فیلوجامعه‌شناسی

عوامل‌مؤثر‌بر‌شكل‌گيري‌وضعيت‌اجتماعي‌و‌فردي‌سكولار‌از‌ديدگاه‌قرآن‌کریم‌(34)/ ”حال“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترحامدحا‌جی‌حیدری/ الهام‌نصرتی


گزارش رساله پایان‌نامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390

← علت واقعي عصيان و خودبزرگ‌بینی انسان چیست؟
← همان ”دوست داشتن دنيا“.
← دوست داشتن آنچه نابود شدنی است.
← خلاصه؛ هوای دل را نداشتن و آن را رها کردن و دنبال ”حال“ و ”هوس“ بودن.

----------------------------------------

مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً  وَ مَنْ أَرادَ الاخِرَةَ وَ سَعي‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً  كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً  انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ وَ لَلآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً
اسراء/21-18

----------------------------------------

← كساني كه تنها هدفشان همين زندگي زودگذر دنياي مادي باشد، ما آن مقدار را كه بخواهيم به هر كس صلاح بدانيم، در همين زندگي زودگذر مي‌دهيم. سپس جهنم را براي او قرار خواهيم داد كه در آتش آن مي‏سوزد، در حالي كه مورد سرزنش و دوري از رحمت خدا است (مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً).
← “عاجله“ به معني نعمت‌هاي زودگذر يا دنياي زودگذر است.
← قابل توجه اينكه نمي‌گويد هر كس به دنبال دنيا برود، به هر چه بخواهد مي‏رسد، بلكه دو قيد براي آن قائل مي‌شود، اول اينكه تنها بخشي از آنچه را مي‏خواهد به آن مي‏رسد، همان مقداري را كه ما بخواهيم (ما نَشاءُ). ديگر اينكه همه افراد به همين مقدار نيز نمي‏رسند، بلكه تنها گروهي از آنها به بخشي از متاع دنيا خواهند رسيد، آنها كه بخواهيم (لِمَنْ نُرِيدُ).
← و به اين ترتيب، نه همه دنيا پرستان به دنيا مي‏رسند و نه آنها كه مي‏رسند، به همه آنچه مي‏خواهند مي‏رسند.
← زندگي روزمره نيز اين دو محدوديت را به وضوح به ما نشان مي‌دهد، چه بسيارند كساني كه شب و روز مي‏دوند و به جايي نمي‏رسند، و چه بسيار كساني كه آرزوهاي دور و درازي در اين دنيا دارند كه تنها بخش كوچكي از آن را به دست مي‏آورند.
← و اين هشداري است براي دنيا پرستان كه اگر خيال كنيد آخرت را به دنيا بفروشيد به تمام هدفتان نائل مي‌شويد، اشتباه بزرگي كرده‏ايد، بلكه گاهي هيچ و گاه به كمي دسترسي پيدا مي‌كنيد.
← اصولا دامنه آرزوهاي انسان آن قدر گسترده است كه با محدوديت جهان ماده قابل اشباع نيست، تمام دنيا را به يك نفر بدهند، بسيار مي‌شود كه اشباع نمي‏گردد.
← ”يصلي“ از ماده ”صلي“ به معني آتش افروختن و به آتش سوختن است و منظور در اينجا همان معني دوم مي‏باشد.
← كيفر اين گروه، ضمن اينكه آتش جهنم شمرده شده است، با دو تعبير ”مذموم“ و ”مدحور“ تاكيد گرديده، كه اولي به معني مورد سرزنش و نكوهش قرار گرفتن و دومي به معني دور ماندن از رحمت خدا است. در حقيقت، آتش دوزخ، كيفر جسماني آنهاست، و مذموم و مدحور بودن كيفر روحاني آنها، چرا كه معاد هم جسماني است و هم روحاني و كيفر و پاداش آن نيز در هر دو جنبه است.
← ”اما كسي كه آخرت را بطلبد و سعي و كوشش خود را در اين راه به كار بندد، در حالي كه ايمان داشته باشد، اين سعي و تلاش او مورد قبول الهي خواهد بود“ (وَ مَنْ أَرادَ الاخِرَةَ وَ سَعي‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً).
← بنابراين، براي رسيدن به سعادت جاويدان سه امر اساسي شرط است:
       
← 1. اراده انسان، آن هم اراده‏اي كه تعلق به حيات ابدي گيرد، و به لذات زودگذر و نعمت‌هاي ناپايدار و هدف‌هاي صرفا مادي تعلق نگيرد، همتي والا و روحيه‏اي عالي پشت بند آن باشد كه او را از پذيرفتن هر گونه رنگ تعلق و وابستگي آزاد سازد.
← 2. اين اراده به صورت ضعيف و ناتوان در محيط فكر و انديشه و روح نباشد، بلكه تمام ذرات وجود انسان را به حركت وادارد و آخرين سعي و تلاش خود را در اين به كار بندد (توجه داشته باشيد كه كلمه‌ي ”سعي‌ها“ كه به عنوان تاكيد ذكر شده نشان مي‌دهد او آخرين، سعي و تلاش و كوشش را كه براي رسيدن آخرت لازم است انجام مي‌دهد و چيزي فروگذار نمي‌كند).
← 3. همه اينها توأم با ”ايمان“ باشد، ايماني ثابت و استوار، چرا كه تصميم و تلاش هنگامي به ثمر مي‏رسد كه از انگيزه صحيحي، سرچشمه گيرد و آن انگيزه چيزي جز ايمان به خدا نمي‏تواند باشد. درست است كه سعي و تلاش براي آخرت، بدون ايمان نخواهد بود و بنابراين، مفهوم ايمان در آن نهفته شده است، ولي از آنجا كه ايمان يك اصل اساسي و پايه اصلي در اين راه است، به آن مقدار از دلالت التزامي قناعت نكرده و با صراحت ايمان را به عنوان يك شرط بازگو مي‌كند.

← در مورد دنيا پرستان مي‌فرماید: ”جهنم را براي آنها قرار مي‌دهيم“، ولي در مورد عاشقان آخرت فرمود: ”سعي و تلاش آنها مشكور خواهد بود“ يعني مورد تشكر و قدرداني پروردگار.
← اين تعبير از اين كه بگويد پاداششان بهشت است بسيار جامع‌تر و والاتر است؛ چرا كه تشكر و قدرداني هر كس به اندازه شخصيت و سعه وجودي اوست، نه به اندازه عملي كه انجام گرفته است. و روي اين حساب، تشكر و قدرداني خدا متناسب با ذات بي پايان او است انواع نعمتهاي مادي و معنوي و هر آنچه در تصور ما بگنجد و نگنجد در آن جمع است.
← گر چه بعضي از مفسران، ”مشكور“ را به معني ”اجر مضاعف“ (تفسير قرطبى، ج.6، ص.3852) يا به معني ”قبولي عمل“ (تفسير صافى ذيل آيه) گرفته‏اند، ولي روشن است كه ”مشكور“ معني وسيعتري از همه اينها دارد.
← در اينجا ممكن است اين توهم پيش آيد كه نعمت‌هاي دنيا، تنها سهم دنياپرستان خواهد شد و آخرت‏طلبان از آن محروم مي‏گردند، آيه بعد به اين توهم پاسخ مي‌گويد كه: ”ما هر يك از اين گروه و آن گروه را از عطاي خود بهره مي‌دهيم و امداد مي‌كنيم“ (كُلاً نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ). ”چرا كه بخشش پروردگار از هيچكس ممنوع نيست“ و گبر و ترسا و مؤمن و مسلم همه از خوان نعمتش وظيفه مي‏خورند (وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً).
← آيه بعد يك اصل اساسي را در همين رابطه بازگو مي‌كند و آن اينكه همان گونه كه تفاوت تلاش‌ها در اين دنيا باعث تفاوت در بهره‏گيري‌ها است، در كارهاي آخرت نيز همين اصل كاملاً حاكم است، با اين تفاوت كه اين دنيا محدود است و تفاوتهايش هم محدود، ولي آخرت نامحدود، و تفاوتهايش نيز نامحدود است، مي‌گويد: ”بنگر چگونه بعضي از آنها را بر بعضي ديگر (به خاطر تفاوت در سعي و كوشششان) برتري داديم، اما آخرت درجاتش بزرگتر و برتريش بيشتر است“ (انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً).
آيا دنيا و آخرت با هم تضاد دارند؟
← در آيات بسياري، مدح و تمجيد از دنيا يا امكانات مادي آن شده است: در بعضي از آيات، مال به عنوان خير، معرفي شده (بقره/180). و در بسياري از آيات، مواهب مادي تحت عنوان فضل خدا آمده است وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ (جمعه/10). در جاي ديگر مي‌فرمايد“ همه نعمت‌هاي روي زمين را براي شما آفريده است ”خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الارْضِ جَمِيعاً (بقره/29). و در آياتی آنها را تحت عنوان سخر لكم (آنها را مسخر شما گردانيد) ذكر كرده كه اگر بخواهيم اين آياتي را كه در رابطه با محترم شمردن امكانات مادي اين جهان جمع‏آوري كنيم، مجموعه قابل ملاحظه‏اي خواهد شد.
← ولي با اين همه، اهميتي كه به مواهب و نعمت‌هاي مادي داده شده، تعبيراتي كه قويا آن را تحقير مي‌كند، در آيات قرآن به چشم مي‏خورد. در يك جا آن را عرض و متاع فاني مي‏شمرد تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا (نساء/94). و در جاي ديگر آن را مايه غرور و غفلت مي‏شمرد وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَ مَتاعُ الْغُرُورِ (حديد/20). و در مورد ديگر آن را وسيله سرگرمي و بازيچه شمرده وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ (عنكبوت/64). و در جايي ديگر مايه غفلت از ياد خدا رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ (نور/37).
← اين تعبيرات دوگانه عينا در روايات اسلامي نيز ديده مي‌شود: از يك سو دنيا، مزرعه آخرت، تجارتخانه مردان خدا مسجد دوستان حق، محل هبوط وحي پروردگار، سراي موعظه و پند، شمرده شود (مسجد احباء اللَّه و مصلي ملائكة اللَّه و مهبط وحي اللَّه و متجر اولياء اللَّه‏“ (نهج البلاغه كلمات قصار جمله 131). و از سوي ديگر، مايه غفلت و بيخبري از ياد خدا و متاع غرور و مانند آن.
← آيا اين دو گروه از آيات و روايات با هم تضاد دارند؟ پاسخ اين سؤال را در خود قرآن مي‏توان يافت. چرا كه آنجا كه از دنيا و مواهبش نكوهش مي‌كند، كساني را مي‌گويد كه اين زندگي تنها هدفشان را تشكيل مي‌دهد، در سوره نجم آيه 29 مي‏خوانيم وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَ الْحَياةَ الدُّنْيا“ كساني كه جز زندگي دنيا را نخواهند“ (نجم/29). به تعبير ديگر سخن از كساني است كه آخرت را به دنيا مي‏فروشند و براي رسيدن به ماديات از هيچ خلافكاري و جنايتي ابا ندارند. در سوره توبه آيه 38 مي‏خوانيم ا رضيتم بالحياة الدنيا من الآخرة: ”آيا راضي شديد كه زندگي دنيا را به جاي آخرت بپذيريد”؟! (توبه/38) آيات مورد بحث، خود شاهد اين مدعا است، آنجا كه مي‌گويد: مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ… يعني تنها هدفشان همين زندگي زودگذر مادي است.
← مواهب جهان مادي كه همه از نعمت‌هاي خداست و حتما وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست، اگر به عنوان وسيله‏اي براي رسيدن به سعادت و تكامل معنوي انسان مورد بهره‏برداري قرار گيرد، قابل تحسين است.
← علي علیه السلام فرمود: من ابصر بها بصرته و من ابصر اليها اعمته: ”آن كس كه با چشم بصيرت به آن بنگرد (و آن را وسيله بينايي قرار دهد) دنيا به او آگاهي مي‏بخشد، و آن كس كه به خود آن نگاه كند دنيا او را نابينا خواهد كرد“ (نهج البلاغه خطبه 82). در حقيقت تفاوت ميان دنياي مذموم و ممدوح، همان چيزي است كه از ”اليها“ و ”بها“ استفاده مي‌شود كه اولي هدف را مي‏رساند و دومي وسيله را.
نقش سعي و تلاش در پيروزي‌ها
← اين، نخستين بار نيست كه قرآن با تكيه روي سعي و تلاش، به افراد تنبل هشدار مي‌دهد كه سعادت سراي ديگر را تنها با اظهار ايمان و سخن نمي‏توان به دست آورد، بلكه عامل اصلي سعادت سعي و تلاش است.
← اين حقيقت در بسياري از آيات قرآن منعكس است. در اينجا انسان را در گرو اعمالش مي‏شمرد ”كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَة“ (مدثر/38). و در جاي ديگر بهره او را تنها در گرو سعيش مي‏شمرد ”وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَ ما سَعي”. و در بسياري از آيات، بعد از ذكر ايمان، روي عمل صالح تكيه مي‌كند.
امدادهاي الهي‏
← “نمد“ از ماده ”امداد“ به معني كمك رساندن است. خداوند بخشي از نعمتهايش را در اختيار همگان مي‏گذارد و نيكان و بدان، همگي از آن استفاده مي‌كنند. اين، اشاره به آن بخش از نعمت‌هاست كه ادامه حيات، متوقف بر آن است، و بدون آن نمي‏تواند يك انتخابگر باشد. به تعبير ديگر، اين، همان مقام رحمانيت خداست كه فيض عامش، مؤمن و كافر را شامل مي‌شود، ولي در وراء اينها نعمت‌هايي است بي‏پايان كه مخصوص مؤمنان و نيكان است (تفسير نمونه، ج.12، صص.63-55).
در نتیجه...
• بهره‌ي 126. دنيايي كه خود به شكل هدف درآمده و از حالت ابزاري براي كامكاري آخرت خارج گرديده، مايه غرور و طغيان و ظلم و بيدادگري است؛ اين جهان‌بيني، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
← تا کنون، صد و بیست و پنج رهنمود از مصحف شریف آموختیم. شصت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بی‌دینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.