دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390
← امام فخر رازی اين را از يخفروشي آموخته است.
← فرياد ميزد: ”رحم كنيد به كسي كه سرمايهاش ذوب ميشود“.
← و دوباره: ”رحم كنيد به كسي كه سرمايهاش ذوب ميشود“!
← و دوباره...
← ”نوع انسان، بیگمان در زيان است“.
← در زیان غوطه خورده است.
----------------------------------------
وَ الْعَصْرِإِنَّ الآنْسانَ لَفِي خُسْرٍإِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر
سوره عصر
----------------------------------------
← انسان، سرمايههاي وجودي خود را بخواهد، يا نخواهد، از دست ميدهد.
← ساعات و ايام و ماهها و سالهاي عمر به سرعت ميگذرد، نيروهاي معنوي و مادي تحليل ميرود، و توان و قدرت كاسته ميشود.
← انسان، همانند كسي است كه سرمايه عظيمي در اختيار داشته باشد، و بي آنكه بخواهد، هر روز، بخشي از آن سرمايهها را از او بگيرند، اين طبيعت زندگي دنيا است، طبيعت زيان كردن مداوم!
← به هر حال، از نظر جهانبيني اسلام، دنيا يك بازار تجارت است. همان گونه كه در حديثي از امام هادي علیه السلام علي بن محمد النقي ميخوانيم: الدنيا سوق ربح فيها قوم و خسر آخرون: ”دنيا بازاري است كه جمعي در آن سود ميبرند و جمع ديگري زيان“ (تحف العقول، ص.361؛ كلمات امام هادى (ع)).
← حسن مطلب، و لطف مسأله اينجاست كه از يك سوی خريدار سرمايههاي وجود انسان خداوند بزرگ است ”إِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنِينَ …“ (توبه/111)، از سوي ديگر، سرمايههاي كم را نيز خريداري ميكند: ”فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ “ (زلزال/7). و بهاي عظيم در برابر آن ميپردازد، و گاه ده برابر و گاه تا هفتصد برابر و گاه بيشتر ”فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ“ (بقره/261) و همان گونه كه در دعا وارد شده است يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير: ”اي خدايي كه حسنات كم را ميپذيري و گناهان بسيار را ميبخشي”. و از سوي چهارم با اينكه تمام سرمايهها را خودش در اختيار گذاشته، آن قدر بزرگوار است كه برميگردد و همانها را با گرانترين قيمت خريداري ميكند!
چهار گام برای تخفیف خسارت
← مصحف شریف براي نجات از آن خسران عظيم برنامه جامعي تنظيم كرده كه در آن بر چهار اصل تكيه شده است:
← اصل اول در اين برنامه، مسأله ”ايمان“ است كه زيربناي همه فعاليتهاي انسان را تشكيل ميدهد، چرا كه تلاشهاي عملي انسان از مباني فكري و اعتقادي او سرچشمه ميگيرد، نه همچون حيوانات كه حركاتشان به خاطر انگيزههاي غريزي است. و به تعبير ديگر، اعمال انسان تبلوري است از عقائد و افكار او، و به همين دليل تمام انبياي الهي قبل از هر چيز به اصلاح مباني عقيدتي امتها ميپرداختند، مخصوصا با شرك كه سرچشمه انواع رذائل و بدبختيها و پراكندگيها است به مبارزه ميپرداختند.”ايمان“ در اينجا به طور مطلق ذكر شده است، تا شامل ايمان به همه مقدسات گردد، يعني از ايمان به خدا و صفات او گرفته، تا ايمان به قيامت و حساب و جزا و كتب آسماني و انبياي الهي و اوصياي آنها.
← در اصل دوم، به ميوه درخت ايمان پرداخته، از ”اعمال صالح“ سخن ميگويد.”صالحات“ همان ”اعمال شايسته“، نه فقط عبادات، نه تنها انفاق في سبيل اللَّه، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها كسب علم و دانش، بلكه هر كار شايستهاي كه وسيله تكامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الي اللَّه و پيشرفت جامعه انساني در تمام زمينهها شود.
← در اصل سوم، به مسأله ”تواصي به حق“ يعني دعوت همگاني و عمومي به سوي حق اشاره ميكند، تا همگان حق را از باطل به خوبي بشناسند و هرگز آن را فراموش نكنند در مسير زندگي از آن منحرف نگردند. ”تواصوا“ از ماده ”تواصي“ همان گونه كه راغب در مفردات آورده (الراغب الاصفهاني، 1404 (شماره صفحه در منبع اصلي نيامده است)) به معني آن است كه بعضي بعض ديگر را سفارش كنند و ”حق“ به معني ”واقعيت“ يا ”مطابقت با واقعيت“ است، در كتاب ”وجوه قرآن“ دوازده معني و مورد استعمال براي اين كلمه در قرآن مجيد ذكر شده است، مانند خدا، قرآن اسلام، توحيد، عدل، صدق، آشكار بودن، واجب بودن و مانند اينها، ولي همه آنها به ريشهاي كه در بالا گفتيم باز ميگردد. به هر حال جملهي ”تَواصَوْا بِالْحَقِّ“ معني بسيار وسيعي دارد كه هم ”امر به معروف و نهي از منكر“ را شامل ميشود، و هم ”تعليم و ارشاد جاهل“ و ”تنبيه غافل“ و ”تشويق“ و ”تبليغ“ ايمان و عمل صالح را. بديهي است كساني كه يكديگر را به حق سفارش ميكنند، خود بايد طرفدار حق و عامل به آن باشند.
← در اصل چهارم مسأله شكيبايي و ”صبر“ و استقامت و سفارش كردن يكديگر به آن مطرح است، چرا كه بعد از مسأله شناخت و آگاهي، هر كس در مسير عمل در هر گام با موانعي روبرو است اگر استقامت و صبر نداشته باشد هرگز نميتواند احقاق حق كند، و عمل صالحي انجام دهد يا ايمان خود را حفظ كند. احقاق حق، و اجراي حق، و اداي حق در جامعه جز با يك حركت و تصميمگيري عمومي و استقامت و ايستادگي در برابر موانع ممكن نيست. ”صبر“ در اينجا نيز معني وسيع و گستردهاي دارد كه هم صبر بر اطاعت را شامل ميشود، و هم صبر در برابر انگيزههاي معصيت، و هم صبر در برابر مصائب و حوادث ناگوار، و از دست دادن نيروها و سرمايهها و ثمرات. با توجه به آنچه در بالا در مورد اين اصول چهارگانه كه به حق جامعترين برنامه حيات و سعادت انسانها است گفته شد روشن ميشود كه چرا در روايات آمده است كه ”وقتي اصحاب و ياران پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به يكديگر ميرسيدند پيش از آنكه از هم جدا شوند سوره ”و العصر“ را ميخواندند، و محتواي بزرگ اين سوره كوچك را يادآور ميشدند، سپس با يكديگر خدا حافظي كرده به سراغ كار خود ميرفتند“ (در المنثور، ج.6، ص.392). و براستي اگر مسلمانان امروز همين اصول چهارگانه را در زندگي فردي و اجتماعي خود اجرا كنند مشكلات و نابسامانيهاي آنها حل ميشود، عقبماندگيها جبران ميگردد، و ضعفها و شكستها به پيروزي مبدل ميشود، و شر اشرار جهان از آنها قطع ميگردد (تفسير نمونه، ج.27، ص.294).
در نتیجه...
• بهرهي 123. اگر مرز ميان حق و باطل دچار ابهام شود، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 124. بيصبري و ناشكيبي در برابر مشكلات، احقاق حق را ميكاهد و عمل صالح را ناممكن ميكند و نميگذارد تا اعمال نيك حفظ شوند و جامعه را به بيعدالتي ميكشاند؛ اينگونه، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 125. گسترش و رواج بطالت عمر، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، صد و بیست و پنج رهنمود از مصحف شریف آموختیم. شصت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم