فیلوجامعه‌شناسی

پرسش‌ازنسبت‌سلطه‌ورسانه/افکارعمومی‌قالبی‌ونسبت‌آن‌باتکنولوژی‌های‌دموکراتیک

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


مسأله شایان توجه این است که دموکراسی همیشه به عنوان حکومت متکی بر عقاید و آراء ”مردم“ تصور شده است. انتخابات در حکم شمارش عقاید و آراء است و از راه «نظرسنجی» افکار عمومی شناخته می‌شود. اما خود عقاید و آراء چگونه شکل می‌گیرند؟
               گفتن اینکه انتخابات آزاد است، اگر شکل‌گیری عقاید ”مردم“ آزاد نباشد، سخن بی‌معنایی خواهد بود. علاوه بر این، خود مفهوم افکار عمومی، مفهوم مظنونی است. تعداد آدم‌هائی که عقایدی داشته باشند و این عقاید در چشم آن‌ها، در حکم ایمان و یقین باشد، بسیار اندک است. به معنای دقیق کلمه، اکثر مردم عقیده‌ای ندارند. چیزی که دارند مجموعه‌ای از تأثرات حسی (انطباعات) و اندیشه‌های مبهم است که مبنای آن‌ها وضع و حال روحی آن‌ها و شوق و ذوق ناپایداری است که به تبع بروز حوادث و اثر تبلیغات و قرار گرفتن در محیط فکری خاص تغییر می‌پذیرد. فرانسوا پرو می‌نویسد: «یک عقیده، مواج‌ترین و لغزنده‌ترین (اگر نگوئیم سست‌ترین) شکل انتخاب عقلی است» و در جای دیگر همین نویسنده می‌گوید: «عقاید آدم‌ها علی‌الخصوص به طرزی کاملاً غیر مستقل شکل پیدا می‌کند».
               در امر کشورداری به شیوه دموکراتیک، یکی از مسائل اساسی، مسأله اخبار و اطلاعات است. تصمیم و انتخاب ”مردم“ تا حد زیادی بستگی به کیفیت اطلاعات آن‌ها دارد. از طرف دیگر در دموکراسی آدم فقط از طریق رسانه‌های گروهی می‌تواند خود را به دیگران بشناساند.
               اگر درباره‌ی یک نامزد انتخاباتی هیچ کس حرفی نزند، این نامزد کوچک‌ترین شانس انتخاب شدن نخواهد داشت. واقعه‌ای که رسانه‌های گروهی از آن سخن نگویند، انگار که اصلاً اتفاق نیفتاده است. اما می‌دانیم که اخبار و اطلاعات مطالبی نیست که بی‌طرفانه و به روشی عینی تهیه شود. اخبار و اطلاعات یا «جهت‌گیری» خاصی دارند و کج و معوج می‌شوند، یا برعکس، دربرگیرنده‌ی مقادیر قابل توجهی «پیام» هستند که از لحاظ ابلاغ اصل قضیه متقابلاً یکدیگر را تعدیل می‌کنند. در تمام موارد، انتخاب کننده هیچ وقت در وضعی نیست که بتواند رأساً و مستقلاً موضعی اختیار کند و فکر او در قالب‌های پیش‌ساخته‌ای از فکر مقوله‌بندی و محو می‌گردد. از یک طرف قدرت رسانه‌ها هستند که عقاید و افکار رأی دهندگان را قالب‌بندی می‌کنند و می‌سازند و از دیگر سوی توسل به «جوسازی»های تبلیغاتی چنان امکاناتی در اختیار وسایل ارتباط جمعی گذاشته که روش‌های متداول در سابق به گرد پای آن‌ها هم نمی‌رسد. به این طریق «اراده‌ی ”مردم“» را بیشتر از پیش براساس روش‌های مخصوصی، «عقیده تراشی» می‌کنند و تحویل ”مردم“ می‌دهند.
               اما نشر روش‌های کشورداری به سبک دموکراسی نه تنها مانع از این نشده که تکنیک‌های «قالبی کردن» افکار ”مردم“ تکمیل شود، بلکه این دو پدیده پا به پای هم پیش رفته است. یکسان کردن گزینش‌های فردی و همگون کردن رفتار آدمیان که همه نتیجه‌ی فشار و پافشاری روش‌های تبلیغاتی است، از چارچوب منحصر به فرد فنون تبلیغی تا حد زیادی خارج شده است، ولی اساس آن همان روش قالب‌بندی است و به هر صورت میزان شیوع آن به اندازه‌ای است که مایه‌ی شرمساری است. تبلیغات و بازاریابی جای انتشارات را گرفته است، هیچ حکومت استبدادی تاکنون نتوانسته بود آدم‌ها را این‌طور مثل گوسفند وادار کند که همه یکسان شوند؛ یک قد و قواره پیدا کنند و از همه‌ی جهات برابر گردند.
مآخذ:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.