برداشت از مایکل کراولی از «تایم»؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ مجله تایم امریکا در شماره ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی خود در گزارشی مفصل به قلم مایکل کراولی خبرنگار و از اعضای هیأت سردبیری این مجله به بحران امنیتی عراق پرداخته و مسبب بسیاری از تحولات این روزهای غرب آسیا از جمله ظهور گروههای تروریستی چون داعش را به استراتژی اشتباه دولتهای امریکایی نسبت داد؛ و این سؤال را در پایان مقاله مطرح کرد که چه میشد اگر امریکا به عراق حمله نمیکرد؟ یا اگر امریکا شورشیان تروریست سوریه را با مجهزترین سلاحها تغذیه نمیکرد چنین اتفاقاتی اکنون، در عراق رخ میداد یا خیر؟
■ کراولی در این مقاله تحت عنوان «پایان عراق»، هشدار میدهد که پیروزی برق آسای شبه نظامیان سنی به ایجاد توفانی در غرب آسیا تهدید میکند.
■ نویسنده مجله تایم در ابتدا تلاش میکند که ماجراجویی اخیر گروه تروریستی داعش را به اختلافات مذهبی نسبت دهد آنجا که مینویسد: «سخنگوی داعش پس از حمله به عراق در ابتدای ژوئن بیانیهای صادر کرد که در آن تأکید میکرد که جنگجویان موسوم» دولت اسلامی عراق و شام در پی انتقام از نوریالمالکی نخست وزیر عراق هستند که از سوی بسیاری از شیعیان جهان حمایت میشود. در واقع، اما، انتقام داعش از نوریالمالکی تنها با تصرف بغداد به دست نمیآید. چرا که، سخنگوی داعش قول داد که با تصرف و انقیاد نجف و کربلا که دو شهر مقدس برای شیعیان است نقشه انتقام خود را تکمیل کند. سؤال محوری و اساسی که در این میان به وجود میآید این است که چرا داعش و دیگر تکفیریهای درگیر در عراق بیش از آنکه به تصرف شهرهای اصلی نظیر بغداد اشتیاق نشان دهند تلاش دارند که شهرهای مهم و اثرگذار برای شیعیان مانند نجف و کربلا را تحت تسلط خود در بیاورند؟
■ پاسخگویی به این سؤال، حتی، میتواند پرده از لایههای زیرین درگیری کنونی غرب آسیا بردارد و مشخص کند که هدف نهایی «دولت اسلامی عراق و شام» چیست و دامنه این ناآرامیها تا کجا کشیده خواهد شد؟
░▒▓ امریکا باید تصمیمات دشواری بگیرد
■ نویسنده در ادامه بدون اشاره به مسؤولیت نیروی اشغالگر امریکایی در کمک به ایجاد زیرساختهای امنیتی و اقتصادی عراق پس از اشغال، مشکلات این روزهای عراق را به سابقه تاریخی اختلاف میان شیعه و سنی نسبت میدهد و شیعیان را هدف اصلی حملات تندروهای تکفیری قلمداد میکند و در ادامه اعلام جهاد دفاع کفایی حضرت آیت الله سیستانی را به عنوان مصداقی برای این مدعای خود میآورد.
■ تایم در این باره مینویسد: «پیشروی سریع داعش از سوریه به عراق تنها بخشی از مشکلات سرزمینی است که امریکا با صرف میلیاردها دلار سرمایه و فدا کردن جان بسیاری از افراد امید داشت که بتواند در آن دموکراسی پایدار را برقرار کند. چرا که، دامنه فعالیتهای گروه تروریستی داعش و دیگر زیرشاخههای آن از پاکستان گرفته تا افریقای شمالی و سرتاسر غرب آسیا را در بر گرفته است. از نشانههای وجود گروههای تندرو تکفیری در دیگر نقاط غرب آسیا میتوان به بمبگذاری در شلوغترین فرودگاه پاکستان اشاره کرد که به کشته شدن ۳۶ غیر نظامی انجامید. همچنین، ربایش دختران نوجوان توسط گروهک» بوکوحرام در نیجریه یا حملات خشن و انتحاری طالبان به رأیدهندگان افغان هم نشانهای از حضور تکفیریها در دیگر نقاط غرب آسیا از شمال تا جنوب است. نباید فراموش کرد که امروز «بنلادن» رهبر «طالبان افغانستان» مرده، اما، میراث فکری او که بر ایدئولوژی «کشتار به نام خدا» استوار است همچنان به جای خود باقی است. مشخص است که اکنون، داعش خطرناکتر از گذشته شده است، چرا که، یکی دو سال پس از عقبنشینی و خروج نیروهای امریکایی از عراق که حدود ده سال در این کشور میجنگیدند بار دیگر کینههای قومی و مذهبی در این کشور سر برآورده است. حتی، واشنگتن هم نتوانسته واکنشی مثبت به این واقعه داشته باشد و از سرعت حوادث در عراق شوکه شده است. با این وجود، اتفاقاتی که اکنون، در عراق در جریان است سابقه تاریخی دارد و به تفرقه شیعیان و سنیهای تندرو باز میگردد که به نوعی آخرین فصل از تاریخ این کشور است. نکته اینجاست که تندروهای تکفیری رویای روزی را در سر میپرورانند که بتوانند به یک خلافت گسترده اسلامی دست پیدا کنند که در آن هیچ جایی برای شیعیان وجود نداشته باشد. به همین دلیل هم هست که یک مرجع عالیقدر شیعه -آیتالله سیستانی- برای مقابله با تروریستهای داعش اعلام جهاد کرد.
■ نویسنده مقاله در بخش دیگری از گزارش خود به واکنش ناکافی واشنگتن نسبت به تحولات اخیر عراق اشاره میکند و تحرکات تکفیریهای داعش را تهدیدکننده منافع امریکا توصیف مینماید تا به این ترتیب، انگ امریکایی بودن گروههای تروریستی را از این کشور دور نماید. ضمن آنکه تلاش میکند داعش را دشمن مشترک ایران و امریکا معرفی کند.
■ کراولی مدعی است: «از سوی دیگر، ایران هم که پیش از این، در سال ۱۹۸۰، نزدیک به ۸ سال با عراق دوران صدام جنگیده بود حاضر شده است که به جنگ با دشمنان عراق در خاک این کشور بپردازد که این فعالیتها نشان از مقاومت شیعیان در مقابل، خواستههای تکفیریها دارد. در چنین وضعیتی، اما، امریکا چشم خود را به روی وقایع عراق بسته، چنان که چندی پیش سارا پلین سیاستمدار امریکایی و فرماندار ایالت آلاسکا در سخنان خود گفت که بگذاریم» خدا به وضعیت این منطقه سر و سامان دهد. در همین مسیر باراک اوباما رییسجمهور امریکا هم سعی کرده از دخالت در ناآرامیهای عراق فاصله بگیرد و خود را از تصمیمگیری در این میان کنار بکشد، اما، به نظر نمیآید که چنین عملکردی از سوی امریکا در آینده امکانپذیر باشد. به بیان بهتر تا زمانی که غرب به نفت غرب آسیا نیاز دارد و تکفیریها هم دست به حملاتی علیه مواضع غرب میزنند امریکا نمیتواند از شر این وقایع در امان باشد و ناگزیر است که همیشه دست به اتخاذ تصمیماتی دشوار برای سر و سامان دادن به وضعیت غرب آسیا بزند.
░▒▓ دشمنان دیرینه در غرب آسیا
■ مجله تایم در طول این گزارش تلاش میکند آنچه امروز در غرب آسیا رخ میدهد را بدون اشاره به عوامل اصلی پیدایش آن به تمایزات میان اهل تسنن و تشیع نسبت دهد و در این راه به اختلافات طرفداران این دو مذهب در صدر اسلام اشاره میکند و سپس آن را به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ ش پیوند میزند. نویسنده، حتی، تلاش دارد شکاف میان این دو را از ریشههای دینی و مذهبی بسیار فراتر بداند و به تشکیل دولت جمهوری اسلامی ایران و تلاش این کشور برای به دستگیری رهبری جهان اسلام نسبت دهد آنجا که مینویسد: «برای فهم وضعیت امروز غرب آسیا و مخصوصاً عراق نیاز است که سری به وقایع تاریخی مهم گذشته بزنیم. وینستون چرچیل که کمک بسیاری به ترسیم نقشه غرب آسیا پس از جنگ جهانی اول کرد در آن برهه زمانی از رهبر یکی از اصلیترین قبایل عرب در مورد» عقاید مذهبی او پرسید. سؤال چرچیل این بود که «این رهبر قبیلهای عرب یک سنی است با گرایشهای شیعی یا یک شیعه است که گرایشهای سنی دارد؟» او پاسخ داد که گرایش مذهبیاش مخلوطی از این دو است. پس از آن در یک قرن گذشته بسیاری از رهبران غربی که سعی داشتند نقشی در غرب آسیا ایفا کنند با تکیه بر این سؤال چرچیل تلاش میکردند که فهم درستی از نقش مذهب در این خطه جغرافیایی داشته باشند. اکنون، اما، رهبران سکولار غرب به دلیل عدم توجه به نقش اساسی مذهب در غرب آسیا از درک قوانین، فرهنگ و تاریخ این سرزمین ناتوانند و به همین دلیل نمیتوانند با نگاه به گذشته، آیندهای برای این منطقه متصور باشند. این در حالی است که از زمان رحلت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) مسلمانان به دو فرقه شیعه و سنی تقسیم شدند و اختلافات در مورد اینکه کدام یک از این دو فرقه باید در آینده مسلمانان را رهبری کنند همچنان پابرجاست. در گذر تاریخ هم این دو فرقه تمایزات جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی بسیاری پیدا کردهاند که شکاف میان این دو را از ریشههای دینی و مذهبی بسیار فراتر برده است. امروز سنیها ۹۰ درصد جمعیت مسلمانان در جهان را تشکیل میدهند، اما، شیعیان که از نظر تعداد کمتر هستند توانستهاند با پشتیبانی ایران که اکثریت جمعیت آن شیعه هستند و همچنین، با در اختیار داشتن مناطقی با درآمدهای سرشار نفتی قدرت بیشتری کسب کنند. به بیان بهتر محور قدرت شیعیان ایران است که پس از انقلاب اسلامی به رهبری آیتالله خمینی (ره) که به سرنگونی شاه انجامید توانست یک نظام دینی مدرن را در این کشور استوار کند.
░▒▓ اشغال لانه جاسوسی در ایران و پیوند امریکا و تروریسم!
■ گزارشگر تایم آنگاه، با ظرافت خاصی به اشتباهات امریکا در پیوند با تروریسم تکفیری میپردازد و اگر چه میپذیرد که واشنگتن بادست خود این تکفیریها را آموزش و حمایت مالی کرده است، اما، دلیل این پیوند را پیروزی انقلاب اسلامی و خطری که از سوی این انقلاب متوجه جهان تسنن بوده معرفی میکند. این مجله نوشت: «پس از آن (پیروزی انقلاب ایران و تشکیل یک نظام دینی مدرن) بود که برخی از گروههای تندرو سنی و تکفیری در کنار امریکا قرار گرفتند و پس از مسایلی نظیر اشغال لانه جاسوسی آتش دشمنی در میان آنها شعلهورتر شد و به همکاری آنها با صدام حسین در جنگ میان ایران و عراق انجامید. در واقع، امریکا پس از این واقعه با حمایت و آموزش جوانان تکفیری عربستان سعودی و مخصوصاً شخص» اسامه بن لادن که بعدها به دشمن شماره اول امریکا تبدیل شد تلاش داشت که با استفاده از این اهرم با شوروی مبارزه کند. این پیروزی امریکا، اما، کوتاه مدت بود، چرا که، طالبان با افزایش قدرت نظامی و عقیدتیاش توانست خود را تا پشت درهای امریکا برساند و بر کشورهای غربی نام «دشمن دور» بگذارد. دشمنانی که پیش از این، اصلیترین حامیان این گروه تروریستی به حساب میآمدند.
■ مایکل کراولی نویسنده این مقاله که به خوبی از اهداف اولیه سازمان القاعده یعنی، «جنگ با دنیای غرب و یهودیان» آشنا است با ظرافت خاصی و بدون اشاره به برنامه ریزی سرویسهای اطلاعاتی امریکا برای تغییر اهداف اولیه این سازمان تروریستی از جنگ با غرب به جنگ با مسلمانان خصوصاً شیعیان مدعی میشود که اساس تفکر القاعده بر شیعه ستیزی است نه امریکا ستیزی و اسراییل ستیزی. وی در ادامه مدعی میشود: «نکته، اما، جای دیگری است! امریکا و کشورهای غربی جای کمی برای تکفیریها و تروریستهای تحت حمایت خود در نقشه جغرافیایی کنار گذاشته بودند. چرا که، گروههای تندرو تکفیری برای ادعای خلافت اسلامی خود به کل جهان احتیاج داشتند که در این صورت، جهان تحت تسلط شیعیان باید به کلی از روی نقشه حذف میشد. چنین عقیدهای در حقیقت، در ذهن همه اعضای القاعده وجود دارد. چرا که، در همه اسناد مربوط به القاعده تکرار میشود که شیعیان، حتی، از امریکای سکولار کافر، و اسرائیل که تجسم بارز شیطان است بدتر است و باید کاری برای نابودی این فرقه انجام داد. حتی، در عربستان سعودی سعی میشود که در کتابهای درسی، شیعیان منحرفتر از مسیحیان و یهودیان تصویر شوند».
░▒▓ جرج بوش برای آزادی عراق و پایان اختلاف میان شیعه و سنی به این کشور حمله کرد!
■ تایم در ادامه نوشت: «از سوی دیگر، برای دههها رهبران دیکتاتور کشورهای عربی سعی کرده بودند با حمایت غرب اختلاف ظاهری میان شیعه و سنی را سرکوب کنند و سرپوشی بر این معضل بگذارند. حملات ۱۱ سپتامبر، اما، نشان داد که سرکوب هم راه مناسبی برای خاموش نگه داشتن این آتش نبوده است و پس از آن» جرج بوش رییس جمهور چهلوسوم امریکا سعی کرد با طرح موسوم به «دستور کار آزادی» به عراق حمله کند و با سرنگونی صدام حسین یک دموکراسی اجباری و دستوری را در این کشور پایهگذاری کند. این اقدام جرج بوش، اما، بار دیگر به اختلافات فرقهای در عراق دامن زد. زمانی که «نوری المالکی» به جای صدام حسین بر مسند نخستوزیری تکیه زد و از حمایت عموم شیعیان و مخصوصاً ایران برخوردار شد سنیهای تندروی منطقه از جمله کشورهای حاشیه خلیجفارس نظیر عربستان سعودی و امارات متحده عربی این اقدام را اعلام خطری به خود تفسیر کردند. مقامات این کشورها سعی کردند با بزرگنمایی مسأله هستهای ایران و ادعای دستیابی ایران به سلاح هستهای به دیگر کشورهای غربی نشان دهند که شیعیان خطری برای کل دنیا- و نه فقط کشورهای حاشیه خلیج فارس- به حساب میآیند.
░▒▓ بهار عربی به جنگ شیعه و سنی دامن زد!
■ این مجله در ادامه مدعی شد: «با وزیدن نسیم بهار عربی در کشورهای عربزبانی که پیش از این، تحت سلطه دیکتاتورها بودند این امید برای مقامات غربی به وجود آمد که شاید در آینده دموکراسی مورد نظر آنها در این کشورها هم رشد کرده و پا بگیرد. این وضعیت، اما، در عراق و سوریه به این شکل پیش نرفت. بهار عربی موجب شد که در عراق گروههای رادیکال مذهبی یا تروریستی بار دیگر تشکیل شود و در سوریه هم تروریستهای تکفیری برای از بین بردن قدرت بشار اسد دور یکدیگر جمع شوند و به جنگ شیعه و سنی علیه یکدیگر دامن بزنند. در مقابل، شاخههایی از فرقه تشیع و متحدان ایران در تلاش بودند که از رژیم بشار اسد که آنرا قانونی و مشروع میدانستند دفاع کنند. همین امر موجب شد که یک دیپلمات عرب شرایط سوریه را که به محلی برای تجمع جهادگران تبدیل شده بود، به وضعیت افغانستان شبیه بداند. بر اساس گزارشهایی که منتشر میشود این روزها حدود ۱۲ هزار تروریست خارجی در سوریه مشغول قتل و کشتار در این کشور هستند. گروههای تروریستی سوریه، اما، دیگر در فکر مبارزه با بشار اسد نیستند، بلکه حالا به فکر افتادهاند که مرزهای خلافت مورد نظر خود را گسترش دهند و برای همین از سوریه به عراق نقل مکان کردهاند. به بیان بهتر این روزها دیگر تروریستهای تکفیری در مورد مبارزه با بشار اسد، حتی، کوچکترین سخنی هم به زبان نمیآورند».
░▒▓ خلافت «دولت اسلامی عراق و شام»
■ نویسنده با این مقدمه مفصل از چرایی پیدایش گروههای تکفیری، سپس، به تحولات این روزهای عراق و ظهور پردامنه گروهک داعش میپردازد و برای اینکه به نتیجه اصلی خود از تحریر این مقاله برسد، به چرایی سقوط داعش در سال ۲۰۰۳ میلادی و احیای دوباره آن اشاره میکند و مینویسد: «با این توضیحات نیاز است که به بررسی» دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش پرداخته شود. واضح است که «داعش» یک ارتش بسیار مدرن، اما، به شدت قرون وسطایی است. آنها علاقه زیادی به این دارند که فیلم و عکسهای قتلها و کشتارهای خونین خود را در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک یا توییتر به اشتراک بگذارند. این گروه سعی دارد با تفسیر و مصادره به مطلوب شریعت و متون دینی کشتارهای خونین خود را توجیه کند و این رویکرد آنها از سوریه تا عراق به خوبی قابل مشاهده است. آن طور که گفته میشود عملکرد این گروه تروریستی، حتی، از عملکرد طالبان افغانستان که دست به کشتار نیروهای غربی در این کشور میزد هم دهشتناکتر و خطرناکتر است. شاید اولین اعلام حضور این گروه به زمان حمله امریکا به عراق بازگردد. این گروه تروریستی در آن برهه زمانی برای جنگ با نیروهای غرب آماده شد و نام «القاعده عراق» را بر روی خود گذاشت. اختلافات درونی موجود در این گروه به دلیل مخالفت بعضی از اعضا با کشتار بیحد و مرز شیعیان و همچنین، افزایش تعداد نیروهای امریکایی در سال ۲۰۰۷ و اتحاد این نیروها با برخی گروههای سنی مذهب در نهایت به نابودی «القاعده عراق» منجر شد.
░▒▓ مقصر دولت مالکی است نه امریکا
■ تایم در تشریح عوامل ظهور مجدد داعش به خوبی حقایق را برای دستیابی به نتیجه مورد دلخواه وارونه جلوه میدهد و بی آنکه اشارهای به کمکهای میلیاردی مصوب کنگره امریکا برای حمایت از داعش و سایر گروههای تروریستی در سوریه داشته باشد صرفاً ظهور این گروهک را در نفس تحولات سوریه و عملکرد دولت عراق میبیند و فراتر از آن این گروهک تروریستی را در پوشش انقلابیون مذهبی جا میزند و مدعی میشود: «در این میان، اما، دو عامل موجب شد که این گروهک تروریستی بار دیگر متولد شود. عامل اول بروز جنگ داخلی در سوریه بود. جنگ داخلی سوریه موجب شد که کشورهای حاشیه خلیجفارس نظیر عربستان سعودی بار دیگر گروههای تکفیری تحت سلطه خود نظیر جبهه النصره و القاعده پاکستان را از نظر مالی و نظامی تقویت کرده و آنها را راهی سوریه کنند. باقی ماندههای این گروهکها اکنون، تحت نام» داعش در عراق مشغول کشتار نظامیان و غیرنظامیان هستند. دلیل دوم و اصلیتر نخست وزیر عراق «نوری المالکی» و عملکرد او در عراق است. براساس قوانین و پیمانها قرار بود که المالکی دولتی فراگیر که هم شیعیان وهم سنیان را در بر بگیرد در عراق تشکیل دهد، اما، آن طور که مشخص است نخست وزیر عراق این مطالبه و پیمان را زیر پا گذاشته است. پس از روی کار آمدن «نوری المالکی» بسیاری از سنیها از شغلهای حساس خود کنار گذاشته شدند. برای بسیاری از سنیها نوری المالکی همان صدام است که تنها از لحاظ مذهب با او تفاوت دارد و همین امر به خوبی توضیح میدهد که چگونه هزار عضو داعش با تجهیزات جنگی سبک و غیرحرفهای توانستند برخی از شهرهای عراق با ۳۰ هزار نیروی نظامی را به تصرف خود در آورند. به بیان بهتر این اقدامات مالکی موجب شد که داعش به محلی برای ائتلاف سنیها تبدیل شود و از برخی تندروهای عراقی در شهرهای خود از آنها استقبال کنند. داعش، حتی، موفق شد که برخی از فرماندهان نظامی وفادار به صدام را جذب خود کند تا از این طریق آنها هم فرصتی برای زنده ماندن به دست بیاورند. آنچنان دور از انتظار نیست که این روزها مردم عراق تأکید میکنند که از دولت فعلی ناامید شدهاند.
░▒▓ پیش بینی قطعی تایم؛ جنگ در عراق به درازا خواهد کشید
■ کراولی در ادامه مقالهاش در تایم نوشت: «در مقابل، اما، امریکا امیدوار است که داعش از تصرف بغداد و شهرهای مهم برای شیعیان مثل نجف و کربلا ناتوان باشد. با وجود این امیدواری، اما، نمیتوان کتمان کرد که درگیری و جنگ چریکی در عراق بسیار طولانی مدت خواهد بود و کشتههای بسیاری بر جای خواهد گذاشت. با این وضعیت، حتی، امکان دارد که دیگر کشورهای منطقه هم به کام این جنگ خونین و خشن تروریستها کشیده شوند. چرا که، اگر چنین شود و جنگ در عراق به نبرد با عموم شیعیان کشیده شود میتواند گفت که داعش به اصلیترین هدف خود که نزدیک شدن به قلمرو شیعیان است، دست خواهد یافت. برای نیل به سوی این هدف داعش از نظر امکانات مالی و نظامی هم هر روز قدرتمندتر میشود، چرا که، به بسیاری از سلاحها، پول، طلا و سرمایههای موجود در شهرهای تحت تصرف خود، دست یافته است».
░▒▓ داعش و تلاش برای برپایی کشور «سنیستان»
■ تایم پیش بینی کرد: آن طور که برخی از منابع تأیید نشده خبری گزارش میدهند سرمایه مالی داعش که از تصرف برخی شهرهای عراق به دست آمده چیزی حدود ۴۲۵ میلیون دلار برآورد میشود. حتی، اگر این رقم اغراق آمیز باشد چیزی از قدرت مالی تازه یافته داعش کم نمیکند. چرا که، هماکنون، ده هزار تروریست منتسب به داعش در عراق و سوریه در حال سازماندهی به شبکههای مافیایی مالی خود و اخذ مالیات از ساکنانی هستند که هنوز در این مناطق زنده ماندهاند. این منابع قطعاً میتواند امور یک شبه دولت نوپا را سر و سامان دهد و به افزایش قدرت آنها کمک کند. به بیان بهتر تا زمانی که داعش بتواند تسلط خود بر برخی مراکز نفتی را حفظ کند و از حمایتهای مالی همپیمانان خود نظیر عربستان سعودی بهرهمند باشد میتواند به حکمرانی خشن و خونریز خود ادامه دهد و در آینده هم با تاسیس یک کشور سنی مذهب که «سنیستان» نام خواهد گرفت به یک تهدید بالقوه و شدید برای امریکا و دیگر کشورهای غربی تبدیل شود. از سوی دیگر، آن طور که برخی مقامات امنیتی امریکایی گزارش میدهند اکنون، هزاران نفر از تروریستهایی که پیش از این، تابعیت اروپایی داشتهاند از سوریه به عراق کوچ کردهاند و متأسفانه مقصد بعدی این تروریستهای تکفیری میتواند هر جای دیگر غرب آسیا هم باشد. البته، با وجود اینکه حمله داعش به دشمنان دورتر خود نظیر کشورهای غربی و مخصوصاً امریکا برای این گروه تروریستی سود مهمی در بر ندارد، اما، به هر حال، میتواند نقشی اساسی در تبلیغ و اشاعه عملکرد این گروه و ایجاد رعبووحشت در منطقه داشته باشد. از همین رو بود که البغدادی رهبر این گروه چندی پیش در یک پیام ویدیویی به مقامات امریکایی هشدار داد که «در انتظار روزی هستیم که با شما رو در رو شویم».
░▒▓ مرزهای ناپایدار و تقسیم عراق به سه کشور سنیستان، «شیعهستان» و کردستان
■ این مجله امریکایی در ادامه مینویسد: «به هر روی آن طور که مسلم است دامنه اقدامات داعش از بغداد و، حتی، غرب هم فراتر میرود و شاید روزی برسد که تروریستهای دولت اسلامی عراق و شام نقشه غرب آسیایی که یک قرن پیش اروپاییها ترسیم کرده بودند را پاک کند و آنرا از نو و به خواست خود طراحی کند. آن طور که تاریخ به ما میگوید در حدود یک قرن پیش غربیها تصمیم گرفتند که منطقه غرب آسیا را میان خود تقسیم کنند و این امر با ترسیم یک خط که سوریه را از عراق جدا میکرد و موجب تقسیم غرب آسیا، بین کشورهای غربی درگیر در این منطقه میشد، انجام شد. حالا پس از یک قرن با تحولاتی که امروز در جریان است امکان دارد که خطوطی که یک قرن پیش برای جداسازی کشورهای غرب آسیا انجام شده بود پاک شده و برخی از مناطق این کشورها بار دیگر به یکدیگر بپیوندند. از همین رو شیعیان عراق با تسلط بر منابع نفتی جنوب میتوانند منجر به تجزیه سنیها در شمال و غرب عراق شوند و کردها هم با مشاهده چنین اتفاقی لاجرم علم استقلال برخواهند داشت و عراق به سه بخش» سنیستان، «شیعهستان» و «کردستان» تقسیم خواهد شد.
░▒▓ داعش به ایجاد توفانی در غرب آسیا تهدید میکند/عربستان، ایران و اردن کنار هم باشند
■ نویسنده مقاله در پایان تلاش میکند با تهدید فرض کردن داعش همزمان برای امریکا، عربستان، اردن، ایران و، حتی، رژیم اشغالگر قدس به نتیجه دلخواه خود در این مقاله مفصل دست یابد و نیاز به همسویی این جریانها با یکدیگر لازم و ضروری معرفی کند و چه بسا بتواند با بزرگنمایی خطر داعش برای ایران امتیازاتی را در سایر حوزهها از این کشور به دست آورد آنجا که مینویسد: «احتمال وقوع این رخدادها در دیگر نقاط غرب آسیا هم موجب از سر گیری برخی درگیریهای فرقهای گذشته شده است. زمانی که داعش به مراکز نفتی کرکوک دسترسی پیدا کرد پیشمرگههای کرد برای مقابله با آنها خود را آماده کردند. از سوی دیگر، کردهای ترکیه بار دیگر به مخالفت خود با دولت ترکیه شدت بیشتری بخشیدند. این اتفاقات زنجیرهای، خطر تغییر خطهای مرزی برای دیگر کشورهای همسایه را هم افزایش خواهد داد. برای مثال، اردن هم با اینکه پادشاهی سنی مذهب دارد، اما، به دلیل اینکه تحصیلکرده غرب است و آنچنان با مواضع و نظریات تکفیریهای داعش همسو نیست میتواند در خطر قرار گیرد. این مسأله، حتی، برای ایران به عنوان مرکز قدرت شیعیان و همچنین، پادشاه عربستان سعودی که به نوعی پشتیبان تروریستهای عراق است میتوان خطرات زیادی در پی داشته باشد. درست است که سقوط عراق یا برکناری نوریالمالکی برای ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی یک پیروزی و پیشرفت به حساب میآید و شاید از نظر آنها نشانه پیروزی در مقابل، ایران و شیعیان باشد، اما، در نهایت به قدرت رسیدن تکفیریها در عراق و تغییر مرزها، به ضرر عربستان سعودی هم تمام خواهد شد. چرا که، تندروهای القاعده از گذشته تا به حال رویای براندازی خانواده عبدالله پادشاه عربستان از تخت حکومت و در اختیار گرفتن کنترل شهرهای مذهبی بسیار مهمی نظیر مکه و مدینه را در سر میپرورانند».
░▒▓ داعش خطری برای اسراییل!
■ نویسنده بدون اشاره به درمان صدها عنصر داعشی در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی در خلال جنگ علیه نظام سوریه و همچنین، خدماتی که داعش نیابتا به اهداف اسراییل در منطقه ارزانی داشته تلاش میکند داعش را خطری برای این رژیم جلوه دهد در حالی که تاکنون، این گروهک یک گلوله هم سمت سرزمینهای اشغالی فلسطین شلیک نکرده است. تایم در این باره مدعی میشود: «در این میان خطرات بیشتری» اسرائیل را هم تهدید میکند، چرا که، سالهاست که آنها هدف حملات سنیها و شیعیان قرار دارند. حتی، میتوان گفت که خطرات تکفیریهای عراق که بظاهر سنی هستند برای رژیم صهیونیستی بیشتر است، چرا که، با از بین رفتن مرزها ائتلاف گروههای تکفیری قویتر از پیش میشود و در این صورت، اسرائیل میتواند هدفی برای حمله بعدی داعش باشد.
░▒▓ جنگ همیشگی/چرا امریکا در عراق نماند؟ / کاش امریکا به عراق حمله نمیکرد!
■ نویسنده در پایان مقاله از یک سو خروج نیروهای امریکایی از عراق را دلیل اصلی وقوع جنگ و درگیری در عراق توصیف میکند و از سوی دیگر، با طرح پرسشهای ضد و نقیضی اتفاقات اخیر در عراق و، حتی، جهان را نتیجه تصمیمات اشتباه واشنگتن، و هم پیمانانش میداند آنجا که مدعی میشود: «زمانی که سربازان امریکایی در سال ۲۰۱۱ در حال ترک عراق بودند باراک اوباما رییسجمهور امریکا از عراقی سخن گفت که پس از خروج نیروهای امریکایی» امن، با ثبات و به دور از جنگ و درگیری بود. گذر زمان نشان داد که امریکا و شخص باراک اوباما در این زمینه اشتباه کرده است، چرا که، این روزها جنگی بسیار گستردهتر در عراق در جریان است. این بار، اما، امریکا تمایلی به دخالت نظامی در خاک عراق ندارد و تلاش دارد تا با اهرمهای سیاسی و با فشار بر نوریالمالکی نخستوزیر عراق موجب شود که برخی سنیها به درون دولت راه پیدا کنند و وضعیت به سمت ثبات و آرامش حرکت کند. شاید با وضعیتی که این روزها عراق و غرب آسیا در آن گیر افتاده است این سؤال برای مسؤولان و مقامات امریکایی پیش بیاید که چه میشد اگر امریکا به عراق حمله نمیکرد؟ یا این سؤال پیش بیاید که اگر امریکا شورشیان تروریست سوریه را با مجهزترین سلاحها تغذیه نمیکرد چنین اتفاقاتی اکنون، در عراق رخ میداد یا خیر؟ پاسخگویی به این سؤالات اکنون، دیگر مشکلی را حل نمیکند، چرا که، تاریخ بار دیگر راه خود را خواهد رفت و در تصویر این تاریخ میتوان نشانههایی از شکست سیاستهای امریکا در غرب آسیا را جست و جو کرد، همان طور که در طول تاریخ بسیاری اروپاییان، عثمانیها و، حتی، اسکندر کبیر در این منطقه ناچار از پذیرفتن شکست شده بودند. فراتر از اینها، امروز در غرب آسیا جنگ مسلمان با مسلمان در میان است که این برادرکشی در عراق هم ریشه در جایی جز تصمیمات غلط امریکاییها و همپیمانان آنها در منطقه ندارد؛ تصمیمات اشتباهی که آنها اتخاذ کردند، اما، بهای آنرا در نهایت تمام جهان پرداخت خواهد کرد.
مأخذ:فارس
هو العلیم