فیلوجامعه‌شناسی

برآمدن یک دورکیم عجیب!

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


• پراگماتیسم، ذهن و واقعیت را در یک راستا می‌بیند، و بدین سان فرایند زندگی را یکپارچه می‌کند. این، خیلی از دشواری‌های فراروی فلسفه مدرن را حل می‌کند.
• تفکر، واجد ویژگی ابزاری و سودانگارانه است، و به این جهت، علم و اخلاق، و حقیقت و خوبی، در خدمت علایق و ارزش‌های انسانی است. معرفت، اساساً و اولاً ابزاری برای عمل است.
• بر خلاف آرتور شوپنهاور، پراگماتیست‌ها به تِخنه و معرفتِ تکنیکی روی خوش نشان می‌دهند. تِخنه برای بازسازی تعادل و احساس رضایت از دست رفته، لازم است. شیوه‌ای از مطابقت با زندگی و جریان هستی است. هدف تخنه، آوردن صلح و ثروت به زندگی‌های ماست که مملو از رنج و دردهایی است که با ظهور تکنیک از میان خواهند رفت.
• اصلاً تأیید و تصدیق، به نسق منطق قدیم، دیگر موضوعیت ندارد. تأیید و تصدیق، به مفهوم مطابقت با واقعیت مطرح نیست، زیرا واقعیت، همیشه ساختنی است. پس، تصدیق و عیارسنجی گزاره‌ها، یک اصل عملی و نه منطقی است که مبتنی بر رضایت‌مندی سوبژکتیو و درونی است (جیمز) یا موفقیت در یک عمل پیش‌بینی شده است (دیویی). پراگماتیسم، به جهانی نرم و پلاستیکی شبیه است؛ مبنایی برای رضایت و صلح و صفا است. حقیقت پراگماتیسم، فرونشاندن منابع ناراحتی و رنج افراد است. معرفت، وقتی حقیقی و صادق است که به نحوی روشن از کیفیت زندگی ما برخیزد.
• از منظر دورکیم، پراگماتیسم از متافیزیک شوپنهاور آب می‌خورد. البته متافیزیک شوپنهاور قدری متفاوت است. در عین آن که معرفت از زندگی ما جدا نیست، صرفاً ابزاری تکنیکی هم نیست، بلکه عمیق‌تر، نحوی از بودن و اگزیستانس است.
• دورکیم، با ترکیب اگزیستانسیالیسم و پراگماتیسم، به تبیین این نکته می‌پردازد که: «واقعیت، همچون حقیقت کاملاً محصولی انسانی است».
• جهان، یک نحو آشفتگی ذهن انسانی است که قید ابژه‌هایی را که بعداً آن‌ها را مرتب می‌کند، از ابتدا می‌زند و از همان اول آنها را مال خود می‌کند. آنها را با مقولات زمان، فضا و علیت، که همگی از درون ما برمی‌خیزند، قالب‌بندی می‌کند. بنابراین، «جهان آن گونه که هست، آن گونه هست که ما آن را می‌سازیم». ما به خلق جهان می‌پردازیم تا نیازهای یک زندگی عملی را دریابیم. احساس محض وجود ندارد، بلکه، تنها از طریق صورتی که ما بدان می‌بخشیم شکل می‌گیرد.
• دورکیم، همچون ماکس وبر، هر چه بیشتر و بیشتر این دیدگاه معرفت‌شناسی کانتی را بسط می‌دهد.
• عینیت، یک سازه انسانی است. عینیت توسط بشر برای اهداف تکنیکی و سودانگارانه ساخته می‌شود. جهانی که ما می‌بینیم، صرفاً ساخته آگاهی ما است. آن چه ذیل این واقعیت نهفته است و آن چه معنای متافیزیکی این واقعیت فراتر از اندیشه انسانی واجد آن است، بی‌معنایی محض است. حقیقت، کاملاً انسانی است، و غیر آن، هیچ.
• آنچه بیان شد توجیهی است که دورکیم درباره‌ی اعتبار پراگماتیسم ارائه داده است.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.