فیلوجامعه‌شناسی

نوام چامسكی

فرستادن به ایمیل چاپ

اندرو ادگار


نوام چامسکی (      ـ 1928)، زبانشناس امریکایی است که نقش اساسی در بسط و گسترش رهیافت‌های جدید در مطالعه و بررسی زبان داشته‌است. او علاوه بر پژوهش‌هایی که در زمینه‌ی زبان سامان داده است، نقش مستدام و پایداری در فعالیت‌ها و افکار سیاسی داشت و از یک چشم‌انداز آنارشیستیسوسیالیستی در ارتباط با مباحث امریکا و جهان، آثار مفصل و متعددی نگاشته است. وی خصوصاً بر ماهیت سرکوبگر دولت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی سرمایه‌داری تمرکز و توجه دارد (Chomskey,1969,1973,1983,1989,1991).
     مرکز و لب رویکرد چامسکی در زبان‌شناسی، این نکته است که بالضروره ابعاد خاصی از کاربست و یادگیری زبان، ذاتی ذهن بشری است و محصول آموخته‌ها فردی نیست. چامسکی علیه چشم‌اندازهای تجربه‌گرایی که طی دهۀ1950، در حوزه‌ی زبان‌شناسی مسلط بودند واکنش نشان داد. رفتارگرایان بر آن بودند که مدل‌های محرکپاسخی می‌توانند چگونگی فرایند آموختن زبان را تبیین کنند. چامسکی با نشان دادن اینکه چنین تلقی‌هایی از موضوع زبان‌آموزی نمی‌تواند تعداد بالقوه نامعین عباراتی که یک کاربر زبانی ایجاد می‌کند یا آن‌ها را می‌فهمد را پوشش دهد، با این دعوی رفتارگرایان رودررو می‌شود (چرا که، کاربر ماهر زبان، باید بتواند جملاتی که هرگز قبلاً با آن‌ها مواجه نشده بود را بفهمد). به علاوه برداشت تجربی از یادگیری زبان، به حد کافی و قانع‌کننده‌ای وحدت و همسانی دانش و کاربست زبانی افراد را در نظر نمی‌گیرد. ساختارگرایانی چون زلینگ هریس، استاد چامسکی، هر زبانی را به‌سان مجموعه‌ای از عبارات در نظر می‌گرفتند که توسط گویندگان ساخته می‌شوند. بر این اساس، زبان‌شناسی در پی آن است که گرامر چنین زبان‌هایی را روشن کند. اینچنین، «گرامر» به مثابه‌ی مجموعه‌ای از فرمول‌های ریاضی تلقی می‌شود که مجموعه‌ای از عبارات را ساخت و سامان می‌دهد. گر چه چامسکی تلقی ریاضی از گرامری که زبان را تولید می‌کند (همچون معادلات ریاضی که مجموعه‌ی ارزش‌ها و بروندادهای نامحدودی را به دست می‌دهند) را از هریس اقتباس می‌کند. اما با رها کردن آن تجربه‌گرایی که با زبان‌های طبیعی متنوع و مختلفی که هر کدام گرامر متمایز و خاص خود را دارد، مشغول است، از ساختارگرایی هریسن فراتر می‌رود، و در عوض توجه خود را به سوی گرامر هسته‌ای و بنیادینی که مشترک همه‌ی زبان‌هاست معطوف می‌دارد (1964b). این گرامر هسته‌ای، شرایطی که زبان را امکان‌پذیر می‌سازد را فراهم می‌کند و این گرامر هسته‌ای است که ذاتی ذهن بشر است. از چشم‌انداز چامسکی‌ای، انسان‌ها برای یادگیری زبان، از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند (انسان‌ها همواره از پیش می‌دانند که زبان چگونه عمل می‌کند). مقبول می‌نماید که چامسکی به اینکه کاربران ماهر زبان، آگاهانه از این توانایی خود مطلع باشند نیازی ندارد؛ بنابراین این نکته‌ی عام که اکثر چیزهایی که در این توانایی انسان نقش و سهمی دارند، به نوعی ناخودآگاه هستند، قابل پذیرش است.
     زبان‌شناسی چامسکی از محتوا و درون‌مایه‌ی زبان، که مرکب از معنا و نشانه است انتزاع می‌شود و این انتزاع به هدف دستیابی به یک «ژرف ساخت» صوری انجام می‌شود. به این ترتیب وی بر این نظر، مشهور و معروف است که جمله‌ی «اندیشه‌های بی‌رنگ و سبز، دیوانه‌وار می‌خوابند»، به لحاظ گرامری درست است، هرچند که به همان اندازه‌ی جمله‌ی برعکس، «دیوانه‌وار می‌خوابند، اندیشه‌های بی رنگ و سبز» بی‌معناست (1957). همین صدق و درستی گرامری است که توجه چامسکی را به خود جلب کرده است.
     می‌توان برنامه‌ی پژوهشی او (که موسوم به «گرامر خلاق» است) را در سه مرحله مشخص کرد؛ زبانشناس در گام نخست، «گرامر گشتاری» یک زبان خاص را تشخیص می‌دهد (گرامر گشتاری، کم‌ترین تعداد قوانین بنیادینی را که یک سخنگوی بومی فرضی نیاز دارد تا بتواند با استفاده از آن‌ها، تمام عبارات گرامری، و فقط عبارات گرامری آن زبان را بسازد، شامل می‌شود). زبان‌شناسان، تا قبل از کتاب «ساختارهای نحوی» چامسکی، تنها بر چیزهایی توجه می‌کردند که او به آن‌ها گرامر «وضعیت مشخص» (که گزینش‌هایی که در یک جمله به عنوان یک فرایند لفظی رخ می‌دهند را تعیین می‌کند) و گرامر «ساختار عبارتی» (که تمایز میان معانی مختلف نهفته در یک عبارت را مشخص می‌کند) می‌گوید. در گام دوم، آن دسته از قواعد گرامر گشتاری که ممکن نیست یاد گرفته شده باشند [و همه به نحو پیشینی از آن آگاهی داشته باشند]، تشخیص داده می‌شوند. این قواعد، امکان آن را فراهم می‌آورند که در گام سوم، یک «گرامر عام و جهانی» (یا «ابزار یادگیری زبان») که می‌توان آن را توانش زبانی آرمانی و مفروض ذهن انسانی تلقی کرد، سامان می‌یابد. بالاخره [در گام چهارم]، می‌توان این مدل «گرامر عام و جهانی» را در مورد دیگر زبان‌های طبیعی به کار برد.
     رهیافت عمومی چامسکی در دفاع از عقل‌گرایی در مقابل تجربه‌گرایی، آشکارا فلسفه‌ی دکارت (1999) را باز می‌تاباند و به معرض نمایش می‌نهد. بنیادگذاری و پذیرش توانش زبانی در ذهن انسان، نه تنها چامسکی را در حوزه‌ی ذات‌گرایی قرار می‌دهد، بلکه وی را به قلمرو برداشت عام و بسیار صوری از برهان (که در آن، استدلال بر حسب چینش و ترتیب نمادهای ذهنی که توسط منطق و ریاضیات مقوله‌بندی و شناسایی شده‌اند، فهمیده می‌شود) می‌رساند. همچنین فرض این توانش زبانی، چامسکی را به یک دک‌ترین دایر بر عام بودن ماهیت و ذات انسانی (در مقابل دیدگاهی که ماهیت انسانی را به عنوان محصول تاریخی و فرهنگی می‌نگرد) نائل می‌سازد. عامت ماهیت و ذات انسانی موجب می‌شود تا تقاضای به رسمیت شناختن ارزش برابر برای تمامی بشریت، مبنای نظریه‌ی سیاسی چامسکی را سامان دهد.

░▒▓ منابع و مطالعاتی برای مطالعۀ افزون...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.