▬ صرفنظر از سیاست کلی کشور در قبال «فتنه»ها که از فرمول کلی امیر المؤمنین علیه السلام در مماشات و عدم دخالت فعال تا زمان نشستن غبار «فتنه»، و سپس قطع سر «فتنه»، پیروی میکند، و ...
▬ و با در نظر گرفتن آنچه در شرایط فعلی اولویت حکمرانی کشور در مدیریت بحران برآمده از جنگ تحمیلی اقتصادی و از اولویت خارج کردن سایر موضوعات، ملحوظ هست، ...
▬ تا آنجا که به رویدادهای نامتعارف اخیر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مربوط است، نکاتی را لاجرم، باید برای روشن شدن ذهن دانشجویان و آیندگان، «ثبت کرد».
░▒▓ ۱.
▬ یادم هست که نیکمرد زیباروی و خوشفکری به نام آقای صبوحی، ورودی ۱۳۷۳ دانشکده علوم اجتماعی، از جبهه و اسارت، بدون فک پایین برگشته بود؛ از آنها بود که به قول ابراهیم حاتمیکیا، «تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند»، و پس از بازگشت، ...
▬ در همان اوان خیز اصلاحات، در سال ۱۳۷۵، دریافته بودند که گویا، جوانی و سلامت خود را برای «رهایی» برخی دختران و پسران در برقراری روابط ناسالم گذاشتهاند، لااقل مطابق «قرائت»ی که کارگزاران و اصلاحاتیان از حجاب و اخلاق و قواعد حکمرانی ولنگار مردمسالار، به نام «سروش» عرضه میکردند.
▬ آن موقع هم، اصلاحاتیان، با چنگ انداختن به حکم قرآنی «حجاب»، قصد داشتند به حیات سیاسی نفاقآلود و دروغین خویش، تنفسی مصنوعی ببخشند ...
▬ خلاصه، حس بدی برای امثال آقای صبوحی بود؛ از دست رفتن جوانی و سلامت و ... فقط به قیمت «رهایی» برخی دختران و پسران... همین؟! آنها تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند، و پیکر خونین برادران خود را در آغوش خویش برگردانده بودند، و حالا میدیدند که آرمانها به قیمت بقای یک جریان سیاسی عمیقاً نفاقآلود حراج شدهاند...
▬ و در گرماگرم اولین «فتنه» کلاسیک پس از انقلاب در سال ۱۳۷۸، هیچ چیز، به خوبی فیلم «آژانس شیشهای» وضع و حال امثال آقای صبوحی را آشکار نمیکرد ...
░▒▓ ۲.
▬ حس حرمانی که امثال آقای صبوحی را تسخیر کرده بود را این روزها بهتر میتوان درک کرد...
▬ این روزها که درگذشت یک نفس محترم، کسانی را به درخواست خشن و غیر«مدنی» «خونبها» برانگیخته، میتوان درک کرد، که امثال آقای صبوحی، در سال ۱۳۷۵، چه حالی داشتند که با هزاران نفس مقدس، دعوت به آرامش و بسنده کردن به واکنش «مدنی» میشدند...
▬ گفته شد که سهشنبه، یک نفس محترم اما بیگمان مجرم، در برخورد با پلیس به بیمارستان انتقال یافته؛ روز پنجشنبه، پلیس بیانیهای منتشر کرد، و فردای آن روز، وقتی همه منتظر بودیم تا در یک روند «مدنی» قاصر و مقصر پیدا و وارسی شوند، ناگهان، بیانیه سراصلاحات نشان داد که دوباره و برای چندمین بار، اصلاحاتیان قصد خروج از روند «مدنی» دارند...
▬ و خشونتها شروع شد...
▬ و همان طور که انتظار میرفت دانشکده علوم اجتماعی یک پای خشونتها بود...
▬ و در ذهن من، آنچه در همان لحظات نخست پررنگ شد، چهره تابناک آقای صبوحی بود؛ آنها «تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند» و با خون دل، به آرامش و روند «مدنی» دعوت میشدند، و اینها به نام یک نفس محترم و مجرم، اینچنین، دوباره به نابودی وطن، همت نافرجام خویش را گماشته بودند...
▬ منطقاً در تمام جوامع دنیا، کهنهسربازان، مورد اشد احتراماند، ولی در ملک ما، به نامبارکی چپهای نه چندان مؤدب، موقعیتها، در این دست مواقع عوض میشود. متأسفانه...
░▒▓ ۳.
▬ خاطره دیگری که این روزها به بهانه «پروژه فرانسوی مهسا امینی» در ذهن تاب میخورد، ماجرای اخراج چهار دانشجو در یک ساعت ۱۲ سال ۱۳۷۵ است؛ ساعت ۸ صبح، چهار دانشجو، مقابل در دانشکده علوم اجتماعی با ایستادن مقابل دکتر حسین حاج فرج الله دباغ، از ورود او به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ممانعت کردند، و ساعت ۱۲ همان روز، رسماً و غیرقابلبازگشت، از دانشکده علوم اجتماعی اخراج شدند. باز یادم هست که دوستان میگفتند، یکی از آن چهار نفر سرتیپ سپاه بود که او هم اخراج شد و بازنگشت.
▬ حکایت از این قرار است که «دانشجو»، به دانشگاه برای کسب دانش مراجعه میکند و اگر خود را دانشمند و اهل تشخیص و حتی اهل اقدام میداند، دیگر نیازی به «دانشجو» بودن ندارد، و اگر حس و حال «دانشجو» در زیاد دانستن، به قدر هتک حریم دانشگاه پیش برود، این دانشجو، دیگر برازنده «دانشجویی» نیست.
▬ اما این روزها، و حتی از اردیبهشتماه سال جاری، شماری از دانشجویان و غیردانشجویان در دانشکده علوم اجتماعی پیدا شدهاند که به بهانههای گوناگون، از درخواست بیسابقه و بیلاحقه «فوتبال مختلط» گرفته تا پیگیری «پروژه فرانسوی مهسا امینی»، حریم دانشگاه را زیر پا گذاشتهاند و با دیلم به جان حصار زمین فوتبال افتادهاند؛ ...
▬ در این مدت، اشد حرمتشکنی، نسبت به رئیس دانشکده، استادتمام دکتر غلامرضا جمشیدیها روا داشته شده است؛ ...
▬ معاونت فقید آموزشی دانشکده، خانم دکتر مریم نجارنهاوندی به دلیل سکته و هماتوم مغزی از دنیا رفتند، که بیگمان فشار عصبی این نحو حرکات حرمتشکن، در رحلت ایشان بیاثر نبوده است؛ ...
▬ و همچنین، سایر حریمشکنیها در تلاش برای به تعطیلی کشاندن دانشکده؛ ...
▬ قریب ۲۰ دقیقه، طبقه چهارم، کلاس دکترای تخصصی، لگدهای خود را به در کلاس میکوبیدند و فریاد داشتند که به اجبار کلاس را تعطیل کنند، و دانشجویان صدای معلم را نشنوند؛ چنین اقدامی مکرر تکرار شده است؛ ...
▬ یک دانشجوی ممتاز دکتری، به دلیل ابراز عقیده انتقادی در مورد جایگاه ضداجتماعی سلبریتیها، توسط این جماعت هو میشود؛...
▬ و بالاخره، کس/کسانی به نام انجمن صنفی دانشکده علوم اجتماعی به اساتید دانشکده علوم اجتماعی نامه نوشتهاند و ایشان را «اساتید هنوز محترم» خطاب کردهاند.
▬ حکایت از این قرار است که «دانشجو»، به دانشگاه برای کسب دانش مراجعه میکند و اگر خود را دانشمند و اهل تشخیص و حتی اهل اقدام میداند، دیگر نیازی به «دانشجو» بودن ندارد، و اگر حس و حال «دانشجو» در زیاد دانستن، به قدر هتک حریم دانشگاه پیش برود، این دانشجو، دیگر برازنده «دانشجویی» نیست.
░▒▓ ۴.
▬ خلاصه، روزگار چرخید و چرخید، تا کسانی که روزی انقلابیهای مظلوم و مقتدر را متهم به رفتار غیرمدنی میکردند، به غیرمدنیترین رفتارهای ممکن آلوده شوند؛ حالا، عملاً دست آنان به خون مرحوم خانم دکتر نهاوندی آلوده است؛ صددریغ، ولی این، معجزه خداوند انقلاب مظلوم و مقتدر است که اینچنین، «حقیقت طریقت را ظاهر میگرداند، هر چند که پوشانندگان را دشوار آید»...
▬ حتی استادی که سر اصلاحطلبان باصطلاح «مدنی» دانشکده علوم اجتماعی محسوب میشوند، در واکنش به رویدادهای اخیر فرمودند: «باید در کلاس را آتش میزدند!» و اذعان نمودند که به وقت دانشجویی، خود در اتاق دکتر... را شکسته است و اگر لازم بود در اتاق دکتر نراقی را هم میشکست! ... و باز معجزه الهی را ببینید که انقلابیهای مظلوم و مقتدر که حاصل هزاران خون مقدس را در خطر میدیدند، و با خون دل، تاب از کف داده بودند ولی به رفتار «مدنی» دعوت میشدند، امروز را دیدند که این «مدنی»های پیشین، اینچنین «غیرمدنی» هستند و «غیرمدنی» بودن خود را فریاد میزنند...
░▒▓ ۵.
▬ اما چرا عنوان این مطلب را «پروژه فرانسوی مهسا امینی» برگزیدیم؟
▬ نخست آن که، جماعت انتلکتولی ایران، یک بیماری دیگر، علاوه بر «غیرمدنی» بودن دارد؛ و آن این که نحوی ارتباط مالی دیرپا با سفارتخانهها برقرار کرده است؛ و در این میان، فرانسه، و رایزنی فرهنگی سفارت فرانسه در ایران نقش برجستهای دارد.
▬ فرانسه پس از رزم عالمگیر، که فتوحات خویش در غرب آسیا را از کف داد و قافیه را به بریتانیا و سپس امریکا باخت، روشی از جنس رایزنی که نه، «مداخله فرهنگی»، را برگزید تا اعمال نفوذ خود بر غرب آسیا را استمرار ببخشد. در ایران نیز، هر چند که ایران هیچگاه در شمار فتوحات فرانسه و هیچ بیگانه دیگر نبوده، چنین رویهای را در پیش گرفته، و تا حدودی نیز موفق بوده است؛ در ناآرامیهای اخیر، نقش فرانسه، و مشخصاً رئیس جمهور مکرون در هدایت و ارسال سیگنالهای آشکار، برجسته و برای ناظران، بیاندازه معنادار بود.
▬ در کنار ساختار انتلکتولی وابسته، شبکهای از سلبریتیها، توسط مجموعهای از کشورهای غربی سازماندهی شدهاند که در این میان، نقش کانادا از سایر کشورها برجستهتر است. کانادا از این ابزار برای هدایت انقلاب نارنجی در اوکراین، و تلاشها برای ناپایدار کردن حکومت روسیه نیز بهره برد.
▬ حالا، و حتی چندی قبل، در زمانی که روسیه، کریمه را ضمیمه خاک خود کرد، و در شرایطی که با نبرد اوکراین، و رویارویی مستقیم روسیه و غرب از یک سوی، و رویارویی بسیار محتمل چین و ایالات متحده بر سر تایوان در سوی دیگر، شرایط جهان به نحوی دگرگون شده است که مجموعه نیروهای متخاصم با ایران مصمم شدهاند که تمام توان خود را برای اعمال تغییر در ایران به کار گیرند.
▬ این تصمیم آنان، دو سو دارد؛ در یک سوی بعید که نه، ناممکن، شاید به تسلیم ایران منجر شود؛ و در سوی دیگر، شبکه متحد با دولتهای متخاصم آشکار میشود و تحت کنترل ایران در میآید. در سال ۱۳۹۸ هم، پس از وقوع ناآرامیهای آبانماه، رئیس جمهور حسن روحانی در جلسه هیأت وزیران، در تعبیری معنادار خطاب به نیروهای متخاصم و بویژه سازمان منافقین خلق گفت: «تمام توان شما همین بود؟!»
▬ انکارناپذیر است که مجموعهای از شبکهسازیها در کشور توسط دولتها و نیروهای متخاصم انجام شده است. مدتهاست که در وبگاههای خبری کشورهای اطراف ایران، آگهیهای بیپرده با عنوان صریح «استخدام جاسوس» رؤیت میشود و از آنجا که به قول نویسنده و کارگردان مشهور: «وطنفروشی در این مملکت نوبر نیست»، کشور در این موقعیتها میتواند شبکههای پنهان را آشکارا ببیند. برداشت من این نیست که جمهوری اسلامی عمداً این دست فتنهها را پر و بال میدهد تا شبکههای ناآماده رقیب امنیتی خود را کشف و خنثی کند، ولی یک دلالت ضمنی رویاروییهای ناپخته با جمهوری اسلامی، همواره همین بوده است.
▬ تلقی من این هست که کشور، از این فتنه با این دستاورد عبور میکند که شبکه گستردهای از نیروهای اجارهای را کشف و خنثی میکند و تا مدتها، نیروهای نفوذی دولتهای متخاصم، تأثیر چندانی از طریق اعمال نفوذ روی کف جامعه بر عملکرد جمهوری اسلامی نخواهند داشت.
مآخذ:...
هو العلیم