حامد دهخدا
• اصلاً موضوع «عبور از احمدینژاد» مطرح نیست...
• آنچه مطرح است، «اصرار بر کار اصولگرایانه» (کار+اصرار بر اصول)، علاوه بر لزوم «پوستاندازی» است.
• گفتمان، همان قول و قرار است، منتها با یک «پوستاندازی».
• به گمان من، همچنان، ابعاد گفتمان پایداری، در چشمانداز پیش رو، همانها هستند که بودند:
.....
■ اصرار بر بازگشت سیاست به سطح مردم: «به رسمیت شناختن سیاست برای مردم».
■ کار و کار و کار.
■ استمرار رویارویی با فساد با تأکید بر قانونگرایی و انضباط و جلوگیری از برآمدن یک طبقه مرفه جدید.
■ ترویج چرخش اصولگرایی در فرهنگ و ترمیم آسیبهای سروشیسم.
.....
• خب؛ اگر حاصل تخمین جنبههای گفتمان جبهه پایداری، این باشد،...
• ... پس، جبهه پایداری، ابداً عبور از «پدیده احمدینژاد» نیست.
• جبهه پایداری، اصرار بر جوهر و گوهر آن چیزی است که فکر احمدینژاد را به یک پدیده در تاریخ این کشور تبدیل کرد. منتها با یک اتفاق مهم و جدید: این گفتمان، نسل خود را ساخته است. خود را بازتولید کرده است.
• اصولگرایان، توانستند با موفقیت، یک نسل تازه نفس را وارد دو رقابت سرنوشتساز انتخاباتی آینده کنند.
• آنها با این کار، میتوانند برنده بازی باشند.
• با پیشنهاد گزینههای «تازه نفس» و از آن مهمتر، «پاک».
• با استمرار خود، در متن یک نسل «تازه نفس» و «پاک».
• پس، منفیبافیها در مورد عملکرد دولتهای نهم و دهم را قبول ندارم. نمیشود از ارزش اقدام اصولگرایانه طی شش سال گذشته در نجات کشور کاست. و البته، نمیشود از ارزش «پدیده احمدینژاد» کاست.
• واقعیت آن است که اصولگرایی، طی این مدت، گامهای مهمی برداشته است، و با این اقدام اخیر، موفقیت تازهای هم کسب کرد.
• اصولگرایی کاری کرد که کارگزاران و اصلاحطلبان، نتوانستند انجام دهند. اصولگرایان توانستند خود را در آستانه آن قرار دهند که گزینههای «تازهنفس» و «پاک» از یک نسل جدید به جامعه پیشنهاد دهند.
با این حال بنده به شدت نگران رقیق شدن لایه های عمیق اصول گرایی و ایجاد حس رقابت به هر قیمت در نسل جدید هستم. نسلی که بلوغ سیاسی اش با پدیده احمدی نژاد گره می خورد و تلاش های قبلی برای رسیدن گفتمان به اینجا را درک نکرده و به صورتی راحت الحلقوم سیاست را ساحت همیشه پیروز خود می بیند. افزون بر این نسل گذشته (متولدین دهه 50) نیز مطرح است که آیا توان و قوت پر کردن لایه های عمیق اصول گرایی را دارد یا خیر؟