هربرت اسپنسر در «اصول جامعهشناسی»
• این، از صفات پیکرهای اجتماعی است، چنان که از صفات موجودات زنده است، که در همان حال که از نظر اندازه و ابعاد افزایش مییابند، از نظر ساختار نیز افزایش پیدا میکنند.
• جنین یک حیوان تکامل یافتهتر، مانند جانوران پستتر، اجزاء معدودی دارد که از یکدیگر مشخص باشند، ولی در آن حال که تودۀ پیکری بیشتری کسب میکند، اجزاء آن متکثر میشوند و قابل تشخیص میگردند.
• در مورد جامعه هم وضع از همین قرار است. ابتدا، عدم مشابهت بین اجزاء آن، از نظر تعداد و درجات، واضح نیست، ولی با افزایش جمعیت، تقسیمات اصلی و فرعی، متعددتر و متعینتر میشوند.
• به علاوه، در ارگانیسم اجتماعی، مانند ارگانیسم فردی، تمایزات، تنها با کامل شدن، به بلوغ رسیدن، و در مرحله قبل از تلاشی و زوال قرار گرفتن، متوقف میشود.
• با اینکه در همگروهیهای غیرارگانیک نیز، نظیر آنچه در کل منظومه شمسی و در هر یک از اعضای این منظومه میبینیم، تمایزات ساختاری، با ادغامها و یکی شدنها همراهند، ولی این متمایز شدنها چنان بالنسبه کُند و چنان بالنسبه ساده هستند که میتوان آنها را نادیده گرفت.
• متکثر شدن اجزاء متباین در جوامع، و در موجودات زنده، به قدری عمده است که ماهیتاً خصلت وجه مشترک دیگری بین جامعه و ارگانیسم را به وجود میآورد، و این خصلت، آنها را از اجسام غیرارگانیک مشخص میکند.
• این وجه اشتراک، با مشاهدهی همراهی متمایز شدن تدریجی ساختارها و متمایز شدن تدریجی وظایف، به نحو کاملتری درک خواهد شد.
مآخذ:...