گفتگوی دکتر منوچهر آشتیانی با فارس
• متفکرانی مانند گئورگ لوکاچ، که نزدشان رسیدم، سعی کردند در تحلیل خود از وضعیت سرمایهداری دچار اشتباه مارکس نشوند.
• در بررسی همه جانبه وضع کلی سرمایهداری در تمام فرمهای حکومتی، از امریکای لاتین گرفته تا کشورهای خاورمیانه (که هیچ اختلاف مبنای با سرمایهداری ندارند) سرمایهداری، نیروی بازسازی خود را از دست داده است.
• مارکس، توان بازسازی سرمایه داری را محاسبه نکرده است، و به همین دلیل، مرگ قریبالوقوع سرمایهداری را اعلام کرده است.
• بحرانهای سرمایهداری از جمله نهضت والاستریت، به جنبش کارگری کشیده نشده است، و به نوعی اعتراض طبقه متوسط نسبت به پایین بودن حقوق و نارسایی نظام امریکاست.
• سرمایهداری برای نخستین بار در تاریخ، قدرت بازسازی را از دست داده است و زمانی که قدرت بازسازی را از دست بدهد فروپاشی سرمایهداری آغاز شده و نشانههای این فروپاشی را اکنون در امریکا و اروپا مشاهده میشود.
• اقتصاد سرمایهداری به دلایل گوناگون، با افت روبرو شده است و خود نظام به مرحله کاپیتالیسم رسیده که تمام فعالیتها و پیشرفتها را نایل شده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز که مورد بهرهبرداری سرمایهداری قرار گرفتهاند، مستقل شدهاند، و امکان چپاول کشورهای دیگر نیز وجود ندارد به همین دلیل، سرمایهداری جهانی با بحران بنیادی روبرو شده است.
• سرمایهداری مجبور و محکوم به بازتولید مدام است. بازتولید باید دائماً خود را نوآوری و دوباره تولید کند، اگر یک لحظه از تولید باز بماند به سمت فروپاشی سوق مییابد.
• فروپاشی سرمایهداری که با بحران مالی و کلی روبروست به زودی اتفاق نمیافتد، ولی مقدمات آن در حال شکلگیری است.
هو العلیم