غلبه ارزش خبری «فاجعه»

چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    قضیه: جو کانال‌های تلگرامی در ساعات و روزهای پس از زلزله غرب، بیش از حد مسموم بود و هنوز هم کم و بیش هست. هر خبر منفی که می‌رسید صرف‌نظر صحت و سقم محتوا، «ارزش خبری» پیدا می‌کرد و به سرعت منتشر می‌شد. بر عکس، هر مضمون مثبت و امید آفرین، اسیر سانسور جمعی می‌گردید. البته این، روال همیشگی کانال‌هایی مانند «آمدنیوز» است، که همواره در یک منفی‌بافی بی‌پایان به سر می‌برند که حتی مقایسه آن با محتوای متعادل‌تر کانال‌های بی.بی.سی و یورونیوز که هیچ گاه با ما خوب نبوده‌اند، گمان بر بیماری روانی گردانندگان امثال «آمدنیوز» و «اصلاحات» و «اصلاح‌طلبان تهران» و ... می‌رساند. هر جا اثری از جماعت اصلاح‌طلب هست که اخلاف فرهنگ روزنامه‌نگاری منفی‌باف دوم خردادی هستند، بی‌امیدی و پرخاشگری هم هست؛ آن‌ها در ایران هیچ نقطه مثبت و خوش‌حال کننده‌ای نمی‌بینند و مخاطبان این دست کانال‌ها نیز دست در دست آن‌ها، به سمت نحوی بیماری روانی هر چه بیشتر رهسپارند؛ نحوی توأم شدگی سادیسم و مازوخیسم در جریان است، و تنها ارزش خبری «فاجعه»، و تنها سبک نگارش «لعن و نفرین» است. فرهنگ روزنامه‌نگاری که از عصر اصلاحات برآمد، در یک الگوی مسموم در کانال‌های تلگرامی بازتولید شده، و تأثیرات روانی و روحی آن برای مخاطبان این خبرها ویرانگر است.
▬    حالا، رفته رفته، واقعیت، خود را بیشتر و بیشتر نشان می‌دهد، و «حقانیت از واقعیت تغذیه می‌کند و فربه و فربه‌تر می‌شود». هر چه بگذرد، حقایقی از مقایسه این زلزله و زلزله بم و رودبار، حقایقی در مورد پتوهای گمشده، مسکن مهر، نقش بسیج مردمی و سایر فیل‌هایی که پرخاشگران به راه انداختند تا نیکی‌ها دیده نشوند، آشکار می‌گردد.
▬    تحلیل قضیه: نکته‌ای که پیداست آن است که در جریان کانال‌های تلگرامی، این تمایل ثابت در میان مخاطبان هست که جریان دسترسی به اخبار سهل و ساده شود. دو نسل قبل، در زمانه حکمرانی روزنامه‌ها، مجلات و رادیو و تلویزیون بر فضای زیست رسانه‌ای، برای ما شنیدن عنوان «تحقیق و تفسیر خبر» در روزنامه یا برودکست رادیو تلویزیونی، عادی بود؛ به این معنا که خبر برای ارزشمند شدن، نیاز به تحقیق و تفسیر متخصصان این حیطه دارد. ولی با غلبه اینترنت و وبلاگ و شبکه مبتنی بر بستر موبایل، ما در کوران خبرهای تحقیق نشده و تفسیر نشده که عموماً با ارزش خبری «فاجعه» شناسایی می‌شوند، زیست روانی خود را بیهوده، در معرض آلودگی تندباد «فاجعه»های فوتوشاپ‌ها و افترافکت‌ها قرار می‌دهیم. اغلب که سندی در کار نیست، گاهی هم که هست، شامل یک تصویر ثابت یا متحرک است که هر دو به برکت نرم‌افزارهای رایانه‌ای، چه ثابت و چه متحرک قابل دست‌کاری و تحریف هستند. بله، حتی فیلم‌ها نیز به سهولت و با دقت بالا توسط نرم‌افزارهای کارآمدی همچون افترافکت قابل تحریف هستند و به سادگی می‌توان عناصری را به تصویر اضافه یا کم کرد. امروز، کار تحقیق و تفسیر خبر، از هر زمان دیگری مهم‌تر و تخصصی‌تر شده است، ولی عطش مردم به دریافت هر چه «سریع»تر خبرها، تحقیق و تفسیر را حتی از گذشته کمرنگ‌تر کرده است.
▬    نکته دیگر: اما توجه من به موضوع دیگری هم هست؛ تصاویر مخابره شده از روستاهای مرزی و دور افتاده، حتی از جانب همان کانال‌های منفی‌باف نشان از رشد قابل ملاحظه امکانات و مقدورات زندگی در این نقاط دور افتاده داشت. مساکن روستایی، فروشگاه‌ها و اماکن روستایی و مرزی، کم و بیش شامل امکاناتی بودند که در اغلب متروپل‌های ایران متداول هستند، و در این واقعیت، یک حقیقت مهم وجود دارد؛ این که به لحاظ الگوهای طبقاتی و حتی سبک زندگی، تفاوت‌ها، در تعیین ریخت و سر و شکل زندگی اجتماعی اهمیت کلاسیک خود را از دست داده‌اند، و باید تفاوت‌ها در ریخت اجتماعی را در نقاط دیگری جست. الگوهای دسترسی به فنّاوری و اطلاعات و دم و دستگاه سایبر است که تمایزهای اصلی را فی‌الحال و در آینده می‌سازند. در چنین فضایی، آن چه اتفاق می‌افتد، بروز یک شکاف اطلاعاتی است، بین کسانی که سعی می‌کنند تا این فضا را دست‌کاری کنند، و انبوهی که تحت تأثیر این اخبار گمراه می‌شوند. کسانی هستند که به طور متمرکز، شغل و پیشه آن‌ها، تولید و انتشار اخبار با ارزش خبری «فاجعه» است. شمار بسیار اندکی از مردم می‌توانند به این ترتیب، شغل تولید محتوای شبکه‌ای داشته باشند، و متمرکز شوند و وقت بگذارند و این اخبار را تولید کنند و انتشار دهند. بدواً به نظر می‌رسید که فضای رسانه‌ای مبتنی بر بستر موبایل، فضای مردمی‌تری خواهد بود، ولی واقع آن است که به دلیل سرعت و انبوهی اطلاعات در این حیطه، توده‌ها بی‌دفاع‌تر و فعالان حرفه‌ای شبکه پر نفوذتر خواهند شد. به رغم بزرگراه الکترونیک، محتوای اطلاعات جاری در این بزرگراه، ابزاری برای گفتگوی صحیح به منظور بهبود امور نشده است. در واقع، این بزرگراه از ابتدا برای سرگرمی و محتوای غیرجدی و گذرا و مساعد پرسه‌زنی ساخته شد، ولی اکنون برای مقاصد جدی مورد استفاده واقع می‌شود و تأثیرات مخرب خود را بر جای می‌گذارد و انسان‌ها را فوج فوج به دامن بیماری‌های روانی حاصل از حس سرسام فرو رفتن در «فاجعه» سوق می‌دهد.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.