برداشت آزاد
• ژان ژاک روسو وضع جنگ تامس هابزی را رد میکند؛ او وضع طبیعی را وضع صلح و رضایت میشمرد. زیرا، رابطه انسان با محیط، رابطه کاملاً بی واسطه است. این حالت، حالت معصومیت و راحتطلبی است.
• انسان اولیه، همچون فردی سرگردان در جنگل است که «هیچ دلمشغولیای ندارد و فارغ از سخنگفتن، بدون سرپناه و منزل، بینیاز از جنگ، بیقید و رها و بینیاز از اطاعت از فردی خاص یا خصومت با دیگران است...».
• دراین وضع، هیچ اثری از اندیشهی انتزاعی و اخلاقیات (اندیشه و بیم گذشته و آینده) وجود ندارد و سرمایههای انسانی با غریزهها و احساسات بیواسطه در گروههای کوچک محدود میشوند.
• هابز در لویتان استدلال میکند که جنبش خارج از وضع طبیعی، برخاسته از ترس فرد از مرگ و آرزوس زندگی شاد و فرحبخش است.
• در عوض، روسو بر این باور است که این وضع اولیه، شرایطی خودکفا و سعادتمند است.
• هیچ نیاز درونی به جستجوی جامعهی بزرگتری از قوانین و مقررات اجتماعی وجود ندارد.
• پس، این پرسش برای دورکیم و روسو مطرح میشود که انگیزهی شکلگیری جامعه از کجا نشأت میگیرد؟