حامد دهخدا
░▒▓ مطلب اول
• خب؛ چرا میگویم که آن چه به سادگی طی دو هفته اخیر در بازار سکه و ارز روی داد، در قامت یک نبرد طبقاتی عظیم و خاموش بود؟
• معنا و مفهوم این حرف این است که گوش جامعهشناس را تیز میکنم که به فکر تغییر چهارچوبهای تحلیل خود در جامعه ایران باشد؛ ساخت طبقاتی در حال تغییر است.
• پرسش این است که رویدادهای اخیر در زمینه سکه و ارز، در مجموع، ثروت را در کدام بخش از جامعه ترویج، و در کدام بخش تضعیف میکند؟
░▒▓ مطلب دوم
• اگر بخواهیم نقاط تمرکز طبقه نوظهور در عصر سازندگی و عصر اصلاحات را بجوییم، باید به سراغ بانکها، زمین و مسکن، و صنایع بزرگ مرتبط با نفت و صنایع سنگین برویم. اینها نقاط تمرکزی بودند که طی این مدت پایگاه اقتصادی گروههای سیاسی سازندگی و اصلاحات بودند، و هیچگاه پنهان نکردند که در مقابل هر تغییر سیاسی مقاومت شکننده(بیانعطاف) و خردکنندهای بروز میدهند.
• سیاستهای پایدار دولت که از آغاز دولت نهم ساز شد، نشان میداد که دولت قصد دارد که بورس زمین را بر سر جای خود بنشاند. از طرف دیگر تثبیت و تخفیف نرخ سود بانکی که به رغم اعلام، همچنان در سطح پایین نگه داشته شده است نیز، بانکهای رانتی عصر سازندگی و عصر اصلاحات که حامیان مالی سیاست متمایل به غرب بودند و هستند را همچنان ضعیف نگه میدارد. و واقع آن است که تحریمها، بیش از هر چیز، صنایع بزرگ و سنگین را آزار میدهد.
• خصوصاً وضع بانکها جالب است؛ تحول اخیر در بازدهی سکه و ارز، بانکها را از گذشته بیاعتبارتر کرد. اکنون، پس از مدتها، در سطحی که برای همه مردم قابل درک بود، ثابت شد که «بدترین چیز برای نگه داشتن، پول است» و «بزرگترین اشتباه در سرمایهگذاری، سپردهگذاری در بانکهاست». همه به چشم خود دیدند که کسانی که به جای سرمایهگذاری در بانکها، در بخشهای دیگر و خصوصاً در سکه و ارز سرمایهگذاری کردند، موفق شدند ارزش پول خود را حفظ کنند.
• گفته شد که سود سپردهها تا بیست و یک درصد افزایش مییابد، که عملاً حداکثر به بیست درصد رسید که ابداً با نرخ تورم و نرخهای بازدهی رقیب قابل قیاس نیست. در واقع، ترمیم در سود بانکی فقط یک تسکین دهنده است، نه حلال مشکل بانکها.
• بهبود شرایط اوراق سرمایهگذاری تحول مهم دیگری است که آنها نیز مطلوبیت سپردهگذاری در بانکها را بیشتر تضعیف میکند.
• من فکر میکنم که دولت، خواسته یا ناخواسته ضربه مهلکی به «کارگزاران» در بانکها زد.
░▒▓ مطلب سوم
• در جریان التهاب بازار ارز و سکه، کسانی که به اطلاعات دسترسی داشتند، برندگان اصلی بودند.
• وقتی در مییابیم که این التهاب، نهایتاً با یک حرکت دولت اصلاح شد، متوجه میشویم که بالقوه آنان که میدانستند که دولت چه حرکتی را، کی انجام خواهد داد، بازده سرمایه خود را طی این مدت به طرزی افسانهای تنظیم کردند و ارتقاء بخشیدند. بازده سرمایهگذاری طی این دو هفته نزدیک به صد در صد بود، و تمام این مزیت تولید شده، به «اطلاعات» باز میگردد، نه هیچ چیز دیگر.
• به رغم آنچه که گفته میشود، این التهابات تنها به نفع دولت که یگانه توزیع کننده ارز است نبود، بلکه باید فراست به خرج داد و دید که منابع خارج از دولت، ولی نزدیک به دولت که از نحوه و زمان تصمیمگیریهای دولت اطلاع داشتند نیز در این جریان «کارگشایی» کردند.
• شرایط جاری، از یک جهت دیگر هم به نفع دولت و به زیان نیروهای سیاسی رقیب در بانکها/زمین/صنایع بزرگ هم بود. از طریق جمعآوری نقدینگی، تورم قابل کنترل شد. نشان به آن نشان که وضع مشابه سکه و ارز، در سایر کالاها روی نداد. این، یک مزیت. مزیت دیگر این که، تأمین نقدینگی مورد نیاز صنایع کوچک و خردهفروشیها از طریق تحریک مصرف و افزایش سرعت گردش نقدینگی موجود ترمیم شد. تحریکهای زودهنگام مصرف و خرید شب عید از طریق سازمان صدا و سیما، و همچنین، القاء قحطی و کمیابی، کمبود نقدینگی را با چرخش نقدینگی جبران میکند. پس، دولت میتواند پایگاه خود را در بخشهای فرودستتر اجتماعی از طریق کنترل تورم و در عین حال، نان رساندن به خردهفروشیها و صنایع کوچک تحکیم کند.
░▒▓ مطلب چهارم
• درست است. این حرفها، سخن از ظرفیتهای تازهای از فساد اقتصادی میدهد که طبق معمول از «ابهام» آب میخورد. این حرفها، حرف تازهای نیست. در واقع، اقتصاد ما همواره مبهم بوده است، و برخی نان این ابهام را میخوردند. حتی نمیخواهم بگویم که اوضاع بدتر شده است. بلکه میخواهم بوضوح بگویم که این عدم شفافیت در یک لحظه تاریخی و با تقارن برخی سیاستها، نهایتاً به یک تسویه حساب طبقاتی منجر شده است.
• باید اذعان کنیم که اصلیترین سیاست رویارویی با فساد، «شفافیت» است که در دولت نهم و دهم ارتقاء چندانی نیافت. نمیخواهم از ارزش اقدامات مبارزه با فساد بکاهم؛ حتی نمیخواهم بگویم که سطح ابهام در مقایسه با عصر سازندگی و عصر اصلاحات افزوده شده است. ولی میخواهم چشمانداز آینده را روشن کنم: «شفافسازی» برنامه آینده است. آنچه طی این دو هفته نبود، «شفافیت» و عدم الزام نهادهای تصمیمگیر در «شفافیت» بود.
با سلام و تبریک عید
چرا نبرد طبقاتی هر کسی پول داشت سکه خرید اونهایی هم که نداشتند تا اومدن بخرن ضرر کردن!!!؟
------------------
سلام و تبریک
خب لطفاً به استدلالاتی که در متن آوردم توجه کنید. باید با گذر از آنچه جلوی چشممان است، یک تحلیل تاریخی ضمیمه کنیم.