فیلوجامعه‌شناسی

نقد قدیم: بحران مفهوم‌شناختی دموکرات‌های ایرانی

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


• دموكراسی نهادی ظاهراً پرطرفدار در ایران است، به گونه‌ای كه پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ انگشت‌شمارند كسانی كه جرأت داشته باشند بی‌پرده و صریح در برابر آن موضع بگیرند. جملگی دایماً رقبای خود را به تمكین خواست مردم، فرمان می‌دهند و یكدیگر را به «سرشناسی در مخالفت با مردم‌سالاری» متهم می‌سازند! آنان را از عواقب در افتادن با مردم تحذیر و تنذیر می‌دهند! به ادعای پشتیبانی مردم برای مخالفان خود خط و نشان می‌كشند و به صحنه كشاندن مردم را همواره به عنوان برگ برنده خود قلمداد می‌كنند.
• پوپر معتقد است پریكلس سه سال پیش از تولد افلاطون دموكراسی را آنگونه صورت‌بندی كرده كه از آن زمان تا كنون هیچ‌کس بهتر از آن نكرده است. مقصود پوپر خطابه رثاییه پریكلس است كه البته در این نوشتار، من تنها به این جمله پریكلس اكتفا می‌كنم كه می‌گوید: «به ما همچنین یاد داده‌اند كه آن قوانین نانوشته را نیز مراعات كنیم كه تنها ضمانت اجرایی آن‌ها احساس عمومی درباره این است كه حق چیست». به زعم من بحران دموكراسی در سال‌های اخیر و در كشور ما عمدتاً در حوزه همین قوانین نانوشته و در متن نارسایی این جوهرۀ دموكراسی پدید آمده است، به گونه‌ای كه استنادهای مكرر و مصرانه یك طرف به «روح قانون» و «آنچه مردم می‌گویند» (در حقیقت، بخشی از همین قوانین نانوشته‌اند) نزد مخالفان مانند آب در هاون كوبیدن بی‌معنی شده (چرا كه طرف دیگر نیز ادعایی مشابه مطرح می‌كند؛ یكی بر «جامعۀ مدینه‌ای» استناد می‌كند و آن دیگری به «جامعۀ مدنی») و باعث گشته است كه طرف‌ها تا خاكریز «قانون‌های نوشته» عقب‌نشینی كرده و سنگر بگیرند و طبعاً حقوق‌دانان هم در پست توپچی‌های آماده شلیك نزد دو گروه از ارج و فربی بسزا برخوردار شوند.
• چرا چنین وضع مبهمی در دموكراسی وجود دارد و هیچ‌كس نمی‌تواند منحصراً از آنچه «مردم می‌گویند» روایت دقیقی ارائه دهد؟ و چرا شعارهای انتخاباتی همواره به شیوه‌ای طراحی می‌شوند كه با طراحی برنامه‌های عملكرد سیاسی پشت پرده متفاوت است. مردم به «سلام بر سه سید حسینی» و «خط امام» و «عدالت» رأی می‌دهند، اما آنچه از آب گل‌آلود انتخابات درمی‌آید سیاست‌هایی است كه در نهایت وضع هر سه شعار را خراب می‌كند، ‌تا جایی كه به روایت ایسنا، عالیجناب محمد علی كوزه‌گر، عضو فراكسیون اكثریت مجلس شورای اسلامی بر آن می‌شود كه «[رئیس‌جمهور سید محمد] خاتمی باید در وعده‌هایی كه در سال ۷۶[۱۳] به مردم داد، بازنگری كند» (در «آفتاب‌یزد»، ۲۵/۱۰/۱۳۸۱، ش.۸۵۵، ص.۱۱.). پس، كار از جایی عیب دارد؛ در دموكراسی فرض بر این است كه انتخاب‌كنندگان در مورد شخص مورد نظر خود تصمیم می‌گیرند، اما در واقع آنان فقط طرف مشورت واقع می‌شوند. اصل این است كه نامزد انتخاباتی می‌خواهد انتخاب شود تا افكار شخصی خود را از قوه به فعل درآورد. اما واقع این است كه نامزدها فقط می‌خواهند انتخاب شوند. به همین جهت است كه اغلب ترجیح می‌دهند با تظاهر به داشتن افكار دیگران وكیل شوند تا اینكه با تأكید بر عقاید شخصی در انتخابات شكست بخورند. سرژ كریستف كلم می‌گوید: «از لحاظ اصول دموكراسی كلیه مشاهدات مذكور در واقع اقدام بزرگی است در جهت منحرف كردن قدرت سیاسی از مجرای درست و غصب كردن حاكمیت ملی به نفع یك دار و دستۀ خاص. انتخابات در واقع نوعی تشریفات است برای مشروعیت بخشیدن و به تخت نشاندن وكیل به وسیلۀ انتخاب‌كنندگان و نیز تثبیت و تجلیل و تبرك رئیس جمهور از طرف ”مردم“ است، بدون اینكه همین ”مردم“ امكانات متعددی برای انتخاب كردن داشته باشند. امر رأی‌گیری و رأی دهی محل ظهور و بروز جنبه‌های مربوطه به روان‌شناسی اجتماعی ”مردم“ است و بیشتر در حكم جشن و سروری است كه به هنگام نذر و نیاز برپا می‌كنند تا رأی دادن كه معرف حاكمیت آن‌هاست.
• در تبیین این وضع وخیم دموكراسی، خصوصاً در صورت ویژه‌ای كه در دموكراسی ایرانی در جریان است، بایستی اشاره نمایم كه رفتار ما همچون وضعیت‌های مضحك دموكراسی‌ها در بسیاری نقاط دیگر جهان (مانند تركیه و بنگلادش و ایتالیا و…) تا حد زیادی از قاعده‌مندی‌هایی كه زیربنای حیات اجتماعی می‌باشد تهی و در عوض به شدت نمایشی شده است (بیان صریح تلقی نخبه‌گرایانه‌ای از دموكراسی كه حضور مردم را به عنوان نیرویی در «ویترین» و نمایشی تلقی می‌كند و حضور نخبگان را در پس پرده تجویز می‌نماید، بنگرید به عالیجناب ماشاءا… شمس‌الواعظین در «بهار»، ۱۷/۱۰/۱۳۸۱، ش.۸۸، ص.۱۲.). همان‌طور كه گفته شد، در دموكراسی‌ها به رغم الگوی حكومت‌هایی كه آرمانی را دنبال می‌كنند، نیروهای سیاسی به گونه‌ای در مقابل هم آرایش گرفته‌اند و عمل می‌كنند كه معنایی جز یك نوع رفتار واكنشی صرف از آن استنباط نمی‌شود. در ایران باید این دموكراسی نمایشی به زودی تمام شود (و مجدداً جمهوری جای آن را بگیرد)، چرا كه با حیات اجتماعی‌مان در تضاد است و باید بازیگران دریابند كه چیزهایی مهم‌تر و ضروری‌تر از قدرت‌نمایی در برابر حریف برای كشور وجود دارد و هر نمایش تنها در زمان و شرایط خاص خود معنی‌دار است و تكرار آن منوط به تكرار یا تداوم شرایط آن است! ما در جهانی زندگی می‌كنیم كه تنها بخشی كوچك از امور آن تحت اختیار و تسلط ماست و در تعیین شرایط و زمان‌بندی وقایع آن از توانایی‌های محدودی برخورداریم. بی‌تردید به نظر می‌رسد كه چرخش از یك نوع دموكراسی خام به یك دموكراسی اخلاقی (یا همان جمهوری) پیش‌شرط بنیادین چنین اقدامی خواهد بود.
• نمی‌دانم، شاید انسان دموكرات و از جمله دموكرات‌های ایرانی دچار یك نوع بحران مفهوم‌شناختی هستند كه نمی‌توانند مفاهیم و معانی را به درستی به یكدیگر انتقال دهند و بر مبنای آن به اصول روشن اخلاقی برای رفتار سیاسی دست یابند (بحران زبان‌شناختی كه در نظام نظری فردی مانند دكتر عبدالكریم سروش به خوبی نمودار است)؛ سخن همدیگر را با ضریب دقت بالا در نمی‌یابند و مجبور به تكرارهای وحشتناك شده‌اند و این تكرارها خود را به شكل یك نمایش نشان می‌دهد. شاید چون مراودات‌شان در كالبد همین نمایش محصور شده است، تفكر جمعی از رشد طبیعی و همگن خود بازمانده و تنها در قالب همین نمایش فعالیت می‌كند و شاید به همین علت ارتباطاتشان مختل شده یا به شدت كاستی گرفته است، به نحوی كه دچار ازخودبیگانگی شده‌ایم. این‌ها خود از یك بیگانگی عمیق از آرمان و رها كردن همه چیز به دست رقابت‌های به ظاهر دموكراتیك سیاسی پدید آمده است و همۀ این‌ها خود از یك معرفت‌شناسی نسبیت‌گرای پوپریسروشی نشأت می‌گیرد كه پشتوانۀ دموكراسی دوم خردادی را می‌سازد.
• بنابراین آیا من می‌توانم به افرادی در كشوری كه آخرین انقلاب كلاسیك جهان را تجربه كرده، پیشنهاد نمایم كه مجبورند به انقلابی مفهوم‌شناختی و تحولی در جهت رشد تفكر اجتماعی خود دست زنند و نیز آیا اجازه دارم به این افراد  كه گفتگوی تمدن‌ها را برای جهان پیش نهاده‌اند، بگویم كه مجبورند مراودات خود را با شهروندان خود، با جهان خارج، محیط زندگی، تاریخ و استعدادهای خویش اصلاح نمایند تا به قول هگل «خودآگاه» (و به گفته اقبال لاهوری «خودی») شود و همچنین آیا بایستی تأكید نمایم كه ناچاریم و همچنین نیازمندیم كه در پروسه توسعۀ مدرنیستی، چه از نوع اقتصادی و چه از نوع سیاسی آن در كشور بازنگری كنیم و از زوال هنگفت و بیش از پیش سرمایۀ اجتماعی و قواعد هنجاری روابط اجتماعی بكاهیم.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.