حاصل از تقاطع خطوط ملاحظه می‌شوند و شخصاً موضوعیتی ندارند. سیستم‌های تجزیه و تحلیل ماشینی اطلاعات، مرتباً اطلاعات را تجزیه و تحلیل می‌کنند تا از طریق قرارگیری افراد در نقاط مهم، تعیین کنند که آیا آنان، درگیر رفتارهای غیر معمول هستند یا خیر. داده‌ها به طور گسترده‌ای میان پلیس محلی و جامعه اطلاعاتی توزیع می‌شود. این هم موضوعی است که تاریخ فرهنگ اجتماعات با آن سنخیتی ندارد.

▀█▄  کنکاش ۱۰.
نظر به ضعف و فقدان «فرهنگ ایمنی سایبر» است که میان مردم عادی و نظام حکمرانی که امروز، اصلی‌ترین پایه خود را در دم و دستگاه امنیتی سایبر مشاهده می‌کند، شکل تازه‌ای از بیگانگی سیاسی مشاهده می‌شود (توأم با برداشت‌هایی آزاد از آمیتای اتزیونی و دانیتا باغداساری).


Amitai Etzioni (۲۰۱۵). Privacy in a Cyber Age: Policy and Practice, NewYork: Palgrave Macmillan.
Danita Baghdasarin (۲۰۱۹). MRO Cybersecurity SWOT. International Journal of Aviation, Aeronautics, and Aerospace, ۶(۱).
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 21 تیر 1398 ساعت 18:29

نقطه رهایی «دولت جوان حزب‌اللهی»

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدریادامه مطلب...؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    باید عبارت «دولت جوان حزب‌اللهی» را مدام تکرار کنیم تا فراموش نشود. از یک سوی، شنیده‌ایم که رهبر عالی انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی با دانشجویان فرمان دادند که زمینه به قدرت رسیدن «دولت جوان حزب‌اللهی را فراهم کنید»، و از سوی دیگر، زمزمه‌هایی از تشکل‌های سیاسی به گوش می‌رسد که اشاره به مسیر دیگری دارد، یا لا اقل نشان می‌دهد که این جمله صریح، می‌تواند به تشکیک تفسیر گردد. به این ترتیب، که این جمله می‌تواند بر جوانی دولت تأکید داشته باشد، نه لزوماً رئیس جمهور، یا این که، این زمینه‌سازی بیش از آن به طول خواهد انجامید که به انتخابات ۱۴۰۰ دست دهد. شاید در این راستا باشد که فی‌المثل دکتر صادق زیباکلام در تعابیری که معمولاً قدری رک و صریح است، فرموده‌اند: «ما اصلاح‌طلبان شاید یک روز مجبور شویم به آقای ناطق نوری و علی لاریجانی رأی دهیم. این‌ها بستگی به شرایطی دارد که با آن مواجه می‌شویم. بنابراین نباید اسمش را گدایی قدرت گذاشت. اصلاح‌طلبان چیزی در دولت دوازدهم به دست نیاوردند و نمی‌خواستند به دست بیاورند اما در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و ۹۶ شرکت کردند و به روحانی رأی دادند تا به عقب برنگردیم و سیاست‌های سال ۸۴ تا ۹۲ بر کشور حاکم نشود».
▬    یک فرض نیرومند آن است که شاید، این اتحاد احتمالی، همان نقشی را در انتخابات ۱۴۰۰ ایفا کند که دکتر علی اکبر ولایتی در انتخابات ۱۳۹۲ به انجام رساند، و عدم کناره‌گیری ایشان مطابق توافق بین نامزدهای اصول‌گرا (دکتر محمد باقر قالیباف، دکتر غلامعلی حداد عادل، و دکتر علی‌اکبر ولایتی) موجب انشقاق در مواضع اصول‌گرایان شد؛ نتیجه آن که آن زمان، یک «دولت جوان حزب‌اللهی» که واقعاً می‌توانست طی شش سال گذشته کشور را با نیروی قابل ملاحظه‌ای به پیش براند، به قدرت نرسید، و یک دولت کهن‌سال، با توان عملیاتی پایین، سطح بالایی از نارضایتی اجتماعی را بدون دستاورد قابل ملاحظه خارجی، موجب شد.
▬    جوانان حزب‌اللهی چه باید بکنند؟ آن‌ها باید مسیر خود را از کوره راه بگشایند. توان گشودن راه از کوره راه، بخشی از کنکور ورود آن‌ها به سطح مدیریت ارشد کشور است. حکایتی قدیمی هست؛ آورده‌اند که پدری فرزند نازپرورده را به کار در آهنگری استاد فرستاد. مادر که دل آن نداشت که پسرش مقابل کوره ضرب سندان بچشد، صبح‌گاه به وقت رفتن فرزند، سکه‌ای پر شال فرزند می‌گذاشت، تا او بدون زحمت فعل، شبان‌گاه بیاید و سکه را مزد کار خویش بنامد. پدر که راز کار فهمیده بود، سکه را می‌گرفت و در مجمر می‌افکند. چند بار که چنین سردی از گرمای آتش‌دان خزید، فرزند بر سر غیرت آمد و تصمیم گرفت با آهن پیکار کند، ولی، تخفیف نیابد. شب که آمد، مزد آن روز را به پدر داد، و پدر همچون همیشه، مزد زحمت را به آتش‌گاه افکند. پسر، دست در آتش کرد و پولی را که به کد یمین و عرق جبین به چنگ آورده بود از شعله‌ها بیرون کشید، و بدین سان، پدر تصدیق کرد که حال، پهلوان راهی.
▬    صحنه‌های رقابت سیاسی چندان مهربان نیستند، و اهمیت میدان سیاست است که این میزان از نامهربانی را قدری توجیه می‌کند. کسی که در میدان سیاست پیکار می‌کند، باید پهلوان راه باشد. رویه‌های کار سیاسی، آن هم در شرایطی مثل چرخش تاریخی امروز، تنها از تجارب و ایده‌های قبراق، و نیز فرآیندهای عملیاتی خلاق حمایت می‌کنند، که در نهایت، منجر به فرآیندهای آشکارا بهبود یافته جدید، یا ارزش‌ها و مزیت‌های غیر قابل انکار گردند. بنا بر این، از نقطه رهایی عدم استفاده از فرآیندها، روش‌ها، نظام‌ها و روندهای موجود، تا جا افتادن یک پیشاهنگی یک مرزگشایی سیاسی، یک دوره پر تنش برای نیروهای سیاسی جوان حزب‌اللهی هست که باید با همت عالی طی شود. برداشت من این است که جوانان حزب‌اللهی، از تیرماه ۱۳۸۴، مدام، توش و توان خود را به رخ کشیده‌اند، و انکار ناپذیر است که به رغم افت و خیزها، صحنه‌های درخشانی نیز خلق کرده‌اند، ولی تا حال، این میزان توش و توان کافی نبوده است. آن‌ها باید مطلوب خود را از مجمر بیرون بکشند.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 21 تیر 1398 ساعت 18:19

تحلیل مسیر ”دولت جوان حزب‌اللهی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    قضیه اول: خیز انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده است. انتخابات مجلس، علی الظاهر، میان دوره ریاست جمهوری و در فاصله دو سال مانده به آن برگزار می‌شود، ولی عملاً فاصله آن تا انتخابات ریاست جمهوری یک سال و اندی بیش نیست، و عملاً رقابت‌هایی که برای انتخابات مجلس افروخته می‌شود، تا پایان انتخابات ریاست جمهوری، داغ و افروخته باقی خواهد ماند. پس، انتخابات مجلس در اسفندماه سال جاری برگزار می‌شود، و انتخابات ریاست جمهوری نیز در حوالی یک سال بعد از آن. و از امروز تا آن زمان، علی الاصول فضای رقابت سیاسی داغ است، خصوصاً که مردم از این دولت خسته و آزرده‌اند؛ امروز کسی نیست که در این واقعیت تردیدی داشته باشد. مردم، بی‌گمان از این دولت خسته‌اند.
▬    قضیه دوم: رقابت‌های انتخاباتی در کشور آغاز شده، و به موازات آن، دنیا از مسیری که به نظر می‌رسید، یکنواخت در سراشیبی سرمایه‌داری پیش می‌رود، خارج شده است. جهان هم داغ شده، و فضای سیاسی کشور ما هم در گرماگرم یک «گام دوم» است، به سمت خیز یک نسل تازه، بر میراث سه نسل بسیار هوشمند و درخشان؛ نسل انقلاب، نسل جنگ، نسل ساخت‌وساز، و حالا، نسل «تمدن جهانی»؛ مختصات متنوع این نسل از تیر ۱۳۸۴، در حال شکل‌گیری بوده است، و امید هست که در انتخابات پیش رو، یک مجلس و دولت جوان حزب اللهی بر کرسی صدارت کشور بنشیند.
▬    قضیه سوم: در کنار این دو حقیقت پیش‌گفته، هدف‌گذاری سومی هست که از دستور رمضانی مقام معظم رهبری به جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی الهام گرفته است. در این دیدار، رهبر عالی انقلاب اسلامی خطاب به دانشجویان فرمودند: «زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی فراهم کنید».

▀█▄  چه باید کرد؟
▬    گروه‌های جوان حزب اللهی چطور می‌توانند روندها را درک کنند، و مسیر را به درستی تا هدف پیش ببرند؟ نکته اول این است که جوان مسلمان حزب اللهی باید روند پیچیده امور امروز ایران و جهان را زیر نظر بگیرد، و عملیات چریکی و ترکیبی را در این فضای پر ابهام تمرین کند. در ثانی، باید، به پیش‌بینی و برآوردی از آینده متحول کشور و جهان دست پیدا کند. جهان ابرپیچیده امروز، برخی را متقاعد گردانده که پیش‌بینی آینده، یا میسر نیست، یا تسلیم کننده است. در پاسخ باید گفت: مطلقاً پیش‌بینی آینده به معنای آماده شدن برای پذیرش آن نیست. اصولاً، پیش‌بینی آینده موقعی درست و انسانی انجام شده است که فرآیند تصمیم‌گیری را برای آینده تسهیل و مشخص‌تر کند. از این گذشته، تصمیمات جدیدی که گرفته خواهند شد، به معنای درک چندین متغیر هستند که خود، به نوبه خود، تصویر پیش‌بینی آینده را به ابهام می‌کشاند. این متغیرها ممکن است در لحظه، خوب به نظر نرسند، اما، جنبه‌های مثبت خودشان را در آینده نشان خواهند داد. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری روی آن‌ها مفید تشخیص داده می‌شود. پس پیش‌بینی و برنامه‌ریزی آینده باید پویا و با باور به ساخت و ساز خلاقانه آینده شکل بگیرد.
▬    نکته دیگر این که روش آینده‌نگری که جوانان حزب‌اللهی را به آن فرا می‌خوانیم، به جزئیات توجه زیادی می‌دهد، و آن‌ها را جدی جلوه می‌دهد. کوشش‌های آینده‌نگرانه، به جوانان حزب‌اللهی کمک می‌کند تا دچار رخوت و کلی‌نگری نشوند، و ارزیابی‌های کلی خود را در قیاس با رویدادهای انضمامی، مدام و مستمر، بیازمایند. همچنین، جوانان با توجه به رویدادهای انضمامی، می‌توانند با تمرکز بر محاسبات غلط، سریع‌تر، ارزش تصمیم‌های پیشین را مشخص کنند و تصمیمات آینده را با وزن‌دهی به نتایج ارزشمندتر، تند و تیز نمایند. این‌گونه افراد در موقعیت‌های عملیاتی که با مسائل انسانی در ارتباط هستند، می‌توانند به موفقیت‌هایی دست یابند که صرفاً حاصل تلاش خودشان نیست، بلکه حاصل مشارکت همه عوامل انسانی هستند که تصمیمات درست را درک می‌کنند و در جهت تحقق آن اقدام می‌نمایند.
▬    نکته نهایی این که فعالان سیاسی حزب‌اللهی، به توازنی میان بدبینی و خوش‌بینی نیاز دارند. از یک سوی، افراد بدبین، سختی‌های کار را راحت‌تر از دیگران تشخیص می‌دهند؛ زیرا، با ارزیابی بلافاصله نتایج منفی، راحت‌تر می‌توانند در مورد احتمال وقوع آن‌ها برنامه‌ریزی کنند. هم‌چنین، بدبینی که با هدفمندی همراه باشد، می‌تواند اضطراب تصمیم‌گیری را تا حدود زیادی کاهش دهد. در سوی مقابل، افراد خوش‌بین جنبه‌های مثبت تصمیم‌ها را قدر می‌دانند و کمتر پیش می‌آید که اسیر ناامیدی شوند. این موضوع باعث می‌گردد تا جنبه‌های منفی یک تصمیم در افکار آن‌ها تحت‌الشعاع قرار بگیرند و در نتیجه از پیامدهای منفی تصمیم‌ها چشم‌پوشی کنند. افراد خوش‌بین به دنبال فرصت‌هایی می‌روند که ممکن است در لحظه نتیجه خوبی برای عملیات داشته باشد؛ اما، جنبه‌های منفی خودش را در درازمدت نشان می‌دهد. در نتیجه، هم بدبین‌ها و هم خوش‌بین‌ها نیاز به دستیابی به توازن دارند که تنها با ممارست و البته با مشورت مستمر با مجرب‌ترها به دست می‌آید.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 09 تیر 1398 ساعت 09:00

«عملیات کامل» و کاربران امریکایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    نکته‌ای بود که دیده نشد ...
▬    نکته‌ای در «عملیات کامل» اخیر سپاه مجاور آن کوه مبارک بود که به آن توجه نشد ...
▬    به گمانم، امروز، کسی در چهار گوشه دنیا نیست که مسائل سیاسی را در سطح متوسطی پیگیری نماید، و مهارت موشکی و جنگ الکترونیک سپاه پاسداران را تحسین نکند. از این بابت، بر ما هم واجب و لازم است که از فناوران موشکی و الکترونیک سپاه تشکر کنیم. ولی، ...
▬    ولی، نکته دیگری در این «عملیات کامل» و بسیار سنجیده و حساب شده بود که به آن توجه نشد؛ در پس این «عملیات کامل»، یک تشخیص دقیق سیاسی هم نهفته بود که اگر اهمیت آن بیش از خود اقدام دقیق پرتاب موشک به سوی Global Hawk RQ-4 و فایق آمدن بر نبرد الکترونیک Poseidon P-8 علیه موشک پرتاب شده نباشد، کم‌اهمیت‌تر از آن نیست. این رصد و پرتاب موشک و مراقبت از موشک تا لحظه اصابت، در زمان سیاسی دقیق و میلی‌متری صورت گرفت، طوری که امریکا را از یک خیره‌سری درشت بر حذر داشت، و به او فهماند که هیچ و دقیقاً هیچ هواپیمای امریکایی برای انجام یک عملیات نظامی بر فراز خاورمیانه و حتی دورتر، ایمن نیست. نظامیان امریکایی در گرماگرم تبلیغات انتخاباتی، گمان می‌کردند که با حمله علیه سه سایت موشکی ایران می‌توانند قدری اعاده حیثیت کنند، ولی این عملیات سنجیده و بهنگام، آن‌ها را از این خیره سری که می‌توانست تا پایان روز جمعه، ۱۵۰ نظامی امریکا را در افغانستان و عراق و سوریه به کشتن بدهد و تنش‌های سیاسی عظیمی را به دنبال آورد بر حذر داشت. ترامپ با تبختر گفت که از قتل ۱۵۰ ایرانی جلوگیری کرده است، ولی در واقع او از مرگ ۱۵۰ نظامی امریکایی و دود شدن ده‌ها میلیارد دلار امریکایی طی بیست و چهار ساعت جلوگیری کرد.
▬    برای کشف اهمیت سیاسی این «عملیات کامل» سپاه، مطالعه در واکنش افکار عمومی امریکا می‌تواند مفید باشد. در وبگاه «نیویورک تایمز»، ذیل خبر «ترامپ حمله به ایران را متوقف کرد، به این دلیل که حمله‌ای ”نامتناسب“ بود»، تا لحظه تنظیم این یادداشت، ۱۳۷۰ کامنت ثبت شده است که هجده کامنت آن داغ و پر استقبال شده است. تحلیل این هجده کامنت پر طرفدار، هم به ما برداشتی از افکار عمومی امریکا متمایل به دموکرات‌ها و لیبرال‌ها می‌دهد که اکثریت رأی دهندگان را شامل می‌شوند، و هم نکاتی در آن هست که دقت سیاسی تحلیل‌گران راهبردی سپاه را به ما گوشزد می‌کند.
▬    در جالب‌ترین نظر، «Marge Keller» می‌گوید: «من مأمور سابق کنترل ترافیک دریایی بودم و از یک افسر دیگر نیروی دریایی که اطلاعاتی درباره هواپیماهای بدون سرنشین و جنگ الکترونیک داشت شنیدم که دلیل اصلی توقف دستور ترامپ به توقف حمله تلافی‌جویانه مسائل انسانی و این جور حرف‌ها نبود. دوستم می‌گوید که به عقیده او نیروی دریایی و پنتاگون، کاملاً شوکه و متعجب شده‌اند که ایران دارای سطح بالایی از توان موشکی است که قادر است هواپیمای بدون سرنشین جدید امریکا را در حالی که یک هواپیمای رزم الکترونیکی آن را پشتیبانی می‌کرد، هدف قرار دهد. در واقع، ایرانیان گفتند که توان هدف قرار دادن هواپیمای سرنشین‌دار جنگ الکترونیک امریکا را نیز داشتند، اما نخواستند این کار را انجام دهند. دوست من می‌گوید که به عقیده او دلیل واقعی امریکا از دستور توقف حمله تلافی جویانه به سه سایت موشکی ایران، این بوده است که از حمله به ایران می‌ترسند، چرا که، تمام هواپیماهای نظامی ایالات متحده در هوا در هر نقطه نزدیک به ایران و حتی از سوی کشتی‌های ایرانی که توان پرتاب موشک دارند، تهدید می‌شدند. از قضا، مسأله اصلی، توان رویارویی ایران با جنگ الکترونیک است».
▬    «Madison» می‌گوید: «برای رئیس جمهور خوب شد. بگذارید کولر کله‌اش رو خنک کنه. حق داره مذاکره را به جنگ ترجیح بده». «Marge Keller» گفت: «بار دیگر، رئیس جمهور دهان خود را بی‌پروا باز می‌کند؛ بی‌پروا، و بدون توجه به کسی، غیر از خودش. من فکر می‌کنم او واقعاً با صدای بلند گفت: ”خندیدم و لرزیدم“». «Abruptly Biff» که از کانادا کامنت گذاشته می‌گوید: «پوتین، درباره پیامدهای اقدام نظامی علیه ایران بسیار واضح صحبت کرد و حرف‌های او را در فاکس‌نیوز شنیدیم. احتمالاً، در تماس‌های مکرر تلفنی خود با ترامپ نیز این پیامدها را گوشزد کرده است». او اضافه کرد همه ما می‌دانیم که چه کسی در واقع سیاست خارجی دولت ترامپ را هدایت می‌کند؛ کسی غیر از ترامپ! «maqroll» از فلوریدای شمالی «مدام از خود می‌پرسد»، «آیا حرف‌ها و سیاست‌های ترامپ را فاکس نیوز در دهانش گذاشته؟ آیا بنیامین [نتانیاهو] یا ولادیمیر [پوتین] به او هشدار داده‌اند که الآن زمان مناسب حمله نیست؟ این، فرمانده بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان است». او می‌گوید: «در واقع ترامپ است که برای ریاست جمهوری ”نامتناسب“ است؛ ... مردی که کنگره شجاعت عزل او را ندارد، در حالی که طبق قانون اساسی این وظیفه کنگره است که وی را عزل کند».
▬    «Russell» می‌گوید: «صبر کنید ببینم! ترامپ می‌گوید که جلوی حمله به ایران را به دلایل انسانی گرفته است. با این ترامپ جدید، باید انتظار داشته باشیم که دیگر کودکان را [در مرز مکزیک] به قفس نیندازند و آیا برنامه متوقف شده مبارزه با فقر در زمان او دوباره راه خواهد افتاد؟» «James» از تورنتو نوشت: «آنچه در مورد دانلد ترامپ جالب است این که به رغم دروغ‌گویی مادرزادی، صادقانه دارد طینت خود را نشان می‌دهد». او اضافه کرد: «سپاسگزاریم که ترامپ در آخرین لحظه ذهن خود را تغییر داد، اما، آیا واقعاً او نگران جان ۱۵۰ ایرانی است؟»
▬    کسی که مختصر و مفید خود را «Me» نام گذاشته می‌گوید: «این نشان دهندهٔ یکی از عادت‌های مهم ترامپ است؛ از یک طرف می‌گوید که نیروهای ما را از کشورهای خارجی به خانه و ایالات متحده برمی‌گرداند، اما، خود را با خفاش‌های جنگ‌طلب محاصره کرده است». دیگری که مختصرتر، خود را «AL» معرفی کرده است، از نیویورک می‌گوید: «عجیب است که او نگران جان ۱۵۰ ایرانی است. بیش از ۱۵۰ نفر خواهند مرد، زیرا، امریکا از پیمان تغییرات اقلیمی خارج شد. بیش از ۱۵۰ نفر در مرز مکزیک به علت ترتیبات مرزی می‌میرند. بیشتر ۱۵۰ نفر به دلیل رهایی سقط جنین می‌میرند. به نظر می‌رسد برای اولین بار است که هزینه‌های انسانی برای رئیس جمهور مهم شده است! آیا امیدی به این رئیس جمهور هست؟ متأسفانه نه».
▬    «Sam Sengupta» می‌گوید: «ایران از هیچ کاری فروگذار نکرده و ستیزه جویان دور و اطراف آقای ترامپ می‌توانند به عنوان کاتالیزورهایی عمل کنند که چنین تغییر موضع ۱۸۰ درجه‌ای را ایجاب کنند». او اضافه می‌کند: «ما نمی‌توانیم به همین سادگی مرز آبی کشورهای دیگر را بشکنیم». «Barb Campbell» نوشته است: «ایران چگونه قطعات هواپیمای بدون سرنشین را جمع کرده است، در حالی که این پهپاد به آب‌های ایران وارد نشده است؟» او اضافه کرد: «یک بار دیگر، ترامپ در حال اجرای یک شوی بی‌نظیر است که خودش در میانه آن می‌رقصد». «Connor» نوشت: «ترامپ تلاش می‌کند که خود را قهرمان جلوه دهد ... فراموش نکنید که او تنها علت تمام این تنش‌هاست، درست وقتی که تصمیم گرفت افراطی‌تر از بقیه جهان توسعه یافته با ایران مواجه شود».
▬    نهایتاً این که کاربر با نام کاربری «Always Larry» می‌گوید: «پهپاد در آب‌های بین‌المللی چه کار می‌کرد؟» او اضافه می‌کند که «من دو پسر دارم که در حال حاضر در غرب آسیا مستقر هستند. مردی با پنج کلاس درس فرمانده نیروهای مسلح ماست که از او بیش از ایرانی‌ها می‌ترسم».
مأخذ:قدس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 02 تیر 1398 ساعت 08:41

عمق پرونده ”هواوی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در آغاز اوج‌گیری درگیری با دستور اجرایی ترامپ، شرکت هواوی اعلام کرد: «ما قربانی زورگویی امریکا شده‌ایم، ولی، درصدد توافق با گوگل هستیم». این توافق با گوگل، نه تنها به دست نیامد، بلکه دامنه حمله به زیرساختی‌ترین شرکت‌های تأمین لایسنس تراشه گسترش یافت، و حالا، هواوی هدف خشن‌ترین نبرد تجاری تاریخ اقتصاد قرار گرفته، و از همه جهت، محاصره شده است. آرم و اینتل و مایکروسافت و کوالکام و برادکام و اینفینون و کورنینگ و مایکرون و وسترن دیجیتال و ... روابط تجاری با هواوی را قطع کرده‌اند. این، یک محاصره کامل است.
▬    آیا هواوی به راستی یک تهدید ملی برای امریکا و هم‌قطارانش بوده یا صرفاً به عنوان یک اهرم فشار برای نبرد تجاری با چین مورد سوء استفاده قرار گرفته است؟ دولت ایالات‌ متحده امریکا اقدامات سنگینی را علیه شرکت عظیم هواوی انجام داد که به موجب آن، بسیاری از شرکای جهانی هواوی، همکاری خود را با این شرکت قطع کردند؛ با ‌این حال، در ‌حالی که هم اکنون، تأثیرات تصمیم یاد ‌شده بر بازار امریکا به وضوح حس می‌شود؛ اما، هنوز به طور ‌کامل چرایی صدور این دستور اجرایی مشخص نیست. اگر تکنولوژی زیرساخت هواوی به جاسوسی متهم شده است، چرا خط تولید گوشی‌های تلفن همراه هواوی، اوج آماج این حملات بوده‌اند و مطابق برخی خبرها به تعطیلی کشیده شده‌اند؟
▬    موقعیت فعلی هواوی به عنوان دومین برند بزرگ دیجیتال، موجب شده است که راهی جز مقاومت پیش روی خود نبیند. البته اگر یک سال قبل، «زدتی‌ای» نیز همین مسیر را رفته بود، احتمالاً اکنون وضع بهتری داشت، ولی به نظر می‌رسد که هواوی به رغم «زدتی‌ای» نمی‌تواند از موقعیت بسیار بسیار ممتاز خود چشم بپوشد. و برای پیمودن استراتژی مقاومت، از حمایت کامل دولت چین در تحریم متقابل شرکت‌های امریکایی به لحاظ انحصار چین در بازار فلزات کمیاب، و موقعیت چین در بازار کار و ...  بهره‌مند است. یکی از نشانه‌های این مقاومت، آن است که هواوی، به سرعت، اتمسفر نرم‌افزاری خاص خود با عنوان ARK را معرفی کرده است که می‌تواند بهره‌برداری از همه اپ‌های گوگل را تضمین نماید. سطح تنش به میزان بالایی ارتقاء یافته است.
▬    وخامت این فضای پر التهاب، می‌تواند به شکل‌گیری یک بازار عظیم غیررسمی بینجامد، مرکب از طیف متنوع محصولات الکترونیک چینی و روسی که در فیلم‌های آینده‌نگر دیجیتال وعده داده شده بود. این بازار عظیم که فعلاً غیر رسمی است و سردمداران آن چین و روسیه و رفته رفته کشورهای مهم دیگر همچون هند و شاید هم در آینده تکنولوژی ایرانی خواهند بود، آن‌چنان بازار جهانی را متأثر خواهد کرد که می‌تواند بازار فعلی و قوانین تجارت جهانی را دو شقه کند، و در نهایت، در میان‌مدت و حتی کوتاه‌مدت، نظم فعلی را یکسره به حاشیه براند.
▬    همان طور که در مورد کلاسیک نبرد نظامی سوریه معلوم شد که کشاندن مداخله قدرت نظامی روسیه در فرمول مقاومت می‌تواند مناسبات معمول ولی ناعادلانه جنگ در جهان را به حاشیه براند، امروز، در زمینه نبرد تجاری، وارد شدن چین به یک تقابل تجاری مستقیم می‌تواند فضای تجاری جدیدی را بگشاید که مطلقاً به معنای انزوای چین نخواهد بود، بلکه بر عکس، یک بی‌نظمی گسترده تجاری در سرتاسر جهان را دامن می‌زند که بازنده آن به احتمال زیاد، امریکا و متحدان او خواهند بود. بنا بر این سطح بالای خشونت امریکا در شرایط فعلی در یک نبرد تجاری می‌تواند نه نشان از احساس قدرت او باشد، بلکه ناشی از دست و پا زدن در فضایی باشد که برای مدت‌ها از جانب رؤسای جمهور پیشین امریکا مورد غفلت واقع شده بود و چین را به این سطح از قدرت تجاری رسانده که برگشت ناپذیر به نظر می‌رسد. این، صورت مسأله اصلی در نبرد هواوی و امریکاست.
مأخذ:فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 19 خرداد 1398 ساعت 17:44

فوت و فن ”آشنا“!

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    موضوع اختیارات رئیس جمهور، بیش از آن که یک مسأله واقعی باشد، یک «مسأله آشنا» است. هر سه رئیس جمهور اخیر، پس از «آقای هاشمی»، در میانه دور دوم ریاست جمهوری خود، وارد این سنخ از حاشیه شدند تا برخی عملکردهای نامناسب را با سهولت بیشتری توجیه کنند. هر سه هم قبل از نامزدی انتخابات به خوبی می‌دانستند که دایره اختیارات‌شان «مشروطه» به قوای مقنن و قضایی و فدراتیو است، با این حال، در میانه راه، از این بهانه برای توجیه ناکارآمدی‌های خود بهره بردند. حالا، این دولت، با کارنامه‌ای بدتر از دو رئیس جمهور پیشین به آستانه سال آخر رسیده و باید برای توجیه هزیمت‌های انبوه خود کاری می‌کرد. پس، این، یک دستور کار «آشنا» و یک فوت و فن مدیریت افکار عمومی، برای شلوغ کردن شهر و امتناع از پاسخگویی است. این که این فوت و فن «آشنا» تا چه اندازه موفق شود، بستگی به میزان هوشمندی ما دارد. اگر زیادی به آن پر و بال دهیم و در اطراف آن پر گویی کنیم، مدیریت افکار عمومی «آشنا» به ثمر نشسته است، و اگر با یادآوری برخی اصول برای آموزش جوانان از آن عبور کنیم، و به اصل موضوع، یعنی خلق و پیشنهاد راه‌یابی‌ها برای حل مسائل واقعی کشور همت گماریم، برنده پایانی، «دولت جوان حزب اللهی» خواهد بود، ان شاء ا... .
▬    به لحاظ نظری، چیزی که رؤسای جمهور ما را به اشتباه «آشنا» می‌اندازد، همان مسأله همیشگی سیاست است: مسأله «تمایل به انحصار و تمرکز فزاینده قدرت». در واقع، مهم‌ترین چیزی که سیاستمدار باید در خویشتن مهار کند، مطابق آموزه‌های رهبر تابناک ما، امام سید روح ا... موسوی خمینی (ره)، همین خودمداری است؛ که «رأس کل خطیئه است».
▬    رئیس جمهور «مشروطه» در یک نظام تفکیک یافته قوا باید به خود زحمت بدهد، و لااقل قوای مقنن و قضایی و فدراتیو را در مورد سیاست‌ها و تدابیر خویش توجیه و قانع کند، تا انحصار قدرت پیش نیاید و اعمال قدرت در کشور، صورت معقول و قابل درکی برای مردم بیابد؛ در شرایطی که سیاست‌های رئیس جمهور، لااقل برای سه مرجع، یعنی قوای مقنن و قضایی و فدراتیو قابل فهم باشد، این امید هست که عمده‌ای از مردم نیز منطق عملکردهای او را درک کنند و بتوانند فعالانه از وی حمایت نمایند. ولی در شیب پایانی دوران ریاست جمهوری، هر سه رئیس جمهور اخیر، تمایل خود را برای انحصار قدرت برای پیشبرد سیاست‌ها به رغم مقاومت سایر قوا به نمایندگی از مردم و قانون، عیان کرده‌اند و خواسته‌اند تا هر طور شده، ضرب و زوری برای پیشبرد اراده خود بیابند.
▬    منظور اصلی از تفکیک قوا به چهار قوه فدراتیو و اجرایی و مقنن و قضایی در دیدگاه جان لاک یا سه قوه اجرایی و مقنن و قضائی در دستگاه نظری مونتسکیو، آن بوده است که در مربع و مثلث مناسبات این قوا، فضایی از خلأ پدید آید، تا برای شهروندان، امکان تظلم از یکی به دیگری فراهم شود، و این ضرورت اعمال شود که همه خود را ملزم بدانند تا یکدیگر را بر مبنای قانون متقاعد کنند. در نتیجه، اگر سه هزار نفر در اثر شگرد این دولت، به رغم دولت‌های پیشین از حق قانونی خود در استفاده از بورس وزارت علوم، برای ادامه تحصیل برخوردار نشدند، آن‌ها این فرصت را در فضای مربعی یا مثلثی تفکیک قوا خواهند داشت تا به قوای دیگر شکایت ببرند، و قوای دیگر، بتوانند دولت را در مورد تمکین به حق قانونی افراد مجاب یا مجبور نمایند. این، آن چیزی است که به مذاق گروه عقلا که نحوی انحصار طلبی را در جبین خویش دارد خوش نمی‌آید و از ابتدا نیز خوش نیامده است. مشی آن‌ها این است که به هر ترتیبی هست، یا با ۵۱ یا ۵۷ درصد آراء خود را به داخل «کاخ» پاستور می‌رسانند و سپس برای مدت چهار سال با خیال آسوده و خودمحور، کشور را بر طبق خواست یا امیال خود پیش ببرند. جداً باید به این دولت توصیه کرد تا این رویه را رها کند و به قانون گردن بگذارد، تا قبل از آن‌که فریاد مطالبه قانون‌گرایی، مانند بیست و پنج سال قبل، ارکان جناح حاکم را یکسره به لرزه آورد.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 06 خرداد 1398 ساعت 22:20

صفحه 16 از 407