فیلوجامعه‌شناسی

آزادی مدرن‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


در دموکراسی‌های آرام (و بعضاً خواب آلوده‌ی) دنیای توسعه‌یافته حكومت به سان آن جانوارن دریایی كه درون توده‌ی ابری از مركب سیاه ناپدید می‌شوند، تركیبی منتشرتر و لذا نامتعین‌تر دارد و لذا كمتر قابل كنترل است، به نحوی كه در توسعه‌یافته‌ترین بخش دنیا، آزادی فردی نه به لحاظ سوء استفاده از قدرت، بلكه به لحاظ نامتعین بودن قدرت، تهدید می‌شود؛ چنانكه گویی سیاست به دنبال قدرتی است كه با حدود و ثغوری مبهم و «بی‌حد و حصر»، مثل اجتماعات توده‌ای كه هر روز مبهم‌تر می‌شوند و در آن‌ها همه چیز با هم آمیخته می‌گردد و حد و مرزی باقی نمی‌ماند، ترك بتازد.
     تقریباً از هر زاویه‌ی دیدی كه بنگریم، وقتی كه به جامعه‌ی خود نظر می‌كنیم، متوجه می‌شویم كه مسافت قابل توجهی را به سوی جامعه‌ی توده‌ای طی كرده‌ایم. در انتهای این مسیر، توتالیتریسمی به سان آلمان نازی یا روسیه‌ی كمونیست قرار دارد. ما هنوز در پایان كار نیستیم، اما مطمئناً می‌توانیم ببینیم كه بسیاری از جنبه‌های زندگی اجتماع زمانه‌ی ما، بیشتر، جلوه‌ی یك اجتماع توده‌ای است تا اجتماعی از افرادی كه اخلاق را به عنوان مبنای سیاست مورد تأمل فعال قرار دهند. می‌توان، آنچه كه در حال رخ دادن است را دوباره بر حسب همگامی تاریخی میان بازار اقتصادی و اكثریت افكار عمومی بیان كرد. فی‌الجمله، سیری از سمت قدرت‌های خردی كه در سطح وسیعی توزیع شده‌اند، به سوی قدرت‌های متمركز وجود دارد و كوششی در جهت كنترل انحصاری از جانب مراكز قدرتی كه تمامیت‌خواهی فارغ از قواعد اخلاقیشان، تا حدودی پوشیده‌ و مخفی مانده‌است، صورت می‌گیرد؛ این مراكز، دقیقاً به همان اندازه كه كانون تدبیر و کیاستند، مركز اقتدار و سیاست نیز هستند. شبكه‌های منسجم تخصص‌ها و بنگاه‌های صنعتی در زمینه‌ی «تجارت افكار» قرار دارند كه به نحوی غیرشخصی، «اكثریت» را برای بهره‌برداری، اغوا می‌كنند. در اجتماع توده‌ای كه محصول بازارهای رسانه‌ای است، اگر رقابت وجود داشته باشد، رقابتی است كه بین افراد زیرك و اغواگر با رسانه‌ی توده‌ای‌شان در یك سو، و خلقی كه تبلیغاتشان را دریافت می‌كنند در طرف دیگر، جریان دارد.
     تحت چنین شرایطی، بهت‌آور نیست كه مفهوم افكار عمومی به عنوان یك انعكاس صرف (نمی‌توان به این واكنش واژه‌ی «پاسخ» را اطلاق كرد) به محتوای رسانه‌ی توده‌ای پدید می‌آید. از این دیدگاه، «اكثریت»، فقط مجموعه‌ای از افرادی است كه هر كدام از روی بی‌ارادگی نسبی، منفعلانه در اختیار رسانه‌ی توده‌ای قرار می‌گیرند و نیز عاجزانه و نومیدانه آغوششان به روی هر پیشنهاد یا اغواگری كه از سوی این رسانه‌ها جریان دارد بازست. واقعیت اغواگری از سوی نقاط كانونی ساز و كارهای كنترل، موجب خلع ید انبوهی از پدیدآورندگان قدیمی و خُرد افكار و مآلاً محروم‌سازی مصرف‌كنندگان افكار كه در یك بازار متعادل و آزاد فعالیت می‌كنند می‌شود.
     در دوایر رسمی و دولتی، نفس اصطلاح «اكثریت»  (آن طور كه وال‌تر لیپمن حدود سی سال پیش گفت) مفهوم مبهمی دارد كه به طور چشمگیری، خسوف و گمنامی خود را نشان می‌دهد. از نقطه‌نظر گروه نخبگان تصمیم‌ساز، آنان كه مهم هستند تعدادی از كسانی هستند كه به شیوه‌ی «اكثریت»ی سر و صدا به راه می‌اندازند. آن‌هایی كه به راحتی قابل احصاء و شناسایی نیستند، «اكثریت» را به وجود می‌آورند. در این نوع استعمال كلمه، اكثریت از افراد نامشخص و غیرطرفدار یك مسلك اخلاقی، در دنیایی آكنده از منافع تعریف‌شده و هوادارنه‌ی حزبی به وجود آمده‌است.
     ادراك جمهوریت به مثابه یك ارزش اخلاقی، به این معناست كه تأیید خیری مشترك، ساختن فضایی عمومی، در سرنوشت انسان رقم خورده‌است، و هیچ فردی بدون داشتن امكان مشاركت در زندگی عمومی كشورش، كه برای برخی حكم تكلیف را دارد، به بالندگی كامل نمی‌رسد. این بازتاب اعتقادی قدیمی است كه سابقه‌اش به یونان باستان می‌رسد: به یاد بیاوریم كه شهروندان آتنی نه تنها برای بردگان، بلكه برای بیگانگان نیز حقوق شهروندی قائل نبودند. در نظر آتنی‌ها كسی كه اوقاتش را صرف فعالیت‌های خصوصی می‌كند، «ابله» است؛ نجیب‌زادگی انسان در این است كه به عنوان انسان آزاد در زندگی جامعه شركت كرده و با فراغت خاطر درباره‌ی آن بحث كند، نه اینكه در بند فعالیت‌های پولساز باشد. دموكراسی نوین مشغله‌ای را كه در یونان باستان به اقلیت كوچكی اختصاص داشت، به مرور زمان به عموم مردم گسترش داد. اما همچنان به آرمان دموكراسی یونانی وفادار مانده است:  حتی در لائیك‌ترین دموكراسی‌ها، انتخابات كه از لحظه‌های پرو پیمان زندگی دموكراتیك است، یك ویژگی مذهبی را حفظ كرده است، رأی دادن، انگار كه نوعی غسل تعمید است، یك موجود انسانی، تا شهروند نباشد، انگار كه انسان بودنش كامل نیست. من این ویژگی را نشانه آن می‌دانستم كه «جمهوریت» را اگر جدی بدانیم، باید آن را یك غایت در خود تلقی كنیم، ارزشی كه به آن ایمان داشته باشیم، زیرا به زندگی‌های خصوصی، كه بدون آن ناقص می‌بودند، معنی می‌بخشد.
     خوش‌بینان 1989 (هنگامی كه شكست اردوگاه كمونیسم، به عنوان ظفر لیبرالیسم قلمداد شد) می‌توانستند عمل‌گرایی چرچیلی را كه دموكراسی را قبل از هر چیز یك فن می‌داند، به حق با بدبینی من در تضاد بدانند. گویی جاری كردن حكم ادواری و بدون استیناف انتخابات در حق زمامداران، مؤثرترین وسیله‌ای است كه اختراع شده است تا از استحاله آنان به خودكامگان جلوگیری كند. مناظره‌ی انتخاباتی روش قابل اعتمادی است كه در بازار داد و ستد ایده‌ها برای آزمون قابلیت هر فرد و هر گروه منافع، برای متقاعد كردن رأی‌دهندگان ابداع شده است:  وضعیتی مشابه با آنچه كه در بازار محصولات، شرکت‌های رقیب برای جلب مشتریان انجام می‌دهند. فروپاشی كمونیسم، رهبران چند صد میلیون انسان را یك شبه در معرض این آزمون عافیت بخش قرار می‌داد: «باید روحیه‌ای بسیار محزون داشت تا در چنین رخداد مباركی پیروزی قطعی دموكراسی را ندید».
     این خوش‌بینی می‌توانست به همان اندازه متین و موجه جلوه كند كه تحسین «دموكراسی به عنوان یك ارزش» و «جانبداری از آزادی قدیمی‌ها». همان‌طور كه تجربه‌ی انقلاب فرانسه افشا كرده‌است، این گونه شور و هیجان‌های خوش‌بینانه غالباً به استبداد منتهی شده‌اند؛ بزرگداشت اراده‌ی عمومی بارها و بارها در جهت محدود كردن غیراخلاقی حقوق «اقلیت» و زیر پا گذاشتن تمامی موازین اخلاقی اولیه‌ی انسانی به كار گرفته شده‌است. برخلاف انتظار، مهاركردن حكومتی كه بر پایه‌ی مشروعیت مردمی منفك از مشروعیت اخلاقی استقرار یافته‌است به مراتب دشوارتر از مهاركردن حكومتی است كه خاستگاهش تولد از پادشاهی بوده است. شاهان و شاهزادگان، دست كم در اصول، مطیع قوانین الهی بودند؛  در حالی كه حاكمیت مردمی منفك از مشروعیت اخلاقی، هیچ قدرت برتری را به رسمیت نمی‌شناسد؛ و اگر می‌شد كه قدرت شاهان را به نام حاكمیت مردم محدود كرد، حاكمیت مردم را به كدام نام می‌توان محدود كرد؟ و حكومت‌های توتالی‌تر سده‌ی بیستم، این منطق را تا دینار آخر خرج كرده‌اند و به نام مردم (در حالی كه حزب یگانه‌ای آن‌ها را نمایندگی می‌كرد) بزرگ‌ترین جنایت‌ها را مرتكب شدند.
     ‌آیا این تأسف كه آزادی مدرن‌ها (یا بهتر است بگوییم كاریكاتورش) جایگزین آزادی قدیمی‌ها (یونانی‌ها) می‌شود، بیجا است؟ وقتی كه ایمان به دموكراسی ضعیف می‌شود، و نسبت بزرگ غائبین در انتخابات بر افول «مذهب دموكراتیك» گواهی می‌دهد، آنگاه طنز چرچیل در عین نشان دادن گرداب استبداد، تنظیم ناقص دموکراسی‌های نوین را گوشزد می‌كند. با این وصف (به استثنای چرچیل با گستاخی اشرافزاده‌ای بدون توهم، یا فردریش فون هایك با گستاخی یك فیلسوف) بسیار اندكند كسانی كه جرأت كنند آشكارا درباره‌ی این آخرین خاكریز دفاعی دموكراسی بحث ‌كنند. البته این كمرویی موجه است، زیرا با تقلیل نهادهای اجتماعی به تنظیم‌های ساده‌ی فنی، نهاد دموكراتیك از شهروندان ایمان قوی طلب می‌كند كه اكثر شهروندان از آن بی‌بهره‌اند؛  هر رابطه‌ای با قدرت یك بعد دینی دارد، و انسان‌ها دوست دارند بیندیشند كه اگر از نظمی اطاعت می‌كنند، دلیلش فقط ضروری بودنش نیست، بلكه همچنین به آن نظم معتقدند؛ فقط اقلیت كوچكی از انسان‌ها هستند كه در فلسفه یا در حافظه‌ی تاریخی به قدر كافی ایمان قوی پیدا می‌كنند تا از قوانین اطاعت كنند، نه از باب اینكه آن‌ها خوبند، بلكه به لحاظ اینكه كار سازند.
     این تجربه‌ی جمعی آزادی همه جا چقدر ساختگی و بی‌صداقت شده‌است. از وقتی كه جنگ سرد خاتمه یافته است، حوادثی چون جنگ یوگسلاوی، مشكل روسیه در استقرار دموكراسی، سردرگمی دموکراسی‌های غربی غرقه در جهانی‌شدن و بالاخره كوشش رئیس‌جمهور سید محمد خاتمی برای تحمیل قرائت خود از «قانون اساسی» بر دیگرانی كه خود چندی پیش آن‌ها را به دلیل تحمیل قرائت خود از دین به دیگران محكوم می‌كرد، بدبینی به دموكراسی را تقویت كرده‌است.
     قانون دموكراتیك اكثریت فقط در صورتی مشروعیت پیدا می‌كند كه در اجتماعی از انسانها به اجرا گذاشته شود كه اعضایش بر سر حدود آن اختلاف بنیادی نداشته باشند. هزینه كردن بی‌حساب و كتاب اصل دموكراتیك (كه به ابزار انتخابات تقلیل یافته‌است) برای ساختن اجتماعی كه به دور از موازین اخلاقی انسجام‌بخش وجود ندارد، می‌تواند با رو در رو قراردادن گروه‌هایی كه اقتدار حق رأی همگانی اطمینان خاطر خطرناكی به آنان خواهد داد، دموكراسی را به جای پایدار كردن از بین ببرد. اجماع بر سر حدود اجتماع سیاسی، نه فقط پیش‌شرط تمرین شفاف آزادی است، بلكه پیش می‌آید كه عمل انتخابات نه تنها به انسجام اجتماع موجود كمك نمی‌كند، بلكه جریان متلاشی شدنش را نیز تسریع می‌كند. قراین نشان می‌دهد كه تفاهم میان آزادی مدرن‌ها و آزادی قدیمی‌ها رفته رفته كمتر می‌شود.

منابع:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.