فیلوجامعه‌شناسی

هـ۸ـشت گام برای حل مسأله

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از mindtools؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱. یافتن مسأله

●    در اغلب مواقع، پیدا کردن صورت درست مسأله، دشوارترین گام از فرآیند حل خلاقانه مسأله است. وقتی مسأله وجود داشته باشد، فرصت برای تغییر و بهبود وجود دارد و همین جا است که می‌توان فهمید یافتن مسأله مهارتی ارزشمند در سازمان است.

●    گاهی اوقات ممکن است مسائل در سازمان کاملاً مشهود باشند، اما، اگر این‌گونه نباشد می‌توان با طرح پرسش‌های شبیه موارد زیر به پیدا کردن آن کمک کرد:

• مشتریان چه موارد بهبودی از ما می‌خواهند؟ شکایت آن‌ها از چه مواردی است؟
• چه کسانی می‌توانند برای استفاده بهتر از توانایی‌ها و ظرفیت به ما کمک کنند؟
• چه مشکلات کوچکی در حال رشد و بغرنج شدن هستند و می‌تواند منجر به شکست در بیزنس ما شوند؟
• چه مشکلاتی موجب کندی در فعالیت‌های ما می‌شود؟
• چه چیزی موجب خستگی و آزار اعضای سازمان می‌شود؟

●    پاسخ به این پرسش‌ها، می‌تواند به یافتن مسائل موجود و تلاشی مفید برای نگاه به آینده منجر شود.

░▒▓ ۲. یافتن حقایق
●    گام بعدی، تحقیق هرچه بیشتر در مورد مسأله است. در این گام می‌توانید به موارد زیر دقت کنید:

• درک کامل نحوه مواجهه افراد با وضعیت
• تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط با مسأله
• بررسی ایده‌های مختلفی که رقبا از آن استفاده می‌کنند.
• درک نیازهای مشتری با جزئیات بیشتر
• درک کامل فرآیندها، اجزا، خدمات و فناوری‌های که از آن استفاده می‌شود.

░▒▓ ۳. تعریف مسأله
●    وقتی به این گام می‌رسید، تقریباً، از صورت مسأله آگاهی کامل دارید و درک خوبی از واقعیت‌های مربوط به آن دارید.
●    این مهم است که بتوانید مسأله را در سطح مناسب خود حل کنید و طرح سؤالاتی درست برای حل مسأله در این گام از اهمیت زیادی برخوردار است. معمولاً، مسائل بزرگ از تجمع مسائل کوچک به وجود می‌آید.
●    برای تعریف هرچه دقیق‌تر مسأله می‌توانید از تکنیک تجزیه و تحلیل علت و معلول یا تکنیک 5why، استفاده کنید.

░▒▓ ۴. یافتن ایده
●    گام بعدی تولید ایده‌های مناسب برای حل مسائل است. برای انجام این کار می‌توانید با اخذ نظرات از کارکنان و افراد کلیدی و با تکنیک‌های مختلفی مانند توفان ذهنی، بهترین ایده‌ها را استخراج کنید.

░▒▓ ۵. انتخاب و ارزیابی
●    وقتی شما راه‌حل‌های مختلفی برای حل مسأله در اختیار داشته باشید، مهم است که بتوانید بهترین راه حل را انتخاب کنید. گاهی اوقات بهترین راه حل کاملاً واضح است در غیراینصورت، باید از تکنیک‌های مناسب تصمیم‌گیری برای این کار استفاده کنید.

░▒▓ ۶. برنامه ریزی
●    بعد از انتخاب نهایی راه حل مسأله، هنگام برنامه‌ریزی برای اجرای آن است. برنامه‌ریزی مناسب می‌تواند به شما کمک کند تا بتوانید تعیین کنید که به چه کسی، چه موقع، چرا و چگونه مسأله حل شده را تحویل دهید.

░▒▓ ۷. عرضه ایده
●    تا این مرحله ممکن است شما فرآیند حل مسأله را با تیم کوچک خود انجام داده باشید. اکنون، هنگام آن است که برای جلب حمایت بیشتر، ایده خود را با دیگر ذی‌نفعان مانند مدیریت شرکت و سرمایه‌گذاران در میان بگذارید.

░▒▓ ۸. اقدام
●    پس از طی کردن فرآیند آماده‌سازی در رسیدن به راه‌حل خلاقانه، درنهایت باید اقدام کنید! این گامی است که نیاز به برنامه‌ریزی و کار دقیق دارد. برای اقدامی صحیح و اثربخش نیاز به استفاده از تمام مهارت‌های مدیریتی خود دارید.

●    بعد از پایان گام ۸، می‌توانید دوباره به اولین گام برگردید و با رویکرد بهبود مستمر، به راه‌حل‌های بهتر فکر کنید.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 27 مهر 1393 ساعت 08:31

آخرین اخبار از دگرگونی‌های عظیم در خاورمیانه/ بیست و هفت مهر نود و سه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از گروه بین‌الملل؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    سرانجام، مدافعان کوبانی در ادامه پیشروی‌های خود پس از دو هفته نبرد سنگین خیابانی، تروریست‌های تکفیری را موقتا از این شهر بیرون راندند. «عمر علوش» رئیس جنبش مجتمع دموکراتیک کردستان سوریه دیروز اعلام کرد: «شهر کوبانی کاملاً از عناصر داعش خالی شده است». این در حالی است که شواهد دریافت کمک‌های تسلیحاتی در چرخش ناگهانی جبهه کوبانی در مرز سوریه با ترکیه آشکار شده است و ناظران مستقر در فاصله یک کیلومتری شمال شهر در آن سوی مرز ترکیه از تغییر استراتژی مبارزان دفاع مردمی از دفاع به حمله سخن گفته‌اند که این به واسطه برخورداری از سلاح‌هایی جدید بویژه موشک‌اندازهای دستی ضد تانک و زرهپوش است. در حقیقت، دلیل اصلی عقب‌نشینی داعش از داخل شهر، ناتوانی آنان در پیشروی بیشتر بر اثر نابودی تعدادی از تانک‌ها، زره‌پوش‌ها و خودروهای نظامی «هاموی» بوده است که پیش از این، به خاطر خالی بودن دست مبارزان کرد تکفیری‌ها در پناه این ادوات سنگین امریکایی اقدام به پیشروی در داخل شهر می‌کردند.

●    اواسط هفته گذشته بود که دولت اقلیم کردستان عراق اعلام کرد برای برادران کرد سوری خود که در کوبانی در محاصره به سر می‌برند جنگ‌افزار فرستاده است. حمید دربندی، مسؤول عملیات انتقال این کاروان از طریق معبرهای کوهستانی مرز ترکیه و سوریه که در کنترل مبارزان و قاچاقبرهای کرد است، در گفت‌وگو با یک خبرگزاری کردی فاش کرده بود کاروان گسیل شده حاوی مهمات برای سلاح‌های سبک و گلوله‌های خمپاره بوده است و از دادن اطلاعات بیشتر درباره راهی که این کاروان انتخاب کرده خودداری کرد. در مقابل، سخنگوی کردهای سوریه، الآن عثمان هم دریافت این محموله توسط مدافعان کوبانی را تکذیب کرد با این حال، به نظر می‌رسد مخفی نگاه داشتن محتویات و نحوه ارسال این کاروان تسلیحاتی جزو رازهای کردها در جنگ با تکفیری‌هاست، اما، با دانستن این نکته که اقلیم کردستان عراق حدود ۲ هفته پیش رسما از کمک تسلیحاتی ایران پرده برداشت، می‌توان دریافت گشایشی ایرانی در کار کوبانی صورت گرفته است.

●    ارسال سلاح‌های جدید و موثر برای کوبانی بویژه برای جلوگیری از پیشروی تانک‌ها و نفربرهای تندرو زرهی و تحول آشکار در این جبهه را باید نشانه آشکار علاقه تهران به سرنوشت کردها در مقایسه با دشمنی آشکار آنکارا با آن‌ها دانست. البته، هنوز مشخص نیست سلاح‌هایی که تانک‌های آبرامز و زره‌پوش‌های امریکایی داعش را نابود کرده‌اند از کدام نسل تسلیحات ساخت ایران هستند.

░▒▓ پنتاگون
●    در حالی که کوبانی از خطر سقوط حتمی رسته است سخنگوی پنتاگون گافی بزرگ داده و گفته است: «باید خود را برای احتمال سقوط شهرها و روستاها و مناطق دیگری به دست داعش و این‌که نتوانیم در مدت کوتاهی این عناصر مسلح را از مناطق خارج کنیم، آماده کنیم؛ از این رو، این جنگ طولانی‌مدت خواهد بود». ژنرال جان آلن، فرستاده ویژه رئیس‌جمهوری امریکا برای هماهنگی ائتلاف امریکایی نیز گفته است آن‌ها هم‌چنان در حال بحث و بررسی درباره نقشی هستند که ترکیه برای مقابله با داعش ایفا خواهد کرد.

░▒▓ عقب‌نشینی داعش از شهر
●    دیروز منابع کرد سوری خبر دادند نیروهای دفاعی کوبانی چندین حمله تروریست‌های داعش را عقب راندند که این امر موجب عقب‌نشینی تروریست‌ها به خارج از این شهر و کنترل نیروهای کرد بر فرهنگسرا و خیابان ۴۸ شده است. محوطه این فرهنگسرا در جنوب غربی شهر مهم‌ترین محل تجمع مهاجمان داخل شهر محسوب می‌شد. تروریست‌های داعش پس از عقب‌نشینی از شهر، اکنون، به موضع ۲ هفته پیش خود بازگشته و پشت تپه استراتژیک عین‌العرب و کوه مشتی‌النور مشرف به شهرمستقر شده‌اند. هم‌چنین، نیروهای کرد در حال خنثی‌سازی مین‌ها و بمب‌ها در شهر کوبانی هستند. در همین رابطه «مصطفی باهوز» از فعالان کوبانی به شبکه عراقی «سومریه نیوز» گفت: «نیروهای دفاعی در شهر پیشروی قابل توجهی داشته‌اند و عناصر داعش تا حدود ۵ کیلومتر خارج از کوبانی عقب‌نشینی کرده‌اند. عناصر داعش در مناطق محدودی از شهر مخفی شده‌اند و بزودی این شهر کاملاً پاکسازی خواهد شد». خبرگزاری آلمان نیز به نقل از فعالان کرد تأکید کرد مبارزان کرد سوریه توانسته‌اند بخش غربی شهر را که تا روز شنبه تنها منطقه تحت اشغال باقی مانده بود از وجود تروریست‌های داعش پاکسازی کنند. طبق آخرین آمار در جریان درگیری‌های کوبانی از ۱۶ سپتامبر گذشته (یک ماه اخیر) ۳۷۴ تن از عناصر داعش به هلاکت رسیده‌اند.

░▒▓ رسوایی ترکیه در سازمان ملل
●    «بشار جعفری» نماینده دائم سوریه در سازمان ملل در گفت‌وگوی تلفنی با تلویزیون سوریه گفت: «دستیابی ترکیه به ۶۰ رأی در مقابل، ۱۲۳ رأی اسپانیا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شکست عمده و ضرری فراتر از رسوایی برای دولت حزب عدالت و توسعه محسوب می‌شود و هم‌چنین، نشان‌دهنده شکست سیاست‌های آن در قبال عراق و سوریه و عدم حمایت آن‌چه که جامعه جهانی خوانده می‌شود از این دولت، است». نماینده سوریه خاطرنشان کرد: «نمایندگان چندین کشور که در این رای‌گیری مشارکت داشتند، نارضایتی خود را از سیاست حزب عدالت و توسعه بویژه در قبال سوریه اعلام و عنوان کردند (ترکیه) به منشور سازمان ملل، احکام قوانین بین‌المللی و اصول حسن همزیستی بین کشورها احترام نمی‌گذارد». ترکیه، روز پنجشنبه در رقابت برای به دست آوردن کرسی غیردائم شورای امنیت ناکام ماند. اسپانیا با به دست آوردن ۱۳۲ رأی این کرسی را به دست آورد در حالی که ترکیه فقط رأی ۶۰ کشور را به خود جلب کرد. نیوزیلند نیز با ۱۴۵ رای، یکی دیگر از کرسی‌ها را تصاحب کرد. این رای‌گیری در حالی انجام شد که ترکیه تلاش می‌کند منطقه پرواز ممنوع و یک منطقه حائل در مرزهای شمالی سوریه ایجاد کند که با حمایت دولت‌های فرانسه و انگلیس همراه است. مسکو اعلام کرده است ایجاد منطقه حائل در سوریه به موافقت شورای امنیت سازمان ملل نیاز دارد.

░▒▓ ترکیه شریک جنایات شیمیایی
●    منابع میدانی در کوبانی از استفاده عناصر گروه تروریستی داعش از بمب‌های حاوی گاز کلر و فسفر در جریان محاصره این شهر خبر داده‌اند. رسانه‌های کردی و، حتی، ترکی با انتشار تصاویر برخی مردان و زنان کرد مدافع شهر عین‌العرب (کوبانی) که در اثر تماس با این بمب‌ها در اثر خفگی و سوختگی‌های شدید پوستی کشته شده بودند نسبت به گسترش این حملات هشدار داده‌اند. پیش‌تر تحقیقات بازرسان سازمان ملل درباره حملات شیمیایی انجام شده علیه مردم و سربازان سوری رسما اثبات کرد گروه‌های مسلح تکفیری مورد حمایت سعودی، قطر و ترکیه بوده‌اند که تسلیحات شیمیایی حاوی گاز کلر را از طریق دولت ترکیه خریداری کرده و از مرز استان حلب به داخل خاک سوریه منتقل و به سمت اهداف مورد نظر شلیک کرده بودند.

░▒▓ تروریست‌های ۸۰ کشور دنیا در سوریه
●    روزنامه امریکایی واشنگتن پست روز گذشته با انتشار نقشه‌ای از کره زمین، نام و موقعیت کشورهایی را که اتباع آن‌ها برای عملیات تروریستی علیه مردم سوریه به این کشور رفته‌اند منتشر کرد. بنابر آمار منتشر شده از سوی این روزنامه معتبر امریکایی بیش از ۱۵ هزار تروریست تکفیری از ۸۰ کشور جهان و همه قاره‌های زمین برای آن‌چه جهاد خوانده‌اند کشورهایشان را ترک کرده و به سوریه رفته‌اند و به گروه‌های تروریستی تکفیری فعال در این کشور پیوسته‌اند. این در حالی است که رسانه‌های غربی و عربی از ابتدای وقوع شورش‌های تروریستی بین‌المللی علیه دولت و مردم سوریه تلاش می‌کردند آن را اعتراض مردم سوریه به حکومت این کشور جلوه دهند.

░▒▓ ۵ درصد عربستان حامی داعش هستند
●    در روزهایی که عربستان سعودی حامی بزرگ تروریسم در منطقه در ائتلاف به اصطلاح ضد داعش با امریکا همراه شده است و در اقدامی مضحک ایران را متهم به دخالت در دیگر کشورها می‌کند، روزنامه سعودی «الحیاه» بند را آب داده و گزارش موسسه پژوهشی واشنگتن در امور سیاسی خاورنزدیک را منتشر کرده است. این موسسه پژوهشی در گزارشی که درباره میزان حمایت سعودی‌ها از عناصر تروریستی داعش ارائه کرده است، اعلام کرد ۵ درصد مردم عربستان (یعنی بیش از نیم میلیون سعودی) از این گروه تروریستی حمایت می‌کنند. این کاملاً با نسبت جمعیتی شاهزادگان و وابستگان آل‌سعود نسبت به کل جمعیت کشور مطابقت دارد. میزان حمایت مردمی از داعش در عربستان بیشتر از مصر و لبنان است. در ادامه این تحقیقات آمده است که داعش در مصر از حمایت ۳ درصدی مردم برخوردار است و دیدگاه مسیحیان و شیعیان لبنان نسبت به داعش منفی است و تنها یک درصد از اهل تسنن لبنان به این حمایت نظر مثبت دارند.

░▒▓ داعشی‌ها در نیروی امنیتی ترکیه
●    «رجب طیب‌اردوغان» دیروز پس از ۴۶ سال به عنوان نخستین رئیس‌جمهور ترکیه به افغانستان سفر کرد آن هم در حالی که کشورش در اثر سیاست‌های خارجی تجاوزکارانه و اشتباه او بیش از هر زمان دیگری به افغانستان شبیه شده است. در همین حال شواهدی از حضور نیروهای تکفیری در پلیس ترکیه به چشم می‌خورد. بر اساس تصاویری که اخیراً منتشر شده نیروهای امنیتی و شبه نظامی ترکیه پس از دستگیری خشونت‌بار دانشجویان کرد در یکی از دانشگاه‌های آنکارا که به تبانی ترکیه در اشغال شهر کوبانی اعتراض داشتند، دستان خود را به علامت حمایت از معترضان گروه اخوان‌المسلمین در مصر علیه ارتش این کشور بالا برده‌اند و شعارهایی در حمایت از داعش سر می‌دهند. پیش‌تر گزارش‌های متعددی از حضور عناصر گروه‌های تکفیری ترکیه در کنار نیروهای امنیتی ترک برای سرکوبی خشونت‌بار معترضان منتشر شده بود.
مأخذ:وطن‌امروز
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 27 مهر 1393 ساعت 08:11

فرانسیس فوکویاما در هاردتاک؛ مرور «پایان تاریخ»

فرستادن به ایمیل چاپ

گفتگویادامه مطلب... ”هاردتاک“ با فرانسیس فوکویاما؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ همین الآن، جنگنده‌های امریکا در سوریه و عراق در حال جنگ هستند. بسیاری دیگر از نقاط دنیا هم دچار آشوب است. آیا شما هنوز نظرتان درباره «پایان تاریخ» تغییر نکرده است؟

●    به نظر من، افراد در تفسیر کلمه «تاریخ» دچار اشتباه شده‌اند. منظور من از پایان تاریخ، پایان حرکت تاریخ به یک سمت خاص بود، نه پایان یک سری اتفاقات. سؤال کنونی این است که آیا تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی پیش می‌رود یا نظام جایگزینی پیدا شده که می‌تواند وضعیت را بهتر کند و مردم تمایل داشته باشند به طرف آن بروند؟ من فکر می‌کنم جواب این سؤال هنوز مشخص نیست.


░▒▓ پاسخ این سؤال مشخص نیست، اما، در سال ۱۹۸۹ و بعد در سال ۱۹۹۲ که نظریه خود را در قالب یک کتاب منتشر کردید، به نظر می‌رسید کاملاً مطمئن هستید که الگویی وجود دارد که همه مردم دنیا روی آن توافق دارند و در مورد همه مردم هم جواب می‌دهد، و این‌که آن الگو، سرمایه‌گذاری لیبرال دمکرات است. آیا هنوز هم به جهان‌شمول بودن این نظریه اعتقاد دارید؟
●    سال ۲۰۱۴ مسلماً سال خوبی برای دموکراسی نبوده است، چون چین و روسیه به عنوان دو ابرقدرت تأثیرگذار در اوراسیا، مشغول تثبیت موقعیت خود هستند و در غرب آسیا هم آشوب‌های زیادی در جریان است. من فکر نمی‌کنم که جهت تاریخ، هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی باشد. دموکراسی بسیار شکننده است و آن‌چه من طی این ۲۵ سال به آن رسیده‌ام این است که ایجاد نهادهای دموکراتیک بسیار دشوار است، بخصوص حکومت‌های دموکراتیکی که بتوانند بدون فساد اداری و مالی به مردم خدمات بدهند. این‌گونه نظام‌ها در دنیا بسیار نادر هستند.

░▒▓ زمانی که بلوک شرق در حال فروپاشی بود، شما این نظریه را مطرح کردید که جهان به نوعی در جهت غربی‌تر شدن حرکت می‌کند. حتی، اخیراً هم در یکی از تحقیقات خود چه منتشر شده، گفته‌اید که جهان به سوی نوعی «دانمارک» پیش می‌رود. گفته‌اید که این الگو در سراسر جهان در حال پیاده شدن است. آیا غربی شدن واقعاً در سراسر جهان قابل پیاده‌سازی است؟
●    بسیاری این روند غربی شدن را می‌خواهند، اگر چه ممکن است هیچ‌گاه به آن دست نیابند. می‌دانم که بهار عربی، همه را ناامید کرده است، اما، اگر به آن برخورد اولیه مردم علیه خودکامگی و استبداد نگاه کنید، یا اتفاقات دیگری را در نظر بگیرید که در اوکراین، ترکیه یا برزیل در یک سال گذشته افتاده است، می‌بینید که مردم به خیابان‌ها می‌آیند چون خواهان دولتی پاسخگو هستند. این نشان می‌دهد که طبقه متوسط جامعه قدرت گرفته‌اند. البته، این میل به مشارکت در همه جا وجود ندارد، اما، همین ارتباط بین افزایش ثروت و مطالبات و مشارکت سیاسی، بنیان دموکراسی است. با این حال، مرحله دشوار، رسیدن به وضعیت دانمارک است، یعنی، تبدیل آن خواسته‌ها و مشارکت و بسیج اولیه به نهادهای ماندگار و باثبات است. به نظر من در همین مرحله است که ما ناکام مانده‌ایم.

░▒▓ بخش دیگری از کتاب شما، درباره قدرت امریکا و توان این کشور در استفاده از قدرت برای تغییر جهان به شکل دلخواه واشنگتن بود. آیا نظرتان در این‌باره هنوز هم پابرجاست؟
●    من هیچ‌گاه امریکا را الگویی برای سایر کشورها معرفی نکرده‌ام. منظور من از پایان تاریخ هم بیش‌تر به اتحادیه اروپا برمی‌گشت تا امریکا. چرا که، پایان تاریخ یعنی، جایی که در حل اختلاف بین کشورها، استفاده از قانون، جای سیاستمندی قدرتمندها را گرفته است. به عقیده من، امریکا هنوز هم به ارتش خود دل بسته است و یکی از دلایل شکست دموکراسی هم همین موضوع است. امریکایی‌ها فکر می‌کردند که می‌توانند با قدرت نظامی، شکل دنیا را تغییر بدهند.

░▒▓ نومحافظه‌کارها از ایده‌های شما به نفع خود استفاده کردند و می‌خواستند اثبات کنند که امریکا چگونه باید خودش را به همه کشورهای دنیا بشناساند. من می‌دانم که شما از این موضوع ناراحت شدید. سؤال من این است: وقتی می‌بینید هواپیماهای امریکایی در سوریه و عراق به پرواز درمی‌آیند، آیا به نظر شما این کار از اساس اشتباه است؟
●    نه، به نظر من امریکا از یک طرف با دخالت بیش از حد و غرور بی‌جا مثل حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ و از طرف دیگر، با پا پس، کشیدن یک‌باره و فرو رفتن در نوعی انزوا مثل آن‌چه بعد از جنگ ویتنام اتفاق افتاد، دست به گریبان است. بعد از جنگ‌های عراق و افغانستان، امریکایی‌ها از چنین موضوعاتی بسیار خسته شده‌اند. با این حال، به نظر من استفاده از قدرت در برخی جاها ضروری است و مردم بعضی کشورها واقعاً روی کمک‌های امریکا حساب باز می‌کنند. البته، من امیدوارم این حمایت با کارهای پر سر و صدایی مثل سیاست‌ها دوران بوش همراه نباشد، بلکه در انجام آن‌ها به شکل ملایم‌تری به زور توسل بشود.

░▒▓ آیا برای شما کاملاً روشن است که امریکا چرا سوریه و عراق را بمباران می‌کند؟
●    بله، برای من بسیار روشن است. البته، ترجیح می‌دادم از استراتژی دیگری استفاده شود. به نظر من، ما نباید در منطقه غرب آسیا به دنبال دوست و دشمن باشیم، بلکه فقط باید اوضاع را کنترل کنیم و نگذاریم تا اداره امور به دست آدم‌های بد بیفتد. رسیدن به همین مرحله کافی است.
●    این ایده شما تنها به استفاده از قدرت نظامی ختم نمی‌شود. شما می‌گویید که برای انتقال ارزش‌ها نباید از قدرت نظامی استفاده کرد.
●    باید از افغانستان و عراق و کشورهای مشابه آن‌ها، یک درس را گرفته باشیم و آن این‌که امریکا قدرت، امکانات و تفکر لازم برای برقرار کردن دموکراسی در کشورهای غرب آسیا را ندارد. حتی، نمی‌تواند بحرانی مثل وضعیت موجود در سوریه را حل و فصل کند. کاری که ما باید انجام بدهیم این است که نگذاریم به افرادی که برایمان مهم هستند یا به خودمان آسیبی برسد. ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم نتیجه نهایی را دیکته کنیم.

░▒▓ موضوع دیگری که در آخرین کتاب شما مطرح می‌شود، موضوع نظم سیاسی در مقابل، انحطاط سیاسی است. به نظر می‌رسد که تمرکز شما به جای آزادی‌ها و حقوق فردی و دموکراسی، بیش‌تر به سمت دستگاه و تشکیلات کارامد حکومت‌داری و ارائه خدمات به مردم معطوف شده است. این تغییر دیدگاه از چه چیزی ناشی می‌شود؟
●    دلیل آن چیزی است که در دنیا می‌بینم. به نظر من در بسیاری از کشورهای فقیر، عدم وجود امکانات و خدمات در دسترس مردم و نه صرفاً عدم وجود دموکراسی است که منجر به مشروعیت‌زدایی از دموکراسی شده است. یک مطالعه نشان داده است که ۵۰ درصد از معلمان در هند به رغم آن‌که دستمزد دریافت می‌کنند، اما، در مدارس حاضر نمی‌شوند. این یعنی، اختلال در امکانات و خدمات، حتی، در ابتدایی‌ترین سطح.
●    در برزیل، اعتراضاتی که صورت گرفت، ابتدا از خدمات اتوبوس‌رانی آغاز شد. هزینه زیادی صرف بازی‌های جام جهانی فوتبال شده بود، در حالی که خدمات به مردم وضعیت وخیمی داشت. دولت دموکراتیک یعنی، ارائه خدماتی که از دولت‌ها انتظار می‌رود به مردم ارائه دهند.
●    به نظر می‌رسد که باید شیوه حکومتی کشورهای آسیایی مثل چین را به رسمیت بشناسیم. دولتی که می‌خواهد به مردم خدمات ارائه بدهد، لزوماً نیاز نیست که دموکراتیک باشد. تفاوت دیدگاه جدید شما با دیدگاه‌های قبلیتان نیز دقیقاً همین است.
●    بله به نظر من هم همین‌طور است. دولت‌های اقتدارگرا به دلیل آن‌که نیازهای مردم خود را جلوی چشمشان قرار نمی‌دهند، نمی‌توانند هم به مردم خدمات بدهند. بنا بر این، شاید بتوان عملکرد دولت‌ها را با معیاری به جز دموکراسی هم سنجید. چین که شما هم به آن اشاره کردید، بزرگ‌ترین نمونه‌ای است که همین نظریه را تأیید می‌کند، هم‌چنین، بزرگ‌ترین چالشی است که لیبرال دموکراسی تا کنون با آن مواجه بوده است.
●    با این حال، باید مسأله دوام‌پذیری را هم مدنظر داشت. کشور چین برای پیشرفت‌هایی که طی سی سال اخیر داشته است، هزینه‌های زیادی هم پرداخت کرده است، نه تنها در زمینه حقوق بشر، بلکه با هوای آلوده، آب آلوده و هم‌چنین، آلودگی بیش از حد یک پنجم از زمین‌های کشاورزی در این کشور که دیگر قابل زراعت نیستند.
●    یکی از چینی‌هایی که بسیار هم ثروتمند است، به خود من می‌گفت: «بین آزادی که چین به دنبال آن است، با نگاهی که غرب به آزادی دارند، تفاوت زیادی وجود دارد. غرب بیش‌تر به آزادی‌های فردی توجه دارد، اما، در شرق این اعتقاد وجود دارد که برای رسیدن به موفقیت جمعی، می‌توان از بخشی از آزادی‌های فردی چشم‌پوشی کرد». بنا بر این، تفاوتی که بین غرب و شرق دنیا وجود دارد، بسیار زیاد است. شما می‌گویید این الگوی حکومتی قابل دوام نیست، اما، با توجه به این تفاوتی که وجود دارد، ممکن است این شیوه حکومتی هم بتواند دوام بیاورد.
●    این بحث به همان موضوع برخورد تمدن‌ها برمی‌گردد. شرقی‌ها به اقتدار و قدرت اهمیت می‌دهند، اما، غربی‌ها بیش‌تر به افراد توجه دارند. به نظر من این وضعیت با گذشت زمان و ثروتمندتر شدن طبقه متوسط جامعه تغییر خواهد کرد. بالاخره، امکاناتی در اختیار مردم قرار می‌گیرد که دولت‌ها دیگر نمی‌توانند از آن‌ها پس، بگیرند. همین افراد در آینده خواستار ورود به دنیای سیاست می‌شوند. در اروپا همین‌طور بوده، در امریکا همین است و در آسیا هم همین‌طور بوده است. در چین هم همین اتفاق خواهد افتاد.

░▒▓ اگر بخواهیم با دیدی منفی‌تر به نظام‌های لیبرال دموکراسی بخصوص در امریکا و اروپا نگاه کنیم، آیا این درست است که هرچه دقیق‌تر و جزئی‌تر به ساز و کار این نظام‌ها نگاه می‌کنیم، بیش‌تر به نواقص آن‌ها پی می‌بریم؟
●    بله، کاملاً درست است. من در کتابم «نظم سیاسی و زوال و انحطاط سیاسی» بزرگ‌ترین مسائلی که برای انحطاط سیاسی می‌زنم، نظام امریکاست. همه نظام‌های دنیا در حال زوال هستند، چه به علت جمود فکری و چه به دلیل سوء استفاده افراد از قدرتی که در اختیار دارند.

░▒▓ اگر بگوییم همه نظام‌ها در حال زوال هستند، یعنی، مثل امپراطوری‌هایی که زمانی به قدرت می‌رسند و زمانی به زوال کشیده می‌شوند، پس، نمی‌توان پایانی برای تاریخ تصور کرد. آیا این رو به زوال بودن، در مورد نظام ایده‌آل شما، یعنی، لیبرال دموکراسی همراه با بازارهای آزاد هم صحت دارد؟
●    این موضوع تقریباً، در همه نظام‌ها وجود دارد. البته، ایده‌آلی وجود دارد و نظام‌ها به نسبت فاصله‌ای که از ایده‌آل دارند، رو به زوال پیش می‌روند. مثلاً، اگر چه که دولت امریکا نسبت به دولت قرن نوزدهم از بسیاری از فسادها رها شده است، اما، همان فسادها به گونه‌ای دیگر دوباره به نظام امریکا برگشته‌اند، از جمله این‌که گروه‌های مختلف آن چنان در کنگره و دولت نفوذ دارند که عملاً موضوع نمایندگی مردم را به فراموشی سپرده است. بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ می‌توانند سیاست‌های دولت را به نفع خود تغییر دهند. این دموکراسی نیست، یعنی، ایده‌آل دموکراسی و «هر نفر، یک رأی» نیست.
●    درست است، نه این نظام، دموکراتیک است و نه بازار آزاد آن واقعاً آزاد است. به نظر می‌رسد آن‌چه در سال‌های اخیر یاد گرفته‌ایم این است که باید دوباره با خود فکر کنیم که آیا بازار آزاد، واقعاً می‌تواند پاسخگوی نیازهای ما باشد یا خیر. سرمایه‌داری ما تا آن‌جایی پیش رفته که ارزش کار و نیروی کار دیگر به چشم نمی‌آید. در حقیقت، نظام سرمایه‌داری امروز به گونه‌ای عمل می‌کند که به خودش ضرر می‌زند.
●    بله، ممکن است این‌گونه باشد، اما، نظام ایده‌آلی که من از آن صحبت می‌کنم، صرفاً بازار آزاد و سرمایه‌داری نیست، بلکه سرمایه‌داری همراه با دموکراسی است. در مقام نظر، در یک نظام دموکراتیک، اگر کسی از موقعیتی که دارد سوء استفاده کند، نظام سیاسی جلو آن‌ها را می‌گیرد. بعد از بحران بزرگ اقتصادی هم همین اتفاق افتاد و افرادی مثل «روزولت» در امریکا روی کار آمدند.

░▒▓ به نظر شما، این‌بار هم همین اتفاق دارد می‌افتد؟
●    خیر. موضوعی که درباره بحران اقتصادی اواخر دهه ۲۰۰۰ وجود دارد این است که این بحران نتوانست همه مردم را بسیج کند، چون آن قدر بزرگ نبود. سیاستمداران هم به نوعی این بحران را جمع و جور کردند و در واقع، فراموش کردیم که چنین بحرانی اصلاًاتفاق افتاده است.
●    برخی معتقدند درسی که ما باید از پنج سال اخیر بگیریم، دقیقاً همان درسی است که از سرنوشت کمونیسم گرفتیم، این درس که هیچ چیز تا ابد باقی نمی‌ماند. این افراد معتقدند که تحولات اخیر در دنیا نشان می‌دهد که امکان برقراری یک نظم نوین جهان‌شمول فراهم شده است.
●    سؤال اساسی این است که آیا منظور ما، برقراری یک نظام کاملاً جدید است، یا همان شیوه حکومتی قبلی فقط با برخی تغییرات. ما از زمان روی کار آمدن «ریگان» و «تاچر» با این وضعیت مواجه بوده‌ایم، اما، این روش دیگر جواب نمی‌دهد، اساس این نظام خیلی بی‌ثبات شده است. ما داریم صرفاً زیاده‌روی‌های آن را اصلاح می‌کنیم، مثل کاری که بعد از بحران بزرگ دهه ۳۰ انجام دادیم.
●    موضوع نگران‌کننده‌تر، پیشرفت فناوری و ساخته شدن ماشین‌های خودکار است. این خود، باعث کاهش درآمد طبقه متوسط می‌شود. این مسأله دیگر مشکل نظام سرمایه‌داری نیست، بلکه علتش پیشرفت فناوری است. مشخص نیست که راه‌حل این مشکل و این نوع از نابرابری چیست.
●    به رغم آن‌که شما تحلیل عاقلانه و منطقی را در دستور کار خود قرار داده‌اید تا تاریخ بشر را در صد ساله اخیر بررسی کنید، در این میان، عوامل ناملموسی هم وجود دارد، شرایطی مثل هویت قبیله‌ای، مذهب، ترس یا بعضاً بیگانه‌هراسی مردم که در تحلیل‌های شما جایی ندارند، اما، در تصمیم‌گیری افراد درمورد ساختار سیاسی که می‌خواهند تحت آن زندگی کنند، تأثیر می‌گذارند.
●    مسلماً همین‌طور است. داشتن یک نظام موفق، تنها تحت تأثیر عامل عقلانیت نیست. این‌که نظام امریکا موفق‌ترین نظام دنیاست، به این دلیل نیست که امریکایی‌ها رفته‌اند و یکی یکی همه نظام‌های دنیا را بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که نظام سیاسی خودشان بهترین نظام سیاسی است، بلکه دلیلش این است که با چنین نظام و آرمان‌هایی بزرگ شده‌اند.
●    به نظر من کلید پیاده کردن یک نظام سیاسی دموکراتیک و موفق این است که بتوانید دموکراسی را با هویت مردم و نهادهایی که در یک کشور فعالیت می‌کنند گره بزنید. این هویت را باید از عواملی بسازید که همیشه لزوماً عقلانی نیستند. جوامع بشری اصولاً از چنین بخش‌هایی تشکیل شده‌اند.
●    بگذارید به بحث حمله هواپیماهای امریکایی به سوریه و عراق برگردیم. به نظر شما با توجه به ظهور داعش در این کشورها، چگونه می‌توان تصور کرد که نظامی که در این کشورها تشکیل می‌شود، کوچک‌ترین شباهتی به نظام ایده‌آل شما یعنی، لیبرال دموکراسی داشته باشد.
●    من معتقدم که باید به تاریخ نگاه کنیم. اروپا در قرن‌های ۱۶ و ۱۷ درگیر جنگ‌های مذهبی بود که در نهایت به امضای توافقنامه منجر شد. بعد از آن، اروپا دوره ملی‌گرایی را طی کرد. در هر دوی این دوره‌ها، مسأله اساسی، سیاست مبتنی بر هویت بود که به لیبرال دموکراسی هم بسیار آسیب زد، اما، بالاخره، همه از این وضعیت خسته شدند و در سال ۱۹۴۵ به این نتیجه رسیدند که این شیوه حکومتی اصلاًبه دردشان نمی‌خورد. گفتند باید ملی‌گرایی را از سیاست کنار بگذاریم و همین اساس تشکیل اتحادیه اروپا و صلح بین کشورها شد.
●    درست است، اما، آن‌چه من را نگران می‌کند این است که شما ۲۵ سال پیش در مورد شیوه حکومت‌داری نظری داشتید که اکنون، به نظر می‌رسد کاملاً اشتباه بوده است. در بسیاری نقاط دیگر از جهان، سیاست بر اساس هویت اداره می‌شود، چه این هویت قومیت و قبیله باشد، چه مذهب باشد. شما هم بهتر از من می‌دانید که ملت‌ها دارند به این سمت و سو حرکت می‌کنند. کافی است به غرب آسیا یا روسیه نگاه کنید.
●    ممکن است همه این نکات درست باشد. ممکن است شاهد اوج گرفتن نظام‌های اقتدارگرا باشیم که این بسیار نگران‌کننده است. ادعای من هم هیچ‌گاه این نبود که تاریخ، در بطن خود یک نظام مارکسیستی دارد که حرکت آن اجتناب‌ناپذیر است و فاعلیت افراد در آن نقشی ندارد.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

سندرم ”فیل مولانا“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه

•    یک پزشک جراح، بین دو عمل جراحی، در اتاق استراحت جراحان، روزنامه‌ای را ورق می‌زند، و به طرح مسائلی در صفحه حوادث بر می‌خورد، و با تأسف می‌گوید: «عجب اوضاعی است؟ چه جامعه خرابی؟».

•    او که یک پزشک متخصص جراحی قلب است، شبان گاه با این اطمینان به خانه می‌رود که قلبی سالم دارد، ولی از بیماری جامعه خود سخت بیمناک است، و این بیم، بر «به زیستن» او تأثیر منفی به جای می‌گذارد. گر چه او به خاطر اطمینان از داشتن قلبی سالم خوشحال است، ولی این خوشحالی با اطلاع روزنامه نگارانه از یک نارسایی اجتماعی تلخ می‌شود.
•    گاهی فکر می‌کند که با سفر به ژاپن، سرزمین آرامش ها، می‌تواند زندگی مسرورتری داشته باشد، ولی زیست مسرور او تنها تا وقتی می‌پاید که در آنجا روزنامه نخواند. وقتی برای تقویت زبان ژاپنی خود شروع به خواندن روزنامه کرد، باز هم جملات «عجب اوضاعی است؟» را از او خواهید شنید.
•    با گسترش مطبوعات، و سپس، فرهنگ مطبوعاتی، و بعد، رسوخ و تکثیر این فرهنگ مطبوعاتی به همه سطوح و ارکان فرهنگ عامه، امواجی از افسردگی و ناامیدی گریبان جامعه را می‌گیرد، که فایق آمدن بر آن، مستلزم شیوع نحوی فراست و پختگی و عام نگری است.

░▒▓ ریشه یابی قضیه
•    گفته می‌شود که معمولاً دانشجویان سال‌های نخست علوم پزشکی بیمارند؛ یعنی فکر می‌کنند که بیمارند.
•    معمولاً استاد علوم پزشکی، نمی‌تواند علائم متعدد یک بیماری را در طول یک جلسه درس توضیح دهد، و بخشی از درس به جلسه بعد درس در هفته آتی تعلیق می‌شود. در این حال، مشکلی شبیه مخمصه مشهور «فیل مولانا» برای دانشجویان علوم پزشکی روی می‌دهد. تا هفته بعد، او بسیاری از علائم را که تا با علائم دیگر همراه نشوند، مرضی نیستند، در خود می‌بیند. او خود را اسیر یک بیماری مهلک می‌پندارد و چند شب از فرط ناراحتی خواب به چشمانش نمی‌آید. نهایتاً با این شکایت به درمان گاه می‌شتابد و می‌فهمد که «در کل» حالش خوب است.
•    همین وضع، نزد عموم مردم، به وقت قضاوت در مورد سلامت زیست اجتماعی و سیاسی‌شان پیش می‌آید. منظور من از «عموم مردم»، طیفی از افراد عامی است تا افرادی که هر چند تخصص فنی در یک حیطه دارند، ولی پزشک علم الاجتماع نیستند. «عموم مردم»، از طریق مطبوعات و رسانه‌ها، در کوران، مسائل اجتماعی قرار می‌گیرند، ولی اغلب، تنها بخشی از مسائل را لمس می‌کنند، نه همه آن ها را.
•    با بسط مطبوعات و رسانه‌ها، حرفه «روزنامه نگاری» پدید آمد، که کار ویژه‌اش، بیان و بازتاب مسائل و مشکلات بود. کار روزنامه نگار این است که چیزهایی را به عنوان «مسأله» شناسایی می‌کند و برجسته  می‌سازد، آن هم آن قدر برجسته که توسط همه مردم دیده شود تا برای حل آن مسأله فکری فراهم گردد. و چه بسا که با وفور روزنامه نگاران، روزنامه نگاران وادار شوند تا برای دیده شدن هوش دار خود، در ازدحام هشدارها و زنهارها و زنگ خطرها و...،  قدری بر آب و رنگ آن چه یافته‌اند بیفزایند.
•    بدین ترتیب، مردم از برخی علائم مرضی در جامعه خود، به طور منقطع و اغلب به شکلی فجیع آگاه می‌شوند، بدون آن که از سایر علائم امیدبخش آگاه گردند. در این هنگام، ذهنیت جامعه در مورد مسائل، اغلب، بیش از آن چه باید برانگیخته می‌شود و در این مواقع یافتن راه حل‌های صحیح و پخته دشوار خواهد بود.

░▒▓ از یک دید وسیع تر...
•    در دفتر سوم «مثنوی معنوی»، یک طاق حکمت پژوهی با عنوان «اختلاف کردن در نحوه و شکل پیل» آمده است. خلاصه داستان به این شرح است که: هندیان [یا همان روزنامه نگاران عصر ما] پیلی آوردند و در خانه‌ای تاریک [یا همان رسانه‌های عصر ما] قرار دادند و مردم آن دیار که تاکنون، پیل ندیده بودند، برای تماشا گرد خانه تیره و تار هندیان آمدند. از آن جا که تاریکی سراسر خانه را پوشانده بود، کسی نمی‌توانست پیل را ببیند؛ از این رو، هر یک از آنان دست بر اندام پیل می سود و چیزی تجسم می‌کرد؛ مثلاً، آن که دست به خرطوم پیل می‌کشید، پیل را به صورت یک ناودان تصور می‌کرد، آن دیگری که دست بر گوش آن حیوان می‌کشید، خیال می‌کرد که پیل شبیه بادبزن است. همین طور کسی که دست به پای پیل می‌کشید، آن را به صورت یک ستون تجسم می‌کرد و بالاخره، کسی که دست به کمر پیل می‌کشید می‌گفت: پیل مانند تخت است. حال آن که همه اینان در اشتباه بودند. فقدان درک کلی از فیل، کلید اصلی غفلت مردم اهل شهر بود.
•    در ظل این قضیه و تحلیل، چنین بر می‌آید که مردم برای بهره مندی از به زیستن و آرامش و عافیت در عصر رسانه‌ها، باید قدری تن به رنج بسپارند، و علاوه حرفه و فنی که خود می‌دانند، «حکمت اجتماعی» را نیز بیاموزند. در واقع، به باور من، حکمت اجتماعی، دانش و تخصصی در کنار دانش ها و تخصص ها نیست، بلکه سنخی از حکمت است که زیست سالم در این روزگار، از آن ناگزیر شده است. وظیفه «حکمت اجتماعی» این است که از دریچه بخشی نگر زندگی عادی فراتر برود. «حکمت اجتماعی» این کار را در چهار گام صورت می‌دهد:

░▒▓ گام اول:
•    «حکمت اجتماعی»، در گام اول و تنها در گام اول، بخش بزرگی از مشکل را حل می‌کند. او از ما می‌خواهد که فی الفور قضاوت نکنیم، و دست نگه داریم. راجع به هر مسأله اجتماعی، ابتدا مسأله و اطراف و جوانبش را خوب توصیف کنیم. فقط توصیف کنیم. در این مرحله جای ریشه‌یابی و قضاوت و تأسف خوردن نیست. در این مرحله فقط توصیف می‌کنیم.
•    برداشت من این است که خود این گام اول، بخش مهمی از حل مسأله است و کمک می‌کند تا درک بسیار پخته‌تری از مسأله شکل بگیرد، اما این کافی نیست...

░▒▓ گام دوم:
•    «حکمت اجتماعی»، در گام بعد، می‌کوشد، سیر تکوین مسأله را بکاود. در واقع، می‌کوشد تا مسأله را در محور زمان قرار دهد. این نگاه می‌تواند بخش دیگری از مسأله اجتماعی را برای ما آشکار سازد و ما را در کل نگری و ریشه یابی پخته موضوع کمک کند.
•    گاهی در همین گام دوم، دل ها گرم می‌شوند. یعنی معلوم می‌گردد که هر چند دشواری‌هایی وجود دارند، ولی سیر این مسائل رو به بهبود است و می‌توان انتظار داشت که با این روند، مسأله تا چندی بعد مستحیل شود؛ ، اما این هم کافی نیست...

░▒▓ گام سوم:
•    «حکمت اجتماعی»، در گام بعد، مسأله را با همان مسأله و مسائل مشابه در سایر موقعیت‌های اجتماعی مقایسه می‌کند. این نیز بخش‌های مهمی از مسأله را منکشف می‌کند. در این گام از حکمت افزایی اجتماعی، معلوم می‌شود که تمایزها در زمینه‌های اجتماعی و تاریخی، چه تفاوت‌هایی در اصل مشکل به وجود می‌آورد.
•    این گام سوم نیز اغلب به گرم تر شدن دل ها و تازه شدن امیدها کمک می‌کند، وقتی معلوم می‌شود که این مسائل، مسائلی است که کم و بیش بسیاری از جوامع این روزگار با آن دست به گریبان هستند، و آن ها هم مانند ما مشغول کوشش برای حل آن مسائل هستند.

░▒▓ گام چهارم:
•    در گام چهارم و نهایی، پس از آن که مسأله به خوبی و از همه جوانب توصیف شد، بعد از آن که سیر تکوین آن روشن گردید، و پس از آن که مورد مقایسه قرار گرفت، حال می‌شود گام آخر را برداشت و قضاوت حکیمانه‌ای در مورد مسأله داشت؛ که این قضاوت، علی الاصول توأم با ریشه یابی صحیح و تفصیلی، و ارائه راه حل‌هایی برای درمان ریشه‌هاست (توأم با برداشت‌های آزاد از آنتونی گیدنز و سید مرتضی حسینی اصفهانی).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 23 مهر 1393 ساعت 20:14

نبرد عالی مقامان در شورای عالی فضای سایبر

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب... حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه

●    نوزده مهر نود و سه، عالی‌مقام دکتر محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات فرمودند: «آقای روحانی از دبیرخانه مرکز ملی فضای مجازی کشور خواسته بود تا تغییراتی را در دستور جلسه اعمال کنند، اما، دو هفته گذشته که این موضوع را جویا شدم تا آن زمان این تغییرات اعمال نشده بود» (عیناً از تسنیم، خبر شماره ۵۲۵۱۳۰).

●    بیست مهر نود و سه، روابط عمومی مرکز ملی فضای مجازی، به این اظهار نظر واکنش نشان داد: «طبق نظر ریاست محترم جمهوری مقرر شد که محتوای یکی از دستورات پیشنهادی از طرف وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تهیه و ارایه شود که تاکنون، وزارت مزبور هیچ گونه محتوایی در این باره به مرکز ملی فضای مجازی ارایه نکرده‌اند و دفتر ریاست محترم جمهوری نیز در مورد این‌که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات محتوای مذکور را به آن دفتر ارسال کرده است، اطلاعی به دبیرخانه و زمانی را نیز برای تشکیل جلسه اعلام نکرده‌اند. لازم به ذکر است؛ علاوه بر دستور جلسه یادشده، در خلال تأخیر ایجاد شده، مرکز ملی موضوعات مهم دیگری را نیز آماده طرح در شورای عالی کرده است که با تأیید ریاست محترم جمهوری به اعضای شورا ابلاغ خواهد شد» (عیناً از تسنیم، خبر شماره ۵۲۶۲۹۹).
●    از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، در «دولت یازدهم»، انتظار بیشتری هست. انتظار بیشتری در درک حواشی سیاسی و امنیتی ارتباطات و فناوری اطلاعات، که بر متن اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی آن غلبه دارد.
●    در یکی از امنیتی‌ترین دولت‌های تاریخ بشر، عالی‌مقام دکتر محمود واعظی، با این که در جریان مبارزات انتخاباتی، طی مناظرات تلویزیونی نماینده کاندیدای وقت، دکتر حسن روحانی، در زمینه سیاست خارجی بود، و با وجود انبوه دکترا و پسادکترا و نوابغ الکترونیک و همچنین مدیران بسیار پرتجربه در عرصه آی تی در این کشور، بله... با وجود همه این‌ها، عالی‌مقام دکتر محمود واعظی، با تخصص سیاست خارجی به سمت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، منصوب گشته است.
●    معنای این انتصاب آن است که نگاه یکی از امنیتی‌ترین دولت‌های تاریخ بشر، به ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند سایر زمینه‌ها، امنیتی و سیاسی است. پس، انتظار آن است که بدون تدارک زمینه‌های امنیتی، نسل‌های شتابان اینترنت را گسترش ندهد، اما چنین کرد.
●    علت این غفلت و اغماض را شاید آگاهی کمی باشد که به لحاظ نظری ما از این فضای غریب و غریبه داریم. به رغم تراکم مطالعات نظری در برخی حیطه‌های قدیمی، ما در حیطه‌های جدید و از جمله فضای سایبر، دچار فقر مطالعات نظری هستیم و تا این مطالعات نظری صورت نگیرد و ابزار مفاهمه تدارک نشود، جدال نخبگان بر سر این موضوعات، شکل ضد و خورد به خود خواهد گرفت. جایی که مواد اولیه حرف برای گفتگو نیست، چوب‌ها بالا می‌روند. ما سعی می‌کنیم که در این وانفسا، تکلیف خود را به عنوان تحلیل‌گر نظری جامعه‌شناسی نظری و جامعه‌شناسی ارتباطات از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایفا کنیم، منتها با مدد مایکل هارت و آنتونیو نگری که زبانی شبیه دوستان امنیتی-سیاسی در دولت یازدهم دارند.

░▒▓ برهان برای درک موقعیت مخاطره‌آمیز ارتباطات و فناوری اطلاعات
●    مایکل هارت و آنتونیو نگری معتقد هستند که ملت‌ها امروز با نوع متفاوتی از «دشمن» به مثابه «امپراتوری» مواجه هستند؛ «امپراتوری» شبکه. شکل شبکه‌ای روابط اجتماعی متکی بر اینترنت، در سطح تعارض ملی و امنیت داخلی، پیامدهای عمیقی به جای می‌گذارد. شبکه به شکل جدیدی از قدرت در جامعه مدرن بدل شده است.
●    هارت و نگری استدلال می‌کنند که در حالی که کاهش در حاکمیت ملی انکار‌ناپذیر است، این به معنای کاهش اصل «حاکمیت» و «نظارت» نیست. ملت قدرت کمتری برای تنظیم جریان کالا، مردم، خدمات و اطلاعات در داخل و در سراسر مرزهای خود دارد. قدرت به طور فزاینده‌ای در نهادهای فراملی (سازمان ملل متحد-UN، صندوق بین‌المللی پول-IMF، اتحادیه اروپا-EU، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی-NATO، گروه هفت-G۷، سازمان بین‌المللی انرژی اتمی-IAEA، و دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ) و برای بسیاری از نظریه پردازان این نشان‌دهنده یک چالش به ایده حاکمیت.
●    بنا به باور معهود ما، ساختار حکومت در اطراف مرزهای قابل دفاع جامد تشکیل شده بود، ولی امروز، جهانی شدن که امروز در همه حیطه‌ها تحت الشعاع شبکه جهانی تبادل اطلاعات قرار دارد، کاهش حاکمیت دولت ملت‌ها را موجب می‌شود. در حالی که در گذشته‌ای که ما به آن خو کرده‌ایم، همت دولت‌ها ایجاد، نگهداری و توسعه منافع ملی بود، اکنون و با وجود شبکه جهانی، نحو نوینی از «امپراطوری» در حال پایه‌گذاری است، که متکی بر بسترهای تأمین اطلاعات است. «امپراتوری»، به صورت شبکه‌ای از قدرت جهانی ساختار و در نحوی معماری بی‌حد و حصر و فراگیر سر برمی‌آورد.
●    ما از یک شبکه رایانه‌ای سخن می‌گوییم که در سطح ملی آن هیچ رابطه قدرت مرکزی وجود دارد، و همه چیز به یک متروپل اطلاعاتی فراملی وصل است. ما در این جوامع ملی در حال توسعه، حتی نمی‌توانیم از چند قدرت مرکزی سخن بگوییم، بلکه باید از توزیع متغیر، به طور نا یکنواخت و به طور نامحدود قدرت سخن بگوییم که به سادگی از بیرون قابل کنترل است.
●    ظاهر قضیه این است که بستر اینترنت جریان مبادله آزاد اطلاعات است و گروه‌های مختلف در آن نسبتی دموکراتیک با هم می‌یابند، اما تجربه تحولات مصر و اوکراین منجر به فروریختن قدرت دموکراتیک، نشان می‌دهد که عملاً فیس بوک قدرت دموکراتیک منتشر نیست. در واقع، شبکه با به هم ریختن همگنی درونی ملت‌ها، در میان‌مدت نوعی همگنی جدید به نفع قدرت‌ها مرکزی را طرح‌ریزی می‌کند.
●   

░▒▓ منطق «امپراتوری»
●    در دیدگاه مایکل هارت و آنتونیو نگری، منطق «امپراتوری» دنیای شبکه‌ای، همان منطق سرمایه است. منطق سرمایه، گسترش مستمر، و توسعه‌طلبی به سمت خارج از پوسته‌های خود است. سرمایه نمی‌تواند در حال ثابت باقی بماند. سرمایه باید به طور مداوم در حال حرکت باشد. در نتیجه، بازار سرمایه‌داری یک سیستم است که همیشه با هر گونه مرز، خصومت می‌ورزد و می‌خواهد حدها را تسخیر کند، و مشکل دقیقاً وقتی به وجود می‌آید که این بردارهای توسعه‌طلب، جای هم را تنگ می‌کنند. از این قرار، سعی می‌کنند موقعیت‌های دیگران را از آن خود نمایند.
●    این دقیقاً کاری است که متروپل‌های شبکه انجام می‌دهند. «امپراتوری»، هیچ  قدرت مشروعی را در داخل مرزهای ملی تحمل نمی‌کند. قومیت‌ها را از طریق مدها و الگوهای مصرف مهاجم و دقیقاً «مهاجم» به چالش می‌طلبد، و سعی می‌کند جهانی یک دست بر مبنای منطق متروپل شبکه تدارک ببیند. رهبران جهانی شبکه، برای حفظ قدرت یکپارچه‌سازی خود، به ایجاد شبکه‌هایی در کندوی قدرت «امپراطوری» اقدام می‌کنند. آن‌ها سعی دارند تا موقعیت خود را به عنوان شبکه‌های قدرت پایدار، در مقابل «ملت‌های یاغی» حفظ کنند. این روحیه را می‌شد پس از حملات یازده سپتامبر، در لحن رهبران ایالات متحده امریکا مشاهده کرد.
●    فی‌الجمله، منطق جامعه شبکه‌ای به صورتی است که در آن مهارت‌های انطباق با شرایط دائماً متغیر شبکه، به طور برابر توزیع نشده است. «امپراتوری» با ایجاد شرایط لازم برای کنترل منابع شبکه، و تقلیل کنترل ملل پیرامون، ابتکار عمل در این مهارت‌ها را در دست خود نگاه می‌دارد.

░▒▓ وضع و حال ملل «یاغی»
●    مشکل «ملل یاغی» این است که وقتی با یک دشمن شبکه‌ای مواجه می‌شوند، سعی می‌کنند با مراجعه به حافظه تاریخی خود، در مقابل قدرت تسخیرگر و یکپارچه‌ساز مقاومت کنند، ولی روش‌های قبلی در جامعه شبکه‌ای جواب نمی‌دهند. شبکه مقاومت را سر می‌برد و از رهبرانش محروم می‌سازد، و این کار را از طریق ترور شخصیت، بی‌اعتبار کردن آن‌ها، و چانه زنی به ستوه می‌آورد. جوامع هدف تهاجم شبکه، حتی اگر اجتماع کهن سال مانند مصر باشند، باز هم از نخبگانی که بتوانند ملت را در جهتی خاص متحد کنند خالی خواهند شد. ملتی به عظمت ملت مصر بازیچه امواج فیس بوکی می‌شود که در موقع لزوم، تحت کنترل مدیریت امریکا قرار می‌گیرند تا پس از چرخش‌های بسیار مبارک جدید را ماهرانه به قدرت برسانند.
●    مدل شبکه، ساختارهای اجتماعی معهود و تاریخی ملت‌ها را نیز به هم می‌ریزد، و اغلب ملل دنیا به دلیل تقلیدهای ناجور و شتاب‌زده و تأخر فرهنگی ناشی از آن، دچار فروپاشی‌های اجتماعی عمیق و امواج هولناکی از آسیب‌های اجتماعی می‌شوند، که این رویدادها هم به نوبه خود، قدرت دولت‌های ملی را محدود می‌سازد.
●    یک نمونه دیگر از فروپاشی ساختارهای اجتماعی ریشه‌دار در اثر نفوذ شبکه، این است که ساختار شبکه‌ای اقتصاد، منابع را به سمت کارهای نرم بر وفق ساختار کار در دنیای استثمارگر و لایسنس فروشی سوق می‌دهد، در حالی که ساختار جوامع در حال توسعه، تا آن زمان، تحت استثمار و نیازمند به لایسنس بوده است. اقتصادهای در حال توسعه و حتی اقتصاد عظیمی چون اقتصاد چین، نشان داده‌اند که در زمینه اقتصاد اطلاعاتی چندان مستعد نیستند. در نتیجه‌ی این دست اندازها، قشر عظیم کارگر و کارمند در جوامع در حال توسعه اسیر امواج بیکاری و کسادی می‌شوند که مآلاً توزیع ثروت و نظام‌های تأمین اجتماعی را نیز دچار مشکل می‌کند و مآلاً کفایت دولت‌ها برای اداره امور به استهزاء گرفته می‌شود و در نتیجه دولت‌های ملی اسیر بحران کارآمدی می‌گردند. بگذریم که خود مردم هم دانش‌ها و مهارت‌های لازم را برای مواجهه با این وضع و حال جدید ندارند.

░▒▓ از این بدتر...
●    از این بدتر، این که برای عبور از دوران گذار، تا مسلط شدن کامل «امپراتوری»‌های شبکه‌ای در متروپل، آن‌ها یک بخش ضمیمه به اقتصاد خود تدارک دیده‌اند که در صنایع نظامی مستقر است. آن‌ها به کشورهای تحت نفوذ خود، جنگ‌ها و ناآرامی‌هایی را تحمیل می‌کنند که آن‌ها حتماً پس از مواجهه با آن ناآرامی‌ها، فی‌الفور به متروپل‌های مربوطه برای خرید اسلحه مراجعه کنند. از این قرار، اشکال انتشار خود سرمایه در شبکه هم صورت دیگری از بحران‌های بالقوه را در ساختارهای اجتماعی گوشزد می‌کند.

░▒▓ و باز از این بدتر...
●    و باز از این بدتر، این که در متن شبکه، گروه‌های تروریستی و مافیایی که از تعهدات متقابل رها هستند، توان زیادی برای هک، سرقت و تسلط بر اطلاعات می‌یابند. هارت و نگری، شواهدی از این قدرت‌های غیر رسمی در عرصه اینترنت را جسته‌اند. به زعم هارت و نگری فرم شبکه، یک نوع از هرج و مرج اطلاعاتی به نظر می‌رسد، که البته در کل، به سمت و سوی خاصی حرکت می‌کند. هنگامی که یک تهاجم گروهی هکرها رخ می‌دهد، چیزی شبیه به تاراج ملخ‌ها یا یک فیلم ترسناک روی می‌دهد؛ صحنه تهاجم انبوهی از مهاجمان انسانی و ماشینی بی‌فکر و بی‌ملاحظه است، که در یک آن ثروت‌های ملی و شخصی را نابود می‌کنند و آن‌ها را به خاک سیاه می‌نشانند. ممکن است به نظر برسد، این‌ها نحوی هوس‌رانی اتفاقی منتشر و اتفاقی در شبکه باشد، با این حال، با تحقیق می‌توان دریافت که آن‌ها در واقع، تشکل‌یافته، دارای یک منطق مشترک، و هماهنگ هستند.
●    دغدغه مایکل هارت و آنتونیو نگری عقلانیت و نحو تفسیر و تجزیه و تحلیل منتشر در این حملات وحشیانه است، و آن چه ویژگی تحلیل آن‌ها را می‌سازد، این ادعاست که این عقلانیت، چیزی شبیه ارتباط «سر» و «بدن» نیست. به زعم آنان، وضع و حال شبکه را باید از طریق تحلیل گره‌ها در شبکه درک کرد، هر چند که سطح بالای هرج و مرج در آن، تحلیل گره‌ها را دشوار ساخته است. «امپراتوری»، خود میزانی از مقاومت به شکل کثرت را فراهم می‌کند، که این به نوبه خود درک سمت و سوی کلی را برای مردم که جای خود دارند، حتی برای تحلیل‌گران شبکه دشوار می‌سازد. وانگهی که این کثرت، خصلت هژمونیک هم دارد، به این معنا که به رغم سلطه خفن، حسی کاذب از آزادی را ترویج می‌کند. جمع‌بندی هارت و نگری آن است که آزادی در شبکه یک فرض باطل است. شبکه برای اهدافی توسعه یافته و توسعه می‌یابد که صراحتاً ابراز نمی‌شود (توأم با اقتباس‌های آزاد از مایکل هارت، آنتونیو نگری، و الیسون کاواناگ).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 21 مهر 1393 ساعت 17:51

ژرفنای اخلاقی در فمینیسم‌های دینی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه

•    پرسش اصولی و مشترک فمینیست‌ها، این بوده است که چه علل و دلایلی به تقلیل زنان به سوژه منفعل لذت مردان منجر شده است؟ این پرسش، در حاق حق موضوع، نحوی سؤال اخلاقی است. در واقع، مستلزم  نحوی داوری در مورد جایگاه بایسته زنان است که اکنون ترک شده است. داوری‌های اخلاقی فمینیست‌ها، از مری ولستنکرافت تا کنون، مبناهای متفاوتی برای این داوری داشته‌اند، و فمینیسم‌های دینی، که شامل طیفی از فمینیسم کاتولیک تا فمینیسم اسلامی و مضامین فمینیسم پسااستعماری می‌شود، نیز مبانی خود را در مورد جایگاه بایسته زنان دارند.

•    بر مبنای داوری اخلاقی مندرج در ادیان ابراهیمی نسبت به جایگاه برازنده زن، بی‌گمان آن چه امروز جریان دارد، یک هدف تمام عیار برای انتقادات مصلحان اجتماعی است. مغایرت قابل ملاحظه‌ای میان آن چه زن باید باشد (شخصیتی چون مریم عذرا سلام ا... علیها) و آن چه هم اکنون هست ملاحظه می‌شود، و بخش جدی از این استبعاد، جنبه اجتماعی و تاریخی دارد. یافتن مقصران این فاصله و تعهد به علاج آن‌ها، یک مأموریت اخلاقی و دینی است.

░▒▓ الهاماتی از افکار سوزان پارسنز
•    سوزان پارسنز (Susan Parsons)، ویراستار مجموعه کیمبریج در الهیات فمینیستی، یکی از متفکران بزرگ فمینیسم مسیحی است که کوشش کرده تا این سؤال که «چه سیر تاریخی نهایتاً به تقلیل زنان به سوژه منفعل لذت مردان منجر شده است؟» را تدقیق نماید. او ما را دعوت می‌کند تا از خود و از جامعه و تاریخ بپرسیم که چگونه شخصیت زنان، به یک چهارچوب از پیش تعیین شده تقلیل پیدا کرد که نمی‌توان در آن تغییری ایجاد کرد؟ چرا مردان تشویق می‌شوند که یک زندگی سراسر تلاش را برای گسترش هستی آرمانی خود و جامعه سامان دهند، ولی در متن فرهنگ عامه، زنان به سرنوشتی محتوم و به شکلی کم و بیش یکسان از زندگی هدایت می‌شوند؟ آیا این، با زندگی فعال و سیاسی چهره‌های الگویی چون حضرت مریم سلام ا... علیها قابل انطباق است؟
•    پرسش سوزان پارسنز این است که چرا مفهوم تاریخی زن در اغلب جوامع، به شکل هویتی غیر اخلاقی و غیر انتخاب‌گر که توان کنترل و گزینش زندگی را ندارد تقلیل یافته است؟ و پرسش مهم‌تر این که چرا در دنیای مدرن، به رغم این زنجیرهای نیرومند تاریخی، زنان به سمت وانمود کردن آزادی از طریق برهنگی هل داده می‌شوند. پروژه و پروسه‌ای که در نهایت به این وضع و حال منجر شده، چه بوده است؟ به قول سوزان پارسنز، چه چیزی باعث شده است که هستی زنان این چنین به تسهیل رابطه جنسی منحصر شود؟ تمام این پرسش‌ها، برای پارسنز، از مقایسه وجود تأثیرگذاری چون حضرت مریم عذرا و زن امروزی حاصل می‌شود. زندگی زن مطلوب در منظر ادیان ابراهیمی، توان آن را دارد که تاریخی را مبهوت خویش سازد، ولی آن چه در حال حاضر در جریان است، فاصله عظیمی با این آرمان دارد.

░▒▓ الهاماتی از افکار لوس ایریگاره
•    پاسخ پرسش‌های سوزان پارسنز، در ریشه به خود اندیشمندان و اجتماع آن‌ها مربوط است، که اغلب، زنان در آن نقشی نداشته‌اند. زنان، عملاً، در دست یابی به دانش ارزشمند ناتوان شمرده شده‌اند. اتفاقی نیست که همه اندیشمندان قابل ذکر در کتاب‌های مرور تاریخ اندیشه، مرد بوده‌اند. این، توازنی نیست که مد نظر ادیان ابراهیمی بوده باشد. در جریان ترسیم تاریخ، در ادیان ابراهیمی، همیشه متناظر با مردان درخشان، زنان فعال تاریخ‌ساز بوده‌اند. اگر حضرت موسی (ع) مطرح است، خواهر موسی و مادر موسی و همسر فرعون و همسر موسی، همگی مشغول تاریخ‌سازی هستند. همین رویداد، در زندگی حضرت عیسی (ع)، حضرت سلیمان (ع)، و رسول اعظم (ص) نیز مشهود است.
•    نتیجه این وضع، این بوده است که از نظر اندیشمندان اغلب ملل، زنان محروم از تفکر عمیق، به مراقبت از روابط دنیوی در یک شکل نسبتاً ثابت که تکاملی در آن نیست گمارده شده‌اند. در نظام اندیشگی، زنان به طور سیستماتیک از تمدن دور نگاه داشته شده‌اند. به دلیل اشتغال مستمر اندیشمندان به این طرز فکر، عمق زبان را تغییر داده است، زبان تجربه ما از بودن و جنسیت و هستی را از آن چه باید باشد بسیار دور کرده، و کار بهبود وضع زنان را بسیار دشوار ساخته است. این زبان ته نشست شده در میراث تاریخی ما، زنان را به عنوان اشیاء، یا افراد نا متمدن که به مراقبت از روابط دنیوی گمارده شده‌اند، ملحوظ می‌دارد.
•    واقعیت این است که فکر در متن زبان به وجود می‌آید؛ زبان، خانه هستی است؛ و مرد در این خانه سکنی گزیده و به مرور، این خانه را از آن خود کرده است. تفاوت‌های ناروای جنسی، در زبان  ما کد گذاری شده، و در نتیجه، توان ما برای فکر «مریمی» در مورد جایگاه زن را اکیداً محدود ساخته است.
•    لوس ایریگاره (Luce Irigaray, 1930-؛ در فارسی نام او به اشتباه، به ایریگارای مصطلح شده است)، که گرایش‌های کلامی مسیحی کاتولیک داشت، معتقد بود که عرفان، به رغم فلسفه و علم، زمینه‌های الهیاتی ادیان ابراهیمی که در آن پا بر جای و زنده مانده است می‌نگرد. او به عرفان به عنوان یک موقعیت بالقوه رهایی زنان از نگاه جنسیتی نگاه می‌کند. عرفان، با به میان کشیدن شهود، و اصرار بر پیرایش تجربه‌ها و توجیه تراشی‌ها و حتی زبان‌بازی‌ها، در سایه عبادت و وحی، طرحی از قرب به خدا را پیش می‌نهد که به قدر زیادی غیر جنسیتی است.
•    توجه به زبان عرفان و در رده‌ای بالاتر، زبان دین، در این دیدگاه ایریگاره‌ای، نهایتاً به کشف مجدد یک زبان غنی‌تر منجر می‌شود که در چهارچوب آن، عظمت روح، جسم و بدن و جنسیت را به حاشیه براند. در سایه زبان غنی عرفان و دین، حواس از جنسیت منصرف شده و به سمت میل به خداوند و رمز و راز عمیق مندرج در جهان متوجه می‌شود.
•    از این بابت، نجات زنان از یک نگاه استثمارگرانه به نحوی علم العبادات یا عرفان مهذب احتیاج دارد، که زمینه را برای پاک‌سازی صحنه‌های مبتذل حیات امروز و حتی سلسله مراتبی که به ناراست الهیات مسیحی کاتولیک را فرا گرفته است، و خصوصاً زمینه را برای پاک‌سازی زبان فراهم می‌آورد.

░▒▓ الهاماتی از افکار فرگوس کر
•    در همین راستا، ملهم از فرگوس کر (Fergus Gordon Thomson Kerr, 1931-) می‌توان منشأ توجه مفرط مردم مدرن به جسم و جنسیت را در تأکید مفرط دنیای مدرن به حواس و تجربه شناسایی کرد. از دیدگاه فرگوس کر، ساز و برگ‌های فکری دنیای مدرن، ظرفیت‌های ذهنی ما را برای توجه به آسمان و غیب به رکود کشانده و توجهات را به سطوح نازل حیات معطوف ساخته است.
•    ابتدا الهیات توماس آکوییناسی به تجربه انسانی اهمیت داد و مآلاً دنیایی را که از دیدگاه ابراهیمی مشغول تسبیح خداوند در ژرفنای غیب عالم بود را بدون چشم نظاره‌گر انسانی، ذاتاً نامفهوم و بی‌ارزش قلمداد کرد. این بدان معنی است که الهیات مسیحی آکوییناسی، یک معرفت‌شناسی جایگزینی برای معرفت‌شناسی دینی معطوف به غیب ارائه می‌دهد که در آن نحوی واقع‌گرایی ساده‌لوح نقش مخرب خود را در زوال دین و مضامین متعالی آن بازی می‌کند.
•    هواداران الهیات مدرسی مسیحی، معرفت و زبان حامل معرفت را حاصل نحوی همکاری مستهجن جسم شناسا با جهان عینی شمردند. بعدها، دکارت این واقع‌گرایی سر و ساده را به مبنایی برای دانش جدید تبدیل کرد، و منبع ممتاز و متحد آگاهی را در شناخت واضح معطوف به اشیاء و اعیان دانست.
•    آکوئیناس و بعدها دکارت، جهانی را ترسیم می‌کنند که برای ما به عنوان انسان و ذهن شناسا، یک هدف منفعل برای شناخت است، و خود هیچ وجه معنوی ندارد. تأکید آکویناس بر اهمیت این جهان مادی، و تأثیر قاطع وی به شکل‌گیری دنیای مدرن زمینه‌های جدی فراهم کرده است که حتی مسیحیت نیز نگاه به دنیا را در لایه‌های مبتذلش جستجو کند. از آن جا بود که رفته رفته گفت و گو بین ایمان و عقل مغلوبه شد.

░▒▓ الهاماتی از افکار تینا بیتی
•    تینا بیتی (Tina Beattie, 1955-) استدلالات پیش‌گفته را جمع‌بندی می‌کند؛ با توجه به تاریخ تمدن، درخشان‌ترین ارج بر پایگاه زنان را می‌توانیم در ادیان ابراهیمی جستجو کنیم، و خوب که دقت می‌کنیم، در می‌یابیم که در عمق تحلیل، ادیان ابراهیمی، زبان را از نگاه مادی و جسمی به جهان پیراسته‌اند، و به آن رنگ الهی بخشیده‌اند، و در این درمان ریشه‌ای وجه الهی وجود زن را برجسته ساخته‌اند.
•    در ادیان ابراهیمی، قضاوت درباره همه چیز از طریق ملاحظه آن در ظل «نور جلال خداوند» صورت می‌گیرد. بنا بر این، ما نمی‌توانیم وجود خدا را از جهان اطراف خود منفک سازیم؛ خدا علت همه چیز است؛ و چنین نگاهی به همه جهان احترام می‌گذارد؛ و هیچ موجودی را دست کم نمی‌گیرد. از این قرار، متدینان به ادیان ابراهیمی نمی‌توانند و نباید وجود زنان را دست کم بگیرند، یا نگاهی مبتذل به آن داشته باشند.
•    نحو استدلال تینا بیتی جالب است؛ او استدلال می‌کند که نه تنها بر مبنای آن چه ما از ادیان ابراهیمی می‌فهمیم، نمی‌توانیم هیچ جنبنده‌ای را نا مقدس و مبتذل تلقی کنیم، بلکه این ادیان ابراهیمی دارای یک سویه معرفتی و عرفانی هستند که به ما می‌گوید که آن چه از علم و نور جلال الهی به ما داده شده است، تنها اندکی از واقعیت است، و از این قرار، حس و تجربه به مثابه نحوی اغواگری بالقوه تلقی می‌شود که باید از آن فراتر رفت. تینا بیتی با این استدلال، افق دید ما را بسیار بسیار تعالی می‌بخشد. بر مبنای استدلال تینا بیتی، اگر چه ما  توسط وحی، گوشه‌هایی از نور جلال الهی را در می‌یابیم، اما نمی‌توانیم بگوییم جهان را به مثابه یک پیکره متحد شناخته‌ایم، و با این خشوع، چشم انداز مؤمن از نگاه پدرسالارانه مبری خواهد بود.

░▒▓ الهاماتی از افکار الیزابت جانسن
•    در نهایت و اوج این خط استدلالی، الیزابت جانسن (Elizabeth A. Johnson, 1941-)، تأکید می‌کند که حتی در سایه دانش حاصل از نور وحی، بالاترین دانش بشر در مورد خدا این است که «می‌دانیم که نمی‌دانیم». خدا که کاملاً از همه موجودات متمایز و برتر است، با نفی تمام نمادهای ملموس، فقط، عمیقاً در عشق و پرستش است که شناخته شده است؛ ما خدا را از طریق عشق و پرستش و به عنوان مغز و جوهر عشق و پرستش می‌شناسیم.
•    فمینیسم جانسن، ایده عشق و پرستش را در مقابل ظلم و ستم‌های ناشی از تبعیض جنسیتی، و برای تأیید ارزش زنان و توانمندسازی آنان برپا می‌کند. از نظر جانسن، فلسفه عشق و پرستش، همه توجهات را به سمت واقعیت ژرف جهان معطوف می‌کند، و در این حال، زنان همانند مردان، نوع بشری با ظرفیت اقدام اخلاقی تلقی می‌شوند.
•    جانسن به مفهوم جالب «طاغوت» (idolatrous) برای کشف امکانات جدید زبان دینی برای فمینیسم اشاره می‌کند. مضمون «طاغوت»، اشاره به سرکوبگری و استکبار در نتیجه فراموشی خدا دارد؛ همان موقعیت‌هایی که طی آن پرستش و عشق فراموش می‌شود. برای تحقق بی‌واسطه زبان دین و درمان ریشه‌های کژی‌های روابط انسانی در دنیای مدرن، باید با «طاغوت» مبارزه کرد.
•    برای یک زن، جستجوی عرفان پرستش حق، به معنی رفتن به فراتر از خویشتن است؛ یعنی خود نبودن. در این زبان جدید، زنان نیازی ندارند تا به تفاوت‌های خود توجه دهند، بلکه خود را متحد با خدا به عنوان امر ناشناخته (مانند لوس ایریگاره ملهم از ژاک لکان)، و در مقابل طاغوت قرار می‌دهد. از این قرار، فمینیسم خود را فراتر از یک تقلید «مسخره‌آمیز» از میل مردان مکان‌یابی می‌کند.
•    تلقی دینی جانسن، پختگی ژرفی به فمینیسم او می‌بخشد، که حتی از محدودیت‌های زبانی هم فراتر می‌رود. پیچیدگی گسترده روانی و معنوی این تلقی مجموعه‌ای از کلیدواژه‌ها را دور هم جمع می‌کند که ابزار تحلیلی مناسبی برای شناخت وضع و حال اسف‌بار امروز زنان جهان است: زبان، تجربه، گناه، قدرت و کنترل، ازخودبیگانگی، امید، عشق، پرستش، رمز و راز، فضل، ایمان، و بالاخره، «خود-خدا-خلق» (self-God-creation) (برداشت‌های آزاد از تینا بیتی، سوزان پارسنز، لوس ایریگاره، فرگوس کر، و الیزابت جانسن).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 19 مهر 1393 ساعت 19:49

پـ۵ـنج ویژگی مدیران موفق

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از رضا اصغریان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    همواره این پرسش پیش روی مدیران صنایع و سازمان‌ها قرار دارد که چه عواملی منجر می‌شود تا با وجود حجم کثیری از مدیران شاغل در صنایع مختلف در جهان، تنها تعداد انگشت شماری از آنان به عنوان مدیر موفق شناخته شوند. به راستی راز موفقیت آنان در چیست؟

●    این پرسش تا به امروز از مدیران، محققان و صاحب‌نظران بی‌شماری در حوزه مدیریت پرسیده شده و هر کدام عواملی که به زعم آنان بیشترین تأثیر را در موفقیت این دسته از مدیران داشته، عنوان کرده‌اند. این مقاله پنج ویژگی را که بیشترین امتیاز را در بین عوامل ذکر شده به خود اختصاص دادند، معرفی می‌کند:


░▒▓ ۱- فرصت‌جو هستند
●    این خصوصیت به آن‌ها کمک می‌کند تا خلأهای موجود در بازار را قبل از سایرین کشف کنند. فرصت‌های سودآوری در هر بیزنس در یک لحظه ایجاد می‌شود و درصورتی‌که بلافاصله اقدامی در جهت جذب آن صورت نگیرد از دست می‌رود. این دسته از مدیران دارای قدرتی هستند که فرصت‌های سودآوری در بیزنس خود را در لحظه وقوع آن متوجه شده و اولین نفری هستند که آن را به کار می‌گیرند، اما، چگونه؟
●    پاسخ این است که مدیران موفق اشتیاق زیادی به کسب تجارب مختلف در طول دوره زندگی شخصی و کاری خود دارند. فارغ از این‌که مرتبط با بیزنس خود باشد یا نباشد علاقه‌مند به کسب آن هستند و معتقدند که روزی به این تجارب نیاز پیدا خواهند کرد. آن‌ها دریافته‌اند که این تجارب –مرتبط و غیرمرتبط- در مواقع مورد نیاز به کمک آن‌ها خواهد آمد و منجر به اتخاذ تصمیمات صحیحی برای بیزنس خواهد شد. تجربه چند سال زندگی در آسیا به مدیر تحقیق و توسعه رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد کمک کرد تا به فکر تهیه ساندویچ برگر ویژه‌ای با طعم ادویه چینی افتاده و آن را روانه بازار آسیا کند که نتیجه آن موفقیت‌آمیز بود و با فروش و سودآوری چشمگیری روبه‌رو شد.

░▒▓ ۲- تحصیلات مرتبط دارند
●    بدون شک تحصیلات مرتبط با بیزنس نقش بسزایی در شناسایی و جذب فرصت‌های سودآوری پیش‌روی مدیران دارد. بر خلاف عقیده مرسوم که اکثر مدیران و ثروتمندان جهان را نوابغی تشکیل می‌دهند که ترک تحصیل کرده‌اند، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که بیش از ۸۵ درصد مدیران ارشد و موفق دنیا را فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تشکیل می‌دهند. «نوربرت ریت هوفر» مدیرعامل شرکت اتومبیل‌سازی BMW فارع التحصیل دو رشته مهندسی مکانیک و مدیریت تولید از دانشگاه مونیخ آلمان و «لی کان هی» مدیرعامل شرکت سامسونگ دارنده مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه Waseda ژاپن و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی از دانشگاه جورج واشنگتن امریکا را می‌توان دو نمونه موفق از مدیران تحصیلکرده معاصر دانست.

░▒▓ ۳- تصمیمات مناسب و به موقع می‌گیرند
●    هنری فایول نظریه‌پرداز مدیریت بر این عقیده است که یک مدیر کاری جز تصمیم‌گیری ندارد. مدیران در شرایط رقابتی و پر از تغییر و تحول امروز، تنها با تصمیم‌گیری صحیح و به موقع می‌توانند گوی سبقت را از سایر رقبای خود بربایند. مبنای تصمیم‌گیری صحیح، اطلاعات روزانه و مرتبط با بیزنس است. مدیران موفق عمدتاً در انجمن‌های علمی مرتبط با بیزنس خود عضویت داشته، خبرنامه‌های روزانه، هفتگی و ماهانه آن‌ها را مطالعه کرده و اطلاعات خود را همواره به روز نگاه می‌دارند. «کوین کروز» در کتاب پرفروش خود تحت عنوان بزرگ‌ترین تصمیمات مدیریتی در تمام دوران به این نکته اشاره می‌کند که مدیران امروز در طول سال بیش از هزار تصمیم مدیریتی می‌گیرند و در این میان تنها معدودی از تصمیمات هستند که سرنوشت سازمان را می‌توانند به کلی تغییر دهند. در این کتاب هجده تصمیم سرنوشت‌ساز ازسوی مدیران برتر جهان عنوان شده است که به عنوان مثال می‌توان به تصمیم هیأت‌مدیره شرکت اپل نسبت به جذب مجدد استیو جابز –که ده سال بود از مدیریت شرکت کنار گذاشته شده بود- اشاره کرد که منجر به تغییرات شگرفی در این شرکت شد که ماحصل آن کسب عنوان شرکت پیشرو در صنایع کامپیوتری و الکترونیک و پیشتاز ابداعات و اختراعات در حوزه فناوری در جهان است که با وجود رقبای سرسخت هم‌چنان به دفاع از عنوان خود ادامه می‌دهد.

░▒▓ ۴- بیشتر فکر می‌کنند، بهتر برنامه‌ریزی می‌کنند
●    نکته جالب در مورد این دسته از مدیران این است که با توجه به این‌که فعالیت روزانه آنان برابر یا، حتی، کمتر از همتایان خود در سایر سازمان‌ها و شرکت‌ها است؛ اما، در بیزنس خود به مراتب موفق‌ترند. آن‌چه آن‌ها را نسبت به سایرین متمایز کرده است مدت زمان بیشتری است که برای تفکر و بررسی شرایط بیزنس، مقایسه مداوم نقاط قوت و ضعف و سهم بازار با سایر رقبا صرف می‌کنند. این نحوه تفکر به آن‌ها کمک می‌کند تا بهتر برنامه‌ریزی کنند و آمادگی و انعطاف‌پذیری بیشتری در مواجهه با شرایط سخت داشته باشند. شرکت تویوتا پس از استخدام « تاایچی اوهنو» مدیری توانمند در واحد مهندسی محصول به یکباره با سیر صعودی رشد فروش محصولات جدید خود مواجه شد و برای اولین بار صدرنشینی در جدول فروش ماهانه اتومبیل در جهان را تجربه کرد. دلیل این موفقیت این بود که مدیر طراحی محصول در طول روز ساعت‌ها به تفکر و بررسی نقاط قوت و ضعف در نحوه تولید اتومبیل تویوتا و مقایسه آن با سایر اتومبیل‌های مطرح جهان می‌پرداخت. سرانجام، طی سفری به امریکا و بازدید از شرکت اتومبیل‌سازی فورد به این نتیجه رسید که مزیت رقابتی تویوتا نسبت به سایر خودروسازان می‌تواند در نحوه تولید بهینه آن باشد که درنهایت منجر به کاهش هزینه‌های مازاد شده و علاوه‌بر کاهش قیمت تمام شده، کیفیت تولید و بهره‌وری را نیز افزایش می‌دهد. تفاوت وی با سایر مدیران معاصر خود، در تفکر و بررسی هوشمندانه شرایط بود که منجر به معرفی سبک جدیدی از تولید تحت عنوان تولید ناب شد که امروزه، به عنوان بهره‌ورترین و کارآترین سیستم تولید در جهان شناخته می‌شود.

░▒▓ ۵- به اندازه محتاط هستند
●    این دسته از مدیران اهل افراط و تفریط نیستند. آن‌ها بر این باورند که ریسک خوب است، اما، از نوع معقول و منطقی آن. ریسک بالا در صورتی‌که آگاهانه و براساس برنامه از پیش تعیین شده باشد می‌تواند شرکتی را از ورطه سقوط رهایی دهد، اما، بر عکس، آن می‌تواند شرکتی را از اوج به قهقرا بکشاند. مدیران موفق در بیشتر مواقع درصد معقولی از احتیاط را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر می‌گیرند.

●    مدیران ارشد شرکت اپل را می‌توان به عنوان یکی از موفق‌ترین مدیران حال حاضر دنیا برشمرد که مطابق شیوه مدیریتی و طرز فکر استیو جابز بزرگ فعالیت می‌کنند. ریسک معقول و منطقی از مهم‌ترین شاخصه‌های مدیران تصمیم‌گیر این شرکت است. مشتریان همواره در انتظار افزوده شدن قابلیت جدید و منحصربه‌فردی به نسخه جدید گوشی‌های همراه این شرکت هستند تا تلفن‌های همراه خود را به مدل جدید تغییر دهند و می‌دانند که در کلیات مدل و سبک اپل تغییر چشمگیری صورت نمی‌گیرد و تنها به قابلیت‌های داخلی آن افزوده می‌شود. این هماهنگی با سلیقه بازار منجر به این می‌شود تا از ریزش ناگهانی مشتریان جلوگیری شود. بر عکس، این مورد برای یکی از محصولات شرکت پپسی رخ داد.
●     Tropicana برند نوشیدنی پرتقال شرکت پپسی است که در اقدامی غیرمنتظره توسط مدیر برندینگ این شرکت، تغییراتی در طراحی روی بسته‌بندی آن ایجاد شد، اما، به دلیل آن‌که مشتریان بلافاصله نتوانستند با طرح جدید ارتباط برقرار کنند به میزان بیش از ۳۰ درصد بازار خود را به یکباره از دست دادند و زیان قابل توجهی را متوجه شرکت عظیم پپسی کولا کرد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 17 مهر 1393 ساعت 09:56

عبور از آستانه نرمش؛ آن سوی خط خیانت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول

•    خانم هاله اسفندیاری دقیقاً گفت: «خیلی ممنونم. دکتر ظریف، آیا شکست در مذاکرات هسته‌ای بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذار خواهد بود؟ اگر بله، چگونه؟ تأثیر این شکست بر سیاست داخلی چطور؟ البته می‌دانم که این حوزه مربوط به شما نیست».

•    دکتر محمد جواد ظریف دقیقاً گفت: «تشکر. بی تردید، چنین است. زیرا ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی حکومت، و تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود مساعی ما برای تعامل، این تلاش ها بی نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا حدود یک سال دیگر، یا شانزده ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما واکنش نشان دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمی‌کرد و افرادی در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع از هر گونه توافق شدند، همان طور که حالا هم کسانی هستند که نمی‌خواهند هیچ گونه توافقی حاصل شود، قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. در آن زمان مردم با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت (لبخند ظریف) به دلیل شکست مذاکرات، در واقع پاداش ما را دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! (خنده ظریف و حضار)، حالا من از مرگ رسته‌ام- Now I come back from the dead (خنده ظریف و حضار). به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بین‌المللی و بویژه غرب می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت و واکنش مثبت مواجه می‌شود یا اینکه بار دیگر، رد می‌شود. من فکر می‌کنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوق‌های رای نشان خواهند داد» (تصویر این گفتگوی خانم هاله اسفندیاری و دکتر محمد جواد ظریف توسط باشگاه خبرنگاران جوان منتشر گردیده است).

░▒▓ مطلب دوم
•    دوست نداشتیم چنین شود، ولی شد...
•    دولت یازدهم، می‌رود تا جمیع سیئات عصر سازندگی و عصر اصلاحات، و حتی برخی اعوجاجات دوران قاجار و پهلوی را، یک جا در خود متمرکز سازد، و سپس، به درسی تاریخی و پر عبرت، برای نسلی که تاریخ ندیده و تاریخ خود را به خوبی نمی‌شناسد یا اگر هم می‌شناسد، به یک یادآوری و تنبه تکان دهنده نیاز داشت، بدل شود.
•    حس قریبی دارم راجع به این دولت... در طب قدیم، برای درمان دمل ها، از توده جاذبی مانند یک پیاز پخته استفاده می‌شد. این توده جاذب، با شرایطی، تمام چرک بدن را در دمل و چرک دمل را در خود جذب می‌نمود، و وقتی این توده از بدن جدا می‌شد، بیمار، تمام سیئات پیکر خود را در آن تجمع یافته می‌دید.
•    چرا دولت یازدهم چنین رفتار می‌کند؟ چرا کم تجربه و نابالغ رفتار به نظر می‌رسد؟ چرا به حافظه تاریخی یک ملت کهن سال بی توجه است؟
•    احیا و به رسمیت شناختن یک هزار فامیل جدید، صدر نشینی مجدد خاندان هاشمی و سایر آقازاده‌ها، سعدآبادگرایی و کاخ نشینی، خود برتر بینی و خود نخبه انگاری حکمرانان، رفاه زدگی دولت مردان، فاصله گرفتن از مردم، کتمان حقیقت، و این پرده آخری که ما را به یاد عامل ذلت تاریخ دویست سال اخیر این کشور می‌اندازد، تشبث بی پرده وزیر خارجه به استعمار خارجی برای حفظ سلطه داخلی...
•    خب؛ جوانان اگر تصور روشنی از میرزا آقا خان نوری ندارند، فی الحال ببینند...
•    دوست نداشتیم چنین شود، ولی شد... و چه خوب که بیش از این نشود...

░▒▓ مطلب سوم
•    و اکنون، در آستانه توافق بسیار محتمل تاریخی دولت یازدهم با قدرت‌های مسلط دنیا که عن قریب در یک درام خاطره انگیز، با حضور رؤسای جمهور هفت کشور تحقق خواهد یافت (که تجربه تاریخی نشان می‌دهد که آن ها به قول خود وفا نخواهند کرد و مانند چند ماه اخیر ما را بازی خواهند داد)، به گمان من، ملت ما هم در آستانه یک امتحان تاریخی دیگر قرار دارد.
•    البته، اگر با حفظ عزت، با اقدامی حکیمانه، و با ملاحظه مصالح تاریخی ملت، توافقی حاصل شد، ملت باید قدردان فرزندان خود باشد، و نرمش‌های آن ها را، به پاس قهرمان بودن نهایی‌شان، ببخشاید. و اگر آن چه حاصل شد، یک بیست و هشت مرداد دوم، یک روییتر دوم، یک ترکمانچای دوم، یک گلستان دوم، یک... باشد، آن وقت، پرسش این است که آیا این ملت، دستیابی به رفاه موقت، در سایه یک توافق سست با کسانی که به لحاظ حافظه تاریخی ما همیشه سست پیمان بوده‌اند، را ترجیح خواهند داد؟ به گمان من، لااقل بخش عمده‌ای از این ملت، به چنین توافقی به دیده تردید می‌نگرند، و اگر تا کنون هم نرمش‌های بعضاً خفت بار این مذاکرات را تحمل کرده‌اند، از باب پادرمیانی مقام ولایت فقیه و مفهوم مهم و تاریخ ساز «نرمش قهرمانانه» بوده است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 15 مهر 1393 ساعت 07:55

پرونده: تحلیل جنبه‌های نوسان در ارزش دلار

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از باشگاه اقتصاددانان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که ادامه تقویت دلار به ضرر بازارهای سهام و اقتصاد امریکا است؛ چرا که دلار قوی قدرت خرید رقبای تجاری بین‌المللی ایالات‌متحده را افزایش خواهد داد. اما موضوع قدری پیچیده‌تر است...

●    دلار ایالات‌متحده در حال رکوردزنی است. شاخص این ارز جهانی نه تنها بالاترین میزان در ۴ سال گذشته را ثبت کرده است، بلکه با تداوم تقویت در هفته کاری منتهی به جمعه ۴ مهر، یازدهمین هفته پیاپی رشد را در بازارهای جهانی رقم زد تا طولانی‌ترین دوره رشد خود از سال ۱۹۷۱ را تجربه کرده باشد. پول امریکا اکنون، تقریباً، بدون رقیب مانده است.

●    دلیل این تقویت قابل ملاحظه آشکار است. احیای اقتصادی امریکا به رغم تمام افت و خیزها ادامه دارد، آن هم در روزهایی که دیگر اقتصادهای مهم جهان در حال تقلا هستند. گذر از رکود و ثبت رشد قابل توجه تولید ناخالص داخلی به طور مستقیم و افت دیگر ارزهای عمده به طور غیرمستقیم باعث شده که دلار در بازارهای جهانی جولان دهد. خیز این ارز از ماه ژوئن تشدید شده و از ماه سپتامبر هم به دلیل جدی شدن بحث افزایش نرخ بهره در امریکا روزهای بهتری را برای اسکناس سبز امریکایی شکل داد. همین هفته گذشته اعلام شد که بزرگ‌ترین اقتصاد جهان ۶/۴ درصد رشد داشته، تا آشکار شود که دلار در آینده نزدیک، آرام نخواهد گرفت. به دلایل رشد اقتصادی دلار باید دلایل سیاسی را نیز افزود. بحران‌های ژئوپلیتیک هم در پناهگاه شدن دلار موثر بوده‌اند تا با توجه به دلایل مهم خیز دلار، پرسش‌های پرشماری درباره پیامدهای این وضعیت مطرح شود.
●    مباحث شکل‌گرفته پیرامون ارزش دلار، در ایالات‌متحده متمرکز است، ولی، با توجه به اهمیت بین‌المللی این ارز و هم‌چنین، اهمیت اقتصاد امریکا همه جهان چشم به روند دلار دوخته است. تقویت دلار نه فقط بحث تأثیر گرفتن تراز تجاری و رشد اقتصادی امریکا یا کاهش تورم را پیش کشیده؛ بلکه تمام بازارهای مالی جهان را نیز متوجه خود کرده است. بازارهای کالاهای خامی مانند فلزهای گرانبها و نفت، بازارهای سهام و هم‌چنین، خود بازار ارز این روزها عمدتاً با دلار نوسان می‌کنند. آیا تقویت دلار به مرحله‌ای رسیده که برای اقتصاد امریکا و اقتصاد جهان خطرناک است؟ پاسخ این سؤال و سؤال‌هایی دیگر را در نوشته‌های پیش رو از کارشناسان ارشد خواهید یافت.

░▒▓ اروین کلنر (اقتصاددان ارشد مارکت واچ)؛ تقویت دلار، شمشیری دولبه
●    داشتن مقادیر زیادی از یک چیز خوب همیشه خوب نیست. شاخص DXY دلار نه فقط در برابر ین ژاپن به بالاترین ارزش در ۶ سال گذشته رسیده، بلکه ارزش پول امریکا در کل در بهترین سطح در چهار سال گذشته است. وضعیت دلار در برابر یورو و بسیاری دیگر از ارزهای عمده جهان این‌چنین است. دلایل چندی برای افزایش قابل توجه ارزش اسکناس سبز وجود دارد که این دلایل را می‌توان در دو دسته جای داد: دلایل اقتصادی و ژئوپلیتیک.
●    تا وقتی که جهان نگران مسائل سیاسی باشد، سرمایه‌گذاران به دوری گزیدن از اروپا ادامه خواهند داد و این به تقویت دلار کمک می‌کند. وضعیت اوکراین هم‌چنان پرتنش است. از سوی دیگر، غرب آسیا هم کمکی به شکل گرفتن آرامش نمی‌کند. هم‌چنین، باید به مسائل درگرفته بین ژاپن و چین اشاره کرد. در جبهه اقتصادی نیز اقتصادهای اروپا، ژاپن، روسیه و، حتی، چین درحال ضعیف شدن هستند، در حالی که ایالت متحده با شتابی متوسط، اما، پایدار در حال پیشرفت است. همان طور که احتمالاً، همه به این استنباط رسیده‌اند، دلار قوی هم از اخبار خوب، و هم از اخبار بد نفع می‌برد، اما، در خود جبهه اقتصادی هم دو وجه خوب و بد وجود دارد.
●    خبر خوب را می‌توان در بازار نفت پی گرفت، بازاری که عاملی بسیار کلیدی برای اقتصاد است. در سه هفته گذشته، قیمت بنزین پمپ بنزین‌ها در هر گالن (حدود ۷/۳ لیتر) حدود نیم دلار کاهش یافته است. دیگر اقلام هم درکل با کاهش قیمت روبه‌رو خواهند شد. این کاهش قیمت قدرت خرید خریداران را افزایش خواهد داد و این موضوع، حتی، برای بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان هم مهم است. مسأله واردات را به این داستان اضافه کنید تا متوجه شوید که دلار قوی چه قدر اقتصاد امریکا را تکان خواهد داد.
●    اما خبر بدی هم وجود دارد. همه می‌دانند که سکه اقتصاد همیشه دو رو دارد. روی دیگر سکه افزایش دلار این است: دلار قوی معمولاً، به ضرر سوددهی شرکت‌های ایالات‌متحده عمل می‌کند. هم‌چنین، با گران‌تر شدن اجناس امریکایی در خارج، صادرکنندگان امریکایی هم ضرر خواهند دید. دلار قوی رقابت را در داخل کشور نیز دشوار می‌کند. افزایش قدرت دلار مضرات دیگری نیز دارد. برای مثال، پول‌های ذخیره شده به شکل دیگر ارزها حالا در صورت تبدیل به دلار از ارزش کمتری برخوردار خواهند بود.
●    در حالی که قیمت بالای دلار بهای کالاهای خام مانند نفت و طلا را کاهش خواهد داد، بازارهای سهام هم دلایلی برای نگرانی خواهند داشت. وال‌استریت دلایل خود را برای تمایل نداشتن به دلار قدرتمند دارد. دلار قوی خرید دارایی‌های ایالات‌متحده از سوی سرمایه‌گذاران خارجی را سخت‌تر خواهد کرد. به همین طریق مشارکت سرمایه‌گذاران ایالات‌متحده در بازارهای خارجی آسان‌تر خواهد شد. دلار قوی هم‌چنین، در ایالات‌متحده خرید اقلام امریکایی از مسکن گرفته تا کفش‌های قیمتی را برای خارجی‌ها دشوار خواهد کرد. با توجه به این نکته، رشد بهتر و افزایش نرخ‌های سود می‌تواند ایالات‌متحده را جای جذاب‌تری برای سرمایه‌گذاری کند. البته، سرمایه‌گذار خارجی در برابر فروش ارز خود باید دلار بخرد و این خود می‌تواند ارزش دلار را، حتی، بالاتر ببرد. آیا این چرخه‌ای معیوب است یا چرخه‌ای پسندیده؟ پاسخ این سؤال بستگی به این دارد که کدام سوی سکه ارزش دلار در نیازهای موجود تجلی بیاید.

░▒▓ مایلز اودلند (گزارشگر بیزینس اینسایدر): نگران رشد دلار نباشید
●    موسسه مهمی مانند گلدمن ساکس هم نگران پیامدهای رشد دلار نیست. جری استن، اقتصاددان گلدمن ساکس در آخرین گزارش خود نگاهی به تأثیرات اقتصادی دلار قوی انداخته است.
●    بسیاری از کارشناسان استدلال می‌کنند که ادامه تقویت دلار به ضرر بازارهای سهام و اقتصاد امریکا است؛ چراکه دلار قوی قدرت خرید شرکای تجاری بین‌المللی ایالات‌متحده را کاهش خواهد داد، اما، اقتصاددان موسسه گلدمن ساکس نظر دیگری دارد. استن در گزارش خود می‌نویسد سناریوی اصلی گلدمن برای دلار این است که ارز ایالات‌متحده در طول یک سال آینده ۳ درصد رشد دیگر را تجربه خواهد کرد. گلدمن ساکس در این سناریو تراز تجاری، رشد، تورم و سیاست‌های فدرال رزرو را در نظر گرفته است. جری استن در نوشته خود که این سناریو را شرح می‌دهد به سه نکته اشاره می‌کند.
●    نکته اول این است که تأثیر تقویت دلار بر رشد، متوسط است. استن اشاره می‌کند که نهاد او تأثیر تقویت اخیر دلار را (در صورت تثبیت) بر رشد تولید ناخالص داخلی حدود ۱۵ صدم درصد در سال ۲۰۱۵ و یک دهم درصد در سال ۲۰۱۶ برآورد کرده است. پس، به گفته استن تأثیر تقویت دلار در سال‌های آینده کمرنگ خواهد شد.
●    اما نکته دوم، اثر رشد دلار بر تورم است که به گفته استن آن هم ناچیز است. این اقتصاددان اشاره می‌کند که شبیه سازی‌های گلدمن ساکس نشان داده که تأثیر تقویت اخیر دلار بر تورم تا پایان سال ۲۰۱۵، یک صدم درصد و تا پایان سال ۲۰۱۶، ۳ صدم درصد است. در صورت ادامه تقویت دلار، این اثر تشدید خواهد شد که باز هم ناچیز است.
●    در نهایت باید متوجه بود که دلار قوی برای فدرال رزرو رویدادی نیست که در کانون توجه باشد. البته، به توصیه اقتصاددان گلدمن ساکس رشد دلار (در صورت تثبیت) باید با تغییر نرخ بهره شبانه (نرخ بهره ذخایر فدرال) همراه شود. با این حال، این خطر وجود دارد که در صورت رشد دلار ورای انتظارات موسسه گلدمن ساکس، اثرات رشد بخصوص در درازمدت تشدید شود. با این همه، گلدمن ساکس هم در تحلیل خود تنها نیست. هفته گذشته جاناتان گولوب، از کارشناسان موسسه RBC در مقاله‌ای نوشت: «تفکر مرسوم این است که نرخ برابری قوی دلار احتمالاً، با کمتر رقابتی کردن محصولات امریکایی بازار سهام را با مشکل روبه‌رو خواهد کرد، اما، پژوهش‌های ما نشان می‌دهد که لزوماً این گونه نیست. ما باور داریم با رشد اقتصادی حدی از رشد دلار باید وجود داشته باشد. اثرات مثبت این قدرت را نباید نادیده گرفت».

░▒▓ آدام باتن (دبیر فارکس لایو): محدوده خطر کجاست؟
●    رشد دلار در دو ماه گذشته که طولانی‌ترین دوره رشد این ارز از سال ۱۹۷۱ را رقم زده، بحث‌های بسیاری را موجب شده است، اما، یکی از مهم‌ترین مسائل این است که ارز امریکا تا چه حدی باید تقویت شود که باعث شود رشد به نسبت خوب ایالات‌متحده تحت‌تأثیر قرار گیرد.
●    گفته‌های بیل دادلی، رئیس فدرال رزرو نیویورک باعث تشدید توجه‌ها به مسأله افزایش قدرت دلار شده است. اعلام مواضع او نخستین باری بود که یک مقام فدرال رزرو نسبت به قدرت زیاد دلار واکنش نشان می‌داد، روندی که از حدود دو ماه پیش آغاز شده است. آقای دادلی هشدار داده که تقویت بیش از اندازه ارزش دلار می‌تواند برای رشد امریکا پیامدهایی منفی داشته باشد. او هم‌چنین، در مورد وضعیت تراز تجاری و تورم هشدار داده است. این در حالی است که مسأله رشد اقتصادی و هم‌چنین، بالا بردن تورم از اهداف اقتصادی مهم دولت ایالات‌متحده هستند. مواضع این مقام فدرال رزرو در ابتدا گفته‌هایی ملایم به نظر می‌رسید و، حتی، خود من هم چنین تصوری داشتم، اما، این نخستین واکنش یک مقام بانک مرکزی امریکا به خیز ارزش دلار، جبهه‌ای جدید را مقابل فدرال رزرو خواهد گشود. واضح است که ملاحظاتی وجود دارد که باید آن‌ها را مورد توجه قرار داد.
●    برای آن‌که دقیق‌تر و روشن‌تر سخن گفته باشیم باید اشاره کنیم که وضعیت دلار در حال حاضر ملاحظه مهمی نیست. وضعیت رشد دلار هنوز خطرات مهمی را در بر ندارد، اما، وقتی دادلی نسبت به «تقویت زیاد» دلار هشدار می‌دهد، منظور او چیست؟ من گمان می‌کنم که دلار هنوز برای رشد جا دارد، گر چه این رشد از چند سنت در یک دلار بیشتر نخواهد بود. نرخ‌هایی که به نظر مناسب می‌آیند را می‌توان این گونه فهرست کرد: برابری دلار به ین ژاپن در رقم ۱۲۰، یورو به دلار در رقم ۱۹/۱ و دلار امریکا به دلار کانادا در رقم ۲۰/۱.
●    این سه رقم مهم‌ترین ارقام تجارت و رقابت هستند. اگر دلار از این ارقام تجاوز کند، سود شرکت‌های امریکایی آسیب خواهد دید؛ ولی، یک موضوع مهم دیگر دیده‌بانی تورم است. رقم هدف برای تورم ۲ درصد است و رشد دلار نباید به حدی برسد که این هدف را با مشکل روبه‌رو کند. در آخرین بیانیه فدرال‌رزرو هم در مورد کاهش تورم هشدار داده شده است. در نهایت افزایش اندک قیمت‌ها و رشد بیش از اندازه دلار می‌تواند چیزی را ممکن کند که تصورش سخت است؛ خارج شدن فدرال رزرو از وضعیت اتخاذ مواضع خنثی درباره دلار.

░▒▓ جاستین لاهارت (دبیر استریت): تأثیری که آخر سال دیده می‌شود
●    تقویت دلار سوددهی شرکت‌های امریکایی را کاهش خواهد داد، اما، نه هم‌اکنون،. شرکت‌هایی که آواز دلار می‌خوانند ممکن است هم‌چنان به سرود خواندن ادامه دهند، اما، این آهنگ ممکن است در سه ماه آخر سال به گونه‌ای دیگر نواخته شود.
●    با قوی‌تر شدن اقتصاد ایالات‌متحده و جدی‌تر شدن احتمال افزایش نرخ‌های بهره توسط کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در سال آینده و هم‌چنین، انتشار اخبار نه چندان دلگرم‌کننده از بانک مرکزی اروپا و بانک مرکزی ژاپن، دلار در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۴ روزهای بسیار خوبی را گذراند. ارز ایالات‌متحده در برابر بیشتر ارزهای عمده جهان با رشد روبه‌رو شده است.
●    اما با توجه به این‌که بیزنس با خارج در شرکت‌های امریکایی از اهمیت زیادی برخوردار است، هم‌اکنون، اهمیت نرخ برابری دلار بیشتر از هر زمانی شده است. تأثیر دلار بر درآمدهای سه ماهه سوم باید کمتر مورد توجه باشد، تا به تأثیر پذیرفتن سه ماه پایانی دقت بیشتری کنیم. برای شروع باید توجه داشت که بیشتر تقویت دلار در ماه گذشته اتفاق افتاده و از این رو، فروش خارجی که پیش‌تر ثبت شده کمتر تحت‌تأثیر تقویت دلار قرار گرفته است. در واقع، بر اساس میانگین روز به روز، دلار در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۴ تنها ۵/۱ درصد نسبت به سه ماهه دوم رشد داشته است. حتی، این رشد کم هم بلافاصله روی شرکت‌ها تأثیر نخواهد داشت.
●    محصولات بسیاری از شربت ذرت گرفته تا هواپیماهای تجاری به دلار قیمت می‌خورند. از این رو، در حالی که افزایش ارزش دلار این کالاها را در مقابل، دیگر ارزها گران‌تر خواهد کرد- مسأله‌ای که در طول زمان می‌تواند به کاهش تقاضا بینجامد- تأثیر این امر فوری نیست. جایی که قیمت‌های اجناس امریکایی با ارز محلی تعیین می‌شود، تأثیر فوری دلار قوی‌تر اغلب بالا رفتن قیمت‌ها است، اما، تقاضا در ابتدا چندان افت نمی‌کند؛ چراکه واکنش مردم به قیمت‌های بالاتر و یافتن جایگزین‌های مناسب زمان می‌برد.
●    از سوی دیگر، باید اشاره کرد که بسیاری از شرکت‌های ایالات‌متحده بخصوص شرکت‌های چندملیتی که اجناسی تولید می‌کنند که خارج از امریکا به فروش می‌رسد، از سازوکارهایی استفاده می‌کنند که از آن‌ها در برابر تقویت ارزش دلار محافظت می‌کند. این اقدامات که شامل ابزارهای قانونی ساده یا پیچیده هستند برای همیشه از تأثیر دلار قوی ممانعت به عمل نمی‌آورند، اما، تأثیرات اولیه خیز قیمت‌ها را کاهش می‌دهند.
●    پس، عجیب نیست که وقتی در آینده نزدیک درآمد سه‌ماهه سوم سال ۲۰۱۴ شرکت‌ها اعلام شد، هیچ شرکتی دلار را مسؤول عملکرد ضعیف خود نداند، اما، سرمایه‌گذاران ممکن است با تردید بیشتری به اوضاع نگاه کنند، هرچه باشد ممکن است تأثیر دلار قوی بر درآمد سه ماهه پایانی سال متفاوت باشد.

░▒▓ الیستر بول (گزارشگر بلومبرگ): تقویت دلار، تهدید رشد
●    تقویت بیش از حد دلار می‌تواند تلاش‌های فدرال رزرو را برای افزایش رشد و هم‌چنین، افزایش تورم نقش بر آب کند. این نتیجه مواضع تازه یکی از مقام‌های فدرال رزرو است که ملاحظاتی شفاف را درباره ارز ایالات‌متحده مستقیما از نهاد بانک مرکزی مخابره می‌کند. ویلیام دادلی، رئیس فدرال رزرو نیویورک در مصاحبه‌ای با بلومبرگ گفته که «اگر دلار بیش از این تقویت شود، نرخ رشد ایالات‌متحده با پیامدهایی روبه‌رو خواهد شد».
●    شاخص آنی دلار بلومبرگ این روزها به بالاترین میزان از ژوئن سال ۲۰۱۰ رسیده که مهم‌ترین دلیل آن رسیدن اخباری مبنی بر افزایش نرخ بهره در میانه‌های سال ۲۰۱۵ از سوی فدرال رزرو بوده است. نرخ بهره از دسامبر ۲۰۰۸ نزدیک به صفر مانده و حالا احتمال افزایش آن به تقویت بیشتر دلار کمک می‌کند، اما، دادلی گفته است: «با خیز دلار ما عملکرد تجاری ضعیف‌تری خواهیم داشت. در صورت ادامه رشد دلار، صادرات کاهش و واردات افزایش خواهد یافت. اگر دلار بیش از اندازه تقویت شود، حتی، ممکن است تورم هم تحت‌فشار قرار گیرد و همه می‌دانیم که رشد تورم در شرایط فعلی برای تثبیت رشد پس از رکود ضروری است. از این رو، رسیدن به اهداف موردنظر دشوارتر می‌شود. پس، واضح است که باید این موارد را در نظر بگیریم».
●    مقام‌های فدرال رزرو عموما از اظهارنظر درباره ارزش دلار خودداری می‌کنند، ولی، دادلی تأکید می‌کند که ارز ایالات‌متحده تنها تا حدی مورد توجه فدرال رزرو بوده که حرکت در مسیر رسیدن به اهداف موردنظر بانک مرکزی امریکا یعنی، رشد قیمت‌ها و کاهش بیکاری را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. «آشکار است که با رشد دلار تناسب سیاست پولی در جهت نیل به اهداف بلندمدت به هم خواهد خورد». نرخ هدف تورم ۲ درصد است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بیشتر مقام‌های بانک مرکزی ایالات‌متحده از افزایش نرخ بهره در سال آینده حمایت می‌کنند؛ بنا بر این، در زمانی که قرار است نرخ بهره از صفر فاصله بگیرد، نه تنها نرخ تورم باید در وضعیت خوبی باشد، بلکه ارزش واقعی دلار هم باید متناسب باشد.

░▒▓ لوئیس وودهیل (سرمایه دار و نویسنده فوربس): دلار عامل تورم معکوس
●    خانم جنت یلن در نمایش مقدار و زمان افزایش نرخ بهره نقش «هملت» را بازی می‌کند. او انگار بی‌خبر است که نرخ بهره ذخایر فدرال (نرخ بهره شبانه) نسبتش را با مهم‌ترین موضوع سیاست پولی؛ یعنی، ارزش واقعی دلار از دست داده است. نرخ بهره شبانه از پایان ماه ژوئن دست نخورده، در حالی که ارزش واقعی دلار تا ۱۱ درصد (برابر سبد کالای شاخص CRB) افزایش یافته است.
●    می‌توان گفت شرایط پولی دلار از پایان ماه ژوئن «منقبض» شده است. این سیاست انقباضی باعث شده محیط پولی موجود، قیمت کالاهای خام و برنامه‌های توسعه را تحت فشار قرار دهد. نرخ بهره شبانه کنونی بی‌معنی است. هم‌چنین، همان طور که انتظار می‌رود نسبتی کاملاً مشخص بین حرکت شاخص CRB و تغییرات تورم مورد انتظار ۵ ساله وجود دارد. با افزایش ارزش دلار نرخ تورم هدف ممکن است قابل دسترس نباشد.
●    نه فقط پول ایالات‌متحده از پایان ماه ژوئن منقبض شده، بلکه در بیشتر اقتصادها همین طور است. ارزش یورو، پوند و ین در برابر شاخص CRB به ترتیب ۲۳/۴، ۲۶/۶ و ۳۹/۳ درصد رشد داشته است. تفاوت بین این ارقام و رشد ۱۱ درصدی ارزش واقعی دلار بازتاب‌دهنده افزایش ارزش برابری دلار است. با توجه به این داده‌ها، عجیب است که کسی گمان کند دلار ضعیف به نفع افزایش صادرات خواهد بود. بازارها باور دارند که دلار قوی‌تر تا حالا عامل خوبی بوده، اما، آیا داشتن مقادیر زیادی از یک چیز خوب همیشه خوب است؟ نظام مالی ما نمی‌تواند میزان زیاد تورم معکوس را تحمل کند. پس، بهترین اقدامی که قابل انجام است این است که کمیته بازار آزاد فدرال رزرو در جهت تثبیت شاخص CRB در سطح فعلی آن گام بردارد.
●    اینکه فدرال رزرو هم‌زمان با عدم تغییر نرخ هدف بهره شبانه شاهد افزایش قابل توجه ارزش دلار است، ترسناک است. درحال حاضر، دلار در حال ظاهر کردن نشانه‌هایی از تورم معکوس است و این در حالی است که نرخ بهره ذخایر فدرال دست نخورده باقی مانده است. انگار باید فریاد زد که «به جای نرخ بهره نگران ارزش واقعی دلار باشید».

░▒▓ لزلی شافر (کارشناس سی ان بی‌سی): برندگان و بازندگان دلار قوی
●    دارایی‌هایی که ممکن است از تقویت دلار سود ببرند، محدود به ایالات‌متحده نیستند. پاسکال بلانش، مسؤول ارشد سرمایه‌گذاری موسسه مدیریت دارایی Amundi که اختیار مدیریت بیش از یک تریلیون دلار را در دست دارد می‌گوید: «رشد دلار به نفع دارایی‌های اروپایی تمام خواهد شد. اروپا جایی است که شرکت‌های حاضر در آن بیش از هر جایی جهانی هستند».
●    این مسأله می‌تواند تا حدی رشد اندک اروپا را جبران کند، به ویژه در شرایطی که یورو درحال افت است. یوروی ضعیف برابر با رشد دیگر ارزها به ویژه دلار است.
●    قدرت دلار به طور خاصی بر یورو اثر گذاشته، ارزی که از ماه ژوئن بیش از ۶ درصد از ارزش خود را از دست داده است. این در حالی است که شاخص دلار در بهترین وضعیت خود از تابستان ۲۰۱۰ قرار گرفته و از ماه ژوئن با ۶ درصد رشد مواجه شده است. اقتصاددانان می‌گویند که هواداران جدید اسکناس سبز در حال نشان دادن واکنش به افزایش اعتماد به اقتصاد ایالات‌متحده هستند، به ویژه در مقایسه با اقتصادهای کمتر شکوفایی مانند ژاپن، اروپا و چین.
●    اما قاره کهن هم می‌تواند نفع ببرد. برخی کارشناسان انتظار دارند که دارایی‌های آسیایی نیز با رشد دلار سود ببرند. «سیتی‌گروپ» در آخرین گزارش خود آورده که دلار قوی‌تر به معنای رشد قوی‌تر اقتصاد امریکا است، در حالی که تولید ناخالص جهان پیوسته در حال کاهش بوده است. بر اساس این گزارش مهم‌ترین ذینفع رشد قوی اقتصاد امریکا، آسیا است که در میان بازارهای نوظهور جایگاه ویژه‌ای دارد. تقویت دلار امریکا به طور سنتی عاملی منفی برای بازارهای در حال ظهور در نظر گرفته می‌شود، اما، سیتی‌گروپ متذکر می‌شود که در حال حاضر کشورهای کمتری ارز خود را به دلار میخکوب کرده‌اند. به علاوه، بخش خصوصی بازارهای نوظهور بیش از هر زمانی جهانی شده است.
●    با این همه، باید توجه داشت که تمام بازارهای نوظهور هم از تقویت ارز ایالات‌متحده نفع نخواهند برد، چراکه کاهش قیمت کالاهای خام که همگی تحت‌فشار دلار هستند می‌تواند برای برخی بازارها گران تمام شود. در گزارش سیتی‌گروپ می‌خوانیم که «تقویت دلار مخالف میل صادرکنندگان کالاهای خام و موافق واردکنندگان این کالاها عمل خواهد کرد. به این ترتیب، تقویت دلار امریکا به ضرر اروپا، غرب آسیا، افریقا و امریکای لاتین و به نفع آسیا خواهد بود». (در مورد نفع و ضرر اروپا به تفاوت بازار دارایی و اقتصاد توجه کنید)
●    اما آیا در این میان بازارهای سهام امریکا از قافله عقب خواهند ماند؟ رشد دلار ممکن است بازارهای سهام ایالات‌متحده را دچار تنش کند. بانک بارکلیز در آخرین گزارش خود اشاره می‌کند که عملکرد عالی بازار S&P ۵۰۰ از سال ۲۰۰۹ به دلیل ضعف دلار بوده است. این بازار از پایان سال ۲۰۰۹، ۸۰ درصد رشد را تجربه کرده است.
●    در گزارش بارکلیز آمده است: «سیاست‌های فدرال رزرو در سال‌های گذشته به تضعیف دلار منجر شد، اما، رشد را به اقتصاد این کشور بازگرداند، اما، لزوماً به این نتیجه نمی‌رسیم که رشد دلار به رشد دارایی‌های امریکا منجر خواهد شد. خروج سرمایه از بازار دارایی‌های امریکا افزایش یافته و در مقابل، خرید دارایی در دیگر کشورها افزایش یافته است بایدتأکید کرد که انتظار برای افزایش بیشتر ارزش دلار می‌تواند به سرمایه‌گذاری بیشتر از خارج در بازارهای سهام امریکا منجر شود. البته، در این میان اثر تنش‌های میان روسیه و اوکراین را بر بازار دارایی‌های اروپا نباید فراموش کرد».
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 10 مهر 1393 ساعت 09:02

چرا باید مخاطبان بی‌علاقه را رها کنیم؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از کیت اسوبودا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


●    چند سال پیش، تلفنی با تارا جنتایل، استراتژیست بیزنس، صحبت می‌کردم و او نکته‌ای مهم را یادآور شد: «مطمئنا مخاطبانی که مجبورید آن‌ها را متقاعد کنید تا به شما اطمینان کنند، سودی برایتان ندارند».

●    وقتی شرایط اقتصادی چندان مناسب نیست، دنبال کردن رویکرد تلاش برای متقاعد کردن دیگران به منظور جلب اطمینان آن‌ها می‌تواند ساده‌تر باشد. در این شرایط هدف شما این است که به مخاطب نشان دهید شرکت شما چه وجه تمایزی دارد و او باور کند که واقعاً نتایج مطلوب را به دست خواهد آورد.

●    اما اگر همیشه این نیاز وجود داشته باشد که دیگران را نسبت به چیزی متقاعد کنیم، یعنی، یک انرژی مبتنی بر ترس را به کار برده‌ایم. مخاطبانی که به این نوع دینامیک جذب می‌شوند، همیشه مردد هستند و بعید است وفادار بمانند. آن‌ها همیشه تلاش می‌کنند کاری کنند که شما ارزش خودتان را اثبات کنید. در عوض، با مخاطبانی مشارکت کنید که صادقانه پای میز مذاکره می‌آیند و احساس می‌کنند پیام شرکت شما و پیشنهادها و روش انجام بیزنس شما، آن‌ها را جذب می‌کند. در این‌جا سه روش را که با کمک آن‌ها می‌توانید از تلاش مداوم برای متقاعد کردن برخی مخاطبان اجتناب کرده و به سوی روابط منطقی‌تر با مخاطب پیش بروید، معرفی می‌کنیم:

░▒▓ از مقایسه کالاها و خدمات شرکت خودتان با شرکت‌های دیگر پرهیز کنید.
●    وقتی یک مخاطب وارد جلسه می‌شود و در حین مذاکره از شما می‌خواهد ارزش پیشنهادهای خود را در مقایسه با شرکتی دیگر به تصویر بکشید، بدانید که قصد دارد دینامیکی از قرار دادن سازمان شما در برابر موسسه‌ای دیگر را راه بیندازد و این پرچم قرمزی است که نشان می‌دهد این شخص صادقانه وارد مذاکره با شما نشده است.
●    اگر واکنش شما این باشد که فورا این مقایسه را انجام دهید و مخاطب را متقاعد کنید که شرکت شما بهتر است، تحت تأثیر او قرار گرفته‌اید و دقیقاً وارد این دینامیک شده‌اید. این اتفاق در مورد ایجاد وب‌سایت‌های فروش با نمودارهایی که ارزش کالاها و خدمات شما را با شرکت‌های دیگر مقایسه می‌کند، رخ می‌دهد. این وب‌سایت‌ها باید بر مزایایی که محصولات شما ارائه می‌دهند متمرکز شوند، نه این‌که با رقبا مقایسه شوند. روش پیروزی در بازی رقابت این است که بر شرکت خودتان تمرکز کنید.

░▒▓ برای تضمین بیزنستان خدمات رایگان ارائه ندهید
●    این خیلی خوب است که شرکتی بخشی از کار خود را به صورت نمونه و رایگان در اختیار مخاطب قرار دهد، اما، اگر قرار باشد این روش به الگویی دائمی تبدیل شود و مخاطب همیشه چیزهای بیشتری را به صورت رایگان طلب کند، دیگر کاربردی نخواهد داشت و این روش به سوءاستفاده مخاطب تبدیل می‌شود. این موضوع به خصوص در صنایع خدماتی رواج دارد و این انتظار به وجود می‌آید که مخاطبان خدمات رایگان متعددی دریافت کنند.

░▒▓ برای پیروزی در رقابت، از روش پایین آوردن قیمت‌ها استفاده نکنید
●    دوره رقابت به سبک فروشگاه‌های زنجیره‌ای کم‌کم به اتمام می‌رسد. این خرده‌فروشی‌ها کمپین‌هایی برای کاهش قابل‌توجه قیمت هزاران محصول خود راه‌اندازی می‌کنند و به عنوان پیشتاز فروش ارزان به شهرت رسیده‌اند. این روش در شرایط رکود اقتصادی شدید ممکن است نتیجه مثبتی در کوتاه‌مدت داشته باشد، اما، در شرایط عادی باید گفت مخاطبان بیش از هر زمان دیگری باهوش و مطلع هستند و می‌دانند کمتر هزینه کردن و دریافت خدمات ضعیف یا محصولی تقلبی، به زمان یا پولی که صرف کرده‌اند، نمی‌ارزد.
●    اگر یک مخاطب تلاش می‌کند در جنگ مناقصه، شما را در لیست شرکت‌های مورد نظر خود لحاظ کند یا تا آخرین لحظه پایین آمدن قیمت‌ها منتظر می‌ماند، باید استراتژی خود را تغییر دهید. در این صورت، شما در اصل به مخاطبانتان می‌آموزید که برندتان را با تخفیف گرفتن همراهی کنند. این یعنی، قیمت‌گذاری شرکت خودتان را زیر سؤال می‌برید و به مخاطب یاد می‌دهید که برای خرید از شما تا زمان حراجی‌ها صبر کند.
●    به جای این کار، همه جنبه‌های عملیات فروش را ارزیابی کنید، از وب‌سایت گرفته تا فرآیند اجرا و از تیم فروش تا تیم نوآوری. از خودتان بپرسید کدام روش‌های مقرون به صرفه می‌تواند این فرآیند را به بهترین شکل برای مخاطب تبدیل کند. کاری کنید که اعضای تیم کاری شما شرایطی را ایجاد کنند که مخاطب احساس کند به او اهمیت داده می‌شود.
●    در واقع، آن‌ها کاری را که شما انجام داده‌اید فراموش می‌کنند، اما، احساسی را که برای آن‌ها ایجاد می‌کنید، هرگز فراموش نمی‌کنند.
●    بزرگ‌ترین مسأله در رابطه با تلاش مداوم برای متقاعد کردن مخاطبان به انجام بیزنس با شما این است که این کار صرفاً احساس خوبی ایجاد نمی‌کند، چون نه تنها به سودآوری شما ضربه می‌زند، بلکه انرژی زیادی می‌گیرد و جذابیت کار را کم می‌کند. وقتی دینامیک مبتنی بر ترس تلاش برای متقاعد کردن مخاطبان را از بین ببرید و ارتباط با افراد درست را شروع کنید، فضای بیشتری برای همکاری با مخاطبانی را ایجاد می‌کنید که با شرکت شما کاملاً تناسب دارند. این افراد می‌توانند مخاطبان دائمی و وفادار شما باشند.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 10 مهر 1393 ساعت 08:46

صفحه 107 از 425

a_a_