فیلوجامعه‌شناسی

مکتب «دلگرمی»

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄ قضیه:
▬    «بالاخره عزیزان من! ما ایستاده‌ایم؛ بنده‌ی حقیر وظیفه دینی‌ای دارم، وظیفه‌ی شرعی‌ای دارم، وظیفه‌ی اخلاقی‌ای دارم؛ در مواجهه‌ی با ضد انقلاب و معارضین انقلاب ایستاده‌ام و تا جان در بدن دارم این ایستادگی وجود دارد. و به این مردم هم اعتماد دارم؛ در میان نخبگان کشور ازجمله دانشگاهیان و دانشجویان، آن قدر عناصر مؤمن و طرف دار ایستادگی در این راه وجود دارد که هر آدم دلسردی را هم دلگرم می‌کند؛ چه برسد به کسی مثل بنده که خودش به خودی خود دلگرم است. این ایستادگی بنا بر این، وجود دارد و عاقبت ایستادگی هم پیروزی است».
▬    این است «مکتب دلگرمی»..
▬    این روزها، که جماعتی از نخبگان این کشور، عصبی و اسیر تنش هستند و همه چیز عالم را «سیاه» جلوه می‌دهند، و، حتی، روی سیاه‌نمایی را هم سیاه کرده‌اند، و آن سیاستمدار افسرده و بی‌«امید» از «قهقرا» در سیاست کشور سخن می‌گوید، رهبر این ملت، همراه با ملتی که قریب چهل ماه پیش، با انتخاب خود نشان داد که دنبال «امید» است، دلگرم دلگرم و امیدوار به کار ادامه می‌دهد.
▬    به رغم کسانی که فقط نام «امید» بر خود گذاشته‌اند و «سیاه‌نمایی» و ناامیدی را از حد گذرانده‌اند و به غایت متصور کشانده‌اند، و نزدیک چهل ماه است که تقریباً، جز ناامیدی به جامعه تزریق نکرده‌اند، رهبر این ملت، «دلگرم» است، و مستند او خیل «عناصر مؤمن و طرف دار ایستادگی» است؛ دلگرم به «ایمان» و «ایستادگی».
▬    درست در شرایطی که در همایش حزب «اتحاد ملت»، جامعه‌شناس این کشور، دکتر محمد امین قانعی راد، با عنوان «مدیر انجمن جامعه‌شناسی ایران»، بدون ارائه شواهد علمی، از یک شکاف «نسلی» به سمت خودشیفتگی و مصرف‌گرایی و روسپی‌گری و اعتیاد و خودکشی و ضد ایدئولوژیک بودن و فرهنگ گریزی و لذت‌گرایی و شیطان‌پرستی خبر داد، رهبر این ملت، «دلگرم» است، و مستند او خیل «عناصر مؤمن و طرف دار ایستادگی» است.
▬    پس از صدور اسم رمز بی بی سی، که «ساعت، دقیقاً به وقت دهه هشتادی‌هاست»، و بعد از آن که «شرق» و «اعتماد» هم تجمع چند ده نفره «اوباش اینترنتی / ترولیست‌ها» در نقطه‌ای از گوشه غرب تهران را در بوق و کرنا کردند و آن را خیزش لااقل «دو هزار نفره» اعلام کردند، بله، درست در این شرایط، یک جامعه‌شناس در حزب «اتحاد ملت»، بدون آن که شواهد علمی جامعه‌شناختی ارائه دهد، و با عزل نظر از هزاران دهه هشتادی «زائر اربعین»، «حافظ قرآن»، «معتکف ماه رجب و شعبان و رمضان»، «اعضای فعال هیأت‌های دینی و رزمندگان»، «اعضای فعال بسیج»، یا... یک جمع چند ده نفره را نشان از یک چرخش نسلی، آن هم به سمت و سویی مانند «شیطان‌پرستی» قلمداد کردند، که لابد خوب است حزب «اتحاد ملت»، آن‌ها را حول خود جمع و جور کند.
▬    در شرایطی که نخبگان این کشور، به نام واقع‌نمایی، «سیاه‌نمایی» می‌کنند، و بیهوده، «یک نسل» را مبتلا به «خلأ معنا» قلمداد می‌کنند، رهبر این کشور به «ایمان» و «ایستادگی» امیدوار است. من پیشنهاد می‌کنم که همه نخبگان این کشور، به این رویه سیاه‌نمایی خاتمه دهند، و در اظهار نظرهای خود دقت بیشتری بورزند.

▀█▄ بحث در قضیه:
۱.     اکثر قریب به اتفاق نخبگان سیاسی امروز که اسیر مکانیسم‌های انتخاباتی هستند، و برای انتخاب شدن، نیاز به بدگویی از مدیران قبلی دارند، اهمیت زیادی به «مثبت» اندیشی نمی‌دهند. آن‌ها همواره تلاش می‌کنند تا نیمه خالی لیوان را جلا دهند. دید و جهت منفی می‌تواند، همان تفاوت بین موفقیت بلندمدت و شکست باشد، حتی، وقتی شکست را در نزدیکی خودمان نمی‌بینیم. شاید، حزب «اتحاد ملت»، با این دست اظهار نظرها، خود را مهیای ورود به گردونه انتخابات می‌کند، و افقی از پیروزی زود هنگام را در ذهن خویش تصور کرده است، ولی، همان طور که در مورد عالی مقام حسن روحانی، اتفاق افتاد، این منفی‌بافی‌ها وفا نخواهند کرد؛ حتی، با این فضایی که دکتر حسن روحانی پدید آورده‌اند، و روی «سیاه‌نمایی» را هم سیاه کرده‌اند، در کوتاه‌مدت نیز حنای سیاه‌نمایی رنگی ندارد. به یاد داشته باشید: «شما باید خودتان مرکب خودتان را در جاده سیاست برانید».
۲.     اگر نخبگان یک کشور، منفی اندیش باشد، پاسخ و واکنش اطرافیانشان نیز منفی خواهد بود، و بر عکس، اگر دید «مثبت» به همه بدهند، دیگران نیز در یک هم‌افزایی، بازدهی عمل نخبگان را خواهند افزود. نخبگان، یا حزبی که خود را برای تصدی سیاست ارشد کشور مهیا می‌کند، باید به دیگران برای کار کردن و جلو رفتن انرژی بدهد. برای اعضای محترم حزب «اتحاد ملت»، این نوع موضع‌گیری‌ها، شروع خوبی نیست. مردم، انرژی «مثبت» را از رهبران و نخبگان خود دریافت می‌کنند، و به محض این که نخبگان این انرژی را قطع کنند و جامعه را رو به «قهقرا» و «شیطان‌پرستی» و «خودشیفتگی» و «مصرف‌گرایی» و «روسپی‌گری» و «اعتیاد» و «خودکشی» و «ضد ایدئولوژیک بودن» و «فرهنگ گریزی» و «لذت‌گرایی» توصیف کنند، جامعه و هواداران نیز در جا خواهند زد. این جامعه، به رغم این که می‌تواند قدمی برای بهبود امور بردارد، حرکتی نمی‌کند؛ پس، انرژی «منفی» ندهید.
۳.     یک نکته دیگر؛ به یاد داشته باشید: «دیگران را در مسیرتان سرزنش نکنید». چطور یک مقام علمی، در یک سخنرانی بدون ارائه شواهد می‌گوید «کسانی که نگاه امنیتی به این میتینگ دارند، متأسفانه فقط به فکر جمع کردن آن هستند بی‌آن که آن را تجزیه و تحلیل کنند». اساساً ممکن است چنین کسانی وجود داشته باشند؟ کسانی که بخواهند این رویداد را جمع کنند، «بی آن که آن را تجزیه و تحلیل کنند»؟ وقت آن است که این جماعت روشن‌فکر، غیر خود را نیز آدم و متفکر حساب کنند، و الا بیشتر و بیشتر در این جامعه پیشرو عقب می‌مانند. کسی که «سرزنش» می‌کند، به نکات «مثبت» توجهی ندارد، و به اقتضای ریطوریقا و زبان ورزی که برای خویش برگزیده است، فقط نکات منفی را می‌بیند و تصویر می‌کند. او، تمام فضای کار کشور را رو به «قهقرا» و آلوده به انرژی منفی و بدبینی می‌سازد. انرژی منفی، همواره از سرزنش دیگران نشأت می‌گیرد و در بلند مدت، سیاست را با نتایج منفی مواجه خواهد کرد، چنان که این بلا بر سر دولتی که قرار بود دولت «امید» باشد، و آلوده به «سیاه‌نمایی» بلیغ و بی‌سابقه شد، آمد. حزب «اتحاد ملت»، باید از این وضع دولت جناب روحانی درس بگیرند. به یاد داشته باشند که «همیشه سوخت حکمرانی خوب، «امید» است».
۴.     نخبگان «دلگرم» می‌توانند مردم خود را در مسیر درست راهنمایی کنند. نخبگان «دلگرم»، هم، نیمه خالی لیوان را می‌بینند، و هم نیمه پر را، اما،.... ولی، فقط از نیمه پر لیوان کمک می‌گیرد. زیرا، نیمه پر، سرشار از انرژی مردم است و نیمه دیگر، نه تنها هیچ نیست، بلکه یکسره منفی و مضر است. به یاد داشته باشید: «هر چیزی که انرژی مردم را تحلیل می‌برد، برای حکمرانی خوب، سم مهلک است».
۵.     وقتی نخبگان این جامعه، منفی‌باف و بدبین می‌شوند، به اجانب و دشمنان ملت و وطن، و در رأس آن‌ها «بی بی سی» نیز اجازه می‌دهند تا با پاهای آلوده در مغز مردم راه بروند و افکار را آلوده به دید منفی کنند. چنین مردمی، شاید خودشان به دست خودشان، مقدرات خویش را خراب کنند، و یک نسل خلاق محرمی و اربعینی و رجبی و شعبانی و رمضانی را با اوباش و شیطان‌پرستان یکی قلمداد کنند. از آغاز انقلاب تا حال، ما اجازه نداده‌ایم، کسی با پاهای آلوده در ذهن ما راه برود، و این طور بوده است که محدودیت‌های بزرگ را از پیش پای خود برداشته‌ایم. پس، باید به نخبگان این جامعه متذکر شد: «شکایت نکنید، بلکه راه حل ارائه دهید». شکایت و غر و نق، آن هم با لفظ خودشیفته و ابن الوقت و مصرفی و روسپی و معتاد و خودکش و ضد ایدئولوژیک و فرهنگ گریز و لذت‌گرا و شیطان‌پرست؟ این‌ها اوصاف «یک نسل» هستند؟ آن هم با مشاهده چند ده نفر در گوشه‌ای از غرب تهران؟
۶.     به قول آن نویسنده، «شکایت کردن مثل «عق زدن» است»؛ «وقتی شکایت می‌کنید و غر می‌زنید، خودتان را خالی می‌کنید و حالتان بهتر می‌شود، اما، محیط خود را کثیف می‌کنید و اطرافیانتان هم بیمار می‌شوند». نباید بگذاریم نکات منفی موجود در محیط، ما را مضطرب کنند. بله؛ چرا که، باید در عوض، به خاطر نکات «مثبت»ی که می‌بینیم، قدر دان باشیم، و آن‌ها را پر و بال دهیم. نه؛ به باور من، بسیاری از دهه هشتادی‌ها، با خلأ معنا روبرو نیستند. آن‌ها خودشیفته و ابن الوقت و مصرف‌گرا و روسپی و معتاد و خودکش و ضد ایدئولوژیک و فرهنگ گریز و لذت‌گرا و شیطان‌پرست نیستند. این را، قراین کشورگستر و پهن دامنه مشهود در مراسم عاشورا و اربعین و اعتکاف و بسیج و مسجد و... به ما می‌گویند. باید از اوضاع، یک ارزیابی ۳۶۰ درجه داشت، و از خود بپرسید: «چه چیزهایی برایمان ارزش دارد؟ چه انتظاراتی داریم؟ چه کارهایی باید بکنیم که به انتظاراتمان برسیم؟ چه نکات «مثبت»ی در کار هست؟ چگونه باید این نکات «مثبت» را گسترش داد تا به هدف برسیم؟».
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.