ارسطو در «سیاست»
• دلیل اینکه چرا انسان موجودی است که ساخته شده تا در مرتبهای بالاتر از آنچه که زنبوران عسل یا سایر جانوران اجتماعی قادرند به یکدیگر بپیوندند (جمعیت سیاسی کسب کند) آشکار است. طبیعت، بر طبق نظریه ما، کار بیهوده انجام نمیدهد؛ و در بین جانوران، تنها انسان است که به قوه ناطقه مجهز است.
• صرف صدا درآوردن چیزی است که برای نمایاندن خوشی یا ناخوشی به کار میرود، و بنا بر این، قوهای است که به عموم جانوران تعلق دارد: فطرتشان آنها را قادر میکند تا به ادراکاتی از خوشی و ناخوشی نایل آیند و بتوانند آن ادراکات را به یکدیگر بفهمانند.
• اما نطق برای آن به کار گرفته میشود که صواب و ناصواب را اعلام کند، و لذا برای آن به کار میآید که اعلام کند چه چیزی عادلانه و کدام چیز غیرعادلانه است.
• ویژگی انسان، در مقایسه با سایر جانوران این است که تنها اوست که ادراکی از خیر و شر، از عادلانه و ظالمانه و از سایر کیفیات مشابه دارد، و اجتماع و پیوستگی در (ادراک مشترکی از) این چیزهاست که یک خانواده یا یک «پولیس» (جامعه) را به وجود میآورد.