برداشت آزاد از آریاادیب؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ کسانی را که نه تنها نمکنشناسی و ناسپاسی میکنند، بلکه به اذیت و آزار کسی که به آنان خدمتی کرده است میپردازند، به «سگ نازی آباد» تشبیه میکنند که نه بیگانه میشناسد و نه آشنا.
▬ «نازی آباد»، دهی سرسبز در جنوب تهران بود که یکی از سوگلیهای ناصرالدین شاه قاجار در «عمارت کلاه فرنگی» آن جا سکونت داشته است و در دورهی رضا شاه در آن جا کشتارگاهی ساختند تا گوشت مورد نیاز اهالی پایتخت را تأمین کند.
▬ در آن زمان که کشتارگاهها به صورت مدرن امروزی نبودند سگهای ولگرد بسیاری در گرداگرد کشتارگاه جمع میشدند تا از زایدههای گاو و گوسفندهای ذبح شده که به دور ریخته میشد تغذیه کنند. پیدا است که سگها به هنگام ربودن و خوردن آن زایدهها به جان یکدیگر میافتادند و جنجال بزرگی به راه میانداختند.
▬ طبیعت سگ این است که حیوانی وفادار است و به همان اندازه که نسبت به افراد بیگانه و مشکوک خوی درندگی و تعرض دارد، برای صاحبش تا پای جان فداکاری میکند. ولی، سگان نازی آباد اگر چه از آن چه که از کشتارگاه به دور ریخته میشد تغذیه میکردند، ولی، کارکنان کشتارگاه را به چشم دشمن و بیگانه مینگریستند و به آنها حمله میکردند.
▬ علت این کار آنها این بود که هنگامی که کارکنان کشتارگاه شبها زایدههای لاشههای گاو و گوسفند را به دور میریختند سگها آنان را از نزدیک نمیدیدند و به خوبی تشخیص نمیدادند تا آنان را شناخته و نسبت به آنان حقشناسی نشان بدهند. آنها همین اندازه میدانستند که در مقام حقشناسی باید از این محل پاس داری و نگهبانی کنند و چون کسی را نمیشناختند، هم کسی را که داخل کشتارگاه میشد، و هم کسی را که از آن خارج میشد همگی بیگانه و ناشناس میپنداشتند و به او حمله میکردند.
▬ از این رو، از نظر کارکنان کشتارگاه، این سگها نه غریبه میشناختند، و نه آشنا و موجوداتی حق نشناس و بیوفا تلقی میشدند، و به این ترتیب، این حالت از ناسپاسی و نمکشناسی نسبت به کسانی که خدمتی کردهاند به صورت عبارت «سگ نازی آباد» که دوست و دشمن نمیشناخت بر زبان مردم مصطلح شد.
مآخذ:...
هو العلیم