برداشت از دکتر مهدی محمدی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ فکر میکنم در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمعبندی یا پیشبینی وضعیت را ندارم چون همه آموختهایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود. اما تقریباً پیداست که آشوبهای ۱۴۰۱ در فاز پایان قرار دارد. پروژه قبلی شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست.
▬ داستان اینگونه شروع شد: ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند. هدف این بود که یک آشوب چند صد هزار نفری سراسری شکل بگیرد.
▬ فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعهایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت. مقام امنیتی گفته بود: 'سیستمها وقتی میروند که به نظر برسد دارند میروند!'
▬ حالا یکبار دیگر آنچه را که دیدهاید مرور کنید. همه چیز معنای جدیدی پیدا میکند. در داخل ایران هدف همه پروژههای کوچک و بزرگ، از زیر سؤال بردن سلامت و حتی حیات رهبری، تا خشونت بیسابقه علیه نیروهای امنیتی و انتظامی و خشونت کلامی و تبدیل فحش به شعار، همین بود: کار تمام است!
▬ در خارج از ایران نیز یک پروژه بزرگ کلید خورد: از علم کردن اسماعیلیون و تلاش برای معرفی او به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی تا همایش برلین یا بردن نازنین بنیادی به شورای امنیت و دیدار علی نژاد با ماکرون. بایدن از تغییر و ماکرون از انقلاب حرف زد.هدف انتقال 'سیگنال پایان' بود.
▬ همه اینها روی برخی روندهای نسلی، جنسیتی و اقتصادی در ایران نشست. بیتعارف کمکاریها و ندانمکاریهای ما بزرگترین کمکی بود که طراح خارجی دریافت کرد. زیرساختی عظیم در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات خام به هیچ وجه منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بسیار بزرگتر است.
▬ همه آنها که وارد خیابان شدند بخشی از زیرساخت آشوب نبودند اما همه آنها که دست به خشونت زدند آگاهانه یا ناآگاهانه، با آن مرتبط بودند. غفلت از شکلگیری این زیرساخت، بزرگترین سؤالی است که مسئولان یک دهه گذشته باید به آن جواب بدهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران را ساخت.
▬ من درباره آن زیرساخت سخن نمیگویم. موضوعی است که فهم آن مهمترین مسئولیت کنونی جامعه اطلاعاتی ایران است. درباره زمینههای اجتماعی هم که آن زیرساخت بر آن استوار شده جداگانه سخن خواهم گفت. در اینجا بر نتیجه تمرکز میکنم. تا جایی که به نتیجه مربوط است پروژه به سختی شکست خورده.
▬ نخستین علت شکست پروژه حجم بیسابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا میترسد و مماشات میکند که یعنی کار تمام است یا متقابلاً دست به خشونت میزند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود.
▬ نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، 'تولید آگاهی اجتماعی' را هدف گرفت. ذات آشوب باید آشکار و پرده از چهره کسانی که ادعا میکردند ایران را گلستان خواهند کرد، برداشته میشد. بعد، جمع کردن بساط قداره کشی و تروریسم دشوار نبود. اکنون جامعهایران شاید معترض اما بسیار آگاهتر است.
▬ خشونت بیسابقه به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به 'جامعه زدایی از آشوب' انجامید. و مهمتر، تصویر ذهنی جامعهایران از آینده بدون جمهوری اسلامی را واقعی کرد. صریحترین منتقدان به ما که میرسیدند میگفتند از شما خوشمان نمیآید ولی بساط اینها را جمع کنید!
▬ خشونت کلامی وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان میکرد میتواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمام شده بودن کار را تقویت نماید اما عملاً آنچه رخ داد اثبات بیصلاحیتی اخلاقی براندازان در برای جامعهای بود که هنوز میخواهد اخلاقی زندگی کند.
▬ تیر خلاص را اما افراط در دروغگویی زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگ دیتا هوشمندی طرف طراح در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله را ستایش کردم. انصافاً فناوری پیچیدهای داشت اما خب، بیش از حد دروغ گفت.
▬ از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکردهام!-براندازان موفق به اثبات قطعی حتی یک مورد از ادعاهایشان نشدند. فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توییتر ارائه میشد به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد.
▬ نتیجه این شد که جامعه بویژه طبقات سنی که در ابتدای کار فکر میکردند رؤیایی در حال محقق شدن است، کنار کشید. ناتوانی براندازان در مدنی نگهداشتن اعتراض، و عجز از خلق یک چشمانداز ولو مبهم، و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد.
▬ اکنون نه تنها توهم رفتنی بودن زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته. حالا البته سرویس خارجی میگوید باید 'هزینه ترمیم زخم' را بالا برد. همه چیز به موقعشناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.
▬ اکنون یک قدم آن سوتر ایستادهایم. بخشهای مهمی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان میخواستند رؤیایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربهای اندوخته که من 'نو کردن حکمرانی' را بهترین توصیف آن میدانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.
مأخذ:فارس
هو العلیم