دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390
← آخرت، مغز این دنیاست.
← یعنی، انتظار لازم نیست.
← حالا، همین حالا،...
← اگر چشم خود را تیز کنید، در پس این ظاهر فریبنده که زمان و فضا روی واقعیت کشیدهاند، آخرت را میبینید.
← و فکر میکنید که اگر حالا، همین حالا، آخرت را ببینید، کفر کافران را، اشتباه نکنید، همان کفر خودمان را، چگونه خواهیم دید؟
← 1. عذاب وقاحت،
← 2. هیچی و پوچی،
← 3. چیزی شبیه به ثقل و سنگینی دروغی که افشا میشود،
← 4. ایمانی که از دست رفته است، و جای آن را وزر و وبال شک ”سروش“ی پر کرده است،
← 5. تلخی پنهان شدن حق به سعایت سیاستپیشگان و منفعتپرستان بدکار،
← 6. چیزی شبیه تحمل نفاق عیان شده، و ایستادن به سرابی از کلوخهای دنیا که با معلق شدن در یک پرتگاه مخوف همسان است،
← 7. و از همه تلختر، همه این مصیبتها، به علاوه یقین به اینکه دیگر راهی برای اصلاح مافات نیست.
← پس بجنبید، و همین حالا کاری برای جبران مافات کنید. به حساب خود برسید، قبل از آنکه به حسابتان برسند.
----------------------------------------
وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ وَقَالُواْ إِنْ هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ العَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
كريمه 12: انعام/30-27
----------------------------------------
← در تفسیر المنار، در تفسیر "بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ..." وجوه نهگانهاى كه فهرست آن را در بالا دیدید، درباره آنچه كه كفار در دنيا مخفى داشتهاند و در آخرت آشكار مىشود، برشمرده شده است که فوقالعاده آموزنده خواهد بود:
← نخست آنکه در آخرت و حق و حقیقت این دنیا، آنچه از عمل زشت صورت دادهاند جلوهگر میشود و مایه عذاب و آزار میگردد.
← دوم اينكه مراد از آن، همان كارهايي است كه ميكردند و آن را به خدا نسبت ميدادند، و خيال ميكردند كه سعادتشان در آن كارها است، و اينك خداي تعالي آن را هيچ و پوچ كرد.
← سوم اينكه مراد از آن كفر و تكذيبي است كه تا قبل از مواجه شدن با آتش پنهانش ميداشتند، چنان كه قبل از اين جمله در جمله: ”ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ“ حكايتش گذشت.
← چهارم اينكه مقصود از آن، حق و ايماني است كه از جهت عنادي كه با رسول اللَّه و استكباري كه از حق داشتند، با اظهار كفر، ايمان را و با تكذيب آن، حق را ميپوشاندند، و البته اين وجه با كساني تطبيق دارد كه كفرشان از همه مردم بيشتر بوده است، و آنان همان معاندين و متكبراني بودهاند كه خداي تعالي در باره بعضي از آنان فرمود: ”وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا“ (نمل/14)
← پنجم اينكه مقصود از آن حقايقي است كه انبيا آورده بودند و رؤساي آنان آن را از اتباع خود پوشيده ميداشتند، و اينكه آن حقايق براي آن اتباعي كه از آن رؤسا تقليد ميكردند روشن ميشود، از آن جمله، كتمان بعضي از اهل كتاب است رسالت نبي محترم ما و صفات آن جناب و بشارتي را كه انبياي اهل كتاب به آمدن وي داده بودند.
← ششم اينكه مراد از آن، عمل منافقين، يعني اظهار ايمان و اسلام كردن و كفر دروني را نهان داشتن، است.
← هفتم اينكه مراد از آن، بعث و جزا و من جمله عذاب جهنم است، و اخفاي آن عبارت است از تكذيب كردنش كه ريشه و ماده اصلي كفر است.
← هشتم اينكه در كلام مضافي حذف شده و تقدير چنين بوده: ”و بدا لهم وبال ما كانوا… ”و معلومشان شد وبال كفر و گناهي كه پنهان ميداشتند و گريبانگيرشان گشت عقاب آن، و لذا به ناله درآمده آرزو كردند كه اي كاش روزي از اين عذاب نجات يافته و بار ديگر به دنيا برميگشتند و ديگر به آيات خدا تكذيب ننموده ايمان به خدا را ترك نكرده و كارشان به اينجا نميكشيد.
← نهم اينكه در روز قيامت براي هر يك از كفاري كه اين آيه در حق آنان و امثال آنان نازل شده، تمامي افعال قبيحي كه در دنيا پنهانش ميداشتند ظاهر ميشود، چه آن قبائحي كه در نظر خودشان قبيح بوده، و چه آن افعالي كه در نظر بينندگان زشت بوده و خواهد بود.
← اين بود احتمالاتي كه صاحب المنار درباره آيه مورد بحث نقل فرمودهاند، و پس از آن، مختار و نظر خود را تقریر نمودهاند.
← سپس، در خلال كلام طويلي، آيه را كه تنها در باره رؤساي كفار است تعميم داده است؛
← به زعم ایشان، آيه شريفه، (1) ”کفار“ و (2) ”مقلدين آنان“، و همچنين (3) ”منافقين“ و (4) ”اهل فسق“ و (5) ”هر كسي را كه گناه مرتكب ميشده و از مردم پنهان ميداشته“ يا (6) ”واجبات را ترك ميكرده“ و (7) ”به عذرهاي بدتر از گناهي معتذر ميشده“ و (8) ”حقيقت حال را پنهان ميداشتهاند“، شامل ميشود (تفسير المنار، ج.7، ص.353) (ترجمه الميزان، ج.7، ص.75).
در نتیجه...
• بهرهي 50. گسترش فضاي گناه نهاني و خصوصي كه با گسترش نفاق همراه است و با امر به معروف و نهي از منكر اصلاح نميگردد، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 51. گسترش روحيه و فرهنگ دورويي و تزوير، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، پنجاه و یک رهنمود از مصحف شریف آموختیم. صد و سی و چهار رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ...
هوالعلیم