برداشت آزاد
آنتونی گیدنز در تحلیل موقعیت خویشتن انسانی در دنیای مدرن به نتایج مهمی در وقوع برخی بحرانها در سطح اعتماد و امنیت، هویت و روابط ناب و دوستانه میرسد كه توان تبیین بسیاری از مسائل مرتبط با این موضوعات، و از جمله هویتهای ورزشی (مانند «استقلالی شدن» یا «پرسپولیسی شدن») را به ما میدهد.
در واقع با تسریع فزاینده تحولات دوران مدرن، همه چیز از جمله خود ما و كسانی كه با آنها روابط نزدیكی داریم، دستخوش تحولات دائمی و ازجاكنندهای میشویم. این بدان معناست كه اولاً تلقی ما از خودمان به عنوان یك هویت مستمر و دنبالهدار كه از گذشته به عنوان یك كل یكپارچه آغاز شدهاست و تاكنون ادامه مییابد، روز به روز عقبنشینی میكند. مآلاً چنین تلقیای را از هویت دوستان صمیمی خود نیز داریم و نتیجۀ چنین وضعی بازاندیشی مداوم و وسواسآمیز در هویت خودمان از یك سو و روابط نابمان با دیگر انسانها از سوی دیگر است. این روند بر كلیۀ منابع هویتساز مانند گروههای نخستین و خانواده تأثیر مخربی بر جای میگذرد و آن روابط را به روابطی مشروط بدل میكند.
این وضعیت باعث میشود كه انسانهای مدرن مدام به دنبال ایجاد هویتهای جدید (مانند «استقلالی شدن» یا «پرسپولیسی شدن») و وارد شدن به حوزۀ روابط تازه باشند، شاید آرامشی را كه مدام دنبال میكنند و به آن نخواهند رسید را دریابند. این تلقی از متن اجتماعی جوامع مدرن، به ما كمك میكند تا تحولات مهمی را كه در عرصۀ روابط خویشاوندی، انهدام خانواده، روابط دوستانه، هرزگیهای جنسی و بالاخره بلوای آئینی در فوتبال رخ میدهد را به عنوان نوعی واكنش گریزناپذیر در مورد عوارض دوران مدرن مورد بررسی قرار دهیم. این جمله مآلاً به این معناست كه حل این مسائل نیز خود متوقف بر حل و فصل مسألۀ بزرگی به نام «مدرن بودن» و «عقلانیت مدرن» است.
ادامه...
بر این اساس، اگر بلوا در فوتبال را نه نوعی پرخاشگری روانشناختی موقتی، بلكه واكنشی گریزناپذیر به بحران هویتی انسان مدرن و تلاش برای یافتن منابع هویتی جدید (مانند «استقلالی شدن» یا «پرسپولیسی شدن») تلقی نماییم، آنگاه تحلیل ورزش به عنوان نظامی از تقویت متقابل باورها، آیینها، نمادها و احساساتی كه افراد را در قالب اجتماعات به یكدیگر پیوند میدهد، موضوعیت پیدا میكند. بدین ترتیب میتوان پرسشهایی نظیر اهمیت ورزش، اینكه چرا افراد تا بدین اندازه دربارهی آن صحبت میكنند و چنین احساس شدیدی نسبت به آن ابراز میدارند، عمق دلبستگی افراد به تیمهای مورد علاقه خود، تأثیر احساسی حضور در میدان بازی و اینكه چرا هواداران و طرفداران تیمهای مختلف، كه یكدیگر را نیز نمیشناسند، صحبت كردن از ورزش برایشان راحتتر از هر موضوع دیگری است، را مطرح ساخت و به تحلیل و بررسی آنها پرداخت.
با نزدیكتر شدن بازی بزرگ صحبتها دربارۀ بازی، به همراه احساسات صمیمانهای كه در حمایت از تیم همشهری ابراز میشود، افزایش مییابد. اجتماعات پر شور و هیجانانگیز شب جمعهها باعث ایجاد انگیزه در تیم و هواداران و طرفداران آن میشود. صبح روز جمعه پرچمهای باشگاه بر سر در خانهها و محوطه جلوی خانه و بر روی ماشینهایی كه به شكل گروهی به سمت استادیوم میروند، برافراشته میشود، چرا كه افراد میخواهند به خود و دیگران وفاداری به تیم مورد علاقهشان را یادآوری كنند. جشنها و شادمانیهایی كه در پشت ماشین برقرار میشود این حس وفاداری تقویت میكند. با پر شدن استادیوم از تماشاچیان و تقسیم شدن آنها به دو گروه مخالف، هواداران و طرفداران تیمها هیجان بیشتری تجربه میكنند، و اگر چه به لحاظ تعداد این دو گروه با یكدیگر متفاوتاند، اما هر دو به یك اندازه به تیمها دلبستگی و علاقه داشته و خود را به كلاه و دیگر وسایل همرنگ تیم مورد علاقهشان مجهز ساختهاند تا بدین ترتیب نمادی از وفاداری به تیم باشند. طرفداران تیم میزبان از اینكه آرم و علامت تیمشان را در درون زمین میبینند و از اینكه انتهای زمین با نام باشگاه، و با حروفی برجسته تزئین شده بسیار خوشحالند. با وارد شدن اعضاء تیم به زمین در حالی كه هر یك لباس خاصی برتن داشته و كلاهخودی با نام باشگاه بر سر دارند، فریاد شادی طرفداران تیمها به هوا برمیخیزد. در پی معرفی هر یك از اعضاء تیم مهمان فریاد «عددی نیست» از میان تماشاگران تیم میزبان بلند میشود؛ اما با معرفی اعضاء تیم میزبان جمعیت غرق فریادهای شادی میگردد و میگوید: «شیرِه». قبل از سوت شروع بازی همهی افراد حاضر در ورزشگاه در آیین دیگری شركت كرده و با احترام به پرچم كشور، سرود ملی را میخوانند. با تمام شدن این مراسم كوتاه كه هدف از آن تقویت حس وفاداری به یك جامعه بزرگتر و ملی است، جمعیت با غریو شادی كه ویژگی آغاز بازی با اوج ابراز احساسات و همبستگی مشترك آنهاست استفاده میكنند: تیم خود را تشویق میكنند، پس از كسب امتیاز برمیخیزند و هورا میكشند، نسبت به تصمیم داور اعتراض میكنند، و زمانی كه سردستگان تشویقكنندگان با پرچم تیمها به دور استادیوم میچرخند صدای تشویقكنندگان با پرچم تیمها به دور استادیوم میچرخند، صدای تشویق حتی بیش از پیش میگردد. نمایشهای بین دو نیمه به وسیله گروههای موسیقی مربوط به دو تیم باشگاهی، در حالی كه لباسهای مخصوص باشگاه را بر تن كردهاند، فرصتی را برای هواداران به وجود میآورد تا سرودهای باشگاهی را با یكدیگر بخوانند. پس از پایان بازی جمعیت از ورزشگاه خارج میشود، هوادارن تیم بازنده ناراحت و آرام، و طرفداران تیم پیروز با شور و حرارت گرم صحبت میشوند و گاهی عجلهای برای رفتن به خرج نمیدهند تا این لحظهی شادی را طولانیتر كنند.
كوتاه سخن آنكه، رویدادهای ورزشی مدرن نشاندهندهی شرایطی شبیه به آیین دینی است و گویی پس از سست شدن منابع هویتی مانند دین در دنیای مدرن چارهای جز «استقلالیبودن» یا «پرسپولیسیبودن» برای حفظ حداقل روابط حیاتی با دیگر انسانها و یا یحتمل ارضاء حس آئینی خود نمییابند. در بلواهای ورزشی میزان تعامل گروهی بالاست، به نمادهای مقدس پرداخته و بر آنان تكیه میشود، و رفتارهای جمعی و آیینی آن نمادی است از عضویت در گروه و تقویت باورها ارزشها، آرمانها و احساسات مشترك «استقلالیبودن» یا «پرسپولیسیبودن». هیجان عمومی كه در چنین بازیهایی انتظار میرود، شادی محض و تحریك ناشی از حضور دیگرانی كه علائق مشترك دارند، و فزونی گرفتن و افول احساسات كه استفاده یا هدر دادن موقعیتها را به دنبال دارد، كاملاً توسط شركتكنندگان در مسابقات ورزشی، تجربه میشوند. هواداران و طرفداران تیمها جدای از تجربهی هیجان ناشی از پیروزی تیم مورد علاقه خود با احساس درد و رنجی كه شكست تیمشان نصیب آنها میكند، همچنان به تیم خود امید دارند و نسبت به تیم و آن ورزش خاص احساس تعهد و وفاداری میكنند. شدت اعتقاد و وفاداری به ورزشهای پرتماشاگر نتیجه كاكرد چرخههاست (چرخۀ هفتگی لیگ)؛ این چرخهها در هر سال، ماه یا هفته با توجه به بازیای كه در پیش است شروع میشود و در جریان بازی به اوج خود میرسد. چرخههای فصلی، با انجام یافتن بازیها و تأثیر آن بر شانس تیمها برای بردن لیگ و بازیهای بعد از پایان فصل، هوادارن و طرفداران تیمها را به خود مشغول میدارد. علاوه بر این، «مسابقه بزرگ» كه سالی یك بار انجام میشود («مسابقۀ استقلالپرسپولیس)، توجه زیادی را به خود جلب میكند.
رویدادهای ورزشی علاوه بر ایجاد سرگرمی، از آن بیشتر، برای میلیونها هوادار ایجاد «هویت» میكنند. این رویدادها گروهها و زیرگروههایی را به وجود میآورند. افراد از تیم مورد علاقه خود در مقابل رقبای آن طرفداری میكنند. در صورت حذف آن تیم، برای آنكه بدون منبع هویتی نبودهباشند، بین تیمهای باقی مانده یكی را انتخاب و از آن هواداری میكند و این كار را تا پایان لیگ ادامه میدهند. در مسابقات بینالمللی نیز طرفدار یكی از تیمهای ملی میشوند. این افراد گر چه در طرفداری از تیمهای مورد علاقه خود به گروههای مختلف تقسیم میشوند، اما در عین حال اجزاء گروه بزرگتری هستند كه رویدادهای ورزشی رشتهای خاص را تعقیب كرده و راجع به آن حرف میزنند. تماشاگران مسابقات ورزشی گروههای عاطفی را شكل میدهند كه از دیدن صحنههای ورزشی و بسیاری از كارهای مشترك دیگر كه تحت لوای نمادهای مقدس انجام میشود، لذت میبرند و این احساس لذت، آنها را به یكدیگر پیوند میدهد. در مجموع مسابقات فوتبال مانند دیگر رویدادهای ورزشی دوستداران و پیروان خود را به صورت گروههای هوادار تیمها، با یكدیگر متحد میسازد و به عنوان یك منبع هویتی نیرومند در شرایط بحرانی مدرنیت عمل میكنند و نظامهای اخلاقی خاص خود را تولید مینمایند كه به احتمال زیاد با دیگر منابع هویتی در تعارض قرار میگیرند و منجر به بلوا در فوتبال و در اطراف رویداد ورزشی میشوند. این یك چشمانداز جدید در تحلیل بلوای فوتبال است و دید عمیقی را میطلبد.
این کتاب را ببینید
http://www.elmifarhangi.ir/newpublished/details.aspx?BookID=9b64e937-a267-4455-b1b6-9a2fa41f1274