دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ در دنیای برخط، بسیار «متصل» هستیم، در مقابل شرایط غیربرخط، که همیشه متصل نیستیم، و دسترسی دائمی به تمام اطلاعات «گوگل» نداریم، و دوستان ما در همه جا در دسترس نیستند. اینترنت، هیجانانگیز، تعاملی، رنگارنگ، فان، و لذتبخش است، بنا بر این، مردم، مدام دسترسی بیشتری به اینترنت طلب میکنند. محیط اینترنت، اوقات فراغت را پر میکند که شامل سرگرمی، بازی و مناسبات اجتماعی میشود. اینترنت محیطی است که نمادهای پایگاه اجتماعی را کمرنگ میکند، برای هر کسی باز است، و از بیشتر مکانها قابل دسترسی است. این تأکید بر برابری در دنیایی ابراز میشود، که عمیقاً آماج بازاریابی و یارگیری سیاسی است. استفاده از تجربیات عادی به منظور ایجاد نگرش مثبت، تعامل با مخاطبان و کسب درآمد یا قدرت بیشتر هدف اصلی متخصصان تبلیغات اقتصادی و سیاسی است. اینجا سؤالات بسیاری مطرح هستند: پرسش این است که آیا در محیط شبکه، همه به یک اندازه از مقدورات برخط استفاده میکنند، یا فعالان حرفهای این فضا، مؤثرترند؟ و بدین ترتیب، این محیط همان اندازه که در بدو امر نشان میدهد، محیطی مناسب برای گسترش سنخ جدید از ارتباطات اجتماعی برابر و دموکراتیک هست؟ مقدار نامحدود اطلاعات موجود در شبکه مدام در دسترس، منجر به فرصتهای بیشتری برای یادگیری، قرار گرفتن در معرض افکار جدید، و توان بیشتر برای کسب دانش میشود. البته نمیدانیم که این دسترسی مستمر، نهایتاً به افراد فرهیختهتر منجر میشود، یا اشخاص کمتوجهی که قدر اطلاعات را نخواهند دانست، به گمان آن که هر اطلاعی مدام در دسترس خواهد بود و نیازی به تسلط و حضور ذهن نیست. همچنین، هنوز مطمئن نیستیم که مدام با دیگران در ارتباط بودن، باعث بالا رفتن سرمایه اجتماعی و افزایش احساس حمایت اجتماعی، افزایش عزت نفس، و کاهش احساس تنهایی و افسردگی میشود، یا برعکس، خصلت موقتی ارتباطات با افراد سرشلوغ، موجب ضربههای عاطفی و احساس کمتوجهی و مراعات نشدن به افراد خواهد داد. کدام یک از این دو گرایش متناقض بر دیگری فایق خواهد آمد؟
▬ اینترنت میتواند یک ابزار تشدید هویت انحرافی هم باشد، البته به همین میزان نیز میتواند هویتهای مثبت یا مثبتنما را تقویت و تشدید کند. در نتیجه، اغلب، موقعیتهای اجتماعی اینترنتزده، مستعد هویتهای مبالغه شده هستند. و ابزار این مبالغه، پیوسته فراهم است. دسترسیپذیری بالای تلفنهای همراه، موجب شده است که بتوانیم در هر زمان از اینترنت استفاده کنیم. زمانی مجبور بودیم تا رسیدن به یک رایانه برای اتصال به شبکه جهانی صبر کنیم، ولی امروز، با گوشیهای هوشمند، احساس میکنیم که واقعاً در دستانمان تمام دنیا را داریم، و میتوانیم در هر زمان از هر نقطه به اینترنت متصل شویم. چنان که مرگان آمس، در تحقیقی که به سال ۲۰۱۳ انجام داد، متوجه شد که دانشجویان یک دانشکده در دانشگاه استنفورد، تقریباً برای هر هدف از گوشیهای هوشمند استفاده میکنند: یادگیری، کار، سرگرمی و روابط اجتماعی، و گوشیهای هوشمند، «همه چیز» زندگی آنهاست. پس، این سؤال پیش میآید که آیا این سطح از «اعتیاد» به اینترنت، احیاناً به انزوا ختم نمیشود؟ خصوصاً که کیفیت ارتباطات برخط، از حیث استمرار و ثبات، با ارتباطات غیربرخط قابل مقایسه نیست، و عنصر دلبستگی در آن کمرنگ است. یک تیم تحقیقاتی که نتایج پژوهش خود را در شماره بیستم سال ۲۰۱۶ از مجله «مرور روانشناسی عمومی» منتشر کردند، بر آن شدند که استفاده بیشتر از شبکههای اجتماعی با احساس انزوای افزونتر همبستگی دارد. این تحقیق نشان داد که شبکههای اجتماعی میتوانند جای دوستیها و فعالیتهای برخط را بگیرند، ولی به همین میزان، موجب تقلیل احساس تنهایی نمیشوند، و این یک توهم است که مناسبات برخط میتوانند نوع تازهای از زیست اجتماعی را جایگزین کنند؛ ریشه این موضوع برمیگردد به ثبات و استمرار روابط؛ روابطی که بر بستر شبکه تعریف میشوند، ذاتاً موقت و گذرا هستند و نمیتوانند جای مناسبات اجتماعی نهادین و پایدار زندگی اجتماعی واقعی را بگیرند.
▬ نفوذ اینترنت در زندگی ما، الگوهای روابط عاشقانه را که عمیقاً نیازمند ثبات هستند، تغییر داده و آسیبپذیر کرده است. محققان در سال ۲۰۱۱ گزارش دادند که اگر یکی از زوجین، کاربر مفرط شبکه باشد، این امر منجر به کاهش صمیمیت و احساس آرامش، و درگیریهای بیشتر درون خانواده میشود. به طور خاص، چنانچه که ریچل الفینستن و پاتریشیا نولر گفتهاند، استفاده از فیس بوک موجب کاهش رضایت از رابطه و افزایش حسادت میشود. حتی یک تیم پژوهشی در سال ۲۰۱۳ به این نتیجه رسیدند که فعالیت در فیسبوک با طلاق ارتباط مستقیم دارد. این، هم از این بابت است که فعالیت مؤثر در فیسبوک و توییتر و تلگرام، وقت زیادی میبلعد و روابط خانوادگی را کمفروغ میکند (امروز میدانیم که حتی در شرایطی که زن و شوهرها در کانالهای یکسان از شبکههای اجتماعی عضو هستند، این اشتراک، باعث گرمی روابط آنها نمیشود، آن هم به این دلیل که هر یک از دو طرف به نکات خاصی توجه نشان میدهند و ترکیب این نکات خاص، اشتراک واقعی را از بین میبرد)، و هم از این بابت که خودافشاگری متداول در شبکههای اجتماعی موجب سردی روابط واقعی در خانواده میشود. زندگی در شبکههای اجتماعی، شرم را کمرنگ میکند؛ هم از این بابت که «شرم حضور» یا آنچه مارسل موس به آن «هاو» اطلاق میکند، در زندگی رسانهمند از دست میرود و افراد دیگر از روی یک انسان دیگر شرم نمیکنند، و هم از این بابت که در گروهها و محیطهای شرمآور، همالان و رفقایی پیدا میشوند که رفته رفته امور شرمآور را عادی جلوه خواهند داد.
▀█▄ برای مطالعه بیشتر
• Ames, M. G. (2013, February). “Managing mobile multitasking: The culture of iPhones on Stanford campus”. In Proceedings of the 2013 conference on Computer supported cooperative work" (pp. 1487–1498). New York, NY: ACM.
• Kerkhof, P., Finkenauer, C., & Muusses, L. D. (2011). “Relational consequences of compulsive Internet use: A longitudinal study among newlyweds”. In Human Communication Research, 37, 147–173.
• Elphinston, R. A., & Noller, P. (2011). “Time to face it! Facebook intrusion and the implications for romantic jealousy and relationship satisfaction”. In Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 14, 631–635.
• Clayton, R. B., Nagurney, A., & Smith, J. R. (2013). “Cheating, breakup, and divorce: Is Facebook use to blame?”. In Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 16, 717–720.