ریچارد لا گیتز و فردریک استوت در ”Routledge’s “The City Reader؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ لوئیس ورث (1952-1897) عضو «مکتب شیگاگو» در جامعهشناسی شهری بود که چهرههای درخشان دانشگاهی مثل ارنست دبلیو برجس (نویسنده «رشد شهر») و خبرنگار سابق روزنامه و اصلاحطلب اجتماعی رابرت ازرا پارک را در خود جای داده بود. این دانشوران همراه هم در دانشگاه شیگاگو تقریباً، دست به ابداع دوبارهی جامعهشناسی مدرن (از طریق بردن تحقیق آکادمیک به خیابانها و از طریق استفاده از خود شهر شیگاگو به عنوان «آزمایشگاه زنده» برای مطالعه مسائل شهری و فرایندهای اجتماعی) زدند.
▬ سهم عمده ورث در جامعهشناسی شهری چیزی کمتر از تدوین یک «تعریف جامعهشناختی» منطقاً منسجم و معنادار از زندگی شهری نیست. چنانکه در تلفیق جذابی که در مقاله سال 1938 خود «شهرگرایی به مثابه یک شیوه زندگی» صورت داده است، بیان میکند که «تعریفی از شهر که به لحاظ جامعهشناختی معنادار باشد» به آن سوی ساختار صرف فیزیکی شهر یا تولید اقتصادی آن یا نهادهای فرهنگی خاص آن میرود (که گر چه به همه اینها اهمیت میدهد) تا «عناصر بنیادین شهرگرایی که آن را به عنوان شیوه متمایزی از زندگی گروهی آدمی مشخص میکند را کشف کند».
▬ ورث از سه ویژگی کلیدی شهر سخن میگوید (بعد اندازه بزرگ جمعیت، ناهمگونی اجتماعی و تراکم جمعیت) که به گسترش یک «شیوه خاص زندگی از نوع شهری» کمک میکند و در واقع، یک «شخصیت شهری» متمایز به وجود میآورد. از چندین قرن پیش (حداقل از زمان داستان ازوپ درباره موش شهری / موش دهاتی) کسانی که نگاهی گذرا به این موضوع داشتند بر تفاوتهای شخصیتی صریح بین مردم شهری و روستایی و بین سبک زندگی مبتنی بر طبیعت و سبک زندگی مبتنی بر ماشین انگشت نهادند. ورث میکوشد این تفاوتها را بر حسب واکنشهای کارکردی ساکنان شهر به شرایط محیطی ویژه جامعه شهری مدرن تبیین کند. اگر مثلاً، مردم شهر نسبت به مردم روستایی از لحاظ اجتماعی مدارا آمیزترند (و در عین حال، غیرشخصیتر و علیالظاهر کمتر دوستانه مینمایند)، اینها صرفاً موارد انطباق با تجربه زندگی در محیطهای بزرگ، متراکم و از لحاظ اجتماعی گوناگون محیطهای شهری است.
▬ هر چند بعضی تبیین ورث از جامعهشناسی زندگی شهری را چیزی بیش از بیان جامعهشناختی علمی واضحات نمیدانند، اما، بقیه بر آنند که در معنای دقیق کلمه چیزی به نام «شخصیت روستایی» یا «شیوه شهری زندگی» وجود ندارد. مثلاً، هربرت گانز، استدلال میکند که «روستاییان شهری» درون شهری و حومهنشینان گرایش به حفظ فرهنگ و شخصیتهای قبلی خود دارد. با این حال، کار ورث منجر به پیدایش یک مکتب تمامعیار بومشناسی اجتماعی شهری شد و ایدههای مهم ورث درباره شخصیت و انطباق با شرایط شهر، بر نظریهپردازان و دستاندرکاران برنامهریزی شهری متأخرتر (که میکوشند مفهومی از اجتماع را در محیط شهری ایجاد کنند و بپرورانند) تأثیر گذاشته است (از ریموند آنوین گرفته تا آلن ژاکوبز و دونالند اپلیارد).
مآخذ:...
هو العلیم
سلام لطفا نظریه لویس ورث و ارنست برگس اگه دارید بفرستید