فیلوجامعه‌شناسی

مونتسکیوی کلاسیک/مونتسکیوی مدرن

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


• به زعم امیل دورکیم، مونتسکیو، یک نقطه عطف بود؛ پلی میان دوران باستان و جهان مدرن بوده است.
• او به اصل کلاسیک «ضرورت عام» و «قانون طبیعی صوری» معتقد بود و آشفتگی‌های اجتماعی و تاریخی را استثنائاتی بر ماهیت امور می‌دید؛ از این بابت، استمرار خط فکری ارسطویی بود. در عین حال، این اظهارات را با مشاهده علمی و توصیف انواع اجتماعی مدلل می‌کرد. پس، او ادعاهای کلاسیک را با زبان مدرن بیان می‌کرد و اکنون دورکیم می‌خواست بر پایه این روش مدرن، ادعاهای مدرن سوار کند. دورکیم باید کار نیمه تمام را تمام می‌کرد.
• آنچه مونتسکیو در راستای فکر ارسطو، به مثابه انحرافی از ماهیت جامعه تلقی و ابراز می‌کرد، ربط و نسبت‌های جهانشمول و علی تازه‌ای بودند که میان مفاهیم و واقعیات تجربی وجود دارند. دورکیم اشیاء جدیدی کشف کرده بود که می‌شد آنها را از روی آثارشان بر سایر اشیاء شناسایی کرد.
• واقعیت‌های اجتماعی را نمی‌توان از طریق کشف ماهیت پیشینی جامعه و مقولات منطقی توضیح داد، بلکه باید آنها را از طریق رصد همشکلی‌های تکرارپذیر تاریخی و تطبیقی ملاحظه نمود.
• دورکیم می‌خواهد ارگانیسم‌های اجتماعی غیرنرمال و نرمال را با دیدن همه‌ی آن‌ها به عنوان بخشی از قانون طبیعی با یکدیگر ترکیب کند.
• دورکیم، آنچه ارسطو و منتسکیو، خصال بیمارگون جامعه تلقی می‌کردند را بخشی از ذات و ماهیت ارگانیسم‌های اجتماعی قلمداد می‌کرد. این خصال ظاهراً بیمارگون و گوناگون، قوانین خاص خود را دارند. آنها باید به مثابه اشائی جدید، موضوع علم تازه‌ای قرار گیرند.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.