فیلوجامعه‌شناسی

دورکیم و مسأله هابزی نظم

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


• تالکُت پارسنز می‌گوید: «نقطه‌ی عزیمت تحقیقات دورکیم، مشکلی بود که در نظریه نظم هابزی دیده می‌شد».
• امیل دورکیم در آثار نخستین‌اش، مشغول تأمل درباره‌ی ماهیت آگاهی جمعی و نظم اجتماعی بود. البته این پرداخت، در آثار بعدی با ملاحظاتی در مورد فضیلت، تعلیم و تربیت، دموکراسی و عدالت اجتماعی همراه شد.

• در پرانتز: این تغییر نگاه در دورکیم پیر، در افکار متأخر برخی جامعه‌شناسان دیگر نیز مشهود است. قدری محافظه‌کاری فایق می‌آید. شاید بهتر بتوان گفت که قدری ملاحظات اخلاقی از نوع درست یا غلط داخل ماجرا می‌شود.

• ادامه: در «تقسیم کار اجتماعی» (1893) و «خودکشی» (1897)، بر موضوع تعادل کارکردی، هماهنگی اجتماعی و نظم اجتماعی تأکید دارد. جامعه، ارگانیسمی زنده با بخش‌های پیچیده و به هم پیوسته تلقی می‌شود که کارکرد آن، برآوردن نیازهای ساختاری و تکنیکی برای ثبات و نظم است.
• شکستن‌ها یا تغییرها در محیط اجتماعی، خصوصاً دگرگونی در محیط کار و خانواده و دین و اقتصاد، می‌تواند بر ترکیب کل محیط اجتماعی و توان آن در حفظ یکپارچگی اجتماعی و همبستگی مشترک تأثیر بگذارد. و اختلال در همبستگی نیز به نوبه خود، می‌تواند در ماهیت و نظم اخلاقی، یا در آسیب‌های رفتاری مانند آنومی، یا فزونی در طلاق، جرم، فردگرایی و خودکشی، تجلی یابد.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.