دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ تز ۱.
▬ ۱۱ هزار کانال تلگرامی، بیش از ۵۰۰۰ عضو دارند، ۳۲ کانال بالای ۵۰۰ هزار عضو، و ۷ کانال نیز بیش از یک میلیون عضو دارند. کانالهای تلگرام، روزانه به طور متوسط، حدود یک میلیون و پانصد هزار مطلب منتشر میکنند که در مجموع، بین ۲.۵ تا ۳ میلیارد بازدید را طی یک روز رقم میزنند. هر کاربر ایرانی تلگرام به طور متوسط در ۱۳ کانال عمومی عضو است و روزانه نزدیک به ۱۰۰ مطلب در این کانالها مطالعه میکند. اینها خبرهایی بودند که مسعود اسدپور، رئیس پژوهشگاه فضای مجازی کشور بیان کرد (ایسنا/ ۹۵۱۰۰۶۰۳۴۶۸).
▬ وقتی توزیع یک نوع گوشی همراه متوقف میشود یا یک پیام رسان از دسترس خارج میگردد، احوال و اوضاع پل حافظ مشابه وضع و حال کوی دانشگاه در آستانه انتخابات هفتاد و شش میشود، و این نشان میدهد که نقطه تمرکز سیاسی جامعه نسبت به دو دهه پیش تغییر کرده است. وقتی تصمیماتی در مورد ورود تکنولوژی از هواپیما گرفته تا اتومبیل در این کشور گرفته میشود، جامعه به طرز محسوسی واکنش نشان میدهد. گوشی همراه هوشمند مجهز به تلگرام در دست اکثریتی از مردم هست، و با این ترتیب، این ایده در ذهن تحلیل گر تقویت میشود که به سمت فائق آمدن یک دوران تازه در حرکتیم؛ دورانی که با تمرکز انسانها بر تکنولوژی و بر تارک آن، تکنولوژی دیجیتال شناخته میشود؛ دورانی که مرکز سیاسی آن دیگر کوی دانشگاه نیست، پل حافظ است.
▬ همه چیز در حال تغییر شکل است؛ مراسم دینی، خانواده، کلاسهای درس، سیاست، محیط کار، سازمانها، رسانههای غالب، همه و همه در حال تغییرات عمیق هستند، و ما دقیقاً نمیدانیم با این سیل عظیم تغییر چه باید بکنیم. آیا فی المثل شعار انتخابات ۹۶، شعاری که واقعاً بتواند مردم را برای مشارکت در انتخابات تحریک کند، همچنان باید چیزی از جنس سیاست و اقتصاد متعارف باشد، یا باید بر مسائلی مانند نقش تکنولوژی در اقتصاد و بیکاری و فراغت و بازنشستگی و محیط زیست، یا عدالت در توزیع بازده تولیدی ماشینها در میان انسانها تمرکز کند؟ مسائل ما تغییر کردهاند، و یک سر همه آنها به تکنولوژی باز میگردد. یک نمونه آن معضل جهانی اشتغال است که آشکارا به سهم نادیده گرفته شده ماشینهایی همچون تلگرام یا گوگل در تولید ملی مربوط میشود، و ما همچنان با فرمولهای آدام اسمیتی دنبال تحلیل موضوع بیکاری هستیم، در حالی که باید بر تقسیم کار میان ماشینها و تقسیم فراغت میان انسانها تمرکز کنیم.
▀█▄ تز ۲.
▬ ما برای تطبیق با زندگی پسامدرن دیجیتال با دشواری «هراس بنیادین» رو به رو هستیم. این امر به خصوص زمانی که صحبت از مواجهه با عدم قطعیتهای آینده در دنیای دیجیتال میشود، بیشتر مشهود است. معمولاً انسانها در مواجهه با شرایط عدم قطعیت، خودشان را با بی تصمیمی ناشی از «هراس بنیادین» وفق میدهند، چرا که، روحیه انسان معمول برای عکس العمل در برابر اوضاع مبهم، به شکل تدافعی برنامه ریزی شده است، طوری که عقب مینشیند، تا اوضاع و احوال، خودشان پیش بروند تا بعد ببینیم چه میشود. این، همان است که معمولاً به آن میگویند «مثل کبک سر را به زیر برف فرو بردن»؛ این، همان احوال ذهن عافیت طلب نوعی است.
▬ ولی، هر چه دیرتر با این شرایط روبرو شویم، دیرتر هم با آن تعیین نسبت خواهیم کرد، و دیرتر هم به آن تأثیر خواهیم گذاشت. یادآوری میکنم که ما به مرور، و خیلی دیر به وقوع دنیای مدرن واکنش نشان دادیم، و خیلی طول کشید تا مدرنیت ایرانی و اسلامی خودمان را بسازیم. اگر امروز با ظهور دنیای دیجیتال پسامدرن، مواجه نشویم، نمیتوانیم آن را شکل بدهیم، طوری که نسلهای آتی بتوانند از موهبت زیست در یک دنیای ایرانی و اسلامی بهرهمند شوند. ما باید واکنش نشان دهیم.
▬ صورت مسأله این است که ابزارهای ارتباطی نوینی پدید آمدهاند که نسبت به ابزارهای ارتباطی تاریخ، و حتی ادوات ارتباطی اخیر، یک تغییر فاز اساسی محسوب میشود. ما با دنیای اجتماعی که از این نوع ارتباطات ساخته شده باشد، چه خواهیم کرد؟ سؤال عمیقتر این است که یک دنیای دیجیتال اسلامی-ایرانی چه سر و شکلی خواهد داشت؟
▬ همان طور که زمانی سید جمال الدین اسد آبادی، با شجاعت ما را با دنیای مدرن مواجه کرد و این پرسش را مطرح نمود که «دنیای مدرن اسلامی» باید چه سر و شکلی داشته باشد، امروز، ما و با ظهور دنیای دیجیتال پسامدرن، مکلف هستیم، با شجاعت بپرسیم که «دنیای دیجیتال پسامدرن اسلامی»، چه سر و شکلی خواهد داشت؟
▀█▄ تز ۳.
▬ اولین گام برای گریز از تسلیم شدن در قبال عدم قطعیت دنیای دیجیتال پسامدرن، رهایی یا لااقل مدیریت «هراس بنیادین» است. همواره، هراس، مانع از تصمیم گیری خوب میشود. آینده دنیای دیجیتال، هراس انگیز است. این که ماشینها بر مشیت انسانها مسلط شوند؛ این که نوع انسان طوری دستکاری شود که دیگر از انسانیت در آن خبری نباشد؛ این که ماشینهای پیچیدهای برای نظارت و تخریب و کشتار دست جمعی مورد استفاده قرار گیرند؛ این که ... .
▬ افرادی که در مواجهه با عدم قطعیتها خوب عمل میکنند، از ترسها نیز آگاه هستند، و به محض شروع علائم ترس، آن را تشخیص میدهند. در این مسیر، آنها میتوانند پیش از این که ترس از کنترل خارج شود، آن را مهار کنند و از واکنشهای نامعقول پرهیز دهند. وقتی آنها از این ترس آگاه هستند، همه تفکرات غیر منطقی و مبهم را که موجب ترسهای غیر عقلانی و نه واقعی میشوند، تشخیص میدهند. سپس، میتوانند با دقت بیشتر و معقولتری بر اطلاعاتی که باید طبق آن برنامهریزی کنند، تمرکز یابند. در سراسر این فرآیند غلبه بر هراس، افراد منطقی، بخشهای روشن ذهنشان را به یاد میآورند، به تجربه گذشته در فائق آمدن بر پدیدههای هراس انگیزی مانند بوروکراسی، ماشین بخار، روزنامه، سینما، تلویزیون، و چیزهای دیگری از این دست، همه اینها را مرور میکنند و به خود نهیب میزنند که خداوند به انسان عقل و دین عطا کرده است تا پاسخ پیچیدهترین سؤالات را کشف کند، و نیروی ایمان بخشیده تا به متن حوادث بتازد. این بخشهای روشن ذهن است که باید کنترل روندها را به دست بگیرد.
▀█▄ تز ۴.
▬ دومین اقدام برای فائق آمدن بر ذهن راحت طلبی که نمیخواهد با اصل مسأله رو در رو شود این است که بر خواستههای غیر منطقی ذهن غلبه کنید و به طور مؤثر، عدم قطعیت را کنترل نمایید. ذهن عافیت جو میگوید: چون ابهام هست، نمیتوان با دقت راجع به موضوع نظر داد و بهتر است در باب آن سکوت کنیم. در باب هر قضاوتی، سطوحی از ابهام وجود دارد، ولی ذهنی که اسیر وسواس یا عافیت طلبی نباشد، میزان دقت سنجیدهای را توقع دارد. زمانی که عدم قطعیت، تصمیم گیری را دشوار میکند، آسان است که تصور کنید همه چیز مبهم است، اما، به ندرت همیشه این طور است. افرادی که در برخورد با عدم قطعیتها بهتر عمل میکنند، با ارزیابی دانستهها و نادانستههای خود و تعیین اهمیت هر کدام شروع مینمایند. آنها همه واقعیتهای موجود را جمع آوری میکنند و تمام سعیشان را در گردآوری لیستی از آن چه نمیدانند انجام میدهند.
▬ روشن است که ما نمیدانیم که آینده دنیای دیجیتال چه خواهد شد، ولی، در مورد حیطههای حساسی هم اطلاعات مهمی داریم. پس نمیتوانیم به استناد آنچه در مورد آتیه این دنیا نمیدانیم، کلاً آن را نامتعین اعلام کنیم. ما چیزهای مهمی در مورد دنیای دیجیتال میدانیم. این را که متکی بر تعامل مستمر با محیط است؛ این را که برای افزایش سرعت این تعامل، آن را دیجیتال و رقومی کرده است؛ این را که حواس و ذهنها را تند و تیز کرده است؛ این را که در حال متمرکز ساختن کارها و فعالیتهای ما بر روی یک پروتکل واحد است؛ این را که ...
▬ اینها چیزهای مهمی هستند که ما فی الحال در مورد ذات برخورد دیجیتال با دنیا میدانیم. البته چیزهایی را هم نمیدانیم؛ این را که آینده تأمین انرژی این ابزارها چه خواهد شد؟ این را که پروتکلهای آنالوگ میتوانند در پارهای موارد بهتر از پروتکلهای دیجیتال عمل کنند یا خیر؟ این را که تا چه اندازه کیفیتهای آنالوگ با افزایش سرعت و قدرت تحلیل در دستگاههای دیجیتال قابل انتقال خواهند بود؟ این را که دستگاههای دیجیتال امکان تولید نسل خواهند یافت یا نه؟ این را که ...
▬ منطقی آن است که با توجه به دانستههای خود، تا میتوانیم، برنامههایی برای آینده داشته باشیم، و در عین حال نقاط مبهم را به عنوان منابع بالقوه ریسک به رسمیت بشناسیم و برای مخاطرات ناشی از آنها، پیشاپیش ظرفیتهایی تدارک ببینیم.
▀█▄ تز ۵.
▬ یک نکته دیگر که به ما کمک میکند تا از هراس بنیادین در رویارویی با دنیای دیجیتال پسامدرن رها شویم، این است که با انتخاب محتاطانه افکار مثبت، به ذهن سرگردان کمک کنیم. به جنبههای مثبت دنیای دیجیتال نگاه کنیم و بکوشیم تا آنها را درک کنیم. توجه به این جنبههای مثبت، باعث میشود تا ذهن آرام بگیرد، و سپس از این پایگاه آرام به سمت وجوه منفی رفته رفته و گام به گام نزدیک شود. اصولاً مسائل، ذره ذره به راه حل نزدیک میشوند.
▬ به یاد داشته باشید، جایی که توجهتان را بدان متمرکز میکنید، وضعیت احساسی شما را تعیین میکند. زمانی که بر نقاط منفی و مشکلات تمرکز میکنید، احساسات منفی در خود ایجاد مینمایید که مانع از عملکرد مثبت شما خواهد شد. زمانی که بر عملکردتان در جهات بهتر شدن شرایط تمرکز میکنید، احساسی از سودمندی ایجاد مینمایید که احساسات مثبت تولید میکند و عملکردتان را بهبود میبخشد. افرادی تاریخسازی مانند سید جمال الدین اسدآبادی، به خود اجازه نمیدهند که گرفتار عدم قطعیتها و ابهامات شوند. به جای آن، آنها همه توجه و تلاش خود را به رغم ابهامات بر آن چه میتوانند انجام دهند متمرکز میکنند تا موقعیت خود را بهتر کنند. آنها به دلیل مشکلات از ادامه راه باز نمیایستند
▀█▄ تز آخر.
▬ نکته آخر این که باید بر آن چه مهم است تمرکز کنیم. باید تلاش کرد میان تصمیمات اصلی و فرعی تمایز قائل شد، و تصمیمات اصلی را با طی مراحلی از سنجیدگی و هوشمندی اتخاذ کنیم. ما باید با دنیای دیجیتال و الزامات آن روبرو شویم. تغییرات مهمی در زمینه نحوۀ فراست در تشخیص تکالیف دینی، وضعیت خانواده، آینده تعلیم و تربیت و آموزش، آینده سیاست، و آینده تقسیم کار مطرحاند که مسائل اصلی به شمار میروند. سایر مسائل، هر چند اهمیت دارند، ولی به پایه اهمیت این مسائل نمیرسند. پس سید جمالهای جدید، باید توجه و تمرکز خود را به این مسائل معطوف کنند. بسیار از مسائل مهم دیگر، منوط به حل این مسائل هستند، و اذهان تند و تیز، باید در بدو امر به این مسائل توجه کنند (توأم با اقتباسهای آزاد از پایگاه فوربس).
مأخذ:رسالت
هو العلیم