آیت الله عبد الله جوادی آملی
░▒▓ تم اصلی
• آیت الله عبدالله جوادی آملی، مورخ نه خرداد نود و یک، بر آن شدند که آنچه در حوزههای علمیه انجام میشود بررسی قول و فعل معصوم است که علم دینی است. قول خدا هم بررسی میشود که مثل علم تفسیر علم دینی است، پس، چطور بررسی فعل خدا دینی نباشد؟
• علم دانشگاهی که درباره فعل خدا بحث میکند، اگر دینیتر نباشد، در حد علم حوزه، علم دینی محسوب میشود. منتهی برخی غافلند، مثل ماهی که در آب است و میگوید آب چیست، برخی از دانشگاهیان هم در «علم دینی» غرق هستند، ولی میگویند «علم دینی» چیست؟ هر چه هست خلقت است و خلقت هم کار خدا است. اینکه فعل و صنع خدا را تفسیر میکنند و خلقت شناسی دارند، یعنی هر لحظه میگویند خدا چنین کرد و خدا چنان کرد، علم دینی است.
░▒▓ تفصیل مطلب
• آیت الله عبدالله جوادی آملی، مورخ نه خرداد نود و یک، در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم، به ادامه تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت و گفت: همه موجودات مضطرند زیرا هر موجودی در اصل هستی، در ادامه زندگی و در تأمین رزق خود فقیر و محتاج است و این احتیاج استمرار دارد.
• خداوند بر اساس آیه شریفه «کل یوم هو فی شأن»، با توجه به اینکه منظور از یوم، هر لحظه است، در هر لحظهای، ظهور و فیض تازهای دارد. این احتیاج و اضطرار هم اختصاص به انسان ندارد، با این تفاوت که همه موجودات این را میفهمند ولی انسان خیال میکند گاهی میتواند مشکلات را خودش حل کند.
• همه انسانها محتاج هستند و این انسان محتاج یا ناقص است یا مستکفی. انسان ناقص کسی است که حوادث بیرون او را بیدار میکند، تا فشار نبیند یا الله نمیگوید، تا درد و مرض نباشد به سراغ اعتکاف و رجب و دعاها نمیرود اما برخی از درون درک میکنند محتاجند و فقط هم به خدا نیازمندند، اینها مستکفی و شبیه فرشته هستند، کسانی هستند که مشمول روایت مرحوم کلینی از رسول خدا صلیالله علیه و آله هستند که فرمود اگر با اخلاص بیشتری به سر ببرید ملائکه با شما مصافحه میکنند.
• عدهای هم از اهل علم هستند که مطابق روایات، ملائکه فراشان اینها هستند و بال خود را زیر قدمهای ایشان پهن میکنند. اینها مستغنی هستند یعنی با اینکه ناقصند ولی لازم نیست یک فشار بیرونی بیدارشان کند بلکه از درون شاهد، ناظر، عارف و آگاهند که محتاج به الله هستند.
• آیت الله عبد الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «أإِلهٌ مع الله» در آیات 60 تا 64 سوره مبارکه نمل، گفت: کلمه «إلا» در لا اله الا الله، به معنی غیر است یعنی «لا اله» غیر از «الله»ی که دلپذیر است. این دو جمله نیست بلکه یک جمله سالبه است یعنی غیر از « الله»ی که مقبول، دلپذیر، ثابت و قطعی است خدایی نیست، نه اینکه لوح دل خالی باشد و شک داشته باشیم توحید هست یا نه. «أإله مع الله» هم یعنی این که الله هست قطعی است و سؤال این است که آیا خدای دیگری هم غیر از او وجود دارد؟ که جواب منفی است.
• ایشان با توجه به آیه شریفه «أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» خاطرنشان کرد: در قرآن کریم از باران به عنوان رحمت یاد شده است، وقتی ابر بارانزا میآید بادها آن را هدایت و رهبری میکنند، لذا پیشاپیش این رحمت، آن بادها میآیند و به رسالت تکوینی، رسول رحمت خدا هستند. ابرها به نکاح هم در میآیند، بارور میشوند و برای آنها رَحِم درست می شود تا قطرهای ببارند نه شلنگی تا همه جا خراب نشود، همه این کارها را خدای متعال انجام میدهد.
• دهها مطلب عمیق علمی از این آیاتی که درباره بادها، ابرها، گیاهان، نکاح بین ابرها و نکاح در گیاهان و ... هست استفاده میشود اما چون این آیات مطرح نیست اگر کسی گفت علم غیر دینی نداریم برای هاضمه برخی سنگین است. آنچه که باعث میشود باور علم دینی بودن هواشناسی برای برخی سخت باشد برای این است که فکر میکنند هرچه هست طبیعت است در حالی که در عالم چیزی به عنوان طبیعت نیست، طبیعت داستان و فسون و فسانه است، هرچه هست خلقت است و خلقت هم کار خدا است.
• آنچه در حوزههای علمیه انجام میشود بررسی قول و فعل معصوم است که علم دینی است. قول خدا هم بررسی میشود که مثل علم تفسیر علم دینی است، پس چطور بررسی فعل خدا دینی نباشد؟ علم دانشگاهی هم که درباره فعل خدا بحث میکند اگر دینیتر نباشد در حد علم حوزه علم دینی محسوب میشود منتهی برخی غافلند، مثل ماهی که در آب است و میگوید آب چیست، برخی از دانشگاهیان هم در علم دینی غرق هستند ولی میگویند علم دینی چیست، اینکه فعل و صنع خدا را تفسیر میکنند و خلقت شناسی دارند یعنی هر لحظه میگویند خدا چنین کرد و خدا چنان کرد، علم دینی است.
• بیان نورانی حضرت امیر سلامالله علیه این است که میفرماید حرفهایی که در دست خیلیها هست حرف ما است، ما گفتیم ولی به دیگری اسناد میدهند، حرف ما را قبول دارند ولی خود ما را قبول ندارند. این از غرر بیانات نورانی حضرت امیر سلامالله علیه در نهج البلاغه است که فرمود هر کسی منکر ولایت و اهل بیت علیهمالسلام باشد و حرف را به ما اسناد ندهد «سُمّی سارقا؛ دزد نامیده میشود»، دزدی که فرش هنری را دزدیده منکر هنر آن نیست بلکه میگوید من آن را بافتهام.
• حتما به این روایت در نهج البلاغه مراجعه کنید و بفهمید فرق کسانی که اهل ولایتند با کسانی که اهل آن نیستند چیست، کسی که روی فرش غصبی زندگی میکند عمری را در حرام زندگی کرده است، اگر کسی چند کلمه یاد گرفت و نگفت من این را از علی و اولاد علی علیهمالسلام یاد گرفتهام، عمری را در حرام زندگی کرده است. چرا انسان حرف اهل بیت علیهمالسلام را به دیگری نسبت بدهد؟
• برخی گمان میکنند همه چیز از بین می رود و مرگ پایان راه است، اما آیات قرآن میگوید چیزی از بین نمیرود، زمین و آسمان هم از بین نمیروند چون در قیامت باید حضور پیدا کنند و شهادت بدهند، سخن از عدم و از بین رفتن نیست بلکه سخن از تبدیل و تبدل است. از وزینترین تعبیرات قرآن کریم این است که میفرماید انسان مرگ را میمیراند، این حرف زیر سقف این آسمان تازه است، هیچ مکتبی را پیدا نمیکنید که این حرف را بزند، فقط حرف قرآن است، نفرمود «کل نفس یذوقها الموت» بلکه فرمود «کل نفس ذائقة الموت»؛ مرگ ذائق ما نیست ما ذائق مرگ هستیم، مرگ را چماله میکنیم، مشاهده میکنیم، دور میاندازیم و عملی می شویم، موت یک تحول و هجرت است و چیزی از بین نمی رود.