دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ قضیه از این قرار است که به قول میرزا محمد خان مجدالملک سینکی، منتقد روشنفکری در عهد ناصری، شترمرغهای ایرانی که از «فقققانس» و سایر بلاد خارجه برگشتهاند، نه بار برمیدارند و نه پرواز میکنند؛ به وقت ضرورت پرواز، شتر هستند، و به وقت لزوم باربری، مرغ. خلاصه، فقط اصحاب «نطقهای متأسفانه» هستند. دولت ایران، مبالغ معتنابهی در راه تربیت ایشان متضرر شده، از علم دیپلمات و سایر علومی که به تعلیم آن مأمور بودند، معلومات ایشان به دو چیز حصر شده: «استخفاف ملت» و «تخطئه دولت». در بدو ورود، پای ایشان به روی پا بند نمیشود که از اروپا آمدهاند و از موجبات اخذ و طمع و بُخل و حسد به مرتبهای تنزیه و تقدیس دارند که همۀ مردم حتی پادشاه ناصری با آن جودت طبع و فراست کذا به شبهه میافتند که آب و هوای بلاد خارجه عجب چیزها از آب بیرون آورده! گویا توقف آنجا، بالذات مُربّی است و قلب ماهیت میکند. «شترمرغها»، چون به سرزمین مادری باز میگردند منتقد صدر تا ذیلاند اما چنان که منصبی در اختیارشان قرار میگیرد نه تنها زبان به کام باز میگردانند، که به جای حل معضلات به سوء استفاده از موقعیت و شهرتشان به عنوان رجال «از فرنگ برگشته» مشغول شده و از این پوشش برای ظلم و تعدی و فساد بهره میبرند؛ این انگورهای نوآورده با نطقهای «متأسفانه»، گاه از بخت بد خود اظهار تعجب میکنند که از ولایات منظمه به این زودی چرا به ممالک بینظم رجعت کردهاند، ولی همین که مصدر کار و شغلی شدند به اطمینان کامل که قُبح اعمال ایشان تا چندی به برکت سیاحت قطعهٔ اروپا پوشیده است و به این زودیها کسی در صدد کشف بیحقیقتی ایشان نیست، بالا دست همۀ بیترتیبیها برمیخیزند.
▬ مردم این کشور با «دورویی» روشنفکران مشکل دارند؛ مشکل مردم با این جماعت، «نفاق» آنان است. زمانی، پس از انتخابات دوم خرداد، هر منتقدی که از تقلیل شعار آزادی به آزادی سکسی گلایه داشت را به دریافت نکردن پیام انتخابات دوم خرداد متهم میکردند؛ و زمانی که رأی مردم از دار و دسته آنها برگشت و به سمت دکتر محمود احمدینژاد رفت، ساز «پوپولیسم» کوک کردند و به قول مرحوم شریعتی مردم را عوام کالانعام شمردند و خود را متخصصان بلامنازع سیاست و اخلاق دانستند، فارغ از نسبیگرایی معرفتی که قبلاً به آن خیلی اصرار میکردند! «نفاق» آنان بدین ترتیب است که، وقتی رأی به مراد ایشان باشد، مردم، فرزانهاند و حامل پیام تابناک دوم خرداد، و وقتی مردم به ایشان رأی ندهند، مردم، عواماند و انتخابات هم تقلبی است. به این هم بسنده نمیکنند، و پس از جستن «پوپولیسم» در وطن، به دنبال «پوپولیسم» در جهان میگردند و این «فققققانکوفون»های علاجناپذیر که بر سر نحوه تلفظ «ققق» به جای «ر» با هم مسابقه میگذارند، مدافعان سینهچاک «پوپولیسم جلیغهزققققد» در دفاع از دولت فخیمه و متمدنه «فقققانس» شدهاند!
▬ ناآرامیهای فرانسه که از ماه مه، اردیبهشتماه تا کنون، به طور متناوب ادامه داشته است، سؤالهای مهمی را در ذهن تحلیلگران مردمسالاری پدید آورده است. آیا ساز و کارهای موجود دموکراسی پاسخگوی نیازهای جامعه متحول جدید هست؟ گمان نمیرود. روشنفکران، روزنامهنگاران، احزاب، و مقامات دموکراتیک که گمان میرفت، تسهیلگران آزادی و مشارکت مدنی باشند، اغلب در مقابل مشارکت مدنی موضع گرفتهاند، و بیشتر، خود را متکفل مهار مردم میدانند، و وقتی نتوانستند خواستههای مردم را زمام و مهار زنند، فغان «پوپولیسم» سر میدهند.
▬ روشن است که ما به ادوات تعامل مدنی تازه احتیاج داریم که احزاب و مطبوعات قدیم و شبکههای اجتماعی موجود، مطلقاً آن را پشتیبانی نمیکنند. در حال حاضر، ارتباطات در بستر شبکه مطلقاً «مدنی» و «متمدنانه» نیست و بیشتر حالت بزن در رویی دارد. ما به یک «رابط مداوم و منظم» احتیاج داریم. این بار، دیگر نمیشود روشنفکران، چیزهایی مانند حزب را از دیگران وام بگیرند، و به طرز ناموفقی در موطن ما پیاده کنند، چرا که آنها نیز به انتهای این نحو ظرفیتهای خود رسیدهاند، فی الحال احزاب فرانسوی و امریکایی و انگلیسی با خشم مردم خود مواجهاند. باید ابداعهای محلی صورت بگیرد، کاری که باید از همان ابتدای مشروطه صورت میدادیم.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم