▬ هرساله دانشجویان زیادی وارد دانشگاهها میشوند تا علوم مختلف را به منظور رسیدن به جایگاه شغلی مورد علاقه بیاموزند. رباتیک، هوش مصنوعی، ساخت پهپاد و دیگر شاخههای مهندسی مدرن، این روزها طرفداران زیادی دارند. سؤالی که با پیشرفت تأثیر رباتها در زندگی ما ایجاد میشود، این است که در ۱۰ سال آینده چه شغلهایی وجود خواهند داشت و چه شغلهایی توسط رباتها اشغال خواهند شد.
▬ خودروهای خودران جای رانندگان کامیون و تاکسی را خواهند گرفت. رباتها شغلهای کارخانهای مثل مونتاژ را از انسان میربایند. پهپادها نقش پیک و تحویلدار را ایفا میکنند و پستچیهای کند سنتی برکنار میشوند. شغلهای دفتری و اداری که تصور میکردیم ایمن میمانند، در معرض حملهٔ هوش مصنوعی خواهند بود.
▬ جاش المان یک سرمایهگذار مخاطرهپذیر در شرکت شرکای گرِیلاک است (سرمایهگذاران در فیسبوک، AirBnB، دراپباکس، لینکدین، پاندورا و...)، اخیراً فهرستی از هفت شغل منتشر کرده است که باور دارد همچنان در آیندهٔ نزدیک در دسترس خواهند بود. سرمایهگذاران، مخترعین و کارآفرینان موارد بیشتری در فیسبوک به این فهرست اضافه کردند.
▀█▄ ۱. هوش مصنوعی
▬ هوشمندسازی ماشینها (شامل یادگیری ماشینی، یادگیری عمیق و شبکههای عصبی).
▀█▄ ۲. واقعیت افزوده و واقعیت ترکیبی
▬ قرار دادن دادهها و تصاویر مجازی بر بستر دنیای واقعی.
▀█▄ ۳. واقعیت مجازی
▬ ایجاد فضاهای کاملاً مجازی با تجربیات نزدیک به واقعیت.
▀█▄ ۴. پهپاد
▬ رباتهای پرنده، راننده، راهرونده و شناگر.
▀█▄ ۵. رباتیک و اتوماسیون
▬ رباتهای سازنده، علمی، دستیار، همنشین و دیگر انواع رباتها.
▀█▄ ۶. ژنومیک
▬ درک، کنترل و، حتی، شاید ارتقاء DNA طبیعی در ما و دیگر موجودات.
▀█▄ ۷. رابطهای کاربری اتصال ماشین به ذهن
▬ رابط کاربری نهایی یعنی، اتصال ذهن به کامپیوتر؛ کاری که ایلان ماسک هم اخیراً آغاز کرده است.
▀█▄ ۸. علم داده
▬ درک، بهینهسازی و بهرهبرداری از دادهها
▀█▄ ۹. بلاک چِین یا زنجیره بلوکی
▬ برخلاف پایگاه دادههای سنتی، در بلاک چِین رکوردها به صورت زنجیرهوار و بدون کنترل متمرکز به یکدیگر متصل هستند. بلاک چین به نوعی یک دموکراسی انقلابی در پایگاه داده ایجاد کرده است.
▀█▄ ۱۰. اینترنت اشیاء
▬ بسیاری از چیزها شامل اشیاء و وسایل محیط پیرامونمان که به شبکه اینترنت متصل میشوند و میتوان توسط اپلیکیشنهای موجود در تلفن هوشمند و تبلت، آنها را کنترل و مدیریت کرد.
▀█▄ ۱۱. فناوری نانو و هوش گروهی
▬ مهندسی در سطح مولکولی و نانو. هوش گروهی نوعی روش هوش مصنوعی است که استوار بر رفتارهای گروهی در سامانههای نامتمرکز و خودسامانده بنیان شده است.
▀█▄ ۱۲. رایانش کوانتومی
▬ رایانش در سطح اتم که در آن از پدیدهها و قوانین مکانیک کوانتوم مانند برهمنهی (Superposition) و درهم تنیدگی (Entanglement) استفاده میشود.
▀█▄ ۱۳. چاپ سهبعدی
▬ چاپ آنی و یکجای اشیاء کوچک و بزرگ؛ حتی، ساختمانها
▬ توجه داشته باشید که موارد ذکرشده، به خودی خود شغل نیستند. میتوان گفت زمینهٔ مطالعه و نوآوری هستند؛ و نکتهٔ اساسی همینجا است: یافتن ناحیهای که در آن میتوان خلاقیت و هوش بشری را با روشی بیهمتا و نوین به کار گرفت.
▬ به نظر شما چه شغلها یا زمینههایی در کشورهای درحالتوسعه همچون ایران وجود دارند که دست کم در آیندهٔ نزدیک همچنان در دست نیروی انسانی باقی میمانند؟
مأخذ:زومیت
هو العلیم
مقالات و يادداشتهاي روز
سـ۱۳ـیزده شغلی که در آینده نزدیک به تصاحب رباتها درنمیآیند
جمعبندی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا ۱۳۹۶
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ نکته ۱. رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر ۱۳۹۶، «تقریباً» تمام شد. ابزار سنجش که در اختیار نداریم، ولی باید اقل آن چه مشهود است را از این «سرشماری افکاری عمومی» مورد توجه قرار دهیم، و این مسیر تحلیلی، تازه شروع شده است.
▬ نکته ۲. رقابتها «تقریباً» تمام شد، چرا که هنوز صحت انتخابات تأیید نشده، بویژه که وقوع «گسترده» «تخلف»ها، چه در گزارشهای مردمی و چه از سوی نهاد ناظر انتخابات مورد تصدیق قرار گرفته است. هر چند که گمان نمیرود که واژه «تخلف» به «تقلب» تبدیل شود، و نتایج انتخابات از سوی نهاد ناظر، غیر قابل تأیید اعلام گردد، ولی، به گمانم، باید میزان عددی تأثیر مجموعه «تخلف»ها بر نتیجه انتخابات محاسبه شود. اجازه دهید بر اساس نتایج آخرین نظرسنجیهای سازمان صدا و سیما و تأثیر تعدیل کننده موج ویژهای که در تهران ایجاد شد، برآوردی از این میزان عددی داشته باشیم؛ تقریباً عدد ۵ درصد. یعنی آقای حسن روحانی حدود ۵۳ درصد، آیت الله سید ابراهیم رئیسی حدود ۴۳ درصد، آراء باطله حدود ۲ درصد، مهندس سید مصطفی آقا میرسلیم حدود ۱٫۵ درصد، و مهندس مصطفی هاشمیطبا با حدود ۰٫۵ درصد آراء. البته این یک برآورد است. این را هم خوب است بدانیم که این حجم از «تخلف»، قبلاً در انتخابات مجلس سوم و مجلس ششم سابقه داشته است. هر دو بار، وقتی این جناح سیاسی مجری انتخابات بودهاند.
▬ نکته ۳. همچنین نتایج انتخابات شوراهای شهر، بویژه در تهران، تکرار نتایج انتخابات پارلمانی بود و فهرست امید، به طور کامل پیروز شد. از مجموع ۳٫۶ میلیون رأی تهرانیها، آقای محسن هاشمی رفسنجانی ۱٫۷ میلیون، و مهندس مهدی چمران ۰٫۶ میلیون رأی را به دست آوردند. به نظر میرسد که ۱.۳ میلیون نفر حاضر نشدهاند که به جناحها رأی بدهند و این میزان نسبت به انتخابات پارلمانی اخیر بیشتر شده است. در انتخابات پارلمانی اخیر، تعداد ۳۴۴۰۹۶۸ نفر در انتخابات شرکت کردند که شمار رأی آقای محمد رضا عارف در آن ۱۶۰۸۹۲۶ نفر و شمار رأی دکتر غلامعلی حداد عادل ۱۰۵۷۶۳۹ نفر بود، و ۰.۷۵ میلیون نفر حاضر به انتخاب جناحی نشدند.
▬ نکته ۴. همچون انتخاباتهای هشتاد و هشت به بعد که باید آراء تهران و غیر تهران را جداگانه تحلیل کرد، انتخابات ۹۶ نیز از همین سنخ است.
▬ نکته ۵. در موضوع انتخابات ریاست جمهوری، در کل باید گفت که نظر به قاعده دور دوم ریاست جمهوری مستقر، هر چند که شق محتمل استمرار دولت مستقر رخ داده است، ولی این دولت اکنون با یک اقلیت نیرومند، و یک وجهه شدیداً تخریب شده مواجه است. البته وجهه آقای روحانی بیشتر از جانب خود او و عملکرد و گفتار و کردار خود او تخریب شده است تا توسط رقبا. ما امروز با رئیس جمهوری مواجهیم که در مورد مدرک دکترای خود برای مدت لااقل ۱۸ سال صادق نبوده است، در مورد وعده صد روزهاش صادق نبوده است، در مورد انکار امکان ایجاد یک میلیون شغل و سپس اعلام وعده ایجاد سالانه ۹۵۰ هزار شغل یا همان یک میلیون شغل از جانب خود صادق نبوده است، و این که بخش اعظم رأی خود را از ایجاد هراس از رقیبان خویش و نه به اتکاء محبوبیت و عملکرد خود به دست آورده است. اینها واقعیتهای قطعی این رقابت انتخاباتی هستند.
▬ نکته ۶. اگر روی سخنم با حامیان آیت الله سید ابراهیم رئیسی و دکتر محمد باقر قالیباف باشد، باید ضمن تأکید بر این نکته که هدفگذاری سرنگونی دولتی که ۴ سال دیگر جا داشته، هدفگذاری بلند اما منطقی بوده است، ولی اذعان کنم که عملکرد هواداران و فعالان کمپین در رقابتهای انتخاباتی «بسیار خوب» بوده است، بویژه که ضعف اصلی همه گزینههای این انتخابات، حتی گزینه پیروز، در بیبرنامگی بوده است. با این ضعف در موضوع برنامه نامزدها، باید بخش اصلی نتایج انتخابات را به فعالیت هواداران منتسب کرد. پس، به گمان من، اجزاء رقابتهای انتخاباتی در منتقدان دولت، باید همچنان حفظ شوند و فعال بمانند. آنها به خوبی جواب دادند.
▬ نکته ۷. در اینجا یک اصل مهم وجود دارد و آن این که «اختلاف نتایج حدوداً ۵ درصدی، نباید منجر به تجدید نظر صد در صدی در مکانیسمهای عملکردی شود». واقع آن است که در انتخاباتی که مطابق قاعده تاریخ انتخابات جهان، باید رئیس جمهور مستقر پیروز میشد، منتقدان دولت واقعاً جایگاه او را تهدید کردند و وی با عملکردی نامتعارف، نهایتاً به یک پیروزی میلیمتری دیگر دست یافت. منتقدان دولت، عملاً ۴۵٫۵ درصد از اقبال مردمی را از آن خود کردند و تنها ۵ درصد با پیروزی فاصله داشتند، پس باید در عین تأمل راجع به راههای بهبود، به فکر تشخیص و استمرار علل این میزان از کامیابی باشند. در این زمینه، بویژه لازم است به توانمندی بیسابقه فرآیند سیاسی «جمنا» تأکید کنم. این مکانیسم، به رغم نوپا بودن، توانست فرآیند سیاسی انتخابات را به خوبی هدایت کند.
▬ نکته ۸. و اما، در موضوع تهران، و وقوع وضعیت اجتماعی پسامدرن در این ابرشهر، تأمل ویژه لازم است. در این زمینه پیش از این بسیار سخن گفتهام، ولی سخن تازهام این است که نیروهای انقلاب، باید این وضعیت را به رسمیت بشناسند، و بکوشند تا این جمعیت ۹ میلیونی ساکن و ۱۳ میلیونی متغیر را «درک کنند». فیالجمله این درک، منتهی میشود به پذیرش وقوع مختصات پسامدرن در این شهر پر رفت و آمد و سیال. اگر نیروهای انقلاب میخواهند مواضع خود را برای این مردم مجدداً توضیح دهند، باید از «متن» به در آیند و به سمت «ایمیج» و تصویر گسیل شوند؛ این، لازمه وضعیت پسامدرن است. این، فرآیندی است که آغاز شده و استمرار آن در آتیه نتیجهبخش خواهد بود. در این زمینه نیز، به گمان من، نباید با درخواست تجدید نظر صد درصدی در مکانیسمهای عمل سیاسی افراط کرد. واقع آن است که این جمعیت به سه پاره تقسیم شدهاند؛ ۱.۳ میلیون رأی دهنده بیطرف و خواهان کارآمدی، ۱٫۷ میلیون رأی استمرار وضع موجود حاکم بر دولت و پارلمان، و ۰٫۶ میلیون منتقد ثابت قدم دولت.
▬ نکته آخر. در مجموع، با تذکر مجدد این که «ما ابزار سنجش در اختیار نداریم»، و به اتکاء این دو تحلیل متمایز از وضع کشور و تهران، توصیه ما به منتقدان دولت آن است که ضمن حفظ متین انبوه نقاط قوتی که منجر به این نتیجه قابل قبول شده است، اقدامات زیر را برای کامیابی در انتخابات پارلمانی آتی مد نظر قرار دهند:
۱. ضعف و خلأ برنامه دقیق و جزئی برای اداره کشور را جبران کنند؛
۲. به طور قاطع از مرحله تولید محتوای متنی به سمت تولید محتوای تصویری حرکت کنند؛
۳. «جمنا» را تثبیت و مکانیسمهای عملکرد منظم حزبی آن را کامل نمایند؛
۴. زمینه را برای ورود یک نسل تازه به صحنه انتخابات آینده را فراهم کنند؛
۵. به نقادی منضبط فعالیتهای جناح حاکم ادامه دهند و تحقق وعدهها را پیگیری نمایند؛
۶. خراسان و آستان قدس رضوی را به قطب تحقق مدیریت کارآمد خود تبدیل کنند؛
۷. و ساز و کار منظمی برای برنامهریزی فنی مبارزات انتخاباتی ایجاد نمایند.
مأخذ:رسالت
هو العلیم
ضرورت استمرار سیاست مردمی پس از انتخابات
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ تجربه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ نشان داد که سیاست ما عمیقاً نیاز به چهرهها و تشکلهای سیاسی خلاقی دارد که مستمراً در ارتباط با مردم به طرح و بحث درباره ایدههای خود بپردازند. چهرههایی که نه درست چسبیده به انتخابات، بلکه در طول چهار سال در متن مردم به بررسی و کاوش در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی و بویژه اقتصادی بپردازند؛ در طول چهار سال ... در طول چهار سال ... .
▬ فایده نخست و اصلی این کار آن است که سیاستمداران در جریان تعامل مستمر با مردم به خلق سیاستهای راهگشا بپردازند؛ و فایده دیگر این کار آن خواهد بود که سیاستمداران خلاق در جریان این ارتباط مستمر، تعهدات و پایبندیها نسبت به مردم را نیز در خود بپرورند، و این، مانع از آن شود که اگر در مصدر امور قرار گرفتند، علیه مردم عمل کنند، بلکه در یک قالب نهادین، خود را نسبت به مردم و رأی دهندگان پاسخگو نگه دارند.
▬ خاصیت و خصلت دیگر مردمی بودن مستمر امر سیاسی این است که خط مشیهای راهگشای سیاسی، معمولاً خارج از قلمرو سیاست متعارف و در متن فرهنگ عامه کشف میشوند؛ در جایی مانند «معدن» که مردم، ماهرانه مشغول تمشیت مسائل بسیار پیچیده زندگی خود با حقوق ماهانه یک میلیون و دویست هزار تومان هستند؛ آن هم آب باریکهای که چند ماه به چند ماه پرداخت میشود، و دولتمردان از این نابسامانی بیخبرند. هر چه سیاستمداران بتوانند از مرکز دم و دستگاه متعارف سیاسی فاصله بگیرند، امکان بیشتری برای یافتن خط مشیهای بهتر اداره کشور خواهند یافت. مشکل این است که نهادهای سیاسی، یک روند عملکرد استاندارد دارند تا بتوانند «توازن» خود را حفظ نمایند، اما، این روند باعث سرکوب هر گونه تغییر ضروری میگردد. در واقع، مسؤولان نهادهای سیاسی از هیچ چیز به اندازه عدم تعادل نمیترسند، و به همین دلیل، گاه روندهای غیر ضروری که هیچ ربطی به مسائل مردم ندارند را صرفاً برای حفظ تعادل سازمان متبوع خود نگاه میدارند. در این موقعیتها، وقتی مردم به عنوان عاملیتهای ماهر اجتماعی به صحنه نظر میکنند، بیپرده، نارساییها را گوشزد مینمایند، و سیاستمداری که پیوسته با مردم است، این گوشزدها را در لباس نوآوریهای سیاسی به درون سیاست تزریق میکند.
▬ بدترین سوء تأثیر سیاستی که جدا از متن مردم به انتلکتولیسم خام خود ادامه دهد آن است که روی موضوعاتی سرمایهگذاری میکند که در مقیاس اجتماعی رو به زوال است و تاریخ مصرف آن گذشته؛ این مشکل ناشی از آن است که معمولاً، برای سیاستمداران آسانتر خواهد بود که مطابق با خواسته «مردم تصوری» خود عمل کنند تا مردمی که به امکانات موجود راضی نیستند و چشماندازی گسترده از آینده دارند. وقتی دفتر مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، خاستگاه ثابت سیاستمداران حاکم میگردد، این تأثیر منفی را به جای میگذارد که سکتورهای مهمی از جمعیت را عملاً در مقابل خود میبیند و عملاً همان مسیر گذشته خود را میپیماید. فریدریش نیچه از تمدنهایی حرف میزند که در سالهای پایانی خود، روندی کاملاً قابل پیشبینی و ساده را در پیش گرفتند، در حالی که یک نیروی پر انرژی و ستیزهجو در همسایگی وارد سیر تکاملی آنها شد و در مدتی اندک جایگزینشان گردید؛ نکته مورد تأکید او این بود که وقتی سیاستمداران به حفظ وضعیت کهنه رضایت میدهند، آینده از آن دیگران میشود. اگر سیاستمداران متناسب با خواستههای گروههای مختلف مردم فعالیت کنند، از این آفت انتلکتول زدگی رهایی خواهند یافت.
▬ سیاستمداران، نباید هر چهار سال یک بار و به وقت انتخابات، در صحنه پیدا شوند و به مردم وعدههای خوب بدهند، بلکه باید مستمراً در ارتباط با مردم به طراحی و پیشنهاد سیاستهای اثربخش بپردازند؛ یک فایده دیگر حضور مستمر سیاستمداران در میان مردم، کمرنگ شدن پندار «سیاست افسانهای» نزد مردم است و این به نفع خود سیاستمداران نیز هست. یکی از بزرگترین افسانههای مورد علاقه مردم مربوط به یک سیاستمدار بیتجربه است که ناگهان و به شکلی قهرمان گونه و به اتکاء استعداد ذاتی خود، دفتر سیاست را ورق میزند. امروز این ایده از «کاریزما»، جذابیت بسیاری دارد، ولی واقع آن است که این گونه افراد میتوانند ایده پردازان یا خطیبان سیاسی خوبی باشند، ولی معلوم نیست بتوانند سیاستمدارانی با کارایی «پایدار» باشند. به واژه «پایدار» تأکید دارم، چرا که اعمال سیاست ثمربخش در یک دوره چهار ساله، به چیزی بیشتر از توان ایده پردازی و نوآوری نیاز دارد؛ نیاز به ایجاد شبکه روابط اقتدار برای اجرای سیاستها دارد. در واقع، طرح یک ایده راهگشا در یک موضوع خاص، در مقایسه با پروردن آن ایده به الزاماتش و تبدیل آن به یک برنامه اجرایی، و همچنین برقراری ارتباطات ضروری با کسانی که باید آن برنامه را اجرا کنند، به مراتب سادهتر است. سیاست، فن تنظیم روابط اقتدار در دو حیطه رسمی و غیر رسمی است، و کسی که در این زمینه توان قابل ملاحظهای نداشته باشد، نمیتواند بیشتر از یک ایده پرداز سیاسی محسوب شود. استعداد منحصر به فرد، و حتی سالها تجربه، برای اعمال حکمرانی اثربخش کافی نیست. شبکه کارآمدی از روابط انسانی لازم است تا چرخ سیاست را در یک مقیاس ملی به گردش در آورد.
▬ اغلب، کسانی که احوالات چهرههای بزرگ سیاست را روایت میکنند، تنها مایلاند شرح دهند که مثلاً، چگونه آنها زندگی خود را در یک بیغوله آغاز کردهاند، و ناگهان با دریافت رشحاتی به تمام افکار راهگشای سیاسی خویش دست یافتهاند، اما، آنها معمولاً، بیان نمیکنند که سیاستمداران بزرگ، چه مجاهدتها و خون دلها را بر خود هموار کردهاند، و به مرور، در ارتباط با کف جامعه و شمار بسیاری از کنشگران و فعالان اجتماعی، پیام خویش را به مردم رساندهاند و آنها را به مرور، با خود همراه کردهاند. معمولاً سخن از یک داروی معجزهآساست. نه؛ سیاست چنین نیست. سیاست صحیح و حکمرانی خوب، الزاماتی در قعر جامعه دارد که به سهولت به دست نمیآید.
مأخذ:رسالت
هو العلیم
ترمیدور پلاس
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ قبول دارم که اوضاع دموکراسی در سراسر جهان خوب نیست، و در امریکا و فرانسه و انگلستان و اغلب ممالک دیگر دنیا «جلف» شده است، ولی به گمانم مردم ما حق دارند که از این نحو دموکراسی، قدری بیش از سایر مردم جهان آزرده باشند، چرا که مردمسالاری ما قرار بود «دینی» باشد، و این مردمسالاری که در انتخابات نود و شش نمودار شد، بویژه صحنههایی که در مناظرهها روی داد، دل مردم را به درد آورد. درست نبود.
▬ ریشه این میزان از خشم و پرخاش که قدری مهار گسیخته مینمود، چیست؟ بیگمان، ریشهایترین عامل پرخاش، و در کل، نژندیهای روانی در دنیای امروز، کوبیده شدن سر مدرنیت به طاق محدودیتهای ذاتی خویش است. دنیاطلبی، افراد را حریص و طماع میکند، و وقتی دنیای خلق شده توسط این رقبا بالا میگیرد، قدری سرخوردگی و نتیجتاً پرخاشگری به سراغ همه میآید. خب؛ این هست. ولی منظور از نگارش این گفتار طرح مطلب دیگری است؛ و آن، کشف و معرفی پدیدهای به نام «ترمیدور پلاس» است.
▬ «ترمیدور» یا همان چیزی که اخیراً سعید حجاریان نام آن را «نرمالیزاسیون» گذاشته بود، در ارتباط با انقلابهای جهان، به دوره فروکش کردن شدت حرکتهای انقلابی و تبدیل آن به مرحله آرامش و برگشت از ایدههای انقلابی اطلاق میشود، به نحوی که انقلابیها، مورد اتهام و ارعاب قرار گرفته، و افراد غیر متعهد به آرمانهای انقلاب با تغییر رنگ به مصادر امور باز میگردند.
▬ وقوع نابسامانی «ترمیدور» یا همان ارتجاع در آرمانهای انقلابی، در انقلاب انگلستان و فرانسه، و بویژه فرانسه، مشهود بود، ولی حضور آن چه جان لاک به آن «قوه فدراتیو» اطلاق میکرد، در کالبد انقلاب اسلامی ایران در جایگاه «ولایت فقیه»، در مقاطع مختلف، مانع از وقوع ترمیدور یا همان «نرمالیزاسیون» شده است. برای جان لاک، «قوه فدراتیو»، یکی از چهار قوه حکومت است که در کنار قوای اجرایی و مقنن و قضایی، وظیفه حفظ استمرار حکمرانی در دولت را بر عهده دارد، طوری که دولتهای خارجی بتوانند به اعتبار آن، به عقد قرارداد با دولت بپردازند. هر چند ملاحظه جان لاک یک ملاحظه حقوقی است، ولی حضور قوه فدراتیو به عنوان سمبل استمرار دولت-ملت، فقط تبعات حقوقی ندارد، بلکه نتایج سیاسی مهمی نیز میتواند به جای بگذارد؛ این که از وقوع ترمیدور یا لا اقل فرمتهای شدید و رادیکال ترمیدور، آن طور که در انقلاب فرانسه مشهود بود جلوگیری به عمل میآورد. یک جایگاه فدراتیو همچون «ولایت فقیه» که ریشه در صلاحیتها و فضایل اخلاقی و دینی حکمران اعظم ملت دارد، در دو چهره پرهیزگار پس از وقوع انقلاب اسلامی، تضمینی بر استمرار شعارهای اصلی انقلاب بوده است، به نحوی که غربگرایان مکرراً و بالمآل اذعان داشتهاند که ولایت فقیه جلوی ترمیدور یا همان نرمالیزاسیون را گرفتهاند.
▬ اصل مطلب: در نبود مخاطره «ترمیدور»، ارزشهای انقلاب در طول حیات بیش از یک نسل استمرار خواهد یافت و زنده خواهد ماند. چنین انقلابی، هر چند که با وجود نیروی فدراتیو حکیم، میتواند پیگیر آرمانهای خود باشد، ولی این پیگیری مستمر و مداوم، میتواند حوصله نسل اول انقلاب را سر ببرد. هر چند که آرمانهای انقلابی، مانند آرمان حکمرانی توحیدی و عدالت و رهایی که در انقلاب اسلامی ایران مطرح شدهاند، آرمانهایی فراتر از یک نسل هستند، ولی نسل اول، پس از گذشت یک دوره سی/چهل ساله از انقلاب، مدام میپرسد که سی سال از انقلاب گذشت، پس چرا هنوز به آرمانها نرسیدهایم؟
▬ تقریر دیگر مطلب: وقتی سایه مرگ و مفارقت از دنیا بر سر این نسل نخست انقلابی میافتد، آنها ناگهان احساس میکنند که باید تحقق آرمانهای خود را به چشم ببینند، و بدین ترتیب، رفته رفته نارضایتیها شروع میشوند. اکنون دیگر فراموش میشود که آرمانهای انقلاب، اگر در طول یک نسل قابل تحقق بود، که دیگر نامش «آرمان» نبود. اصولاً مهم این است که تحقق این آرمانها، روندی رو به بهبود داشته باشند، ولی اگر توقع داشته باشیم که پس از گذر سه دهه از یک انقلاب مانند انقلاب اسلامی در آن اثری از بیعدالتی یا فساد نباشد، بیگمان به خطا رفتهایم.
▬ حال، صورتبندی یک چالش جدید فراروی انقلابهای مستمر روشن میشود. انقلابی که برای چهار دهه از چنگ پادانقلاب و تهاجم بیرونی و هزار و یک مسأله دیگر رهیده است، اکنون، میتواند هدف تهدید، نسل اول انقلابیون قرار گیرد؛ انقلابیونی که از فرط «ناکامی تصوری»، رو به پرخاش آوردهاند، و برای این ناکامی و پرخاش دنبال مقصر و آماج میگردند. به گمان من، آنچه طی یک دهه گذشته در رفتار برخی از سیاسیون نسل نخست انقلاب، به صورت پرخاشگریهای مهارگسیخته و سیاهنماییهای غیر منطقی، و ویرانگری میراث انقلاب مشهود شده، از این سنخ است.
▬ ما نام این عارضه را «ترمیدور پلاس» گذاشتهایم. ماجرا از این قرار است که وقتی انقلاب، با موفقیت در طول بیش از یک نسل، سرزنده باقی میماند، و از شر «ترمیدور» یا «نرمالیزاسیون» مصون میماند، در معرض تهدید دیگری قرار میگیرد که باید برای آن فکری کرد. نسل اول انقلاب که احساس میکند که قبل از مرگ باید نتایج کامل انقلاب خود را ببیند، به همه نتایج مثبت انقلاب خود قانع نیست، و احساس ناکامی میکند. این احساس ناکامی منجر به پرخاشگری میشود و میراث انقلاب را هدف قرار میدهد، انگار که انقلاب از اول اشتباه بوده است. این عارضه، در مورد کسانی که در مسیر انقلاب هزینه پرداخت کردهاند، مانند خانواده و فرزندان فعالان نسل اول انقلاب و ایثارگران نیز خود را نشان میدهد. آنها از خود میپرسند که آیا این نتایج به دست آمده ارزش این همه ایثار را داشت؟ در چنین شرایطی، فعالان اجتماعی باید گفتگو در مواهب انقلاب را جداً در پیش بگیرند، و در عین حال چشمانداز واقعبینانهای از استمرار انقلاب در بلند مدت را نزد مردم بگشایند. این، مستلزم یک مجاهده فرهنگی جدید است.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم
بیایید از تغییر نهراسیم
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ این که رئیس جمهور مستقر که در سطح نازلی از محبوبیت به سر میبرد، تا این اندازه خویش را آلوده به انواع مسائل اخلاقی کند که هر یک از آنها، به اندازه ده ماه کشاکش در دادگاه افکار عمومی، از او و کشور هزینه خواهد برد، در تاریخ انقلاب ما به عنوان یک امر بیسابقه و بیلاحقه خواهد ماند. نبوده است، و دیگر تکرار هم نخواهد شد.
▬ به فرض که با این دست و پا زدنها به مقام صدارت عظمایی هم نایل شود، این، آغاز مصائب او و کشور خواهد بود. خدای نخواسته، رئیس جمهوری خواهیم داشت که لااقل سه تقلب علمی «کردانیستی» او بویژه تقلب هجده ساله در اعلام مدرک دکتری اثبات شده و انکار ناپذیر است و یحتمل با شکایت دانشگاه گلاسکو کلدونین تحت تعقیب بینالمللی نیز قرار خواهد گرفت؛ خدای نخواسته، رئیس جمهوری خواهیم داشت که تهدید و تطمیع او در روستاها و بخشها برای جلب رأی مسجل شده است و این یک بیآبرویی بزرگ در تاریخ انتخابات ایران است؛ خدای نخواسته، رئیس جمهوری خواهیم داشت که در جابجایی موعد قانونی توزیع سود سهام عدالت، اتهام نیرومند خرید یا به گروگان گرفتن آراء را با خود دارد؛ خدای نخواسته، رئیس جمهوری خواهیم داشت که به سوء استفاده شخصی و خانوادگی از اموال عمومی متهم است؛ و خدای نخواسته، رئیس جمهوری خواهیم داشت که حتی به قتل فرزند خویش متهم است (برای شرح این آخری بنگرید به تسنیم، خبر شماره ۱۴۰۶۷۰۹). برای انتخاب رئیس جمهور نباید به اکنون و وعدهها و پولهای امروز بسنده کرد، بلکه باید به آینده چشم داشت و مسؤولانه در نسبت با آینده به اقدام سیاسی دست زد.
▬ تأمل اول: اگر مردم بیش از حد، از تغییر بهراسند، و از گماردن سیاستمداران نوآور پرهیز داشته باشند، در میان مدت و بلند مدت، سیاست را تو خالی میکنند. رسیدن به آرمان «سیاستمدار خوب»، مستلزم شجاعت انتخاب تازه است؛ انتخابی که از پس مسائل «آینده» برآید؛ نوآوریهای سیاسی همواره تکانشهایی برای جامعه ایجاد میکنند. اگر مردم، سیاستمدارانی را که مدتها مطابق با قواعد پیشین سیاسی عمل کردهاند، مسؤول رویارویی با موضوعات جدید کنند، چیز زیادی عایدشان نخواهد شد، چرا که این رسته از سیاستمداران، مطابق با تجاربی که بعضاً منجر به موفقیتهای قبلی شده عمل میکنند و از این طریق باعث سرکوب پیشرفت سازمان سیاسی کشور خواهند شد. این هم از اشکالات نحو سیاستورزی آقای روحانی است؛ او اصرار دارد تا زنجیره هاشمی-ناطقنوری-خاتمی را ادامه دهد، در حالی که جامعه پیچیده امروز، اقتضائات سرزنده خود را دارد.
▬ تأمل دوم: مسیر پیشرفت، یک اسم رمز ساده در گفتار، و دشوار در عمل دارد: «نوآوری و از تغییر نترسیدن»؛ به این صورت که «سیاستمدار خوب» راه حل و خط مشی جدید یا بهتری را در قیاس با ایدهها و خطمشیهای سیاسی موجود ارائه میکند و آن را به اجماع سیاسی میرساند و نهایتاً به موقع اجرا میگذارد. این کار در گفتن ساده است، ولی در عمل دشوار، چرا که طی این مراحل سه گانه، حوصله اغلب سیاستمداران را سر میبرد، و آنها را به این نتیجه مهلک میرساند که مرحله «اجماع سیاسی» را دور بزنند و تک و تنها و قدری مستبدانه کارها را تمام کنند. معضل اخلاقی دیگری که در مورد آقای حسن روحانی مطرح میگردد، گرایش مستمر او به استبداد است. هر چند که نزدیک به انتخابات چهرهای مردمی به خود گرفته است، ولی او بارها دهان منتقدان خویش را خرد کرد و با محرمانه اعلام کردن مهمترین قراردادهای تاریخ ایران، هر چه خواست کرد، و حتی دست نمایندگان پارلمان را نیز از این قراردادها دور نگه داشت. آن استبداد و این رقیبهراسی در جریان مناظرات، اگر در کنار هم جمع شوند، ما را به یاد جمهوری رضاخانی میاندازد، که میخواست مردم را از هراس ناامنی و جنگ و ... به دامان نامحبوب خویش بیفکند.
▬ تأمل سوم: خصلت «سیاستمداران خوب» برای مردم، کم و بیش مشخص است؛ «سیاستمداران خوب»، با سطح پایهای از صلاحیتهای اخلاقی که اعتماد و پشتیبانی غاطبه مردم را میسر میسازد، با پیگیری و تحت کنترل در آوردن مسائل قعر زندگی ملت، و با صرف کمترین امکانات، زندگی مردم را آسانتر میسازند و قادرند با از بین بردن بیثباتیها، به بالاترین نتایج و بهرهوری از توان ملی دست یابند. خب؛ این از دیدگاه مردم. از دیدگاه ابرسیاستمداران تاریخ نیز، هدف اصلی «سیاست خوب»، دستیابی به پیشرفت و ترقی و کامیابی است که بتواند در بلند مدت و در یک قالب تاریخی پایدار بماند. اصولاً مفهوم «سیاستمدار خوب»، قویاً با مفهوم «بهزیستن پایدار»، و با تمرکز به «آینده» مرتبط است. «سیاستمدار خوب» میتواند بهزیستن مردم را در «بلند مدت» بهبود ببخشد. از این قرار، مردم باید در انتخاب خود، دیدی بلندمدت داشته باشند.
▬ تأمل چهارم: سیاستها و خط مشیهای جدید و توأم با خلاقیت، در «آینده» ثمر میدهند، اما، هیچ گاه نمیدانیم که «آینده» به چه سمتی میرود. برای آن که یک خط مشی سیاسی، بتواند موفقیت مدنی پایداری را رقم بزند، باید در بلند مدت کارآمد باشد. از این قرار، سیاست به مهارتهای آیندهنگری احتیاج دارند، و آیندهنگری با شناخت شرایط امروز تفاوت دارد. اعتقاد به این که از روی ویژگیهای امروز جامعه، میتوان آینده را نیز پیشبینی کرد، یکی از باورهای خطرناک متعارف در کنشهای سیاسی دنیای امروز است. یک شیوه اطمینان پیدا کردن از کارآمد بودن خطمشیها در بلند مدت آن است که آنها را به معیارهای اخلاقی و انسانی عرضه کنیم و در صورت انطباق با آن معیارها اطمینان داشته باشیم که این راه حلهای سیاسی در بلند مدت، سطح ثابتی از اقشار مردم را منتفع خواهد کرد. در این معیارها هم آقای حسن روحانی، نمره خوبی نمیگیرد.
▬ تأمل پنجم: علاوه بر روش اصولی انطباق سیاستمدار با معیارهای بنیادین اخلاقی، شیوه مکمل آن است که احزاب و تشکلهای اجتماعی کمک کنند تا هر ایده سیاسی مدت زیادی را در فاز برنامهریزی باقی بماند و به جمعآوری مجموعهای از اطلاعات در اطراف موضوع بپردازند و در مورد طرح فعالیت سیاسی خود به طور وسواس گونهای عمل نمایند. اجرای دقیق فاز برنامهریزی درون یک قالب تشکیلاتی منظم، بسیار مهم است، چرا که بررسی نتایج واقعی بسیار حیاتی است. رسیدن به این الگو از نتایج احتمالی، سنجش توان جذب مردم، و کادر سازی و بررسی تأثیر اجرای ایدههای قبلی و احتمالاً مشابه با ایده ما، وظیفه تشکلهای سیاسی است. یکی از ضعفهای مهم ما که نهایتاً نامزدی مانند آقای حسن روحانی با این سوابق و اتهامات را در جایگاه رئیس جمهور مستقر قرار داده، همین ناتوانیها در تشکیلات سیاسی است.
مأخذ:رسالت
هو العلیم
هفت تز نهایی در دفاع از انتخاب ”آیت الله رئیسی“
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ تز اول. به صلاحیتهای هر شش کاندیدا احترام میگذاریم، ولی، قضیه این است که در این صفحه بازی که نهایتاً دو مهره دارد، «بهترین گزینه موجود»، بیگمان، «آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی» است، و مزیت اصلی که ما به آن چشم داریم، «اتحاد ملی» برای رفع مسائل کشور بویژه مسائل اقتصادی است. توضیح خواهیم داد. به امید روزی که «بهترین گزینه ممکن» ظهور فرماید، و صدارت عظمای همه ما را بر عهده گیرد. تا آن روز، تکلیف ما انتخاب «بهترین گزینه موجود» است که به «بهترین گزینه ممکن» شبیهتر باشد. تا روز موعود ...
▬ تز دوم. واژه «ریاست جمهور»، عبارتی است که ما به ازای کامل و متعالی آن را لااقل از آغاز کابینه دوم مرحوم اکبر هاشمی بهرمانی، تا کنون، تجربه نکردهایم. منطبق بر شرایط برادرانه پس از انقلاب، ریاست جمهوری آیت الله سید علی حسینی خامنهای و همچنین چهار سال اول ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، آن چنان صحنه سعه صدر و حکمت مقام صدارت عظمای دولت بود که تمام جوانب ملت میتوانستند کم و بیش با ایشان نسبت برادری برقرار کنند و دولت را از خود و از متن خویش بدانند؛ از این قرار بود که این دو رئیس جمهور، ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه عام خطیب جمعه را نیز داشتند. شأن ریاست جمهوری انقلابی، مدتهاست خطی و جناحی شده است، و به این ترتیب، دیگر نمیتواند اتحاد ملی بزرگی را رقم بزند و همه نیروها را در مسیر اهداف کلی کشور بسیج کند. ایدهآل آن است که یک شخصیت، با سعه صدر انقلابی و اسلامی، در رأس قوه اجرایی قرار گیرد تا بتواند تمام نیروهای ملت را در یک جهت هماهنگ نماید. اگر این شخصیت طبیعتاً از یک جناح و سلیقه برآید، خب برآید، ولی واقف باشد که رقابت جناحی و انتخاباتی در متن یک جامعه انقلابی، یک رقابت برادرانه است، نه به قاعده رقابت احزاب در دموکراسیهای اروپایی. باید ضمن احترام و ملاحظه مصالح ملت، پس از تکیه زدن به کرسی صدارت، همه نیروهای انقلاب را به چشم برادر ببیند، و با آنها مناسباتی فارغ از خصومت و رقابت برقرار کند. البته طبیعی است که آن چه باید مورد عمل واقع شود، سیاستهای جناح منتخب مردم در انتخابات است، ولی باید اقلیت انتخاباتی را به عنوان برادران و همکاران فعال در اداره کشور، به رسمیت بشناسد. این، تجربه مأنوسی است که ملت ما، تنها برای سه دوره ریاست جمهوری آن را تجربه کرده است و طی آن مدت، کارهای بزرگی از این ملت سر زد.
*** و اما در مورد آقای حسن روحانی
▬ تز سوم. در مورد جناب آقای حسن روحانی، یک چیز قطعی است، و آن این که دولت آینده ایشان، تمایز قاطعی با دولت فعلی نخواهد داشت، و بویژه ایشان برای سویههای بحرانی آینده، بویژه بیکاری تقریباً پنجاه درصدی فارغالتحصیلان و همچنین وضعیت بحرانی اشتغال زنان سرپرست خانوار و موضوع کودکان کار برنامهای ندارند. ایشان هیچ تمایلی برای طراحی یک برنامه تازه برای فائق آمدن بر مسائل اقتصادی امروز ما ندارند.
▬ تز چهارم. آقای حسن روحانی، از محبوبیت مردمی نازلی نیز برخوردارند و نمیتوانند مشارکت بخش بزرگی از جمعیت را برای ساخت کشور فرا بخوانند. ایشان در همان گام نخست در اجرای سیاستهای خود در هدفمندی یارانهها، «نه» بزرگی از مردم شنیدند. از این بیش، وی، هماکنون، مغضوب بسیاری از مردم است، و علاوه بر سطح عدم محبوبیت بالا، سطح خصومت اجتماعی بالایی را نیز به سمت خود جلب کرده است، این را در واقعه تلخ حمله معدنچیان، همه دیدند و در سایر جاها هم شرایط خیلی بهتر نیست. ایشان آشکارا یک رئیس جمهور غیر مردمی هستند. به گمان من، عمده مردم ایران، حتی کسانی که به هر دلیل تصمیم خود را روی ایشان قفل کردهاند، دلایل گوناگونی دارند که لااقل اگر گزینه مناسبتری از آقای روحانی باشد، ایشان را بیش از این تحمل نکنند. این است، مناسبات امروز مردم ما با رئیس جمهور مستقر. باور دارم که این وضع و حال حتی در مورد سرسختترین هواداران حال حاضر ایشان صادق است.
▬ تز پنجم. موضوع تقلب در پایاننامه تحصیلی دانشگاهی، تقلب «کردانیستی» در اعلام مدرک دکترا هجده سال قبل از تحقق آن، و طرح رسمی این موضوع از جانب چند پایگاه خبری خارجی و داخلی خبرگزاری و از همه مهمتر سازمان معتبر «دیدهبان شفافیت و عدالت» که به موضوع تقلب علمی ایشان پرداختهاند، سه چالش دیگر است که بر سر انتخاب آقای حسن روحانی وجود دارد. موضوع این است که آیا ایران میتواند در چهار سال آینده رئیس جمهوری داشته باشد که در مدرک تحصیلی دانشگاهی خود اتهام نیرومندی از تقلب را به دوش میکشد و یحتمل از سوی دانشگاه «کلاسکو کلدونین» هدف تعقیب بینالمللی قرار میگیرد؟ از این گذشته، این قطعی است که ایشان، ۱۸ سال قبل از اخذ درجه دکترا و ۱۵ سال قبل از اخذ درجه کارشناسی ارشد، خود را در دور اول مجلس شورای اسلامی به عنوان دکتر حقوق معرفی فرمودهاند که بیگمان میدانیم که خلاف واقع بوده است. پس. در حال حاضر به نظر میرسد که نه انتخاب ایشان، بلکه پرسش از صلاحیت ایشان مطرح است.
*** و نهایتاً دفاع از آیت ا... سید ابراهیم رئیسی
▬ تز ششم. بخش مهمی از رأی دهندگان، منطقاً هوادار دکتر محمد باقر قالیباف خواهند بود، چرا که ایشان عملکرد موفق و قاطعی در حیطه مدیریت اجرایی و اداره کلان شهر پر مسألهای همچون تهران داشتهاند. کلان شهر تهران، حائز بالاترین تمرکز جمعیتی و اقتصادی و مسائل اجتماعی و سیاسی در کشور است، و اصولاً کسی که در این شهر، در طول صدارت دو رئیس جمهور متمایز، توانسته است کارنامه موفقی از خود ارائه دهد، قطعاً برای اداره کشور قابل اتکاء است. گمان ندارم که در میان ملت ایران و حتی مخالفان جدی ایشان کسی باشد که در دل تردید داشته باشد که اگر ایشان بگوید طی چهار سال آتی پنج میلیون ایجاد میکنم یا هر وعده دیگر، حتماً زمین را به آسمان میدوزد و این وعده را عملی میکند. کسی و حتی مخالفان او در توانمندی وی برای اجرای هر وعدهای که بگوید تردیدی ندارند. از این رو، گمان میرود که ایشان، در سراسر کشور از این بابت کف ثابتی از رأی را به خود اختصاص میدهند، و ما هم حضور ایشان را در بدنه اجرایی کشور، آن هم در شرایط فعلی به نفع کشور و آینده آن میدانیم. حضور ایشان، موجب امیدواری ملت به کارایی سیاست برای حل مسائل زندگیشان میشود؛ حضور ایشان، موجب اثبات این حقیقت میگردد که تفکر جهادی که در دفاع جواب داد و پس از آن هم در اداره پلیس و شهری مانند تهران موفق عمل کرد، در عبور کشور از بحرانهای اقتصادی فراگیر جهان نیز جواب میدهند و باز ایرانی باایمان میتواند با افتخار نسخه عملیاتی «جهاد» را به همه ملل جهان پیشنهاد دهد. ولی، ریاست جمهوری دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه این فضایل، موجب آن میشد که خصومتها و کینههایی که رئیس جمهور نهم را نیز سرگرم جدال کرد و نهایتاً از کار انداخت، در آینده نیز استمرار یابد. باید پذیرفت که زنجیره هاشمی-ناطقنوری-خاتمی-روحانی، به هر حال در این کشور هستند، و طی سالها در بدنه اجرایی و سیاسی کشور نفوذ یافتهاند، و کارشکنی آنها، آن طور که در تجربه دولت نهم مشهود بود، میتواند برای کشور، آن هم در شرایط حساس کنونی مسأله ایجاد کند. این زنجیره، پنهان نکردهاند که با دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه خدمات و لیاقتهایش، خصومت و عداوتی آشتیناپذیر دارند، و اراده کافی برای خرد و نابود کردن او «به هر قیمتی» را دارند. آنها قبلاً نشان دادهاند که برای تسکین عداوتهای خود از به راه انداختن «آتشفشان» نیز پرهیزی ندارند. و جوانان هوشمند انقلابی، باید برای آن که تجربه دولت نهم تکرار نشود، به گزینه هوشمندانهتری نزدیک گردند.
▬ تز هفتم. آیت الله سید ابراهیم رئیسی، یک چهره دینی، حقوقی، و اجرایی با سابقه و مورد وثوق امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) و همچنین آیت الله سید علی حسینی خامنهای هستند. ایشان، فعالیت اجرایی را در زمان امام خمینی (ره) آغاز کردهاند، و پنج حکم قابل اعتنا و مهم از جانب ایشان دارند. ایشان، با لحاظ جمیع شرایط و مهارتها، یک نخبه بلامنازع حوزوی و دانشگاهی محسوب میشوند. ایشان از حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، و اکثریتی از خبرگان ملت بهرهمند هستند. ایشان به لحاظ پیشینه طولانی نظارتی در سازمان بازرسی کل کشور، به عملکرد دستگاههای اجرایی و حتی شرکتها و سازمانهای غیر دولتی و نهادهای مدنی که هماکنون سهم بزرگی در تنظیم سیاستهای ملی اختیار کردهاند دارند. عملکرد ایشان در دوره مدیریت بر آستان قدس رضوی و همچنین در همین فرصت تبلیغات انتخاباتی نیز نشان میدهد که ایشان پایه و مایه لازم برای تبدیل شدن به «نقطه اتحاد ملی» را دارند. ایشان میتوانند دولتی مردمی را با تمرکز به مسائل و آسیبهای اجتماعی قعر جامعه، و با توجه خاص به بحران اشتغال، و بر مبنای یک الگوی بومی شکل دهند و میتوانند مشارکتهای ملی را حتی در سطح عمده از بدنه اجتماعی اصلاحطلبی و کارگزاران جلب نمایند تا این مسائل کهنه که در گرماگرم بازیهای سیاسی مغفول مانده بودند و به زخمهای کهنهای بدل شدند درمان کنند. ایشان میتوانند، از توانمندیهای نابغه اجرایی کشور، دکتر محمد باقر قالیباف نیز بهره ببرند، و ما امید داریم تا ساز و کارهای سیاسی در تشکل نوپا، ولی نیرومند جبهه هماهنگی نیروهای انقلاب و رهبری، کمک کند که چنین «اتحاد ملی» به وقوع بپیوندد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم
جمعبندی نهایی مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ابزار سنجش که در دست نداریم، ولی همان طور که از قبل پیشبینی میشد، مهمترین اثر مناظره سوم، «کاهش مشارکت» خواهد بود. رقبای خشن، یعنی آقای حسن روحانی، دکتر اسحاق جهانگیری و دکتر محمد باقر قالیباف، نه فقط یکدیگر را، بلکه اعتماد مردم به سیاست را ویران کردند. منطقی نیست که رأیی به واسطه این حملات از صندوق یکی از این آقایان خارج شده، و به سبد دیگری رفته باشد. هر رأیی که خارج شد، ساکت هم شد، یا در برخی موارد از صندوق آقای قالیباف به سمت صندوق آیت الله رئیسی گسیل گردید.
▬ پس، مسأله مهم در این انتخابات، در کنار ابرموضوع «اشتغال»، «اعتماد» خواهد بود. نکته دیگر، این است که هدف اصلی رقابتهای نهایی این انتخابات برای آیت الله سید ابراهیم رئیسی و دکتر قالیباف، آزاد نمودن بخشی از آراء فریز شده و مأیوس هواداران دکتر محمود احمدینژاد به سمت خود است، همان طور که هدف اصلی دکتر جهانگیری و آقای روحانی، دست یافتن به آراء مخالفان مأیوس حکومت است.
▬ بر مبنای این اصول، برداشت من این است که آیت الله سید ابراهیم رئیسی، در جریان مناظره سوم، از دو جهت شاهد تغییراتی در سبد رأی خود بودند. یکی تصریح آقای روحانی به حضور تیم دکتر محمود احمدینژاد در ستاد آیت الله رئیسی؛ این تصریح موجب میشود که بخشی از آراء مسکوت مانده هواداران دکتر احمدینژاد به سمت ایشان حرکت کند، بدون آن که ریزش چندانی در آراء ایشان ایجاد شود. نکته بعد، این که بخشی از آراء ناشی از تخریب آقای قالیباف نیز به سمت ایشان گسیل میشود. در مجموع، گمان میرود که آیت الله رئیسی با میزانی از صعود آراء مواجه باشند.
▬ نهایتاً این که مهندس سید مصطفی میرسلیم در این مناظره نیز خوب بودند، هر چند نه به اندازه مناظره دوم.
هو العلیم
الفبای برهان در انتخاب ”آیت الله سید ابراهیم رئیسی“
دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ به صلاحیتهای هر شش کاندیدا احترام میگذاریم، ولی، قضیه این است که در این صفحه بازی که شش مهره دارد، «بهترین گزینه موجود»، بیگمان، «آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی» است، و مزیت اصلی که ما به آن چشم داریم، «اتحاد ملی» برای رفع مسائل کشور بویژه مسائل اقتصادی است. توضیح خواهیم داد.
▬ به امید روزی که «بهترین گزینه ممکن» ظهور فرماید، و صدارت عظمای همه ما را بر عهده گیرد. تا آن روز، تکلیف ما انتخاب «بهترین گزینه موجود» است که به «بهترین گزینه ممکن» شبیهتر باشد. تا روز موعود ...
*** برهان
۱. وقتی درگیر انتخاب گزینه انتخاباتی هستید، باید متوجه یک نکته باشید تا اسیر وسواس بیثمر که چیزی به دقت انتخاب شما نمیافزاید، نشوید؛ این اصل ساده که شما «امام معصوم» انتخاب نمیکنید. در واقع، شما از میان «گزینههای موجود»، بهترین را بر میگزینید.
۲. وقوف به این اصل بدیهی، از آن رو بسیار مهم میشود که فضاسازیهای انتخاباتی که متکی به افشاگریهای اغلب بیپایه و اساس است، تزلزل و اضطراب در شما به وجود نمیآورد. حتی به فرض واقعی بودن سمپاشیها علیه یک فرد، با این روش، برآوردی از میزان «بهتر» بودن گزینه خود در مقایسه با سایر گزینهها دارید، و تنها وقتی به بررسی شایعات میپردازید که موضوعی مطرح شود که جداً بهینه بودن انتخاب شما را تهدید کند.
۳. نکته دیگری که در انتخاب گزینه ریاست جمهوری مهم است، داشتن یک تحلیل اصولی از اولویتهای کشور است. باید بدانید که مسأله اصلی کشور ما در شرایط تاریخی فعلی چه چیزهایی هستند، و باید اصولاً دنبال چه مختصاتی گشت. از این طریق، حواس شما به مسائل فرعی پرت نمیشود. اگر اولویتها را معلوم کنید، در وانفسای رقابتهای پیش از انتخابات سردرگم نمیشوید و راه را گم نمیکنید.
۴. آیا اولویت امروز، اشتغال است؟ اتحاد ملی است؟ اعتماد و صداقت است؟ مبارزه با فساد است؟ سیاست خارجی است؟ امید است؟ دور زدن تحریمهایی است که هنوز واقعاً برطرف نشدهاند؟ استمرار مسیر برجام است تا تمام ظرفیتهای بالقوهای که به نفع کشور میتوانست داشته باشد به بار آورد؟ وفاداری به میراث دولت انقلابی است که از میان مردم برخیزد و با مردم یکرنگ باشد؟ رسیدگی به احوال جوانان است؟ کارایی نظام اداری است؟ حل مسائل زیست محیطی است؟ کمک به تسکین مسائل زنان و خانواده است؟ نسق بخشیدن به آموزش و پرورش است؟ تنشزدایی قاطعانه در سطح منطقهای و بینالمللی است؟
۵. همه اینها مهم هستند، ولی برای یک انتخاب صحیح و دقیق و فارغ از حواسپرتی، باید به برخی از اینها به عنوان اولویت تمرکز کرد. خب؛ با دانستن این اصول، میرویم سراغ انتخاب رئیسجمهور ...
۶. با احترام به کاندیداهای محترم، جناب آقای مهندس سید مصطفی هاشمیطبا و دکتر اسحاق جهانگیری، این دو، معلوم کردهاند که استمرار همین دولت را به مصلحت کشور میدانند و گمان نمیرود در دایره انتخاب بمانند. پس، بیایید به انتخاب، از یکی و سه تای باقیمانده تمرکز کنیم.
۷. در مورد جناب آقای حسن روحانی، یک چیز قطعی است، و آن این که دولت آینده ایشان، تمایز قاطعی با دولت فعلی نخواهد داشت، و بویژه ایشان برای سویههای بحرانی آینده، بویژه بیکاری تقریباً پنجاه درصدی فارغالتحصیلان و همچنین وضعیت بحرانی اشتغال زنان سرپرست خانوار و موضوع کودکان کار برنامهای ندارند. ایشان هیچ تمایلی برای طراحی یک برنامه تازه برای فائق آمدن بر مسائل اقتصادی امروز ما ندارند.
۸. آقای حسن روحانی، از محبوبیت مردمی نازلی نیز برخوردارند و نمیتوانند مشارکت بخش بزرگی از جمعیت را برای ساخت کشور فرا بخوانند. ایشان در همان گام نخست در اجرای سیاستهای خود در هدفمندی یارانهها، «نه» بزرگی از مردم شنیدند. از این بیش، وی، هماکنون، مغضوب بسیاری از مردم است، و علاوه بر سطح عدم محبوبیت بالا، سطح خصومت اجتماعی بالایی را نیز به سمت خود جلب کرده است، این را در واقعه تلخ حمله معدنچیان، همه دیدند و در سایر جاها هم شرایط خیلی بهتر نیست. ایشان آشکارا یک رئیس جمهور غیر مردمی هستند. به گمان من، عمده مردم ایران، حتی کسانی که به هر دلیل تصمیم خود را روی ایشان قفل کردهاند، دلایل گوناگونی دارند که لااقل اگر گزینه مناسبتری از آقای روحانی باشد، ایشان را بیش از این تحمل نکنند. این است، مناسبات امروز مردم ما با رئیس جمهور مستقر. باور دارم که این وضع و حال حتی در مورد سرسختترین هواداران حال حاضر ایشان صادق است.
۹. موضوع مدرک دانشگاهی ایشان و طرح رسمی این موضوع از جانب چند خبرگزاری و «دیدهبان شفافیت و عدالت» نقل قول آنها از چند مجله معتبر خارجی مانند فارین افیرز که به موضوع تقلب علمی ایشان پرداختهاند، چالش دیگری است که بر سر انتخاب آقای حسن روحانی وجود دارد. موضوع این است که آیا ایران میتواند در چهار سال آینده رئیس جمهوری داشته باشد که در مدرک تحصیلی دانشگاهی خود اتهام نیرومندی از تقلب را به دوش میکشد؟ از این گذشته، این قطعی است که ایشان، ۱۸ سال قبل از اخذ درجه دکترا و ۱۵ سال قبل از اخذ درجه کارشناسی ارشد، خود را در دور اول مجلس شورای اسلامی به عنوان دکتر حقوق معرفی فرمودهاند که بیگمان میدانیم که خلاف واقع بوده است. پس. در حال حاضر به نظر میرسد که نه انتخاب ایشان، بلکه پرسش از صلاحیت ایشان مطرح است.
۱۰. میماند سه گزینه؛ جناب مهندس سید مصطفی آقامیرسلیم، پرسشهای خوبی مطرح میکنند، ولی سؤال این است که آیا پاسخهای خوب یا عملکرد سیاسی و خصوصاً اقتصادی متناسب با مسائل امروز ما هم دارند. حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری فعلی، بیش از هر چیز، نحوی اعلام حضور حزب دیرپای مؤتلفه اسلامی در صحنه انتخابات ریاست جمهوری است، به این معنا که از این پس، باید در هر انتخابات منتظر نمایندهای تأثیرگذار از این حزب پر پیشینه باشیم. ولی واضح است که امروز مردم به دنبال گزینهای میگردند که بتواند به اتکاء تجربیات کاملاً مشهود، کشور را در چهار سال آتی «نجات» دهد. مردم به دنبال گزینهای با سابقه و عملکرد مطمئن، بویژه در حیطه اقتصادی و بازسازی اعتماد میگردند.
۱۱. حال، حیطه گزینش و تأمل ما به دو گزینه محدود شده است؛ آیت الله سید ابراهیم رئیسی و دکتر محمد باقر قالیباف. بخش مهمی از رأی دهندگان، منطقاً هوادار دکتر محمد باقر قالیباف خواهند بود، چرا که ایشان عملکرد موفق و قاطعی در حیطه مدیریت اجرایی و اداره کلان شهر پر مسألهای همچون تهران داشتهاند. کلان شهر تهران، حائز بالاترین تمرکز جمعیتی و اقتصادی و مسائل اجتماعی و سیاسی در کشور است، و اصولاً کسی که در این شهر، در طول صدارت دو رئیس جمهور متمایز، توانسته است کارنامه موفقی از خود ارائه دهد، قطعاً برای اداره کشور قابل اتکاء است. گمان ندارم که در میان ملت ایران و حتی مخالفان جدی ایشان کسی باشد که در دل تردید داشته باشد که اگر ایشان بگوید طی چهار سال آتی پنج میلیون ایجاد میکنم یا هر وعده دیگر، حتماً زمین را به آسمان میدوزد و این وعده را عملی میکند. کسی و حتی مخالفان او در توانمندی وی برای اجرای هر وعدهای که بگوید تردیدی ندارند. از این رو، گمان میرود که ایشان، در سراسر کشور از این بابت کف ثابتی از رأی را به خود اختصاص میدهند، و ما هم حضور ایشان را در بدنه اجرایی کشور، آن هم در شرایط فعلی به نفع کشور و آینده آن میدانیم. حضور ایشان، موجب امیدواری ملت به کارایی سیاست برای حل مسائل زندگیشان میشود؛ حضور ایشان، موجب اثبات این حقیقت میگردد که تفکر جهادی که در دفاع جواب داد و پس از آن هم در اداره پلیس و شهری مانند تهران موفق عمل کرد، در عبور کشور از بحرانهای اقتصادی فراگیر جهان نیز جواب میدهند و باز ایرانی باایمان میتواند با افتخار نسخه عملیاتی «جهاد» را به همه ملل جهان پیشنهاد دهد.
۱۲. ولی، ریاست جمهوری دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه این فضایل، موجب آن میشود که خصومتها و کینههایی که رئیس جمهور نهم را نیز سرگرم جدال کرد و نهایتاً از کار انداخت، در آینده نیز استمرار یابد. باید پذیرفت که زنجیره هاشمی-ناطقنوری-خاتمی-روحانی، به هر حال در این کشور هستند، و طی سالها در بدنه اجرایی و سیاسی کشور نفوذ یافتهاند، و کارشکنی آنها، آن طور که در تجربه دولت نهم مشهود بود، میتواند برای کشور، آن هم در شرایط حساس کنونی مسأله ایجاد کند. این زنجیره، پنهان نکردهاند که با دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه خدمات و لیاقتهایش، خصومت و عداوتی آشتیناپذیر دارند، و اراده کافی برای خرد و نابود کردن او «به هر قیمتی» را دارند. آنها قبلاً نشان دادهاند که برای تسکین عداوتهای خود از به راه انداختن «آتشفشان» نیز پرهیزی ندارند. و جوانان هوشمند انقلابی، باید برای آن که تجربه دولت نهم تکرار نشود، به گزینه هوشمندانهتری نزدیک گردند. آیت الله سید ابراهیم رئیسی، یک چهره دینی، حقوقی، و اجرایی با سابقه و مورد وثوق امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) و همچنین آیت الله سید علی حسینی خامنهای هستند. ایشان، فعالیت اجرایی را در زمان امام خمینی (ره) آغاز کردهاند، و پنج حکم قابل اعتنا و مهم از جانب ایشان دارند. ایشان، با لحاظ جمیع شرایط و مهارتها، یک نخبه بلامنازع حوزوی و دانشگاهی محسوب میشوند. ایشان از حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، و اکثریتی از خبرگان ملت بهرهمند هستند. ایشان به لحاظ پیشینه طولانی نظارتی در سازمان بازرسی کل کشور، به عملکرد دستگاههای اجرایی و حتی شرکتها و سازمانهای غیر دولتی و نهادهای مدنی که هماکنون سهم بزرگی در تنظیم سیاستهای ملی اختیار کردهاند دارند. عملکرد ایشان در دوره مدیریت بر آستان قدس رضوی و همچنین در همین فرصت تبلیغات انتخاباتی نیز نشان میدهد که ایشان پایه و مایه لازم برای تبدیل شدن به «نقطه اتحاد ملی» را دارند. ایشان میتوانند دولتی مردمی را با تمرکز به مسائل و آسیبهای اجتماعی قعر جامعه، و با توجه خاص به بحران اشتغال، و بر مبنای یک الگوی بومی شکل دهند و میتوانند مشارکتهای ملی را حتی در سطح عمده از بدنه اجتماعی اصلاحطلبی و کارگزاران جلب نمایند تا این مسائل کهنه که در گرماگرم بازیهای سیاسی مغفول مانده بودند و به زخمهای کهنهای بدل شدند درمان کنند. ایشان میتوانند، از توانمندیهای نابغه اجرایی کشور، دکتر محمد باقر قالیباف نیز بهره ببرند، و ما امید داریم تا ساز و کارهای سیاسی در تشکل نوپا، ولی نیرومند جبهه هماهنگی نیروهای انقلاب و رهبری، کمک کند که چنین «اتحاد ملی» به وقوع بپیوندد.
مأخذ:رسالت
هو العلیم
نـ ̓ ̓ـقلتاریخی: فهرستنامزدهایجبههمتحدنیروهایانقلاباسلامیبرایانتخاباتمهمشورایشهرتهران
۱. چمران مهدی/۴۱۷۲---۲. اقراریان مهدی/۱۸۲۸---۳. پیرهادی محسن/۲۷۷۵---۴. تقی پور انوری رضا/۲۸۶۴---۵. دبیر علیرضا/۴۸۹۴---۶. ذاکری هادی/۵۱۱۸---۷. راستگو الهه/۵۱۵۲---۸. ریاض سید علی/۵۶۲۵---۹. سروری پرویز/۵۸۱۵---۱۰. شاکری اقبال/۵۹۹۱---۱۱. شاکری مجتبی/۵۹۹۵---۱۲. شکیب حمزه/۶۲۲۵---۱۳. طلایی مرتضی/۶۷۶۲---۱۴. قاسمیان غلامرضا/۷۵۸۷---۱۵. قناعتی ابوالفضل/۷۶۷۴---۱۶. کاشانی حبیب/۷۸۲۴---۱۷. لاجوردی زهره سادات/۸۲۴۱---۱۸. ملکی جلال/۸۹۱۵---۱۹. ناصحی عبدالمقیم/۹۲۸۶---۲۰. نجفی سوده/۹۴۲۹---۲۱. نگاهداری بابک/۹۷۴۷
▀█▄ ۱. مهدی چمران
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه تهران
*چکیده رزومه:
▬ ریاست شورای شهر تهران در دورههای دوم، سوم و چهارم، عضو هیأت علمی و ریاست دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، رئیس شورای عالی استانها
▀█▄ ۲. مهدی اقراریان
*حیطه تخصصی:
▬ دانشجوی دوره دکتری سیاستگذاری عمومی
*چکیده رزومه:
▬ فعال دانشجویی و مدرس دانشگاه، رئیس اندیشکده مطالعات راهبردی شهر اسلامی، رئیس هیأت مدیره مرکز مطالعاتی فرهنگی آفاق جهان
▀█▄ ۳. محسن پیرهادی
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری روابط بینالملل
*چکیده رزومه:
▬ عضو هیأت رئیسه در دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، مسئول سازمان بسیج شهرداری تهران، معاون فرهنگی و اجتماعی مناطق ۳ و ۷ تهران، مدیر امور بازرگانی شورای اصناف کشور، مدرس دانشگاه
▀█▄ ۴. رضا تقی پور انوری
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری مدیریت پیشرفته دانشگاه بورژا فرانسه
*چکیده رزومه:
▬ عضو هیأت رئیسه و سخنگوی دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، معاون وزیر و رئیس سازمان فضایی ایران، رئیس کمیته مدیریت شهری و امور شوراها مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیر نمونه ملی
▀█▄ ۵. علیرضا دبیر
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه شهید بهشتی
*چکیده رزومه:
▬ عضو دوره دوم، سوم و چهارم شورای شهر تهران، نایب رئیس کمیته ملی المپیک، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه، قهرمان جهان و المپیک
▀█▄ ۶. هادی ذاکری
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد حقوق قضایی
*چکیده رزومه:
▬ شهردار سابق منطقه ۱۳، قائم مقام معاونت منابع انسانی شهرداری تهران، مدیر امور شورایاریهای شهرداری تهران، رئیس دبیرخانه مدیریت محلّه
▀█▄ ۷. الهه راستگو
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری مدیریت استراتژیک
*چکیده رزومه:
▬ نماینده دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، رئیس ستاد توان افزایی و حمایت از سازمانهای مردم نهاد شهر تهران، مدیرکل اشتغال زنان وزارت کار و امور اجتماعی، مدرس نمونه مراکز تربیت معلم شهر تهران
▀█▄ ۸. سید علی ریاض
*حیطه تخصصی:
▬ دکترای دندانپزشکی دانشگاه تهران
*چکیده رزومه:
▬ نماینده مردم تهران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، قائم مقام معاونت پارلمانی ریاست جمهوری، رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی و معاون پارلمانی حقوقی سازمان، عضو شورای عالی هلال احمر و نماینده رئیس جمهور
▀█▄ ۹. پرویز سروری
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد مدیریت
*چکیده رزومه:
▬ عضو دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، ۸ سال نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی، رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی دوره چهارم شورای شهر تهران، مدرس دانشگاه
▀█▄ ۱۰. اقبال شاکری
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری مهندسی عمران، از دانشگاه منچستر انگلستان
*چکیده رزومه:
▬ عضو هیئت علمی مهندسی عمران دانشگاه صنعتی امیرکبیر، عضو دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، رئیس کمیته عمران شورای اسلامی شهر تهران، رئیس هیأت مدیره انجمن مدیریت پروژه ایران، عضو کمیته مدیریت شهری مجمع تشخیص مصلحت نظام
▀█▄ ۱۱. مجتبی شاکری
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی جامعه شناسی، کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک
*چکیده رزومه:
▬ عضو دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، رئیس کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر، رئیس کمیسیون نامگذاری معابر و اماکن شورای شهر، مشاور رئیس بنیاد شهید و ایثارگران، مدیر دفتر هنر و ادبیات ایثار بنیاد جانبازان
▀█▄ ۱۲. حمزه شکیب
*حیطه تخصصی:
▬ پروفسور مهندسی عمران و مهندسی زلزله
*چکیده رزومه:
▬ استاد تمام و رئیس دانشکده عمران و محیط زیست دانشگاه تربیت مدرس، نماینده مردم در دومین و سومین دوره شورای اسلامی شهر تهران، رئیس کمیسیون عمرانی و توسعه شهری، عضو هیئت مدیره نظام مهندسی ساختمان استان تهران، مؤسس سازمان مدیریت بحران شهر تهران، رئیس مرکز سوانح طبیعی ایران (۱۳۷۴-۱۳۷۹)
▀█▄ ۱۳. مرتضی طلایی
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد برنامه ریزی فرهنگی
*چکیده رزومه:
▬ رئیس پلیس تهران بزرگ، نائب رئیس شورای اسلامی شهر تهران، رئیس ستاد هماهنگی شورایاریها
▀█▄ ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا قاسمیان
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناس مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف، کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی
*چکیده رزومه:، معاون پژوهش حوزه علمیه تهران، مدرس حوزه و دانشگاه، مدیر مدرسه علمیه مشکوة (طرح تحول نظام درس حوزه)، مسئول قرارگاه جهادی امام رضا (اردوهای جهادی و آسیبهای اجتماعی شهر تهران)، عضو هیأت امنای بنیاد کرامت آستان قدس رضوی (اشتغال و محرومیت زدایی)، رئیس دانشکده جهادی امام رضا
▀█▄ ۱۵. ابوالفضل قناعتی
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناس مدیریت بازرگانی
*چکیده رزومه:
▬ عضو دوره چهارم شورای اسلامی شهر تهران، عضو کمیسیون عمران شورا شورای اسلامی شهر تهران، مدیر عامل موسسه شهید همت قرارگاه سازندگی خاتم الأنبیا، عضو کمیته مدیریت یکپارچه مجمع تشخیص مصلحت نظام
▀█▄ ۱۶. حبیب کاشانی
*حیطه تخصصی:
▬ دانشجوی دوره دکتری حقوق بینالملل
*چکیده رزومه:
▬ عضو دورههای دوم، سوم و چهارم در شورای اسلامی شهر تهران، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس (سه فصل قهرمانی)، معلم و مدرس دانشگاه
▀█▄ ۱۷. زهره سادات لاجوردی
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث
*چکیده رزومه:
▬ عضو هیئت مؤسس انجمن همبستگی دختران جوان، مدیر فرهنگی مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، رئیس هیأت مدیره انجمن حمایت از خانوادههای قربانیان تروریسم، مدرس دانشگاه
▀█▄ ۱۸. جلال ملکی
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد آتش نشانی
*چکیده رزومه:
▬ سخنگوی سازمان آتش نشانی شهر تهران، مشاور کمیته ایمنی شورای شهر
▀█▄ ۱۹. حجت الاسلام و المسلمین عبدالمقیم ناصحی
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری حقوق عمومی
*چکیده رزومه:
▬ عضو دوره سوم و چهارم شورای اسلامی شهر تهران، رئیس مرکز فعالیتهای دینی شهرداری تهران، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران
▀█▄ ۲۰. سوده نجفی
*حیطه تخصصی:
▬ کارشناسی ارشد مدیریت دولتی
*چکیده رزومه:
▬ فرزند شهید ترور (ناجا)، فعال اجتماعی و رسانهای، مسئول کمیسیون پزشکی اداره کل درمان تأمین اجتماعی استان تهران، عضو شورای فرهنگی مدیریت درمان تهران
▀█▄ ۲۱. بابک نگاهداری
*حیطه تخصصی:
▬ دکتری حرفهای پزشکی، و متخصص بیو تکنولوژی، کارشناسی ارشد جامعه شناسی
*چکیده رزومه:
▬ عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، عضو بنیاد ملی نخبگان، دبیر نقشه جامع علمی کشور، معاون شورای عالی انقلاب فرهنگی، مؤسس پارک فناوری شهر تهران
مأخذ:فارس
هو العلیم
نـ ̓ ̓ـقلتاریخی:اثباتسرقتعلمیدرتزدکترایآقایحسنروحانیواحتمالبالایسرقتدرتزارشد
گزارش ملی گروه حقیقتیاب دانشجویان داخل و خارج ایران؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ دانشجوی دکتری دانشگاه آیوا امریکا گفت: خوشحال نیستیم که سرقت علمی حسن روحانی در تز دکترای وی ثابت شده است، در بعضی از پاراگرافهای رساله دکتری وی به طور کامل یک پاراگراف ۱۰ خطی کپی پیست شده و تنها چند کلمه تغییر یافته است.
▬ به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، کیوان ابراهیمی دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه «آیوا» ی امریکا در نشست بررسی گزارش ملی گروه حقیقتیاب دانشجویان داخل و خارج ایران به صورت ویدئوکنفرانس در مورد اینکه چرا در روزهای نزدیک به انتخابات مدرک دکترای آقای روحانی بررسی شد، تصریح کرد: اصلاً خوشحال نیستیم که سرقت علمی آقای روحانی اثبات شد، چون ایشان الآن نماد کشور ایران در خارج از دید ملتها و دولتها هستند.
▬ وی ادامه داد: دوست داشتیم با فعالیتی که انجام میدهیم شبهات مدرک دکترای آقای روحانی برطرف شود، اما، چیزی که به آن رسیدیم، عکس آن بود. یکی از اعضای تیمی که تحقیقات را بر روی مدرک آقای رئیسجمهور انجام میداد، از سه سال پیش مکاتباتی با دانشگاه ایشان و خبرنگاران داشته است، اما، این دانشگاه گلاسکو تنها چکیده این تز را ارائه داده و متن کامل رساله را هیچ کجا منتشر نکرده است.
▬ ابراهیمی خاطرنشان کرد: در تز دکترای منتشرشده آقای روحانی تقریباً، ۱۳ مورد شبهه وجود دارد. تقریباً، از یک ماه پیش ما توانستیم متن کامل تز ایشان را پیدا کنیم. وقتی ما به صورت رندوم بخشهایی از تز را دیدیم، مشاهده کردیم در برخی از پاراگرافها سرقت علمی رخ داده، یعنی، یک پاراگراف بزرگ ۱۰ خطی را کلاً کپی، پیست کردند و تنها دو، سه کلمه تغییرات دادهاند.
▬ ابراهیمی ضمن تأکید بر اینکه در نگاه اول به تز دکترای آقای روحانی شک کرده بودیم، بیان داشت: ما همینجا اعلام آمادگی میکنیم، اگر شبههای به رساله دکتری یا پایاننامه ارشد هر یک از کاندیداهای ریاست جمهوری وجود دارد، در همین مدت کم بررسی خواهیم کرد، اما، به نظر میرسد شبههای که به تز دکترای آقای روحانی وجود دارد، جدیتر است.
▬ وی ادامه داد: ابتدا این شبهه را چند پیج دانشگاهی در داخل و خارج کشور مطرح کردند و ما با پیگیری این موضوع همان گونه که در زمان آقای کردان مدرک ایشان باعث شد یکسری از مدارک دانشگاهی و دانشگاهها از بین برود و مسؤولان جرأت نکنند دنبال اینگونه مدارک بروند، امیدوار هستیم این قضیه آقای روحانی که به مدرک تقلبی ایشان منجر شده است، سرآغازی باشد برای اینکه بساط پایاننامهنویسی پایان یابد.
▬ ابراهیمی تصریح کرد: مسأله دیگر این است که آقای روحانی با این کار خود دارد آبروی ایران را میبرد. اگر هم ما این کار را انجام نمیدادیم، دیر یا زود این مسأله نمایان میشد. حوزه تأثیری که این کار آقای روحانی دارد باکار یک استاد ساده دانشگاه فرق میکند. امانتی که از ملت دست رئیسجمهور است بسیار مهم است.
▬ ابراهیمی با تأکید بر اینکه برای ما مهم نیست رئیسجمهور ما اصولگرا یا اصلاحطلب یا اعتدالی است، بیان داشت: فارغ از هر جناحبندی سیاسی، اخلاق علمی و انسانی حکم میکند که با قضیه منکر علمی برخورد شود.
▬ وی خاطرنشان کرد: بدتر از بیاخلاقی عملی اتفاق افتاده این است که ایشان در لباس اجتهاد این کار را انجام داده است. بسیاری بحث سرقت علمی را حرام میدانند که ایشان مرتکب این عمل شده است.
▬ ابراهیمی با اشاره به اینکه بخشی از تز دکتری آقای روحانی از روی کتاب «حکم ثانوی در تشریح اسلامی» ی آقای آیتالله علیاکبر کلانتری که خود نیز عضو مجلس خبرگان رهبری هستند، انجامشده است، گفت: به ما خبر رسید که تز آقای روحانی در مؤسسه «ایران داک» در ایران موجود است، اما، وقتی به آن مراجعه کردیم دیدیم به جای فایل تز ایشان، فایل دیگری قرارگرفته است.
▬ وی بیان داشت: متن تز دکترای آقای روحانی را با مشقت پیدا کردیم و امروز توانستیم به نتیجه قطعی برسیم که سرقت علمی در تز ایشان اتفاق افتاده است. ما حتماً میخواستیم این بحث سرقت علمی را قبل از انتخابات عنوان کنیم، چون اگر این احتمال مطرح میشد که آقای روحانی یک دوره دیگر ریاست جمهوریاش تمدید میشد و مدرک دکترایشان پس، گرفته میشد و همان اتفاقی که برای آقای کردان افتاد برای ایشان هم میافتاد، انتخاب، ما را بر آن داشت که قبل از انتخابات این مسائل را مطرح کنیم.
▬ ابراهیمی تأکید کرد: خیلی بهتر است که مملکت ۴ سال رئیس جمهوری را داشته باشد که سرقت علمی کرده تا اینکه ۸ سال یک فردی با این شرایط رئیسجمهور باشد.
▬ ابراهیمی ضمن اشاره به اینکه با وجود نرمافزارهای نظارتی تقریباً، سرقتهای علمی در مدارک دانشگاهی در خارج از ایران بسیار غیرممکن است، اما، در مورد اینکه چرا مدرک آقای روحانی تابهامروز اثباتی بر وجود سرقت علمی در آن نبوده است، بیان داشت: با توجه به اینکه زمانی که آقای روحانی مدرک دکترای خود را از دانشگاه انگلیس گرفتهاند، این نرمافزارها نبوده است.
▬ وی ادامه داد: رساله آقای روحانی در سال ۱۹۹۸ میلادی تدوین شده، بسیاری از منابع مورد استفاده در آن قدیمی بوده و در دیتابیس مورد استفاده نرمافزار موجود نبوده و ممکن است تیم بررسی نیز نتوانسته باشد در بررسی غیرماشینی برخی از آنها را پیدا کند.
▬ ابراهیمی خاطرنشان کرد: در صفحه ۳۲ رسالت آقای روحانی اصل سند سرقتی علمی موجود است. همچنین، فصل ۴ پایاننامه آقای روحانی را پاراگراف به پاراگراف بررسی کردیم. من با خود آقای کلانتری صحبت کردم، بخشی از کتاب ایشان در رساله آقای روحانی یافت میشود. آقای کلانتری نیز این سرقت علمی را تأیید میکند و از این قضیه ناراحت است و قرار است اقدامات قانونی را نیز انجام دهد.
▬ ابراهیمی گفت: خیلی دوست دارم زودتر نهادهای ذیربط حکم این قضیه را اعلام کنند. در ترجمه انگلیسی از کتاب آیتالله کلانتری، پای افراد دیگری به جز آقای روحانی درمیان است و، حتی، ترجمه این کتاب نیز توسط آقای روحانی انجام نشده است. در نتیجهگیری این رسالت که در اصل باید نوشته خود آن فرد باشد، یک پاراگراف بلند از این نتیجهگیری از کتاب «احکام ثانویه» شهید مطهری است. همین اصل را آقای کلانتری در کتاب خود ثبت کرده و رفرنس دادهاند، اما، آقای روحانی این پاراگراف را به نام خودشان آوردهاند.
▬ وی با تأکید بر اینکه آقای روحانی، حتی، از کتاب شهید مطهری نیز سرقت علمی کرده است، اظهار داشت: ما در بررسی خود تنها تا فصل ۴ رساله ایشان اکتفا کردیم، چون مسأله سرقت علمی برای ما محرز شده است. بیش از ۷۰ درصد ترجمه تز دکترای آقای روحانی توسط یک فرد پاکستانیالاصل و ساکن نیویورک به نام شیخ محمد سرور که ترجمه قرآن انجام میدهد، ترجمه شده است.
▬ ابراهیمی ادامه داد: من شخصاً با این فرد پاکستانی صحبت کردم. این فرد اصلاً نمیدانسته متنی که ترجمه کرده، برای آقای کلانتری بوده است.
▬ ابراهیمی گفت: ما این کار را با همکاری تعدادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران و با حمایت NGO ی دیدهبان شفافیت و عدالت انجام دادهایم. ما به هیچ گروه و فردی وابسته نیستیم و، حتی، مدرک دکترای آقای احمد توکلی که این NGO را حمایت میکنند، بدون اینکه به ایشان بگوییم بررسی کردیم و موردی از سرقت علمی پیدا نکردیم. این پروژه کاملاً دانشجویی بوده است و نه سفارشی از جایی گرفتیم.
مأخذ:فارس
هو العلیم
صفحه 37 از 407