کیهان رهگذر؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قاضی شارح در محاکمه شاگرد شیخ خلیفه مازندرانی
▬ قاضی شارح: آخرین کلامی که شیخت بر زبان راند چه بود؟
▬ شاگرد شیخ خلیفه مازندرانی: «یا الله»
▬ قاضی شارح: پیش از آن چه گفت؟
▬ شاگرد شیخ خلیفه مازندرانی برخاست و رو به جماعت کرد و گفت:
▬ پرسیدم: یا شیخ! تکلیف چیست؟
▬ گفت: همان که بود.
▬ گفتم: چه بود؟
▬ گفت: به سوی معبود بود.
▬ گفت: دستور مقاومت است.
▬ گفت: مسلمانان را گرد خود جمع کنید.
▬ گفت: از پای ننشینید.
▬ گفت: از شیطان نهراسید که ضعیف است.
▬ گفت: به شیخ حسن جوری اقتدا کنید؛ به او بگویید که بر اوست ادامه طریق. هم بر اوست و هم بر هر مسلمان دیگر.
▬ گفتم: یا شیخ جهاد میدهید؟
▬ گفت: بر شیخ حسن جوری اقتدا کنید.
▬ گفتم: دستور چیست؟
▬ گفت: مقاومت.
▬ گفتم: یا شیخ چگونه؟
▬ گفت: چون کوهی در باد.
▬ به سوی دار میبردندنش...
▬ گفتم: تا کی؟ توانمان فرسوده است. تا کی؟
▬ گفت: تا ظهور مولایمان سلام الله علیه.
▬ گفتم: کی ظهور میکند؟
▬ گفت: فردا.
▬ و به سوی دار میبردندش... فردا کی است؟
▬ خاموش ماند.
▬ و به سوی دار میبردندش... گفتم ای شیخ به سوی دار میبرندت!
▬ گفت: از زمانی که زاده شدم سر به دار بودم.
▬ گفتم: یا شیخ!
▬ گفت: یا الله.
░▒▓ قاضی شارح در محاکمه شیخ حسن جوری
▬ قاضی شارح: آن چه تا کنون انجام دادهام، هرگز خیانتی به مردم نبوده است. مغولان دوستتر دارند که بدون محاکمه کشتار کنند. تنها عملی که حقیر انجام داده است، مهار کردن کشتار آنان با حکمیت و قضاوت بوده است. آیا این جنایت است یا مهار کردن جنایت؟
▬ شیخ حسن جوری: محق جلوه دادن جنایت که از نفس جنایت موهنتر است.
▬ قاضی شارح: قضاوت من چون تیغی دو دم است که یک دم آن به سمت جنایتکاران است...
▬ شیخ حسن جوری: که هر دو دم به سوی مردم است...
▬ قاضی شارح: مردم مردم مردم...؛ سرتاسر تاریخ را انباشتهاید از دادخواهی برای مردم، و آنان را به کشتار دادهاید، و سیراب کردهاید تاریخ را، این تشنه سیراب نشدنی را.
░▒▓ اشارهای به شاهکار کیهان رهگذر، سربداران
▬ منظومه درخشان سیزده قسمتی سربداران (۵۲۰ دقیقه)، محصول ۱۳۶۳ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به کارگردانی محمدعلی نجفی، و با ایفای نقش خیرهکننده مرحوم کیهان رهگذر در نویسندگی، مدیریت تولید و دستیاری کارگردان است. گزیده این فیلم که به ضمیمه درس تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تقدیم دانشجویان میشود، در کنار تیتراژ فوقالعاده آغازین از فرهاد فخرالدینی، شامل هفت اپیزود اصلی فیلم است که به تیتراژ پایانی ختم میگردد (منتخب فیلم، عامداً با افت کیفیت و با فرمت wmv 240×320 تهیه گردیده است تا حقوق معنوی سروش محفوظ بماند).
▬ آنچه خصوصاً برای ما قابل اعتناست، سه تیپ از علمای اسلامی است که این فیلم، حاصل برخورد کوبنده آنان است. امین تارخ در نقش شیخ حسن جوری: (تیپ ۱)، محمد علی کشاورز در نقش خواجه قشیری: (تیپ ۲) و علی نصیریان در نقش قاضی شارح: (تیپ ۳)، با بازی خیرهکننده و متنی نیرومند، چهرههای قابل درک و حق به جانبی از سه طرز فکر ساختهاند که به سختی میتوان یکی را بر دیگری برتری داد. فیالجمله تیپ اول، متوکل و مصلحتگریز، و در مقابل طاغوت، مقاوم است. تیپ دوم، در پی پیشبرد گام به گام فکر و عمل اسلامی در سیاست است و مصلحتسنجی را در چهارچوبهایی میپذیرد. نهایتاً تیپ سوم، مصلحت را ابزار اصلی برخورد خود با حقیقت میکند و مقاصد عملی را به مقاصد آرمانی ترجیح میدهد.
▬ بررسی این سه تیپ، در کنار تیپولوژی سه گانه سید حسین نصر، میتواند بصیرت ویژهای به شما در درک رویدادهای فکری و اجتماعی در جهان اسلام ببخشد. نوعشناسی سید حسین نصر را میتوان نوعشناسی “نظری” و نوعشناسی کیهان رهگذر را میتوان نوعشناسی “عملی” از تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام قلمداد کرد.
░▒▓ چکیده فیلمنامه و موقعیت اپیزودهای منتخب
▬ خراسان، از جمله باشتین، در حاکمیت طغای تیمور، فرزند چنگیز است.
▬ کرمان در سیطرۀ سلطان ابوسعید بیمار است که عملاً ملک او را وزیر مسلمان و ایرانی، محمد هندو اداره میکند. اندکی بعد، ابوسعید میمیرد، و محمد هندو عملاً کنترل حکومت وی را به دست میگیرد.
▬ قاضی شارح(تیپ ۳)، وزیر و قاضی القضات طغای است که در تدارک مقدمات قتل شیخ خلیفه مازندرانی(تیپ ۱) است. شیخ عملاً سبزوار را در حاکمیت خود دارد.
▬ محمد هندو و خواجه قشیری(تیپ ۲) از نیت دستگاه حاکمه طغای آگاه میشوند و طی نامهای از وی میخواهند که از ریختن خون شیخ حذر کند و وی را به کرمان بفرستد.
▬ طغای شیخ را به دار میآویزد و یاران و مریدان وی را تحت تعقیب قرار میدهد. محاکمه و گردن زدن مرید و مؤذن شیخ را در اپیزود اول منتخب فیلم خواهید دید. در جریان این محاکمه، دیدگاههای شیخ خلیفه و قاضی شارح مقایسه میشود.
▬ طغای و قاضی شارح، خصوصاً، در پی دربند ساختن شیخ حسن جوری(تیپ ۳) هستند که مطابق وصیت شیخ خلیفه، ادامه طریقت با اوست. جماعتی از باشتیان خود را شیخ حسن معرفی میکنند تا شیخ پنهان بماند. جملگی اعدام میشوند. همسر فاطمه، از جملۀ آنان است. فاطمه از این پس، در پی شیخ حسن است تا راه شیخ خلیفه و همسرش را با هدایت او بجوید(در اپیزود دوم، او به معرفی شیخ خود میپردازد).
▬ باشتین و طغای هدف تهاجم قراولانی از سپاه محمد هندو قرار میگیرد و میگریزد.
▬ خواجه قشیری از سوی محمد هندو به سبزوار میرود و قاضی شارح نیز از طغای جدا و به خواجه قشیری پناهنده میشود. وی نزد خواجه قشیری نیز جایگاه شامخی مییابد.
▬ شیخ حسن جوری که مطابق وصیت شیخ خلیفه جانشین او و رهبر نهضت مردم سبزوار است، در خفا از باشتین به سبزوار میرود.
▬ ارغون شاه آهنگ فتح سبزوار میکند و محمد هندو بر آن میشود که او را در بیرون سبزوار، و به کمک خواجه قشیری هزیمت کند.
▬ شیخ حسن جوری با محمد هندو بیعت نمیکند و فتوای جهاد نمیدهد(مناقشه شیخ حسن و خواجه قشیری را در اپیزود سوم خواهید دید).
▬ قاضی شارح با آگاهی از این امر، از محمد هندو و خواجه قشیری قطع امید میکند و با ارغون طرح همکاری میریزد و اینچنین پس از فتح سبزوار به قاضی القضاتی و سپس وزارت ارغون میرسد.
▬ سبزوار فتح، و خواجه قشیری اعدام میگردد(در اپیزود چهارم با دیدگاههای خواجه قشیری، در جریان وصیت قبل از اعدامش، بیشتر آشنا خواهید شد).
▬ شیخ حسن به نبردهای نامنظم با ارغون میپردازد که در جریان تدارکی از سوی قاضی شارح دستگیر میگردد(در اپیزود پنجم، مناظره تأملبرانگیز شیخ حسن و قاضی شارح را مشاهده خواهید کرد).
▬ در عین حال، همو اسباب تبدیل حکم اعدام وی را به تبعید فراهم میآورد.
▬ در همین اثنا مریدان شیخ در باشتین قیام میکنند و کنترل آنجا را به دست میگیرند(اپیزود آخر، با ظفر شیخ حسن و جمله ”حسبنا الله“ ختم میشود، و به اعلامیه تیتراژ پایانی راه میبرد که در آن، اسب سفید بیسوار در عصر جمعه، انتظار امام مهدی(عج) را میکشد).
مآخذ:...
هو العلیم