فیلوجامعه‌شناسی

آینده سیاست

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    تز ۱. در دنیای عمیقاً شهری شده امروز، منطق شهر که همان منطق تحرک و شتاب است، فائق می‌آید. انقلاب‌هایی پیاپی، در سطح نیروهای اجتماعی و نسل‌ها، در سطح فرصت‌ها و تهدیدهای رشد اقتصادی، و در سطح ایده‌ها و آرمان‌های سیاسی در حال وقوع است که موفقیت آتی هر ملتی، بستگی به تسهیلاتی خواهد داشت که برای تحت کنترل در آوردن این نیروهای زیر و رو کننده به کار می‌گیرد. تکنیک‌های جدید ارتباطات و سیستم‌های اطلاعاتی، سبب انقلاب‌های پیاپی اجتماعی و نسلی شده است، به نحوی که هر نسلی برای نسل پیشین، کم و بیش درک ناپذیر می‌شود و احزاب و مطبوعات و قوانین و ساز و کارهای مشارکت نسل‌های پیشین چندان به درد نسل نوین نمی‌خورد.
▬    تز ۲. این فضا، نوع بی‌سابقه و رادیکالی از نوسان بین رضایتمندی‌ها و نارضایتی‌ها را نزد همه افراد و اقشار اجتماعی پدید می‌آورد و سطح عمومی ناکامی و پرخاشگری در جامعه را افزایش می‌دهد. حفظ تعادل در چنین جهان نامتعادلی به سرعت عملی بیش از آنچه در نظام‌های سیاسی و ساز و کارهای متعارف حزبی و تصمیم سازی‌های بوروکراتیک احتیاج دارد. می‌توان انتظار داشت که در سال‌های آینده، ملت‌هایی که از لحاظ اقتصادی به دگرگونی نائل آیند که در سیستم‌های اجتماعی و اقتصادی آن‌ها ابتکارات فردی در حداکثر ممکن مورد استفاده قرار گیرد که این سطح از مشارکت، با امکانات و توش و توان دموکراسی‌ها و نهادهای دموکراتیک فعلی قابل تحقق نیست و نیاز به یک پوست‌اندازی در ایدئولوژی‌های سیاسی گریزناپذیر است.
▬    تز ۳. در این دنیای تازه و در حال تحول، توان اقدام بموقع و سازگاری با محیطی که دائماً تغییر می‌کند، موفق‌ها را از بقیه جدا می‌کند. بعد از یک قرن تلاش برای کنترل و سازمان‌دهی صحیح فرآیندها به نقطه‌ای در تاریخ سیاست رسیده‌ایم که بدانیم همه تلاش‌ها را باید از سر بگیریم، چرا که مفهوم سیاست به قرینه مفهوم اجتماع دگرگون شده است. نوع مدرن سیاست که تا دهه ۱۹۹۰ مرسوم بود، خوب است، تنها اگر به دنبال راحت‌طلبی و نهایتاً افول باشیم. اما، اگر نوآوری و رشد آینده را می‌خواهیم، باید فعالیت سیاسی را از این فاز به فاز شبکه‌ای منتقل کنیم. ما باید سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را مجدداً بر مبنای ظهور جامعه شبکه‌ای تعریف نماییم.
▬    تز ۴. سیاست آینده نه بر اساس توافق اکثریت اداره خواهد شد و نه سلسله مراتبی خواهد بود؛ نه استبدادی اداره می‌شود و نه خودسرانه و بی‌قانون خواهد بود؛ نه متکی بر مساوات در همه چیز و نه مبتنی بر نابرابری در همه چیز پیش خواهد رفت. در واقع، دوگانه آزادی و عدالت دیگر نسق بخش مجادلات آن نیست.
▬    تز ۵. آنچه در سیاست آینده تعیین کننده است، حضور همیشه در صحنه نیروها، و همچنین ابداع و تعیین مسیر محیط‌های ارتباطی است.  نیروهای سیاسی مؤثر در افق آینده، باید مثل سیستم‌های زنده‌ای که به هم مرتبط و وابسته‌اند و توان واکنش نشان دادن به محیط‌هایی را که دائماً در حال تغییرند دارند، عمل نمایند. در این راستا، نقش سیاستمداران این خواهد بود که نکات مثبت را القا کنند، و موازنه نیرومندی از کنترل اطلاعات را برای ممانعت از سلطه‌گری‌های جهانی تدارک ببینند، و در مجموع، از استقلال ملت که دیگر مفهومی فرهنگی‌تر خواهد داشت حراست نمایند.
▬    تز ۶. بازنگری در مورد شیوه‌های سیاست، به معنی ترویج یک هوس زودگذر برای ایجاد امواج انتخاباتی نیست؛ به مفهوم تغییر شکل یک تلقی قدیمی یا نادیده گرفتن کلیه کارهای بزرگی که تا کنون، در این حوزه انجام شده هم نیست. هدف از این کار مطرح کردن این سؤال است که چرا ما هنوز سیاست‌هایی را ترویج و پشتیبانی می‌کنیم که در چهارچوب دولت‌های ملی پیشین معقول بودند. اقتصاد و فرهنگ در یک راستای شبکه‌ای تجدید بنا شده‌اند و وقت آن رسیده است که سیاست، خود را متحمل شرایط جدید ببیند. هدف از این بازنگری، این است که بتوانیم به طور استراتژیک و آینده‌نگر تصمیم بگیریم چه چیزهایی را متوقف، چه چیزهایی را شروع و چه چیزهایی را باز نوآوری کنیم.
▬    تز ۷. در گام اول، باید افکار و مکاتب سیاسی به سمت مثبت و سازنده تغییر یابند. هدف این افکار سیاسی مثبت دو جنبه دارد: اول رسیدن به راه‌حل‌های جدید و پیش برنده برای مسائل تازه عمق زندگی روزمره، و دوم، ایجاد هماهنگی میان فردی که حرکت پایدار رو به جلو را تضمین کند، و این جز با ترویج نظام عقیدتی مشترک میسر نمی‌گردد.
▬    تز ۸. و در گام بعد، شکل عملکردهای سازمانی در سیاست آینده تغییر می‌کند. سازمان‌های بوروکراتیک گذشته، اسیر تله‌های شناخته شده‌ای هستند. در سازمان‌های سیاسی و اقتصادی و مدنی دموکراتیک موجود، عملکرد گروه‌ها از مجموع مشارکت اعضای آن، کیفیت کمتری دارد. این موضوع ناشی از خطاهایی مانند اتلاف وقت در جمع، هم‌رنگ شدن با جمع، درگیری‌های میان اعضا، قطبی شدن رقابت‌ها، و اولویت دادن به نظر جمع در برابر نوآوری است. برای اجتناب از این تله‌های متعارف، باید خلاقیت آفرینی مشارکتی را جایگزین صورت‌بندی سازمان‌های سیاسی موجود کرد (توأم با اقتباس‌های آزاد از ترزا کینال).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.