گفتگوی دکتر حامد حاجیحیدری با مجله اندیشه مهر
▬ خبرنگار: سیاستمداران عموماً در مواجهه با پدیده های اجتماعی، فهم درستی از آن نمی یابند و به خوبی قادر به تحلیل آن نیستند و غالباً با نگاه سیاسی به مسائل اجتماعی می نگرند. اینکه این نگاه چه آسیب هایی را با خود به همراه دارد برای اصلاح این نوع نگاه چه باید کرد موضوعی است که در گفتگو با جامعه شناسان به آن پرداختهایم؛ ...
▬ حامد حاجیحیدری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران نیز در این خصوص گفت: اگر دولت که منزلگاه امر سیاسی است، متشکل از نمودهایی انتزاعی و تخصصی و به دور از دغدغههای راستین مردم باشد، اگر امور سیاسی یکی پس از دیگری بر ویرانههای عمارت امور واقعی در عمق زندگی روزمره بنا شده باشند، آنگاه دور از انتظار نخواهد بود که سیاست، بیاعتنا به «مردم همیشه در صحنه» و دلسپرده به مشاوران «مجهز به کراوات»، از رویدادهای واقعی عقب بیفتد.
▬ وی ادامه داد: پدیده عظیم و سترگ «شهید محسن حججی» یکی از نمودهای این تأخیر و تأخر بود. مطابق برخی برآوردها، متجاوز از هفتاد هزار پست متفاوت در مورد این شهید در فضای شبکهای تولید شد که بیش از دو میلیون بازدید داشت؛ و برآورد افزونتر من آن است که لااقل هر ایرانی کاربر فضای شبکهای به طور متوسط دو سطر در مورد این شهید تولید کرد، این در حالی است که شماری از سیاستمداران ما غرق در داستانهای خود بودند.
▬ حاجیحیدری گفت: بخشی از ماجرا معطوف است به پدیده «بیگانگی سیاسی»؛ این که کم کم انتخابات ما هم مانند انتخابات باخترنشینان، بیپرده از فوت و فنهای کارشناسان رسانهای، انباشته و خفه میشود، چنان که در انتخابات اخیر، با بیان خاطرات مرتضی حیدری از مناظرهها در برنامه پر بیننده تلویزیونی خندوانه، برای همه مردم عیان گردید که تا چه اندازه نامزدها در مسیر کسب قدرت حرکت میکنند؛ کاندیدایی که برای تقویت روحیه و گشودگی صدا، در وقت میانه مناظره به درون یک اتاق میرود و فریاد میزند!
▬ وی ادامه داد: آن بخش دموکراتیک از سیاست ما که قدری از الگوی مردمسالاری انقلابی فاصله گرفته است، مقصر انتزاع تصنعی سیاست از خواست راستین مردم و در نتیجه وقوع «بیگانگی سیاسی» نزد مردم است. انتخابات، خود را وقف انتزاع شدید و سراسر ضایع کنندهای میکند که «عصاره» راستین امر شریف سیاسی را در کام خود میکشد و نابود میسازد. از این منظر، میتوان گفت که امر شریف سیاسی همچنان که نهادهایش (از جمله انتخابات و مطبوعات و احزاب تصنعی) پیشروی میکنند، خود، واپس مینشیند.
▬ این استاد دانشگاه گفت: رفته رفته، موجودیت امر سیاسی، تنها در راستای اشباع قدرت افزودهای قرار میگیرد که، میان همگان باز تولید شده، موقعیت ناکجاآباد تحملناپذیری را خلق میکند. اگر همۀ قدرتها ایثار میشدند و در یک راستای اخلاقی و دینی قرار میگرفتند، مردم حس امر واقعی را همچون سالهای مأنوس انقلاب به دست میآوردند. وی افزود: اگر همۀ قدرتها برای مقاصد فطری انسانی هزینه گردد، مردم حس تمایزگذاری میان سودجویی ما و آنها را از دست میدادند و در یک راستا با سیاست حرکت میکردند، و همین «مردم همیشه در صحنه» قدرت قابلملاحظهای گفتگو به سیاست میبخشیدند. در واقع، وقتی سیاست از خواست قدرت خالی شود، و به خواست فضیلت تغییر مکان دهد، آن وقت است که به گوهر اصلی امر سیاسی راه میبرد. آن گاه سیاست، به جای رفتارهای ظاهری، ملاقاتهای بیهوده و بیفایده با کارگران مصیبتزده معدن، یا آوارزدگان پلاسکو، واقعاً صحنه حل مسائل مردم با کمک گرفتن از خود مردم میشود.
▬ حاجیحیدری ادامه داد: امروز فاصلۀ انتقادی و نظری عمیقی میان امر واقعی و امر تخصصی وجود دارد و سیاست از عمق زندگی روزمره مردم فاصله تحملناپذیری گرفته است. بدین ترتیب، دیگر روز بعد از انتخابات، نشانی از روز راستین بعد از انتخابات ندارد. مردم همچنان حسی عمیق از «بیگانگی سیاسی» دارند؛ وارد شعبه بانک میشوی و میبینی که همه معترض وضع سیاسی و تدابیر اقتصادی هستند و در این میان، یک پیرمرد ناباورانه میپرسد، پس دیروز چه کسانی بودند که رفتند و به رئیسجمهور رأی دادند؟
▬ وی اظهار داشت: یک نکته دیگر برای فهم شکاف بین امر سیاسی و امر اجتماعی در عمق زندگی روزمره، باز میگردد به این مطلب که وضع و حال حاضر کشور، نشانگر شکاف میان «شبکهایها» و غیر «شبکهایها» است؛ «شبکهایها»، در فضاهایی هستند که اغلب نخبگان سیاسی و فکری در آن فضا حضور چندان فعالی ندارند. در آن جا، دلخوشیها و سرخوردگیهایی پدید آمده و افزون میشوند که برای افراد خارج از محیط شبکه، خصوصاً نخبگان سیاسی چندان مأنوس نیستند.
▬ حاجیحیدری گفت: تشکلها و نهادهای سیاسی ما در این فضاهای زیست «شبکهای» حضور کاملی ندارند. پیش از این هم احزاب ما از خاصیت افتاده بودند؛ اکنون، و با گسترش شتابان زیست شبکهای، بیش از پیش نخنما به نظر میرسند. تجربه مصر نشان داد که این وضع، بالقوه، میتواند بسیار خطرناک باشد. جنبش بیفرجام «شباب» (جوانان)، همان جوانان شبکهای، کشور را با پشتههایی از کشته به تلاطم افکند، اما چون شامل ایدئولوژی و نخبگان هماهنگ کننده جنبش نبود، عملاً توسط مراکز قدرت فراملی کنترل شد؛ و این چنین بود که مبارک رفت و برگشت؛ مرسی رفت و برنگشت؛ و سیسی پس از یک چرخش شعبده گون به جانشین نیرومندتر مبارک برای سالیان آتی تبدیل شد. با جنبش «شباب» (جوانان) مصر بازی شد، و نخبگان یک کشور پر نخبه، نشستند و مبهوت، صحنه را نگریستند.
▬ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان تصریح کرد: نا کارآیی تشکلهای سیاسی در انعکاس علایق و زمینههای اجتماعی، نشان از فقدان فرآیندهای پایهای آن تشکلها دارد که مدام، خود را در ناکامی احزاب در پیشبرد ایدهها و خطمشیهای سیاسی نشان میدهد. دم و دستگاهها و احزاب سیاسی در شرایط امروز، باید خاطرات و عادات کار سیاسی در گذشته نه چندان دور را فراموش کنند، و چشم خود را به تحولات عظیم جامعه باز نمایند. توجه تشکلهای سیاسی به آنچه در اعماق «شبکهای» جامعه میگذرد، با «اعتبار» اجتماعی آنان، و در نهایت، با عملکرد سیاسی آنها ارتباط مستقیمی دارد، و بر این اساس، میتوان گفت که مسؤولیت پذیری اجتماعی امر سیاسی، و بیتفاوت نبودن در قبال دگرگونیهای بستر شبکهای اجتماع، قدرت و نفوذ آنان را با افزایش چشمگیر مواجه خواهد ساخت.
مآخذ:مجله اندیشه مهر
971215
هو العلیم