فیلوجامعه‌شناسی

عوامل‌مؤثر‌بر‌شكل‌گيري‌وضعيت‌اجتماعي‌و‌فردي‌سكولار‌از‌ديدگاه‌قرآن‌کریم‌(15)/ پدیدارشناسی‌کفر(بخش‌دوم)

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترحامدحا‌جی‌حیدری/ الهام‌نصرتی


گزارش رساله پایان‌نامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390

← آنچه باید بدانیم، نمی‌دانیم،...
← و چیزهایی که نباید انکار کنیم، عملاً انکار می‌کنیم.
← در بخش نخست ”پدیدارشناسی کفر“، با توجه به آیات فوق‌العاده آموزنده 68 تا 74 سوره عظیم مؤمنون، دریافتیم که ”کلام حق را نخواندن و در آن تأمل نکردن“، ”تاریخ افکار و دیدگاه‌های ادیان حق پیشین را ندانستن“، ”در احوالات شخصی رسول و ولی تأمل نکردن“، ”سخنان حق را به عنوان گفتار نامعمول و غیرمدروز انکار کردن“، ”راه حق را دکان و افیون توده‌ها خواندن و به این بهانه محتوای دعوت حق را انکار کردن“ مختصات کافران است.
← و امروز، ادامه و فرجام ...
← در كافي از زبيري از امام صادق علیه السلام روايت آورده كه گفت: به آن جناب عرضه داشتم: وجوه كفر را كه در كتاب خدا آمده برايم بيان بفرما؛ فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است، اول كفر و جحود، و جحود هم خود، دو جور است، سوم، كفر به ترك دستورات الهي، چهارم كفر برائت، پنجم كفران نعمت.
← اما قسم اول، دو نوع انکار را شامل می‌شود: انکار اول، جحود و انكار ربوبيت خداوند است. اینکه خداوند دست در کار تدبیر جهان دارد و اگر بخواهد در آن مداخله خواهد کرد و اسبابی را که ”آنان“ گمان می‌کنند، از کار خواهد انداخت. این قسم نخست به غیب ایمان ندارند.
← قدما می‌گفتند که صاحبان اين عقيده، دو صنف از زنادقه هستند، كه به ايشان دهري مي‌گفتند، همان‌هايند كه قرآن كلامشان را حكايت كرده كه گفته‏اند: ”وَ ما يُهْلِكُنا إِلاَ الدَّهْرُ، جز روزگار كسي ما را نمي‏ميراند“. زندگی به آزمون و خطا و دلخواه، یا به احتمال علمی پیش می‌رود. و در پاسخ، خداي عز و جل فرموده: ”إِنْ هُمْ إِلاَ يَظُنُّونَ“ (بقره/78). جز پندار، دليل ديگري ندارند، و نيز فرموده: ”إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ، كساني كه كافر شدند بر ايشان يكسان است، چه انذارشان كني، و چه نكني ايمان نمي‏آورند“ (بقره/6)، يعني به دين توحيد ايمان نمي‏آورند، اين يكي از وجوه كفر است.
← و اما وجه دوم از انکار، جحود بر معرفت است، و آن اين است كه كسي با اينكه حق را شناخته، و برايش ثابت شده، انكار كند، كه خداي عز و جل در باره‏شان فرموده: ”وَ جَحَدُوا بِها، وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ، ظُلْماً وَ عُلُوًّا، دين خدا را انكار كردند، با اينكه در دل، به حقانيت آن يقين داشتند، ولي چون ظالم، و سركش بودند، زير بار آن نرفتند“ (نمل/14)، و نيز فرموده: ”وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا، كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الْكافِرِينَ، قبل از آمدن اسلام يهوديان به كفار مي‏گفتند به زودي پيامبر آخرالزمان مي‏آيد، و ما را بر شما پيروزي مي‏بخشد، ولي همين كه اسلام آمد، بدان كافر شدند، پس لعنت خدا باد بر كافران“ (بقره/89).
← وجه سوم از كفر، كفران نعمت است، كه خداي سبحان درباره‏اش از سليمان نبی حكايت كرده كه فرمود: ”هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي، لِيَبْلُوَنِي، أَأَشْكُرُ؟ أَمْ أَكْفُرُ؟ وَ مَنْ شَكَرَ، فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ، اين از فضل پروردگارم است، تا مرا بيازمايد، آيا شكر مي‏گزارم؟ يا كفران مي‌كنم؟ و كسي كه شكر گزارد، به نفع خود شكر كرده، و آنکه كفران كند، خدا بي نياز و كريم است“ (نمل/40)، و نيز فرموده: ”لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ، اگر شكر بگذاريد نعمت را برايتان زياده كنم، و اگر كفر بورزيد، به درستي عذابم شديد است“ (ابراهيم/7)، و نيز فرموده: ”فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ، به ياد من افتيد تا بيادتان بيفتم و شكرم بگذاريد، و كفرانم مكنيد“ (بقره/152)، در اين چند آيه، كلمه كفر به معناي كفران نعمت است.
← وجه چهارم از كفر، ترك دستورات خداي عز و جل است، كه در آن باره فرموده: ”وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ، وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ، ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ، وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ، مِنْ دِيارِهِمْ، تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالاثْمِ وَ الْعُدْوانِ، وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُساري‏، تُفادُوهُمْ، وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ، أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ؟ و تكفرون ببعض؟ و چون پيمان از شما گرفتيم، كه خون يكديگر مريزيد، و يكديگر را از ديارتان بيرون مكنيد، شما هم بر اين پيمان اقرار كرديد، و شهادت داديد، آن گاه همين شما يكديگر را كشتيد، و از وطن بيرون كرديد، و بر دشمني آنان و جنايتكاري پشت به پشت هم داديد، و چون اسيرتان مي‌شدند، فديه مي‏گرفتيد، با اينكه فديه گرفتن و بيرون راندن بر شما حرام بود، آيا به بعضي احكام كتاب ايمان مي‏آوريد، و به بعضي كفر مي‏ورزيد؟“ (بقره/85) (يعني عمل نمي‏كنيد)؟ پس در اين آيه منظور از كفر، ترك دستورات خداي عز و جل ميباشد، چون نسبت ايمان هم به ايشان داده، هر چند كه اين ايمان را از ايشان قبول نكرده، و سودمند بحالشان ندانسته، و فرموده: ”فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَ خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلي‏ أَشَدِّ الْعَذابِ، وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ، پس چيست جزاي هر كه از شما چنين كند، بجز خواري در زندگي دنيا، و روز قيامت بسوي شديدترين عذاب بر مي‏گردند، و خدا از آنچه مي‌كنيد غافل نيست“ (بقره/85).
← وجه پنجم از كفر، كفر برائت است، كه خداي عز و جل در باره‏اش از ابراهيم خليل علیه السلام حكايت كرده، كه گفت: ”كَفَرْنا بِكُمْ، وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ، از شما بيزاريم، و ميان ما و شما دشمني و خشم آغاز شد، و دست از دشمني برنمي‌داريم، تا آنكه به خداي يگانه ايمان بياوريد“ (ممتحنه/4) كه در اين آيه كفر به معناي بيزاري آمده، و نيز از ابليس حكايت مي‌كند، كه از دوستان انسي خود در روز قيامت بيزاري جسته، مي‌گويد: ”إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ، من از اينكه شما مرا در دنيا شريك قرار داديد بيزارم“ (ابراهيم/22)، و نيز از قول بت‏پرستان حكايت مي‌كند، كه در قيامت از يكدگر بيزاري مي‌جويند، و فرموده: ”إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً، مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا، ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ، وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، تنها علت بت‏پرستي شما در دنيا رعايت دوستي با يكديگر بود، ولي روز قيامت از يكديگر بيزاري جسته، يكديگر را لعنت خواهيد كرد“ (عنكبوت/25)، كه كفر در اين آيه نيز به معناي بيزاري آمده (اصول كافى، ج.2، ص.389، ح.1). اين روايت در حقيقت مي‌خواهد بفرمايد: كه كفر شدت و ضعف مي‏پذيرد (ترجمه الميزان، ج.1، ص.84).
در نتیجه...
• بهره‌ي 41. تدبر نكردن در آيات الهي، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 42. عدم آشنايي بايسته با پيامبر اكرم و اخلاق و روش و منش او، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 43. انكار الگو بودن پيامبر به بهانه‌هايي چون به روز نبودن، تازگي مسائل، اينكه ما با ايشان قابل مقايسه نيستيم و…، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 44. دوري از حق و حقيقت و دلبستگي جامعه به دگم‌هاي ناحق و عدم تحمل پرسش‌هاي حق‌جويانه، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 45. اطاعت نكردن از اكثر مردمي منحصراً از آن رو كه اكثريت هستند، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 46. اقتدا به عرف عام مردم غيرمؤمن، ناآگاه، و بي‌خبر، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 47. نياز و وابستگي رهبران جامعه به مردم و چشم آنان به نظر و موهبت آنان نظر آنها را از اوامر الهي به دور مي‌دارد و جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 48. كفران نعمات الهي، اعم از عدم شكرگذاري زباني و عملي از نعمات، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.
• بهره‌ي 49. گسترش هوس‌بازي و شهوت‌راني، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق مي‌دهد.

← تا کنون، چهل و نه رهنمود از مصحف شریف آموختیم. صد و سی و شش رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بی‌دینی با ما همراه باشید...
مآخذ:...
هوالعلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.