دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی هزار و سیصد و نود
← آیا جامعه ما سکولار شده است؟
← اين قضيه كه آيا جامعه ما سكولار شده، يا در معرض سكولار شدن قرار گرفته است، یا به چه میزان سکولار شده، بستگي بسيار به معنايي دارد كه از دين مراد ميكنيم.
← بيشتر جر و بحثها درباره مسأله سكولاريسم از اين واقعيت سرچشمه ميگيرد كه نظريهپردازان گوناگون برداشتهاي بسيار متفاوتي از دين دارند. برایان ويلسون (1982) يادآور ميشود آنهايي كه از تعاريف كاركردگرايانه استفاده ميكنند گرايش به رد نظريه سكولاريسم دارند، در حالي كه آنهايي كه تعريفهاي ذاتي دین را به كار ميبرند، احتمال بيشتري دارد كه از نظريه سکولاریسم به عنوان شرحی برای آنچه در واقع روی داده است پشتيباني كنند. برخي ديگر، از دين، چنان تعريف جامع و فراگيري ميكنند كه هميشه چيزي باقي ميماند كه دين به شمار آيد. براي چنين نويسندگاني، سكولاريسم امكانناپذير است.
← بنابراين، تعريف، قضيه سكولاريسم تقريباً منتفي است. اما به هر روي، همچنان كه ديدهايم، اين نوع تعريفهاي فراگير بسيار مسألهبرانگيزاند، حتي زماني كه دين بصورت محدودتري تعريف ميشود، ناهمخواني درباره مسأله سكولاريسم همچنان پابرجاي است (هميلتون، ص.289.). بسياري از اين ناهمسازيها از اين قضيه برميخيزند كه مقصود از سكولاريسم چيست (اين مسأله با مسأله تعريف دين ارتباط نزديكي دارد) اين اصطلاح به صورتهاي گوناگون به كار رفته است.
← لری شاينر (1966) در اين باره بررسي نوعشناختی سودمندي كرده است. او شش معنا يا كاربرد را براي اين اصطلاح از هم متمایز کرده است که خط راهنمای خوبی برای کاوش در موضوع سکولاریسم و سکولاریته است:
o نخستين معنا، مربوط به زوال دين است، به اين ترتيب كه نمادها، آموزهها و نهادهاي مذهبي پيشين حيثيت و اعتبارشان را از دست ميدهند و در نتيجه، راه براي جامعه بدون دين باز ميشود.
o معناي دوم به سازگاري هر چه بيشتر با ”اين جهان“ مربوط است، به اين معنا كه در اين جهان، توجه آدمها از عوامل فراطبيعي منفك شده و جلب ضرورتهاي زندگي دنيوي و مسائل آن ميشود. بنابراين معنا، علايق و گروههاي مذهبي با علايق و گروههاي غيرمذهبي درهم آميخته ميشوند، به گونهاي كه نميتوان يكي را از ديگري متمايز كرد.
o سكولاريسم در سومين معنا، به معناي جدايي دين و جامعه است. در اين معنا، دين به قلمرو خاص خودش عقب مينشيند و منحصر به زندگي خصوصي ميشود و خصلتي يكسره دروني پيدا ميكند و تسلطاش را بر هر يك از جنبههاي زندگي اجتماعي خارج از قلمرو دين از دست ميدهد.
o سكولاريسم در معناي چهارم، به معناي جايگزيني صورتهاي مذهبي به جاي باورداشتها و نهادهاي مذهبي است. در اين معنا، دانش، رفتار و نهادهايي كه زماني مبتني بر قدرت خدايي تصور ميشدند به پديدههاي آفريده انسان و تحت مسؤوليت او تبديل ميشوند؛ در اينجا، با دين انساني شدهاي روبرو ميشويم.
o سكولاريسم در معناي پنجم، به معناي سلب تقدس از جهان است. جهان، خصلت مقدساش را از دست ميدهد و انسان و طبيعت موضوع تبيين علّيعقلاني و دخل و تصرف ميشوند؛ در اين جهان، نيروهاي فراطبيعي هيچ نقشي ندارند.
o سرانجام، سكولاريسم به معناي حركت از جامعه ”مقدس“ به جامعه ”دنيوي“ است، به اين ترتيب كه جامعه هر گونه پايبندياش را به ارزشها و عملكردهاي سنتي رها ميكند و ضمن پذيرش دگرگوني، همه تصميمها و كنشهايش را بر يك مبناي عقلاني و فايدهگرايانه انجام ميدهد.
← نظر به خط حايل كمرنگي كه خصوصاً ميان مفهوم دوم، پنجم و ششم بود، وجه ششم را (بنا به صلاحديد استاد راهنما) حذف نموديم و به اين معنا پنج فصل اصلي پرسشگري خود از قرآن كريم را سامان داديم.
← این پنج معنا، که پس از مقایسه با سازههای نظری مفهومی رقیب که جای طرح گزارش کامل آن در اینجا نیست، چهارچوب معیار ما برای سازماندهی یک نگاه پرسشگرانه نزد قرآن کریم درباره ابعاد سکولاریسم و راههای گریز از بیدینی است.
← پس، ما پس از متمایز ساختن پنج بعد تحلیلی از بیدینی، با پنج سؤال به خدمت قرآن کریم میرسیم و خواهیم دید که قرآن کریم پاسخ این نگاه پرسشگرانه را در ابتدای قرن بیست و یکم، خوب و ارضاء کننده خواهد داد. مدل ما به این ترتیب خواهد بود:
o نظر قرآن کریم در باره زوال دین، خصوصاً از جنبه سازگاري هر چه بيشتر با ”اين جهان“ چیست؟
o نظر قرآن کریم در باره زوال دین، خصوصاً از جنبه گسیختن جامعه و نهادهای اجتماعی از نهاد دین چیست؟
o نظر قرآن کریم در باره زوال دین، خصوصاً از جنبه جايگزيني صورتها و ظواهر مذهبي به جاي باورداشتها و نهادهاي مذهبي چیست؟
o نظر قرآن کریم در باره زوال دین، خصوصاً از جنبه سلب تقدس از جهان چیست؟
← در شمارههای بعد، حاصل مطالعهای تقدیم خواهد شد که طی آن، 185 بهره از قرآن کریم، در چهارچوب جنبههای فوق به دست خواهد آمد.
هوالعلیم