برداشت آزاد از دفلور و دنیس
• الگوی تحلیلی «برجستهسازی مطبوعات»، ناظر بر تأثیر و نفوذ مطبوعات در اعتقادات و ارزیابیهای افراد، اولین بار توسط ماکسول مککامبز و دانلد شاو، تحقیق و تکمیل شد.
• این الگو، توضیح میدهد که افراد چگونه به برخی حوادث و اوضاع از طریق گزارشهای خبری در روزنامهها توجه میکنند، و آنها را مهمتر از بقیه ارزیابی مینمایند. بنا بر این، نحوه تنظیم عناوین خبری در روزنامهها و رادیو تلویزیون، نشان دهندهی اهمیتی است که آن موضوع یا حادثهؤ نزد رسانه دارد، و این اهتمام، به نوبه خود به مخاطبان اینگونه رسانهها منتقل میشود.
• در مطالعات مربوط به رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1968، تنظیم عناوین خبری روزنامهها، نظر ماکسول، مککامبز و شاو را جلب کرد. پرسش آنها این بود که چگونه مخاطبان بین عناوین خبری متنوعی که دریافت میکنند، برخی را مهمتر قلمداد میکنند؟
• وقتی خوانندگان روزنامه، بعد از مطالعه، آن را کنار میگذارند، بسته به اهمیت مسائل مختلفی که در اخبار بحث شده، در ذهن خود، مقولهبندی خاصی انجام میدهند.
• طراحان این الگو، ارتباط بسیار مستحکمی بین مقدار و نوع توجهی که به یک مسأله خاص سیاسی توسط مطبوعات ابراز میشود، و اهمیتی که همین موضوع برای مردم جامعهای که اطلاعات خود را از طرق روزنامهها و سایر وسایل ارتباط تودهای راجع به موضوع یاد شده دریافت میکنند، پیدا کردند.
• بنا بر این، در یک رقابت انتخاباتی و سیاسی، باید کاملاً مشخص شود که چه موضوعاتی مورد توجه مخاطبان رسانه است و آنها چقدر اهمیت برای موضوعات گوناگون قائل هستند. به عبارت دیگر، با دقت و توجه به خواست مردم، هر روزنامهای میتواند عناوین خبری خود را مشخص سازد و مقدار مناسبی جا بسته به اهمیت خبر، برای آن در نظر بگیرد در دوران انتخابات، این عنوانبندی روزنامهها، دقیقاً متناسب با موضوعات و سوژههای تبلیغاتی انتخابی خواهد بود.
• عنوانبندی روزنامهها، این موضوع را القاء کرد که مطبوعات به مردم نشان میدهند که باید درباره چه موضوعاتی فکر کنند و چه موضوعاتی آنقدر اهمیت دارند که تصمیمگیری مردم را بطلبد. البته این الگو، نشاندهندهی این نیست که مطبوعات به مردم خواهند گفت که چگونه فکر کنند و راجع به مسائل چگونه تصمیم بگیرند؛ مطبوعات، تنها دستور کارها را برجسته میکنند.
• از زمان مککامبز و شاو، و بر اساس کار آنها، صدها پروژهی تحقیقاتی توسط دانشمندان علوم ارتباط، انجام شده است. مشخصات اساسی این الگو به شرح زیر است:
1. مطبوعات (و کلاً رسانهها)، از میان مطالب و عناوین مختلف و حوادث بسیار زیاد اطراف، با نظارت پیوسته خود، تعدادی را انتخاب و پردازش میکنند و هر روزه تحت عنوان اخبار گزارش مینمایند.
2. به دلیل محدودیتهای زمانی و فضایی، روزنامهنگاران مجبور به انتخاب اخباری هستند که «ارزش خبری» داشته باشند. پس، بسیاری از مطالب و عناوین، نادیده گرفته میشوند و در ردیف اخبار منتشره منظور نمیشوند.
3. مطبوعات، برای هر کدام از اخبار منتخب خود، اهمیت متفاوتی قائل هستند. این اهمیت، با واگذاری محل معین یا سطح پوشش کم و بیش، یا مدت زمانهای متفاوتی که به پوشش موضوع اختصاص میدهند، مشخصی میشود.
4. انتخاب اخبار عرضه شده برای پخش با درجات متفاوت اهمیت، سطحی از روزنامه که به آن مطلب اختصاص داده میشود، یا مدت زمان اختصاص داده شده در رسانه، شکل تنظیم عناوین خبری هر رسانه، و در واقع «ارزشهای خبری» آن را معین میکند.
5. بنا بر این، وقتی که عموم مردم به این گزارشهای خبری توجه میکنند، گزارشها را به ترتیب اهمیتی که توسط مطبوعات در تنظیم عناوینشان برای آنها قائل شدهاند، دریافت میکنند. و این اهتمام متفاوت مطبوعات، در اهتمام متفاوت مخاطبان تعیین کننده است.
6. مآلاً در یک برنامه تبلیغاتی و اقناعی، باید روند و محتوا را با این مراتب اهتمام تطبیق داد.
مآخذ:...
هو العلیم