دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ تز اول. به صلاحیتهای هر شش کاندیدا احترام میگذاریم، ولی، قضیه این است که در این صفحه بازی که نهایتاً دو مهره دارد، «بهترین گزینه موجود»، بیگمان، «آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی» است، و مزیت اصلی که ما به آن چشم داریم، «اتحاد ملی» برای رفع مسائل کشور بویژه مسائل اقتصادی است. توضیح خواهیم داد. به امید روزی که «بهترین گزینه ممکن» ظهور فرماید، و صدارت عظمای همه ما را بر عهده گیرد. تا آن روز، تکلیف ما انتخاب «بهترین گزینه موجود» است که به «بهترین گزینه ممکن» شبیهتر باشد. تا روز موعود ...
▬ تز دوم. واژه «ریاست جمهور»، عبارتی است که ما به ازای کامل و متعالی آن را لااقل از آغاز کابینه دوم مرحوم اکبر هاشمی بهرمانی، تا کنون، تجربه نکردهایم. منطبق بر شرایط برادرانه پس از انقلاب، ریاست جمهوری آیت الله سید علی حسینی خامنهای و همچنین چهار سال اول ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، آن چنان صحنه سعه صدر و حکمت مقام صدارت عظمای دولت بود که تمام جوانب ملت میتوانستند کم و بیش با ایشان نسبت برادری برقرار کنند و دولت را از خود و از متن خویش بدانند؛ از این قرار بود که این دو رئیس جمهور، ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه عام خطیب جمعه را نیز داشتند. شأن ریاست جمهوری انقلابی، مدتهاست خطی و جناحی شده است، و به این ترتیب، دیگر نمیتواند اتحاد ملی بزرگی را رقم بزند و همه نیروها را در مسیر اهداف کلی کشور بسیج کند. ایدهآل آن است که یک شخصیت، با سعه صدر انقلابی و اسلامی، در رأس قوه اجرایی قرار گیرد تا بتواند تمام نیروهای ملت را در یک جهت هماهنگ نماید. اگر این شخصیت طبیعتاً از یک جناح و سلیقه برآید، خب برآید، ولی واقف باشد که رقابت جناحی و انتخاباتی در متن یک جامعه انقلابی، یک رقابت برادرانه است، نه به قاعده رقابت احزاب در دموکراسیهای اروپایی. باید ضمن احترام و ملاحظه مصالح ملت، پس از تکیه زدن به کرسی صدارت، همه نیروهای انقلاب را به چشم برادر ببیند، و با آنها مناسباتی فارغ از خصومت و رقابت برقرار کند. البته طبیعی است که آن چه باید مورد عمل واقع شود، سیاستهای جناح منتخب مردم در انتخابات است، ولی باید اقلیت انتخاباتی را به عنوان برادران و همکاران فعال در اداره کشور، به رسمیت بشناسد. این، تجربه مأنوسی است که ملت ما، تنها برای سه دوره ریاست جمهوری آن را تجربه کرده است و طی آن مدت، کارهای بزرگی از این ملت سر زد.
*** و اما در مورد آقای حسن روحانی
▬ تز سوم. در مورد جناب آقای حسن روحانی، یک چیز قطعی است، و آن این که دولت آینده ایشان، تمایز قاطعی با دولت فعلی نخواهد داشت، و بویژه ایشان برای سویههای بحرانی آینده، بویژه بیکاری تقریباً پنجاه درصدی فارغالتحصیلان و همچنین وضعیت بحرانی اشتغال زنان سرپرست خانوار و موضوع کودکان کار برنامهای ندارند. ایشان هیچ تمایلی برای طراحی یک برنامه تازه برای فائق آمدن بر مسائل اقتصادی امروز ما ندارند.
▬ تز چهارم. آقای حسن روحانی، از محبوبیت مردمی نازلی نیز برخوردارند و نمیتوانند مشارکت بخش بزرگی از جمعیت را برای ساخت کشور فرا بخوانند. ایشان در همان گام نخست در اجرای سیاستهای خود در هدفمندی یارانهها، «نه» بزرگی از مردم شنیدند. از این بیش، وی، هماکنون، مغضوب بسیاری از مردم است، و علاوه بر سطح عدم محبوبیت بالا، سطح خصومت اجتماعی بالایی را نیز به سمت خود جلب کرده است، این را در واقعه تلخ حمله معدنچیان، همه دیدند و در سایر جاها هم شرایط خیلی بهتر نیست. ایشان آشکارا یک رئیس جمهور غیر مردمی هستند. به گمان من، عمده مردم ایران، حتی کسانی که به هر دلیل تصمیم خود را روی ایشان قفل کردهاند، دلایل گوناگونی دارند که لااقل اگر گزینه مناسبتری از آقای روحانی باشد، ایشان را بیش از این تحمل نکنند. این است، مناسبات امروز مردم ما با رئیس جمهور مستقر. باور دارم که این وضع و حال حتی در مورد سرسختترین هواداران حال حاضر ایشان صادق است.
▬ تز پنجم. موضوع تقلب در پایاننامه تحصیلی دانشگاهی، تقلب «کردانیستی» در اعلام مدرک دکترا هجده سال قبل از تحقق آن، و طرح رسمی این موضوع از جانب چند پایگاه خبری خارجی و داخلی خبرگزاری و از همه مهمتر سازمان معتبر «دیدهبان شفافیت و عدالت» که به موضوع تقلب علمی ایشان پرداختهاند، سه چالش دیگر است که بر سر انتخاب آقای حسن روحانی وجود دارد. موضوع این است که آیا ایران میتواند در چهار سال آینده رئیس جمهوری داشته باشد که در مدرک تحصیلی دانشگاهی خود اتهام نیرومندی از تقلب را به دوش میکشد و یحتمل از سوی دانشگاه «کلاسکو کلدونین» هدف تعقیب بینالمللی قرار میگیرد؟ از این گذشته، این قطعی است که ایشان، ۱۸ سال قبل از اخذ درجه دکترا و ۱۵ سال قبل از اخذ درجه کارشناسی ارشد، خود را در دور اول مجلس شورای اسلامی به عنوان دکتر حقوق معرفی فرمودهاند که بیگمان میدانیم که خلاف واقع بوده است. پس. در حال حاضر به نظر میرسد که نه انتخاب ایشان، بلکه پرسش از صلاحیت ایشان مطرح است.
*** و نهایتاً دفاع از آیت ا... سید ابراهیم رئیسی
▬ تز ششم. بخش مهمی از رأی دهندگان، منطقاً هوادار دکتر محمد باقر قالیباف خواهند بود، چرا که ایشان عملکرد موفق و قاطعی در حیطه مدیریت اجرایی و اداره کلان شهر پر مسألهای همچون تهران داشتهاند. کلان شهر تهران، حائز بالاترین تمرکز جمعیتی و اقتصادی و مسائل اجتماعی و سیاسی در کشور است، و اصولاً کسی که در این شهر، در طول صدارت دو رئیس جمهور متمایز، توانسته است کارنامه موفقی از خود ارائه دهد، قطعاً برای اداره کشور قابل اتکاء است. گمان ندارم که در میان ملت ایران و حتی مخالفان جدی ایشان کسی باشد که در دل تردید داشته باشد که اگر ایشان بگوید طی چهار سال آتی پنج میلیون ایجاد میکنم یا هر وعده دیگر، حتماً زمین را به آسمان میدوزد و این وعده را عملی میکند. کسی و حتی مخالفان او در توانمندی وی برای اجرای هر وعدهای که بگوید تردیدی ندارند. از این رو، گمان میرود که ایشان، در سراسر کشور از این بابت کف ثابتی از رأی را به خود اختصاص میدهند، و ما هم حضور ایشان را در بدنه اجرایی کشور، آن هم در شرایط فعلی به نفع کشور و آینده آن میدانیم. حضور ایشان، موجب امیدواری ملت به کارایی سیاست برای حل مسائل زندگیشان میشود؛ حضور ایشان، موجب اثبات این حقیقت میگردد که تفکر جهادی که در دفاع جواب داد و پس از آن هم در اداره پلیس و شهری مانند تهران موفق عمل کرد، در عبور کشور از بحرانهای اقتصادی فراگیر جهان نیز جواب میدهند و باز ایرانی باایمان میتواند با افتخار نسخه عملیاتی «جهاد» را به همه ملل جهان پیشنهاد دهد. ولی، ریاست جمهوری دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه این فضایل، موجب آن میشد که خصومتها و کینههایی که رئیس جمهور نهم را نیز سرگرم جدال کرد و نهایتاً از کار انداخت، در آینده نیز استمرار یابد. باید پذیرفت که زنجیره هاشمی-ناطقنوری-خاتمی-روحانی، به هر حال در این کشور هستند، و طی سالها در بدنه اجرایی و سیاسی کشور نفوذ یافتهاند، و کارشکنی آنها، آن طور که در تجربه دولت نهم مشهود بود، میتواند برای کشور، آن هم در شرایط حساس کنونی مسأله ایجاد کند. این زنجیره، پنهان نکردهاند که با دکتر محمد باقر قالیباف، به رغم همه خدمات و لیاقتهایش، خصومت و عداوتی آشتیناپذیر دارند، و اراده کافی برای خرد و نابود کردن او «به هر قیمتی» را دارند. آنها قبلاً نشان دادهاند که برای تسکین عداوتهای خود از به راه انداختن «آتشفشان» نیز پرهیزی ندارند. و جوانان هوشمند انقلابی، باید برای آن که تجربه دولت نهم تکرار نشود، به گزینه هوشمندانهتری نزدیک گردند.
▬ تز هفتم. آیت الله سید ابراهیم رئیسی، یک چهره دینی، حقوقی، و اجرایی با سابقه و مورد وثوق امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) و همچنین آیت الله سید علی حسینی خامنهای هستند. ایشان، فعالیت اجرایی را در زمان امام خمینی (ره) آغاز کردهاند، و پنج حکم قابل اعتنا و مهم از جانب ایشان دارند. ایشان، با لحاظ جمیع شرایط و مهارتها، یک نخبه بلامنازع حوزوی و دانشگاهی محسوب میشوند. ایشان از حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، و اکثریتی از خبرگان ملت بهرهمند هستند. ایشان به لحاظ پیشینه طولانی نظارتی در سازمان بازرسی کل کشور، به عملکرد دستگاههای اجرایی و حتی شرکتها و سازمانهای غیر دولتی و نهادهای مدنی که هماکنون سهم بزرگی در تنظیم سیاستهای ملی اختیار کردهاند دارند. عملکرد ایشان در دوره مدیریت بر آستان قدس رضوی و همچنین در همین فرصت تبلیغات انتخاباتی نیز نشان میدهد که ایشان پایه و مایه لازم برای تبدیل شدن به «نقطه اتحاد ملی» را دارند. ایشان میتوانند دولتی مردمی را با تمرکز به مسائل و آسیبهای اجتماعی قعر جامعه، و با توجه خاص به بحران اشتغال، و بر مبنای یک الگوی بومی شکل دهند و میتوانند مشارکتهای ملی را حتی در سطح عمده از بدنه اجتماعی اصلاحطلبی و کارگزاران جلب نمایند تا این مسائل کهنه که در گرماگرم بازیهای سیاسی مغفول مانده بودند و به زخمهای کهنهای بدل شدند درمان کنند. ایشان میتوانند، از توانمندیهای نابغه اجرایی کشور، دکتر محمد باقر قالیباف نیز بهره ببرند، و ما امید داریم تا ساز و کارهای سیاسی در تشکل نوپا، ولی نیرومند جبهه هماهنگی نیروهای انقلاب و رهبری، کمک کند که چنین «اتحاد ملی» به وقوع بپیوندد.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم