فیلوجامعه‌شناسی

فروپاشی جامعه‌ی مدنی و ضرورت فهم «غیردموكراتیك» از «جمهوری»؛ بخش چهارم: كاوش در غلط‌اندازی مفهوم «افكار عمومی»

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


دنباله‌ی «عمومی» در مفهوم «افكار عمومی» پیچیده‌تر از آن است كه بیان می‌شود. واژه‌ی «عمومی» به عنوان صفت به «ملت» اشاره دارد و به معنای عام كلمه در برابر واژه‌ی خصوصی قرار می‌گیرد و به این معنا دری است كه به روی همه باز است. معنای دیگری هم از آن مستفاد می‌شود كه مستقیماً سیاسی است و «آن چیزی را مشخص می‌دارد كه پنهان نیست»، یعنی چیزی است كه همگان آن را می‌شناسند. «عمومی» به عنوان موصوف، بحث‌های بیشتری را برمی‌انگیزد.
     اوزوف می‌نویسد: در دائره‌المعارف‌ها، قبل از 1835، «عمومی» هنوز در برابر «خصوصی» قرار نگرفته بود، بلكه در برابر «شخصی» مطرح می‌شد. به همین دلیل عمومی، كه می‌توانست محل، انبار، راه یا ملكی را توصیف كند، افكار را توصیف نمی‌كرد، زیرا افكار پیوسته به اشخاص نسبت داده می‌شد.
     گابریل تارد كه بنیانگذار افكار عمومی علمی است از پیدایش عموم در جامعه‌های معاصر سخن می‌گوید و آن را به عنوان نوع مثبت تجمع، در برابر توده كه با عمل خشونت‌بار و نسنجیده مشخص می‌گردد توصیف می‌كند.
     آلپورت می‌گوید: منظور ما از عموم از عموم چیست؟ آیا عموم به جمعیتی می‌گویند كه در مرزهای جغرافیایی و در نهادهای سیاسی محصور است یا مجموعه‌ای از افراد است كه در درون چنین فضایی منافع مشترك دارند. او سرانجام نتیجه می‌گیرد كه عموم، تجمع انتزاعی افراد است كه در میان ملت نفع یا سلسله منافع مشتركی دارند.
     میلز در كاربرد فنون كاوش به ویژگی‌هایی در جامعه‌ی توده‌ای برمی‌خورد كه در آن دیگر از عموم نمی‌توان سخن گفت. او معتقد است كه باید میان عموم و توده تفاوت قایل شد. به نظر او در نزد عموم، فرستنده‌ی بالقوه همان قدر وجود دارد كه گیرنده، در حالی كه در بین توده تعداد كسانی كه نظرات را نشر می‌دهند كمتر از تعداد كسانی است كه تحت تأثیر این نظرها قرار می‌گیرند.
     جودیت لازار انواع چهارگانه‌ای از مدلولات ممكن مفهوم «عموم» را برمی‌شمرد؛ نخست، عبارت عموم كلی است كه به همه‌ی مردم اطلاق می‌شود. این مفهوم‌سازی عموم به آلپورت تعلق دارد. دانشمندان دیگر فكر می‌كنند كه این دیدگاه از آنجا كه اكثریت مردم در آن ملحوظ نشده و به ویژه اینكه اكثریت در امور عمومی شركت داده نشده‌اند اشتباه است. كافی است تعداد كسانی را كه به هنگام انتخابات رأی نمی‌دهند به یاد آوریم (در فرانسه، این رقم اغلب در انتخابات ریاست‌جمهوری 30 درصد است، در حالی كه در ایالات متحده‌ی امریكا به حدود 50 درصد می‌رسد). در واقع با این ارقام، دشوار خواهد بود بپذیریم كه تمامی مردم در مباحثات مربوط به امور عمومی شركت دارند. نتایج نظرسنجی‌ها اغلب حاكی از بی‌نظمی و عدم انسجام پاسخ‌های فردی است. به عبارت دیگر، بهتر است بگوییم «افكار توده‌ای» تا «افكار عمومی»، هر چند كه افكار توده‌ای به تصنعی بودن شهرت دارد. افكار مجموعه‌ی مردم است كه اغلب به عنوان افكار عمومی تلقی می‌شود.
     معنای دوم، شامل عموم رأی‌دهندگان می‌شود. این رایج‌ترین تعریفی است كه در جامعه‌های دموكراتیك از عموم شده است. پیش‌بینی دقیق تعداد مردمی كه پای صندوق رأی می‌روند، یكی از اساسی‌ترین مسائل برای سنجش‌گران است. اغلب اشتباهاتی كه در پیش‌بینی‌های نظرسنجی اتفاق می‌افتد دقیقاً به تعیین تعداد كسانی بستگی دارد كه از دادن رأی خودداری می‌كنند. اینكه بخش نسبتاً مهمی از اشخاص مورد سنجش در مراكز رأی‌گیری حاضر نمی‌شوند سنجشگران را در ارائه‌ی پیش‌بینی‌ها دچار مشكل می‌سازد. رأی به مثابه‌ی بیان روشن نظر تلقی می‌شود و حتی صورتی از شركت در مصاف افكار عمومی به حساب می‌آید. با وجود این نمی‌توان شخص رأی‌دهنده را به عنوان كسی كه فعالانه در مسائل روز شركت می‌كند فرض نمود. مطالعات انجام شده ثابت می‌كنند كه تعداد زیادی از رأی‌دهندگان بدون آنكه اطلاعات یا افكار روشنی در مورد مسأله داشته باشند رأی می‌دهند.
     معنای سوم، عمومی هوشیار را در بر می‌گیرد. افرادی كه فعالانه در تركیب‌بندی و شكل‌دهی افكار عمومی شركت دارند. این عبارت را آلموند در مطالعه‌ای كه در باب سیاست خارجی انجام داد، به كار گرفت. او معتقد بود كه باید بین افرادی كه نسبت به مسائل سیاسی بی‌علاقه و غیرفعال هستند و آنان كه در جریان امور قرار داشته و فعال و هوشیارند، با وجود تعداد محدودشان، تفاوت قایل شد. او متوجه شد كه پاسخ‌های اینگونه افراد بیشتر در تركیب‌بندی افكار عمومی مؤثر است. پژوهشگر در مطالعه‌ی خود گروهی را تشخیص داد و آن را «عموم هوشیار» نامید. به این ترتیب نسبت عموم مطلع و علاقمند به مسائل سیاست خارجی را تعیین كرد.
     پژوهش‌های تجربی ثابت می‌كنند كه در واقع می‌توان بخش نسبتاً ثابتی از مردم را به صورت هسته‌ای علاقمند به امور عمومی قلمداد كرد. حتماً، تعداد این بخش از مردم بر حسب مسأله‌ای كه هر بار مطرح می‌شود، تفاوت می‌كند، اما به طور كلی، در مورد مسائل سیاسی، این نسبت تا حدودی كم است. درباره‌ی مشخصات جمعیت‌شناختی آنان، می‌دانیم كه اساساً این‌ها انسان‌هایی با تحصیلات عالی هستند.
     بخش كوچكی از عمومی هوشیار در دسته‌ای قرار می‌گیرند كه می‌توان آن‌ها را عموم فعال نام داد. این چهارمین معنای «عموم» از نظر جودت لازار است. وال‌تر لیپمن از شهروندان «آگاه» كه بهتر از دیگران به امور عمومی واقف بودند، سخن به میان آورده‌است. افرادی كه جزء عموم فعال به حساب می‌آیند بسیار متعددند و تعهد آن‌ها در امور سیاسی، شركت سیاسی فعالانه‌ی آن‌ها را در پی دارد كه به صورت كمك‌های مالی یا قبول مسؤولیت‌های سیاسی و مباحثه‌های داغ با دیگران ظاهر می‌شود.
    
░▒▓ نكته‌سنجی گابریل تارد در مفهوم «افكار عمومی»

گابریل تارد در كتاب خود با عنوان افكار و توده (1901) بر تفاوت میان نظر (كه در نظرسنجی‌ها سنجیده می‌شود) و دو چیز دیگر پای می‌فشرد؛ یكی «بخش‌هایی از ذهن اجتماعی» كه نام آن را «سنت» می‌گذارد و دومی «عقل». اولی نظر مردگان است و دومی «قضاوت‌های شخصی نسبتاً عقلایی نخبگان». قبل از آنكه افكار عمومی آشكارا بیان شود، افرادی كه جزء یك ملت هستند از وجود یك سنت مشترك آگاهی دارند. به عقیده‌ی او زایش افكار عمومی از سربرآوردن عموم(ها)، كه محصولات جامعه‌های معاصرند، جدا نیست. توده‌ها و عموم(ها) به هم شباهت دارند و او بر تفاوت‌های موجود بین آن‌ها تكیه می‌كند. توده‌ها، قدیمی‌ترین گروه‌های اجتماعی، چیزی جز تجمعات اتفاقی نیستند، كه از عملی خشونت‌بار و تكراری به هیجان آمده‌اند. او می‌گوید: «توده‌ها هر چه در اصل، همچون سایر مشخصات، با هم متفاوت باشند، از بعضی جهات به هم شباهت دارند: عدم گذشت فوق‌العاده، غرور زمخت و خشن، زودرنجی حاصل از توهم قدرت بیكران و از كف دادن كامل عنان اختیار احساس تحریك شده»:
    
«آیا اكنون می‌توان بی‌آنكه از كنایات و استعارات استفاده كنم، از عموم(ها)ی كنشگر سخن بگویم؟ آیا عموم، این توده‌ی پراكنده، اساساً منفعل و پذیرا نیست؟ در واقع، وقتی صدای خود را با لحن شورانگیزی بالا می‌برد و آن را به گوش تبلیغ‌گرانی می‌رساند كه بنا به عادت هر روزه نبض او را به دست می‌گیرند، حرف خود را از زبان آن‌ها می‌زنند، خود را از طریق آن‌ها نشان می‌دهند، خود را به دولتمردانی تحمیل می‌كنند كه به مجریان اوامرشان تبدیل می‌شوند. این همان چیزی است كه «قدرتِ نظر» نام گرفته است. درست است كه این قدرت به خصوص بر قدرت گردانندگانی كه عموم را به حركت درآورده‌اند، گواهی می‌دهد، اما وقتی عموم بیدار شد، گردانندگان را نیز به راه‌هایی می‌كشاند كه پیش‌بینی نكرده‌اند. بدین‌ترتیب، این كنش عموم(ها)، قبل از هر چیز، واكنش گاه موحشی است در برابر تبلیغ‌گر آن‌ها كه زیر فشار هیجانی عموم(ها) قرار می‌گیرند. وانگهی، این كنش مانند واقعیت توده‌ها از شور و كینه سرچشمه می‌گیرد؛ با این تفاوت كه وقتی شور گریبان عموم را گرفت، اغلب مستقیماً وارد كارزار می‌شوند، زیرا كار او حتی در عین خشونت سنجیده‌تر و حساب‌شده‌تر است … عموم توده‌ای است بسیار بیناتر از توده و بسیار پایدارتر از آن. خشم آن دوراندیشانه‌تر جلوه می‌كند و ماه‌ها و سال‌ها به یاد می‌ماند».
    
     او بر پیوند میان عموم(ها)، یعنی انواع «توده‌های پراكنده» كه به دلیل ارتباط‌های از راه دور بسیار گسترده‌اند از یك طرف و ارتباط آن‌ها با مطبوعات از طرف دیگر تكیه می‌كند. تارد بر قدرت بی‌انتهای مطبوعات كه آن را ناشی از صنعت چاپ، راه‌آهن و تلگراف می‌داند، تأكید می‌كند و می‌گوید كه عموم(ها) اساساً به خاطر مطبوعات زنده‌اند. در جامعه‌های معاصر، روزنامه‌ها نقش هدایتی و الگوسازی نظر را بازی می‌كنند و این كار را با تحمیل اغلب موضوع‌های روزمره‌ی خود به مباحث گفتگوهای مردم انجام می‌دهند. تارد با تحلیل نقش اجتماعی مطبوعات ادعا می‌كند كه دموكراسی فراگیر بدون فرایند یكسان‌سازی مطبوعات تصورناپذیر است. رأی‌گیری عمومی نیز نتیجه‌ی كنش مداوم و تكراری مطبوعات است.
    
░▒▓ پیر بوردیو؛ «افكار عمومی ساختگی»
پیر بوردیو در سخنرانی خود در سال 1971، به نظرسنجی انتقاداتی حواله می‌كند كه اساساً متوجه مؤسسات نظرسنجی است كه بر خلاف مؤسسات پژوهشی، به تقاضاهای دستوری و سفارشی پاسخ می‌دهند. او با تحلیل سه محور فكری ضمنی كه زیربنای نظرسنجی‌ها را تشكیل می‌دهند:

1) هر كس می‌تواند نظری داشته باشد.
2) همه‌ی نظرها دارای ارزش برابرند.
3) پرسش‌ها (وفقط این پرسش‌ها) ارزش پرسیدن دارند.

 نتیجه می‌گیرد كه افكار عمومی توهمی است كه برای «پوشاندن این مطلب به وجود آمده كه وضعیت افكار در یك زمان معین همانا نظام نیروهاست».
     پرسش‌هایی كه در نظر سنجی‌ها مطرح می‌شوند، «مستقیماً به دل‌مشغولی‌های سیاسی ”سیاست‌پیشگان“ مربوطند. پس، مسأله‌پردازی مؤسسات نظرسنجی، تابع منافع سیاسی است و این خود، به معنای پاسخ‌ها و تفسیری كه به انتشار نتایج داده می‌شود، خدشه وارد می‌كند». در نتیجه بوردیو «افكار عمومی» را ابزاری در دست سیاست می‌داند كه نقش اصلی آن «باوراندن این توهم است كه افكار عمومی حاصل جمع صرف نظرهای فردی است». او توجه ما را به سوی میزان سكوت پاسخگویان جلب می‌كند، چیزی كه اغلب مؤسسات نظرسنجی به آن توجه نمی‌كنند. به عقیده‌ی او تعداد «بدون پاسخ»ها در پردازش داده‌ها از اهمیت اساسی برخوردار است كه اولاً همه‌ی مردم نظر ندارند و ثانیاً وفاق عمومی بر سر موضوع وجود ندارد. هر كس بر حسب منافعی كه دارد به پژوهش‌ها پاسخ می‌گوید و همه‌ی پرسش‌ها علاقه‌ی یكسانی در همه ایجاد نمی‌كنند. «هر چه مسأله‌ای بیشتر توجه ما را جلب كند بیشتر در مورد آن حرف برای گفتن داریم». او نتیجه می‌گیرد كه نظرسنجی‌ها توانمندی‌های بالقوه‌ی افكار عمومی و حركات فكری عموم را به خوبی منعكس نمی‌كند.
    
░▒▓ نیومن؛ مارپیچ سكوت
رسانه‌ها به خاطر نقشی كه در حیات اجتماعی بازی می‌كنند، نقشه بالقوه معناداری در شكل‌گیری ادراك‌های بعضاً اشتباه‌آمیز دارند و بخشی از این ادراك اشتباه‌آمیز به پدیده‌ای به نام «جهالت چندجانبه» بازمی‌گردد. جهالت چندجانبه به وضعیتی مربوط می‌شود كه در آن آحاد مردم همگی از همفكری ضمنی خود در مورد یك موضوع ناآگاهند. در این مورد اگر مردم به غلط تصور كنند كه مخالفتی با تفكر حاكم در كار نیست، این استنباط ممكن است آن‌ها را از بیان آشكار نظرات واقعی خود كه یحتمل متفاوت با افكار عمومی مسلط است باز دارد. در این شرایط، تبلیغ برای نظر اقلیت مسلط بر افكار عمومی، به شكل اعجاب‌آوری با تفاهم عمومی روبرو می‌شود و این استنباط را پدید می‌آورد كه همه‌ی افراد به سرعت به این نظر تازه خواهند پیوست. به عبارت دیگر، در اینجا با وضعیتی روبرو هستیم كه در آن ظاهراً مردم (كنشگران اجتماعی) در دنیای اجتماعی «كاذب» یا دست كم بسیار متفاوت با دنیای واقعی كه پژوهشگران به طریق علمی مشاهده كرده‌اند زندگی می‌كنند.
     الیزابت نوئل نیومن در نظریه‌ی خود این پدیده را بیشتر شكافته است. وی رابطه‌ی میان ادراك نظر نیروی مسلط بر افكار عمومی (آنچه افراد آن را «اكثریت» می‌پندارند) و نظر خصوصی در مورد موضوع‌های مختلف را تحلیل می‌كند. بنا بر این نظریه آن‌ها كه با مصرف محصولات رسانه‌ای مانند روزنامه‌های متوالی متوجه می‌شوند كه نظری بر خلاف اكثریت دارند از تنها ماندن در جامعه بیم دارند و ترجیح می‌دهند ساكت بمانند. در این حالت، هر چند ممكن است این اشخاص از نظر تعداد، اكثریت را تشكیل دهند، سكوت آن‌ها، در نهایت، نظر اقلیت را تقویت می‌كند. این پدیده «مارپیچ سكوت» نام دارد، چرا كه با این سكوت این تصور كه «افكار عمومی مسلط» همان است كه رسانه‌های مسلط تبلیغ می‌كنند در دیگران نیز به وجود می‌آید و این وضعیت دائماً «سكوت» را بازتولید می‌كند. در این شرایط «افكار عمومی مسلط» میدان بازتری برای خودنمایی پیدا می‌كند و به حذف تدریجی هر نظر دیگر منجر می‌شود و به این ترتیب «مارپیچ سكوت» شكل می‌گیرد. در واقع این پدیده است كه مهندسان فرهنگی را برای تحمیل یك تغییر فرهنگی به «شانتاژ» رسانه‌ای از طریق رسانه‌های متكثر مرتبط به یكدیگر رهنمون می‌شود.
    

     از نظر لازار، در چنین وضعیتی نفوذ سلطه‌ی رسانه‌ای، فرد را تغییر نمی‌دهد، بلكه بر آگاهی او دایر بر اینكه در افكار عمومی جایی دارد یا نه تأثیر می‌گذارد. شخصی كه می‌بیند نظرش با نظری كه در رسانه‌ها عرضه می‌شود مطابقت ندارد، فضای عمومی را رها می‌كند و به فضای خصوصی پناه می‌برد. البته به نظر نمی‌رسد كه كار به همین جا متوقف شود. به این معنا كه ممكن است این وضعیت در مورد افراد با سطح انسجام فكری بالا مصداق داشته‌باشد، اما در زمینه‌ی عامه‌ی مردم، این وضعیت ممكن است باعث تردید غیرمنطقی در درستی عقاید شود. به عبارت دیگر، تصور اینكه دیدگاه او در اقلیت قرار گرفته‌است، وی را در مورد درستی دیدگاه‌هایش مشكوك سازد و وادار به از دست دادن دیدگاه خود و پذیرش بسیار محتمل نظر تبلیغ شده در جریان سلطه‌ی رسانه‌ای نماید.
     از دیدگاه نوئلنیومن، رسانه‌ها در این مكانیسم مسؤولیت جدی دارند، نه فقط برای اینكه منبع اصلی اطلاعات و شناخت را تشكیل می‌دهند، بلكه به این دلیل كه نوعی تبانی و شبه‌توطئه میان رسانه‌ها در قبال اطلاعاتی كه باید پخش شود وجود دارد. به علاوه نوئلنیومن بر آن است كه رسانه‌ها به سبب حضور دائمی خود در زندگی و تكراری بودن پیام‌ها، ادراك گزینشی افراد را تضعیف می‌كنند و حق انتخاب را از آنان می‌گیرند و از این رو، حس قضاوت آن‌ها را محدود می‌كنند.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.