برداشت آزاد از درسهای اخلاق آیت الله محمد علی جاودان
░▒▓ ایمان ← هدایت
▬ برای اینکه هدایت الهی نصیب انسان شود و خداوند انسان را راهنمایی کند، احتیاج به «ایمان» هست. در آیه ۱۱ سوره مبارکه تغابن میفرماید: ... وَمَنْ یؤمِنْ باللهِ یهْدِ قلبَهُ اگر کسی واقعاً به خداوند ایمان داشته باشد، خداوند قلبش را هدایت میکند و راه و چاه را به او نشان میدهد و به او میفهماند.
▬ و معنا و حد نصاب «ایمان»...؛ در آیه ۱۶۵ سوره مبارکه بقره میفرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یتـّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أَندادًا افرادی هستند که فرد دیگری را به جای خدا میگذارند و او را بیشتر از خدا دوست میدارند. وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یتـّخِذُ مِنْ دُونِ اللهِ أَندادًا یحِبّونهُمْ کحُبِّ اللهِ آنها را مانند دوست داشتن خداوند دوست میدارد. برخی اینگونهاند. امروز هم هست. در ادامه آیه میفرماید: وَالذینَ آمَنُوا أَشَدّ حُبّا للهِ. اگر شما خودت را برای یک انسانی فدا میکنی، یعنی، او را جای خدا گذاشتهای و او را مانند خدا دوست میداری. انسان نباید خودش را برای هیچ کسی جز خدا فدا کند. مگر آن شخص، ولی، مسلـّم خدا باشد. در جای دیگری نمیشود. برخی کسی را جای خدا میگذارند و او را مانند خدا دوست میدارند وَالذینَ آمَنُوا أَشَدّ حُبّا للهِ، اما، کسانی که ایمان دارند خدا را از همه چیز بیشتر دوست دارند.
░▒▓ ایمان ← هدایت ← شرح صدر
▬ برای اینکه انسان بتواند به این مرتبه برسد که خدا را بیشتر از همه چیز دوست بدارد، نیاز به مقدماتی هست؛ در آیه ۱۲۵ سوره مبارکه انعام میفرماید: فمَنْ یردِ اللهُ أَنْ یهدیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإسْلام... هر کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند، به او «شرح صدر» میدهد. ببینید «شرح صدر» مقدمهای برای هدایت است. اگر میخواهیم به هدایت برسیم، یک مقدمه دارد. مقدمهاش «شرح صدر» است.
▬ «شرح صدر» به معنای یک تهذیب کامل است. هر گناهی، یک ریشه دارد که سینه را تنگ میکند. آن ریشه یک ضیق صدر است. هر یک از این بدیها مانند غلبه شهوت و غضب و حسد و بخل و کینه و.... نوعی از ضیق صدر است. هر ضیق صدری میتواند ریشه یک مجموعه گناه باشد. پس، هر گناهی که انجام دهیم ناشی از یک ضیق صدر است و آن ریشهها اصل ضیق صدر است. بنا بر این، اگر میخواهی به آن هدایت برسی، باید این ضیق صدرها معالجه شود.
░▒▓ ایمان ← هدایت ← شرح صدر ← تربیت به سوی فهم خدشهناپذیر
▬ خب، هر کسی را که خدا بخواهد هدایت کند به او «شرح صدر» میدهد. بعد از «شرح صدر» هدایت به سراغش میآید. در آیه بعد سوره مبارکه انعام میفرماید: وَهذا صِرَاطُ رَبّک مُستقیمًا این صراط مستقیم خداوند است. جاده که نیست. یک فهم است. یک فهم خدشهناپذیر است. یک فهم است که درونش اشتباه نیست.
▬ انسان به یک فهمی میرسد که اشتباه ندارد. از چه زمانی به این فهم میرسد؟ زمانی که دلش از کینه و حسد پاک شد. آن زمان به هدایتی میرسد که درونش اشتباه نیست. وَهذا صِرَاطُ رَبّک مُستقیمًا این صراط مستقیم ربّ تو است. ربّ کیست؟ ربّ آن کسی است که هدایت شما را به عهده دارد. در آیه ۵۰ سوره مبارکه طه میفرماید: قالَ رَبّنا الذی أَعْطَی کـُلَّ شَیءٍ خلقهُ ثمَّ هَدَی همه موجودات را او خلق کرده است و هدایت را نیز او به عهده دارد. ربّ، همه عالم را هدایت عام کرده است. هر کس که این هدایت به دستش رسید، حجت بر او تمام است و چاره دیگری ندارد. اگر هدایت به کسی نرسید، او معذور است، اما، هر کس که هدایت به او رسید موظف است به دنبال آن بیاید. البته، مختار است و میتواند نیاید، اما، هدایت اختصاصی چیزی نیست که انسان بتواند نیاید. حتماً میآید. او به متن و اصل راه راست رسیده است.
▬ اگر کسی به راه راست برسد، دیگر راه بد و کژ را انتخاب نمیکند. دیگر انتخاب نمیکند. یعنی، راه راست یک راهی است که پس از آن به راه کج نخواهید رفت. راه راست یک مزه و بو و نوری دارد که وقتی انسان آن را بچشد، به راه دیگری نمیرود. البته، اینطور نیست که مجبور باشد، خودش نمیرود.
░▒▓ ایمان ← هدایت ← شرح صدر ← تربیت به سوی فهم خدشهناپذیر ← دار السلام
▬ در آیه ۱۲۷ سوره مبارکه انعام فرمودند: لهُمْ دار السلام بهشت متعلق به انسانهایی است که این راه را پیدا کردهاند. بهشت مِلک آنهاست. قاعدتا در اینجا باید گفته میشد الدار السلام لَهُمْ، زیرا، لهم خبر است. زمانی که خبر مقدم میشود، معنای انحصار میدهد. لهُمْ دار السلام دار السلام متعلق به آنهاست و متعلق به افراد دیگری نیست.
▬ «دار السلام» جایی است که هیچ رنجی در آن نیست. هر انسانی خوبی را به دار السلام میبرد، اما، دار السلام اینها یک شرایط خاصی دارد. آنها همسایه خدا هستند. لهُمْ دار السلام عِندَ رَبّهِمْ این دار السلام نزد ربّشان است. الان من نزد شما نشستهام. دار السلام آنها نزد ربّشان است. در رابطه با شهید نیز گفتهاند عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقونَ این بسیار مهم است. اگرنه هر کس از این دنیا میرود، زنده است. کسانی که از این دنیا میروند را مرده فرض نکنید، همه زندهاند، اما، شهدا نزد ربّ زندهاند. اگر کلمات امام را به خاطر داشته باشید ایشان میفرمودند شهدا به ملاقات الهی نائل میشوند. البته، ملاقاتی به معنای صحیح خودش. آن افراد مومن نیز به دار السلامی میروند که در جوار خداست. در همسایگی خداست.
▬ در ادامه آیه ۱۲۷ سوره مبارکه انعام، میفرمایند: وَهُوَ وَلیهُمْ او بالای سرشان ایستاده است. او با مهربانی کامل بالای سرشان ایستاده و ولیشان است. مطلب مهم این است که آنها این، ولی، را در دنیا به دست آوردند نه اینکه تازه در آنجا او را یافته باشند. اگر شما ولیّت را در اینجا نیافته باشی در آنجا هم، ولی، نخواهی داشت. اگر انسان بسیار خوبی باشی، یک یا دو یا صد فرشته همراه تو میشوند، اما، برای برخی افراد فرشتهای نمیآید و خدای تبارک و تعالی اداره آنها را به عهده میگیرد. اگر کسی دلش از کینه پاک شد به این مرتبه میرسد لهُمْ دار السلام عِندَ رَبّهِمْ وَهُوَ وَلیهُمْ آنها در بهشتی هستند که در جِوار خداوند است. جِوار یعنی، پناه و جَوار یعنی، همسایگی. آنها در بهشت، در پناه خداوند هستند و خدا، ولی، آنهاست. آن دست مهربان یک لحظه از سرشان برداشته نمیشود. آن مهربانی همیشه شامل حالشان هست. همیشه. عرض کردیم که آنها در دنیا این، ولی، را یافتهاند و به همین دلیل در بهشت نیز به آن میرسند. اگر کسی در دنیا به این مهربان رسیده باشد، او مهربانی میکند و آنها به آنچه که باید بشوند و برسند، میرسند. اگر کسی او را نیابد، آنچه باید، نمیشود. ما باید به یک مرتبه و درجهای برسیم. ما را خلق کردهاند تا یک چیزی بشویم. اگر آن دست مهربان را نیابیم آن چیز نمیشویم. اگر آن دست مهربان به دست بیاید، آنچه باید بشویم، میشویم.
▬ بنا بر این، آن فرد به آن جایی که باید میرسید، رسیده است. آنجا ثمراتِ زحماتی که در اینجا کشیده بود را میبیند. این ثمرات چیست؟ «دار السلام».
مآخذ:...
هو العلیم