نظریة امپریالیسم فرهنگی
⇐ این نظریه در كار بسط سطح تحلیل رویكرد ماركسیستی به یك سطح تحلیل بینالمللی و فراملی است.
⇐ به این معنا كه روند جهانی شدن تقسیم كار در جهان، منجر بر زنجیره و جریان از انتقال ارزش اضافی و مازاد اقتصادی از كشورهای مستعمره و پیرامونی به طبقة حاكم مركزی اقتصادی جهانی (متروپل) میشود.
⇐ هابسن John A. Hobsonبرای اولین بار، امپریالیسم را به عنوان یك مرحلة مؤثر در بقای سرمایهداری شناسایی كرد.
⇐ او عنصر اساسی امپریالیسم را سرمایهداری مالی میانگارد. سرمایهداری مالی كه سایر نیروها را به صورت مجموعة منسجمی سازمان داده و فعال میسازد.
⇐ لنین Vladimir Illich Leninبه استناد ورود سرمایهداری به مرحلة امپریالیسم و امكان ایجاد سطحی از رفاه در طبقة كارگر كشورهای صنعتی با استثمار بیشتر كارگران مستعمرات، امكان لمپن شدن اتوماتیك كارگران كشورهای صنعتی كه ماركس پیشبینی انقلاب اتوماتیك آنها را میكرد را رد كرد و معتقد شد كه یك حزب پیشتاز پرولتاریا باید انقلاب را رهبری و محقق كند.
⇐ یوهان گالتونگJohan Galtong معتقد بود كه لنین تنها به بعد اقتصادی امپریالیسم توجه كرد، در حالی كه پنج نوع اقتصادی، سیاسی، نظامی، ارتباطی و فرهنگی را میتوان در امپریالیسم شناسایی كرد.
⇐ هربرت شیلرHerbert Schiller با ارائة شواهد متعددی نشان داد كه نقش ایالات متحده در امپریالیسم فرهنگی، ارتباطی و رسانهای محوری و مركزی است.
⇐ شركتهای اقماری رسانهای در امریكا سیطرة توزیع اطلاعات را در جهت منافع یك طبقة حاكم جهانی تقویت میكنند.
⇐ آیا هیچ راه گریزی از وضعیت استثمار جهانی برای كشورهای سطح پایینتر وجود دارد؟
⇐ برخی مانند والرشتاین معتقدند كه كشورهای پیرامونی و نیمهپیرامونی به دو طریق میتوانند موقعیت خود را در تقسیم كار جهانی بهبود بخشند:
⇐ انتقال تكنولوژی در مواقع بحرانی؛
⇐ استثمار كشورهای پیرامونیتر.