فیلوجامعه‌شناسی

ــ̓ ̓ـکوتیشن: گی دبور دربارۀ مؤلفه‌های‌جامعۀ‌نمایش:دو.مصرف‌گرایی‌ومحوریت‌كالا

فرستادن به ایمیل چاپ

گی دبور در ”جامعه نمایش“


«این اصل فتیشیسم كالا (یعنی سلطۀ ”چیزهای مافوق محسوسِ هر چند محسوس“ بر جامعه است كه در نمایش تحقق می‌یابد. … و جهان كالا بدین‌سان چنان كه هست نشان داده می‌شود، زیرا روندش با جدایی انسان‌ها از یكدیگر و از محصول كلی‌شان یكی است)» (صص.2-71.).

«آنچه توسعه می‌دهد، كمیت است» (ص.72.).

«رشد اقتصادی جوامع را از فشار طبیعی كه موجب مبارزۀ بلافصل آن‌ها برای بقا بود آزاد می‌كند، منتها بی‌آنكه از چنگ آزاد كنندۀ خود آزاد شده باشند» (ص.74.).

«خواست مبرم شبه طبیعی كه كار انسانی در آن از خودبیگانه گشته این است كه خدمت به آن بی‌انتها ادامه یابد، و این خدمت كه با چیزی جز خودش مورد قضاوت و عفو قرار نمی‌گیرد، در واقع تمامی طرح و تلاش‌های اجتماعاً مشروع را، به مثابۀ خدمتگذاران خود، كسب می‌كند. وفور كالاها، یعنی وفور رابطۀ كالایی، دیگر نمی‌تواند چیزی جز بقای افزوده باشد» (ص.74.).

«همین كه درجۀ وفور حاصل در تولید كالاها اضافه همكاری كارگر را مبرم می‌سازد،… با این كارگر، كه ناگهان از تحقیر تامی كه با تمام مقررات سازمانی و مراقبت از تولیدآشكارا به او فهمانده می‌شد مبرا گشته، هر روز بیرون از این تولید، زیر نقاب مصرف‌كننده، ظاهراً مثل یك آدم بزرگ بالغ با نزاكت و خوش‌خدمتی رفتار می‌شود. پس انسان‌دوستیكالا ”تفریحات و انسانیت“ كارگر را به عهده می‌گیرد، آن هم به این دلیل ساده كه اقتصاد سیاسی اكنون می‌تواند و می‌باید به حیث اقتصاد سیاسی بر این سپهرها سلطه یابد. بدین‌سان ”انكار مختوم انسان“ تمامی هستی انسانی را به عهده گرفته است. … همراه با اتوماسیون، كه همزمان پیشرفته‌ترین شاخۀ صنعت مدرن و الگوی كامل چكیدۀ كردار اوست، جهان كالا بایستی این تضاد را رفع كند كه: كاربرد ابزاری تكنیك در عین حال كه كار را به طور عینی حذف می‌كند، باید آن را به مثابۀ كالا و تنها زادگاه كالا حفظ كند. برای آنكه اتوماسیون، یا هر شكل كمتر حاد دیگری از رشددهی توان تولیدی كار، زمان كار اجتماعی لازم را در مقیاس جامعه به طور واقعی كاهش ندهد، لازم است مشاغل جدیدی ایجاد گردد. بخش سوم یا خدمات در واقع عریض و طویل شدن بی‌كران اتراق‌گاه و سپاه توزیع و ستایش كالاهای كنونی است. … ارزش مبادله با بسیج هر كاربرد انسانی و كسب انحصار ارضای آن، سرانجام رهبری‌كنندۀ كاربرد شد. فرایند مبادله خود را با هر كاربرد ممكن یكی كرد، و آن را تخته‌بند خویش ساخت.
     «… نمودار ثابت اقتصاد كاپیتالیستی كه همان كاهش تدریجی ارزش كاربرد است، شكل جدیدی از حرمان را در درون بقای افزوده توسعه می‌دهد؛ حرمانی كه چندان از چنگ قحطی قدیم خلاص نشده چرا كه مشاركت اكثریت عظیم انسان‌ها را همچون كارگران مزدبگیر در پیگیری بی‌پایان تلاش خود مطالبه می‌كند؛ و هر كس می‌داند كه باید یا به آن تن دهد یا بمیرد. آنچه پایۀ واقعی پذیرش توهم به طور كلی در مصرف كالای مدرن است، واقعیت، همین شانتاژ است، یعنی این امر كه كاربرد همه امر در فقیرترین شكل خود نیز (خوراك-مسكن) دیگر جز در اسارت ثروتِ موهومِ بقای افزوده وجود ندارد. مصرف‌كنندۀ واقعی به مصرف‌كنندۀ اوهام تبدیل می‌شود. كالا این توهم واقعی و نمایش تجلی كلی آن است.
     «… نمایش روی دیگر پول است: هم‌ارز كل انتزاعی تمامی كالاها. اما اگر پول به حیث بازنمود هم‌ارزی مركزی، یعنی بازنمود خصلت مبادله‌شدنی اجناس كثیری كه كاربردشان غیرقابل قیاس بود بر جامعه سلطه یافت، نمایش مكمل مدرن توسعه‌یافتۀ آن است كه تمامیت جهان كالایی یكجا در آن همچون هم‌ارز كل آنچه مجموع جامعه می‌تواند باشد و انجام دهد ظاهر می‌شود» (صص.8-76.).

«هر كالای معین كه برای خود می‌جنگد، سایر كالاها را نمی‌تواند به رسمیت بشناسد، و چنان مدعی چیرگی در همه جاست كه انگار تنها كالاست. … بر اثر نیرنگ عقل كالایی، وجه خاص كالا با جنگیدن فرسوده می‌شود، در حالی كه شكل-كالا به سوی واقعیت‌یابی مطلقش می‌رود.
     «ارضائی كه كالای وافر دیگر نمی‌تواند در مصرف فراهم كند، عاقبت در قبول ارزش آن به حیث كالا جستجو می‌شود: كه عبارت از مصرف خودكفای كالا؛ و ابراز احساسات مذهبی مصرف‌كننده در قبال آزادی مطلق كالاست.
     «… بی‌تردید شبه نیاز تحمیلی در مصرف مدرن با هیچ نیاز یا میلی اصیلی كه پروردۀ جامعه و تاریخش نباشد قابل تقلیل نیست. اما كالای وافر همچون گسست مطلق رشد ارگانیك نیازهای اجتماعی حضور دارد. انباشت مكانیكی كالا آزاد كنندۀ یك تصنع نامحدود است كه میل زنده در برابرش خلع سلاح شده است. توان انباشت‌گرانۀ یك تصنع مستقل موجد جعلی شدن زندگی اجتماعی در همه جاست.
     «در تصویر وحدت‌یابی خجستۀ جامعه از طریق مصرف، افتراق واقعی تا عدم تحقق آتی در مصرف‌كردنی‌ها فقط به حالت تعلیق در آمده است. هر محصول خاص كه باید نمودار و معرف امید به یك میان‌بر برق‌آسا برای سرانجام رسیدن به ارض موعود مصرف تام باشد، خود به كبكبه و دبدبه به عنوان یكتایی قطعی نموده و معرفی می‌شود» (صص.2-91.).

«نمایش، برهه‌ای است كه كالا در آن به اشغال تام حیات اجتماعی رسیده است. رابطه با كالا نه فقط قابل رؤیت است، بلكه دیگر كسی جز آن، چیزی نمی‌بیند: جهانی كه دیده می‌شود، جهان اوست. … این كالای تام می‌باید قطعه‌وار به فرد قطعه‌قطعه شده‌ای برسد كه به طور مطلق از نیروهای مولدی كه مجموعه‌وار عمل می‌كنند، جدا شده است. و اینجا نوبت علم تخصصی سلطه‌گری است كه تخصصی‌تر شود: پس تكه تكه می‌گردد و به صورت جامعه‌شناسی، روانشناسی فنی، سیبرنتیك، نشانه‌شناسی و غیره، به مراقبت از خودتنظیم‌شدگی تمام سطوح این فرایند می‌پردازد» (صص.74.).

اما:

«شیئی كه در نمایش وجهه و اعتباری داشته از لحظه‌ای كه همزمان به خانۀ یك مصرف‌كننده و همۀ مصرف‌كنندگان دیگر می‌رسد، عامیانه و پیش پا افتاده می‌شود. … هر دروغ جدید تبلیغات، در عین حال اعتراف به دروغ قبلی اوست» (ص.93.).

«پیروزی اقتصاد خودمختار در عین حال باید شكستش باشد. نیروهایی كه او به غلیان در آورده ضرورت اقتصادی را، كه پایۀ تغییرناپذیر جوامع قدیم بود، حذف می‌كنند. آنگاه كه او این ضرورت را با ضرورت توسعۀ بی‌پایان جایگزین می‌سازد، به ناگزیر ارضای نیازهای اولیۀ به اجمال پذیرفته شدۀ انسانی را نیز با شبه‌نیاز‌سازی ناگسسته‌ای جایگزین می‌كند كه در آن تمام نیازها در تنها شبه نیاز حفظ حاكمیتش خلاصه می‌شود. اما اقتصاد خودمختار درست به میزانی از نیاز عمیق برای همیشه جدا می‌گردد كه از ناخودآگاه اجتماعی، كه ندانسته به او وابسته بود، خارج می‌شود. ”هر آنچه خودآگاه است فرسوده می‌شود، آنچه ناخودآگاه است خلل‌ناپذیر می‌ماند… “(فروید).
     «در لحظه‌ای كه جامعه كشف می‌كند كه به اقتصاد وابسته است، در واقع، اقتصاد وابسته به اوست» (ص.80.).

«جامعۀ حامل نمایش تنها با سركردگی اقتصادی‌اش بر مناطق كم‌توسعه سلطه نمی‌راند. او به حیث جامعۀ نمایش بر آن‌ها سلطه دارد. جامعۀ مدرن سطح اجتماعی هر قاره را، حتی جایی كه هنوز پایۀ مادی‌اش غایب است، دیگر نمایش‌وارانه قرق كرده است. … تخصص‌یابی‌ها سرانجام، در سطح كاركرد نظام در كل جهان، در نوعی تقسیم جهانی وظایف نمایشی حل می‌شوند. … تقسیم وظایف نمایشی كه محافظ كلیت نظم موجود است، به طور عمده از قطب مسلط این نظم محافظت می‌كند» (صص.84.).
مآخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.