فیلوجامعه‌شناسی

دستان خدا؛ ارزش‌های معنوی برای فایق آمدن بر تکنولوژی

فرستادن به ایمیل چاپ

ادوارد ونک جونیور


░▒▓ مقدمه
پایان و آغاز هر قرن، در بردارنده کششی اسرار آمیز است به نگاه دقیق به سوی آینده، تشخیص مسیر حرکت، و مقایسه این خط سیر با مسیری که می‌خواهیم در پیش بگیریم. با توجه به سردرگمی‌های اجتماعی که در حال حاضر به آن‌ها دچاریم، تغییر در ناوبری اجتماعی الزامی است. شگفت آنکه در این عصر سایبرنیتیک، هدایت و راهبری امور، مخاطره آمیزتر شده است، چون تکنولوژی که ماهیچه و ذهن‌های انسان را تقویت می‌کند، آسیب‌پذیری و احتمال خطر را نیز افزایش می‌دهد، و با تکنولوژی پیامدهای هر خطا مصیبت بارتر خواهند بود. تجربه هدایت و راهبری در دوران گذشته، پیش در آمد دوره حاضر نیست، چرا که سیستم‌های کوچک، منظم و قابل پیش بینی گذشته، عظیم، درک ناشدنی و مستلزم رهبری استادانه شده‌اند؛ چون همه چیز با تکنولوژی یک لبه تیز پیدا کرده است.
     آینده، حتی حکایت از نفوذ افزون‌تر تکنولوژی دارد، و حل معماهای قرن بیست و یکم، مستلزم مهارت فوق‌العاده در هدایت و راهبری به منظور هماهنگ کردن نیروهای محرک خود تکنولوژی است.
     سه مجموعه «دستور العمل عملیاتی» را بررسی می‌کنیم: (1) دست نامرئی اقتصاد بازار آزاد، (2) سیاست عمومی و ایجاد آن از طریق دولت دموکراتیک، و (3) ارزش‌های معنوی یهودی ـ مسیحی و اسلامی که رفتار را شکل می‌دهند و بینش اخلاقی را برمی انگیزند.
     تکنولوژی، چیزی بیش از سخت افزار، بلکه نظامی اجتماعی برای تمرکز ابزار نیرومند فنی بر اهداف مشخص اجتماعی است. پس، ما پیوندهای تکنولوژی با دولت را طبقه‌بندی می‌کنیم، با ترتیب زمانی ذکر می‌کنیم که چگونه هر یک در اثر آن دیگری رشد یافته و استدلال می‌کنیم که تصمیمات عمده در باب تکنولوژی را سیاست عمومی اتخاذ کرده است، نه بازار.
      دست آخر، باور معنوی و ارزش‌های دینی را به عنوان مجموعه سوم از «دستورالعمل‌های عملیاتی» می‌کاویم؛ دستورالعمل‌هایی که برای ارشاد اجتماعی ضرورت دارند، چون مسائل شگفت انگیز زمانه ما اخلاقی‌اند و از حیطه‌ی توسعه اقتصاد و حقوقی فراتر می‌روند. هر تکنولوژی، پیامدهایی دارد؛ برخی ناخواسته‌اند. و این پیامدهای ناخواسته، قربانیان بیگناه بسیاری دارند و نسبت به گذشته، از شدت، گستردگی، سرعت پیدایش و احتمال برگشت‌ناپذیری بیشتری برخوردارند.

░▒▓ 1. مسأله شناسی

 گرفتاری‌های اجتماعی ما روز به روز، بیشتر مایه یأس و حرمان‌اند. در حالی که در باب نشانه بیماری توافق داریم، در مورد تشخیص بیماری، وفاق کمتر، و در باب راه‌های علاج آن تقریباً هیچ وفاقی نداریم.
     آسیب شناسی‌های اجتماعی این مصائب را فهرست می‌کنند: اضطراب، از خود بیگانگی، عصبانیت نامعقول، فقدان اعتماد در نهادهای اصلی، فقدان ارزش‌های مشترک، جنگ فرهنگ‌ها، اهریمنی کردن دولت، بدبینی، خاطرة «ارزش‌های» گمشدة «خانواده»، مادیگرایی همه گیر همراه با دلهره‌ای نظیر اینکه زندگی برای فرزندانمان احتمالاً کمتر از آنی رضایتبخش باشد که برای ما بود. گزارش‌های ناراحت کننده جمعیت شناختی بر کودکان کشته شده به دست کودکان، یا براثر مصرف مواد مخدر و بارداری در سنین زیر بیست سال تأکید می‌کنند. و اسناد انکارناپذیری وجود دارد دال براینکه با آهنگی فراینده اغنیا غنی‌تر و فقرا فقیرتر می‌شوند.
     اخبار روز مربوط به خطرات در مقیاس جامعه، به طرز معناداری با اخبار بیست سال گذشته تفاوت دارند. در سال 1972، مطالعه‌ای تحت عنوان « محدودیت‌های رشد» با حمایت مالی باشگاه رم به پارامترهای بیرونی و فیزیکی خطر پرداخت. از تعامل پنج وضعیت (رشد جمعیت، محدودیت‌های تولید غذا، محدودیت‌های انرژی و منابع طبیعی، توسعه صنعتی بدون نظارت و آلودگی مهار نشده) سناریوهای فاجعه در جامعه و محیط طبیعی پیش بینی شده‌اند. این مطالعه بمبی قوی بود که رهبران جهان را متوجه تهدیدهای تکنولوژی برای جامعه قابل تداوم کرد. مقیاس زمانی در نظر گرفته شده برای تحقق یک سرنوشت شوم، حدوداً یک قرن بود (البته مطالعات بعدی، روش شناسی آن مطالعه را نقد و پیش بینی‌های آن را تعدیل نمودند).
     در سال 1979 در کتاب خود، «حاشیه‌هایی برای بقا»، رویکرد متفاوتی به وضعیتمان داشتم. آن اثر بر مجموعه‌ای از تهدیدهای برجسته توجه داشت، و بر نقش تعیین کنندة کنش سیاسی در کاهش احتمال خطر تأکید می‌ورزید. پس از تعریف بقا به «زنده + آزاد بودن»، تهدیدهای مربوط به فاجعه هسته‌ای، خسارات محیطی در سطح جهان، نارسایی‌های سیستمی مثلاً در جرایم شهری، بهداشت و بانکداری، و تهدیدهای مربوط به خسارات از حیث آزادی و عدالت اجتماعی، همگی مورد بررسی قرار گرفتند. بنا بر این علل، زمان فاجعه‌ای محتمل در یک تا سه دهه آینده، لحظه به لحظه نزدیک می‌شد. تکنولوژی نیرومند، سرچشمه مشترک همه این فجایع شتابان بود، و کاهش آن‌ها نه به عوامل مشخص تکنیکی و نه به نیروهای بازار بلکه به سیاست عمومی و بینش اخلاقی بستگی داشت.
     هیچ یک از تهدیدهای ملموس بیرونی آن دوره از بین نرفته است. در عین حال، نگرانی‌های جدیدی پدید آمده‌اند که مشخصه‌های جامعه‌شناختیروانشناختی متفاوتی دارند و بار زیادی را بر توان مقابلة ما تحمیل می‌کنند. آشفتگی در نظام سیاسی ما، شرایط را بالا و پایین کرده و خط مشی سیاسی در باب هویت در زمینه‌های حزب سیاسی، نژاد، دین، خاستگاه قومی یا ملی و جنسیت، توجهات را از موضوعات کلیدی منحرف ساخته است. ما راجع به زندگی بر روی سیاره‌ای بیقرار چندان چیزی نمی‌دانیم، حتی کمتر اطلاعی در باب نحوه بازیابی مجدد کنترل بر زندگی‌مان داریم.
     برخی عناصر شرایط انسانی، ثابت است: رازهای خلقت و هدف زندگی، بی اطمینانی در باب آینده، واقعیات رفتار انسان، هم شریف و هم شرارت بار. اما شرایط جدید سزاوار تحلیل است: پس از نیم قرن اعتقاد به اینکه علم، تازه‌های بی‌پایان، نوید دهنده آینده‌ای بدون محدودیت است، از ناکامی‌ها در حل مشکلات گذشته نگرانیم. در این بین، موفقیت‌های فنی، تخم مخاطرات بی‌سابقه و معماهای اخلاقی را می‌افشانند. گزارش‌های تلویزیونی از نگرانی فراگیر بشری راجع به سیاره‌ای که فهرستی از تراژدی‌های محلی را به عنوان صورت غذای شبانه‌اش در پیش رو دارد، ما را مشت باران و از همین رو، سرخورده از درماندگی‌مان می‌کنند. طرفداران تکنولوژی پیشرفته، آرزوهایی را مطرح می‌کنند مبنی براینکه هر پیشرفت فنی در عصر اطلاعات، تضمین کننده افزایش رضایت اجتماعی است. دست آخر آنکه، حلقه‌های واکنش به هدایت و راهبری اجتماعی از نظر تعداد و تک خطی نبودن افزایش یافته است، به گونه‌ای که ناراحتی‌های کوچک، اغتشاش، آشفتگی و وحشت عظیم و غالباً شگفت آوری را به بار می‌آورند.

░▒▓ 2. اصول موضوعة تکنولوژی
بیایید برای درک گرفتاری‌هایمان، با یک رشته گزاره، تکنولوژی را توصیف کنیم:

1. تکنولوژی، میدان عمل تمامی این سیستم‌های تسهیل کننده زندگی را گسترش می‌دهد: تولید غذا، حمل و نقل، ارتباطات، امنیت نظامی، مسکن، زیر ساخت شهری، بهداشت، مدیریت محیط زیست، بانکداری، تشکیلات قضایی، تعلیم و تربیت و سرگرمی، حتی باور دینی.
2. تکنولوژی، گرچه در صورت سخت افزار ـ هواپیماها، قطارها و خودروها ـ جلوه می‌کند، در بهترین وجه، سیستمی هدفمند از سازمان‌های بهم مرتبط دولتی و خصوصی قلمداد می‌شود، سازمان‌هایی که از طریق شبکه‌های اطلاعاتی‌ای که بر معرفت تخصصی برای ارایة کالاها و خدمات مورد نظر متمرکزند هماهنگ می‌شوند.
3. بیشتر در بخش خصوصی در اقتصاد سرمایه داری صنعتی است که سخت افزار به ذهن خطور می‌کند، طراحی، تولید و بازاریابی می‌شود. سازوکار بازار به منزلة « دستور العملهای عملیاتی » قدرتمند، همراه با شیوه‌های مرموز کسب و کار ـ غالباً « کارآمدی » ـ عمل می‌کند.
4. همة تکنولوژی‌ها در حال یا آینده، آثاری جانبی را به بار می‌آورند که بسیاری از آن‌ها غیره منتظره است و اکثر آن‌ها مطلوب بخشی از جمعیت نیست و غالباً به گونه حوادث غیر مترقبه ناگهان ظاهر می‌شوند.
5. تمامی تکنولوژی‌ها خطر حوادث ناشی از اشتباه انسانی یا سازمانی را محتمل می‌سازند، حوادثی که پیامدهایی با اهمیت و گسترة جغرافیایی بیسابقه را به همراه دارند. از این رو پیشگیری از حوادث باید با هدفگذاری تلفیق شود.
6. تکنولوژی، تولید ثروت می‌کند و حد مطلوب زندگی را ارتقا می‌بخشد، اما مادیگرایی را برمی انگیزد، به تأکید بر پاداش‌ها گرایش دارد و اشتها برای انباشت آن‌ها را می‌افزاید.
7. تصمیمات اصلی در باب تکنولوژی را دانشمندان، مهندسان یا دست اندرکاران امور اجرایی اتخاذ نمی‌کنند. مهم‌ترین تصمیمات تحت عنوان سیاست‌های عمومی گرفته می‌شوند. با ورود سیاست به قلمرو تکنولوژی، تکنولوژی به متمرکز کردن قدرت سیاسی می‌گراید و اشتهای کسب قدرت را تندو تیز می‌کند.
8. در حالی که مجذوب آنچه تکنولوژی برای ما می‌کند هستیم باید در آنچه با ما و با کیش ملی ما یعنی حاکمیت دموکراتیک بر شؤون خویش می‌کند دقت به خرج دهیم. قانون سیاست ملی محیط زیست، نشان دهنده تغییری در سؤالات راجع به تکنولوژی است از « آیا می‌توانیم آن را انجام دهیم؟ » به « آیا باید انجام دهیم؟ » با این استعاره، ما نظاره گر تغییری عمده در پارادایم تکنولوژی هستیم.
9. این تأثیرات فرهنگی، متناقض می‌نمایند: ما ارتباطات بیشتر ولی درک کمتری از اجتماع داریم، از اطلاعات بیشتر ولی فهم کمتری برخورداریم. با این افزایش اشتغال، شاخص داو جونز پایین می‌آید. ماشین‌های بیشتری برای زندگی کردن در اختیار داریم ولی فراغت کمتر و استرس بیشتری داریم. بعلاوه، تکنولوژی ادراک‌ها از زمان را تحریف می‌کند، عشق به سرعت برای سرعت را در ما می‌پرورد و ما را به افول فضیلت‌ها بی اعتنا می‌سازد؛ و توجه را به هزینه‌ها و سودهای فوری، نه دراز مدت، معطوف می‌دارد؛ تکنولوژی ادراک‌ها از مکان را تحریف می‌کند چون شبکه‌های الکترونیک، محله‌هایی در مقیاس سیاره زمین پدید می‌آورند و اقتصاد جهانی، مرزهای ملی را از هم می‌گسلد.
10. تکنولوژی روابط انسانی را تضعیف می‌کند و خود خواهی و گوشه گیری را می‌پرورد؛ به همین دلیل با اختلالات شخصیتی « من، اکنون »، و با مرگ زبانِ بدن و سایر علایم ضمنی که برای اعتماد سازی در روابط انسانی ضرورت دارند مواجهیم.
11. در عصر شکوفایی اطلاعات، از تبدیل اطلاعات به معرفت و سپس به تفاهم غافلیم، مراحلی که هم به زمان برای تعمق و هم به آمادگی ذهنی نیازمندند.
12. تکنولوژی با تمام فواید مادش، همچنین موجب ترس از آهنگ غیر طبیعی دگرگونی، پیچیدگی، و بی اطمینانی‌ها از آینده نا مشخص می‌شود. اگر بخواهیم آن‌هایی را که دلمشغول این تأثیرات فرهنگند تحقیر کنیم منکر ترس به عنوان غریزه بقا می‌شویم.

░▒▓ 3. اصول موضوعه دولت
با وجود بحث‌های داغ در باره نقش واندازه دولت، قانون اساسی ما رؤیای آمریکایی حاکمیت بر شؤون خویش را به منظور تحقق ”زندگی، آزادی و سعادت طلبی“ ترسیم کرده است. بر عکس، در اینجا باید واقعیاتی را مد نظر داشت:

1. دولت به مثابه واسطه قدرت در میان منافع گوناگون ومتضاد عمل می‌کند، ولی همچنین سیستمی است که وظیفه هدایت و راهبری به سوی اهدافی را دارد که از طریق وفاق دمکراتیک به دست می‌آیند. هر چند امروزه نظر سنجی‌ها جای مشارکت در انتخابات را می‌گیرند، خودشان در برابر دستکاری تکنولوژیک آسیب پذیرند.
2. دولت به علت تکنولوژی وتکنولوژی به علت دولت رشد کرده است.
3. به این ترتیب سیاست‌های عمومی، در بر گیرنده مجموعه دوم از ”دستور العملهای عملیاتی“ برای تکنولوژی است، تکنولوژی‌ای که در تمام کارکردهای تسهیل کننده زندگی نمود می‌یابد.
4. دولت با اعطای یارانه‌ها، معافیت‌های مالیاتی وکمک در زمینه فروش‌های خارجی در نقش محرک کسب وکار، به تکنولوژی کمک می‌کند؛ سیستم‌های تسلیحاتی با تکنولوژی ییشرفته را خریداری می‌کند؛ تأمین کننده عمده منابع مالی تحقیقات پایه در دانشگاه‌هاست؛ به عنوان پیشکار منابع ثروت عمومی از قبیل جنگ‌های ملی و عمل می‌کند؛ طرح‌های عمومی عظیم مانند سدها وبزرگراه‌های بین ایالتی را به اجرا در می‌آورد؛ دارایی‌های کشور را که بر سرمایه گذاری مخاطره آمیزتأثیر می‌گذارد کنترل می‌کند؛ وبه منظور به حداقل رساندن آثار زیانبار بر مردم یا طبیعت، به عنوان تنظیم کننده اصلی تکنولوژی عمل می‌کند.
5. این هفت نقش از خلال سیاست‌هایی که در صحنه سیاست اتخاذ می‌شوند به ذهن خطور می‌کند ودر نتیجه چنین فعالیتی تضاد منافع و برندگان و بازندگانی پدید می‌آیند. در تعیین خط مشی برای تکنولوژی، پاداش‌ها برای بر افروختن نزاع‌های شدید بر سر قدرت کفایت می‌کنند. از این رو منافع خاص در صدد بر می‌آیند که از طریق تأمین مالی فعالیتها به مراکز قدرت دست یابند. پی بردن به این فرصت‌های فساد، ومشاهده مقامات رسمی که در جهت امتیاز دادن به طرفدارانشان عمل می‌کنند نه در جهت منافع ملی، عموم مردم احساس می‌کنند که منافعشان نادیده گرفته می‌شود و بد بین می‌شوند.
6. آنچه به خصوص نگران کننده است جریان‌هایی است که به سمت یک دولت شرکتی حرکت می‌کنند، یعنی آنگاه که موضوعات اقتصادی به گونه‌ای با سیاست عمومی ادغام می‌شوند که الزامات ناشی از سود گروهی بر منافع عمومی غلبه می‌کنند.
7. در مبارزه برای قدرت، رسانه‌ها تأثیری فوق العاده دارند چون منابعی فراگیر برای اطلاع رسانی به تمامی سهامداران در مورد سیاست عمومی در یک نظام دموکراسی‌اند. این امر، مسئولیت دشوار صداقت ورعایت عینیت را بر دوش آن‌ها می‌گذارد. اما همین که مالکیت رسانه‌های مکتوب و الکترونیکی متمرکز می‌شود وشرکتهای رسانه‌ای مراکز سود قلمداد می‌شوند، دموکراسی به خطر می‌افتد. در ضمن آگهی‌های فعالیت برای افزایش مزد در رسانه‌ها، پیونددهنده لیست‌های رایانه‌ای رأی دهندگان، تنظیم آگهی‌های بازرگانی و ردگیری منافع رأی دهندگان را به یکدیگر است و این امر در تکنولوژی تعیین خط مشی، توأم با تعیین خط مشی برای تکنولوژی صورت می‌پذیرد.
8. مردم هر چه بیشتر مخالف دولت شده‌اند ودر بد گمانی به اقتدار مرکزی ومحافظت از خود در برابر آن که از ویژگی‌های تاریخی آمریکاییان است، از حدود معمول کاملاً فراتر رفته‌اند. برخی نگرانیها به سمت اعمال فساد آمیز قدرت از طریق سرکوب با بهره‌گیری از تکنولوژی معطوف گشته است. اما اهریمنی شدن دولت ریشه‌های درگیری دارد ـ که شبکه‌هایی که در کنگره دست اندر کارند آن را به راه می‌اندازند و لفاظیهای تعصب‌آمیز، ونه اختلاف نظرهای مشروع بر سر موضوعات مهم، آن را دامن می‌زند. در برخی موارد، ایدئولوژی افراط‌گرای دینی به ضدیتها دامن می‌زند، ایدئولوژی‌ای که حول موضوعات مرتبط با احساسات وعواطف از قبیل سقط جنین و انزجار از همجنس بازان ساخته می‌شود. در برخی موارد، رسانه‌های دو آتشه الکترونیکی ومقاله نویسان مبتلا به پیشداوری ونادانی به این امر دامن می‌زنند. با وجود این، منشأ دیگر مخالفت، با دلبستگی پرشور به زمان‌هایی بی دردسرتر ارتباط دارد، یعنی زمانی که مردم احساس می‌کردند همه چیز را در کنترل دارند ومی توانند با فشار روانی زندگی دست وپنجه نرم کنند. با وجود این، دولت را دشمن دانستن بسیار خطرناک است، مثل وقتی که این تلقی به نیروی شبه نظامی خودگمارده وفوق‌العاده وطن‌پرست، و به زمینداران غربی‌ای مبدل می‌شود که منکر مشروعیت دولت مرکزی می‌شوند.
9. در همین زمان، تعدادی انگشت شمار از مردم رأی می‌دهند وحتی تعداد کمتری اخبار را پی می‌گیرند تا در باب کاندیداها، خط مشی احزاب ومسائل مطرح‌شده اطلاع حاصل کنند. از نظر بسیاری، کاندیداها آنقدر یکسانند که رأی دادن امری بی ثمر به نظر می‌رسد. آنان فراموش می‌کنند که اگر خط سیر عملکردهای گذشته ومواضع کنونی در طول یک دهه ردگیری می‌شد، آنچه در ابتدا شاید بسان تفاوت‌های جزئی به نظر آمده‌اند در واقع به رویدادهای کاملاً متفاوت در آینده رهنمون خواهند شد.
10. اطمینان به دولت از دست رفته، چون اعتمادی در کار نیست. اقتدار به نفع حامیان دولتمردان تضعیف می‌شود، دادرسی‌های جنجالی در مورد نقاط ضعف شخصی برپا می‌شوند ودر عین حال مسائل اساسی بهداشت وعدالت اقتصادی نادیده گرفته می‌شوند. رهبران سیاسی با صداقت کاری ندارند وبا مصلحت‌اندیشی سخن می‌گویند. اما حتی اگر لفاظی در فعالیتها به عنوان شکلی از هنر مورد پذیرش باشد، امری که بیشتر باید از آن برخوردار بود نه آنکه به آن اعتقاد داشت، اطلاعاتی که دولت منتشر می‌کند غالباً تا حدودی صادق از آب در می‌آید. درواقع، دروغگویی به مردم به قدری تکرار شده که یکی از این واکنش‌ها را به بار می‌آورد: مردم یا هرچه را می‌شنوند باور می‌کنند یا اصلاً هیچ چیز را باور نمی‌کنند. درنظام دموکراسی، هیچ یک از این دو، وضعیت سالمی نیست.
11. متأسفانه حرفه وکالت احترام به دولت وقانون را یکسره از بین برده است، حرفه‌ای که جوی از نبرد برای ”پیروز شدن“ را به جای مصالحه پدید می‌آورد وبه جای آنکه وظیفه تلقی شود ضیافتی از حق الوکاله‌ها محسوب می‌گردد.
12. از آنجاکه هر تکنولوژی دارای عناصری از دستور العمل‌های عملیاتی است که در سیاست عمومی نهفته است، وچون هر سیاست دولت مرکزی مستلزم امضای رئیس جمهور وقت است، آن فرد به مدیر ناکار آموزده سیستم‌های کشور تبدیل می‌شود. این است که مسابقه برای تصرف مناصب بالا را این قدر شدت می‌بخشد. مهم‌ترین دستاویز مردم برای تأثیر گذاری بر تکنولوژی خودشان در آینده، شاید در صندوق رأی باشد.

░▒▓ 4. برخی نظرات انتقادی راجع به بازار
سخت افراز تکنولوژی را عمدتاً بخش خصوصی از طریق نوآوری، کارآفرینی، تأمین مالی، تولید وبازار یابی تدارک می‌بینید وبه سود تبدیل می‌کند. این، مجموعه‌ای از ثروت ملی است که برای آینده جامعه ضرورت دارد، چون فقط با چنین سرمایه‌ای می‌توانیم هر آنچه از بین رفته جبران کنیم یا مسیر را تغییر دهیم. شگفت آنکه نقدینگی در بخش دولتی با پرداخت بهره بدهی دولتی از بین رفته است.
     با این همه، باید در علاقه افراطی به رشد، سود وکارآمدی به عنوان اموری که فی حد نفسه غایتند تردید کنیم وتقریباً بازگشتی داشته باشیم به مضمون سخن پرزیدنت کولیج که: ”برای آمریکایی کار دوستی برنمی‌دارد“. ملت از سرچشمه‌های خویش به بخش خصوصی _ در ناوگان کشتیرانی، خطوط آهن، کشاورزی، دامداری، استخراج معدن، قطع درختان جنگلی، هواپیما ودستگاه‌های الکترونیک _ یارانه می‌داد. اما پدران بنیانگذار که خود، سوداگر بودند این همکاری را با این استدلال توجیه می‌کردند که اساس ملت ما بر آرمان‌هایی استوار شده است که انتظار می‌رود کار در خدمت آن‌ها باشد نه عکس آن.
     وظیفه آمریکا باید تکنولوژی یعنی گرامیداشت خلاقیت انسان باشد. این امری بیش از تحسین هنر ماشین‌هاست وبا تکنولوژی به مثابه خدمتکار تمدن سر وکار دارد.
     مصرف کننده می‌خواهد یا نیاز دارد که خلق تقاضا کند، واین تقاضا از طریق فرآیندهای بازار که به مانند دستور العملهای عملیاتی عمل می‌کنند بر آورده می‌شود. در حالی که مردم از دستگاه‌های کریسمس که با کارت اعتباری کار می‌کنند استفاده می‌کنند، برخی عوا مل پنهان اقتصادی آینده آنان را متزلزل می‌سازند. به عناوین خبرها راجع به خرید سهام شرکت‌ها از طریق اعمال فشار، فریادهای رو به کاهش و از موعد گذشته برای ایجاد توازن در بودجه وتعلیل مالیات به سود سرمایه دقت کنید. در حالی که در آمد سازمان‌های کارآفرینی دانشگاهی عموماً بیش از100 برابر شاغلان سطح متوسط است، کارگران تاوان اشتباهات چپگراها را می‌پردازند و دچار عدم اطمینان وفقدان وفادارند. سؤالی که رخ می‌نماید این است که آیا اقتصاد بازار هدفی جز سود سهامداران دارد، یا اینکه آیا اهداف ثانوی اجتماعی‌ای در کارند که امتیازات یکی سازی شرکت‌ها را موجه می‌سازند.
     اخبار مالی نیز از نمایش یکنواخت رهبران تجاری متهم به قانون شکنی، کلاهبرداری (مانند رسوایی پس انداز و وام) معاملات داخلی، عرضه قطعات تقلبی هواپیما، یا پنهان داشتن عیوب محصولات یا خطرات شناخته شده برای سلامت عمومی پرده بر می‌دارند. تکنولوژی سرشت انسان را بهبود نبخشیده است. تکنولوژی در واقع وسوسه‌های خلافکاری ومقیاس خسارات را افزایش می‌دهد.
     تصمیم‌گیریهای مالی نشانگر گرایش به ترجیح سودهای کوتاه مدت همراه با توجهی نه چندان زیاد به پیامدهای بلندمدت است. حرص وولع قرن بیست ویکم، صرفاً ولعی دایمی است که در مدت زمانی کوتاه‌تر وبا اهرم تکنولوژی عمل می‌کند.
 با این همه، این تصویر باید با پذیرش این نکته که دموکراسی ما دموکراسی سرمایه داری است متعادل شود. دولت وصنعت شدیداً به یکدیگر نیازمندند. صنعت شغل‌هایی را فراهم می‌آورد که موجب رشد اقتصادی می‌شود واین رشد موجب مالیات‌هایی می‌شود که دولت به آن‌ها متکی است. این امر، مازادی را به ارمغان می‌آورد که آزادی‌ها و رفاهی‌ات بیشتری را امکان پذیر می‌سازد. با شغل وامنیت اقتصادی، ثبات اقتصادی پدید می‌آید، امری که صنعت ودولت، هر دو، آن را آرزو می‌کنند. تأمین منافع شخصی مادی، محرک قوی‌ای برای افراد جامعه به منظور به فعلت رساندن استعدادهایشان است.
     برعکس، صنعت به دولت نیازمند است، چون مستقیماً به آن کمک می‌کند، رعایت بی طرفی در بازار را تضمین می‌نماید، وقتی سر وکار صنعت با امور مربوط به امنیت جهانی وبازارهای خارجی می‌افتد در نقش نماینده آن عمل می‌کند، واستانداردها وثبات را آن در بازارهای مالی رعایت می‌کند.
     بعلاوه باید اعتراف کنیم که آمریکاییان تنها متصدیانی نیستند که کنترل امور را به دست دارند. در اقتصاد جهانی، تصمیم‌هایی که در سایر پایتخت‌ها اتخاذ می‌شوند ممکن است آثار مهلکی داشته باشند. از این رو، سرانجام مبهمب در پیش رو است. عملاً هیچ یک از وقایع مهمی که قرن بیستم را در خود پیچیدند _ از رکود اقتصادی و واقعه پرل هاربر گرفته تا شلیک فضایی شوروی، جنگ سرد وپایان آن _ کاملاً در کنترل آمریکاییان نبود.

░▒▓ 5. تکنولوژی به مثابه افزایش دهنده معماهای اخلاقی
در این تضاد بین علایق کوتاه وبلند مدت، حقایق پنهان وناخوشایندی را در مورد خودمان کشف می‌کنیم. یکی میزان تأثیر گذاری تکنولوژی و عواقب ملموس آن بر بروز مادیگرایی در سطح عموم و حرص وولع در سطح اشخاص است. در اعوجاج حاصل در جامعه، که اسناد ومدارک فراوانی بر آن وجود دارند، اغنیا غنی‌تر و فقرا فقیرتر می‌شوند. این آشکارترین پیامد دگرگونی با محوریت تکنولوژی است. این واقعیت، در جهت خلاف اهداف عدالت اقتصادی حرکت می‌کند ومردم را به این اعتقاد تمسخر آمیز می‌کشاند که حق انتخاب مصرف کننده ارزنده‌ترین مؤلفه زندگی مدرن است.
     متأسفانه این آسیب شناسی امور زودگذر، بر تمامی اجزای جامعه تأثیر می‌گذارد. رهبران تجاری برای تصمیماتی که بدون توجه به پیامدهای بلندمدت‌تر، قیمت سهام را به سرعت بالا می‌برند آشکارا پاداش می‌بینند.در واقع برنده شدن در مسابقه ملکه زیبایی وال استرت انگیزه اصلی تصمیمات تجاری است. رهبران سیاسی برای جلب احترام آنی رأی دهندگان دست به گزینش‌هایی می‌زنند. به نظر می‌رسد افراد در امور روزانه‌شان به سمت رضایت خاطر فوری وخود بینانه سوق می‌یابند و به ویژگی‌های بلند مدت یا اخلاقی ازخودگذشتگی چندان توجه ندارند.
     خلاصه آنکه ما آمریکاییان قرن بیستمی، آینده را نادیده می‌گیریم. بر خلاف آمریکاییان بومی که در نظر داشتن نسل هفتم در اتخاذ خط مشی را تعلیم می‌دادند، ما فرزندانمان را نادیده می‌گیریم. ما فراموش می‌کنیم که محک مناسب برای یک تمدن، نحوه برخورد آن با فرزندانش است و این فقط در صورتی جامه عمل می‌پوشد که آینده به دفتر ثبت تصمیم گیری اجتماعی وارد شود. ما مجبوریم دست به مصلحت‌اندیشی‌های آزارنده‌ای بزنیم که تعبیر دیگر آن‌ها همان اولویت‌هایند. مفهوم قرارداد اجتماعی از بنیان‌های محکم دینی برخوردار است. وقتی وقایع عرصه تکنولوژی را با دقت بیشتری بررسی می‌کنیم معماهای اخلاقی دیگری را کشف می‌کنیم که برخی از آن‌ها شناخته شده‌اند و به سادگی به سرشت انسانی‌ای که در محیطی متفاوت آزموده می‌شوند ربط می‌یابند. با وجود این، بقیه معماها جدیدند چرا که تکنولوژی فرصت‌های جدیدی را برای شیطنت پدید می‌آورد. برای مثال، در عصر رایانه‌ها مواردی از این قبیل را مشاهده می‌کنیم: سرقت از طریق انتقال الکترونیک وجوه، آزار رسانی ازطریق پخش کردن ویروس‌های مصنوعی، ورود غیرقانونی به منابع اطلاعاتی غیرمجاز، خرید و فروش هرزه‌نمایی، بازاریابی ساختگی از طریق تماس تلفنی، تجاوز به حریم خصوصی_ درواقع، توانایی از کار انداختن هر سیستم وتمامی سیستم‌های تسهیل کننده زندگی که پیش از این فهرست کردیم.
     سؤالات دیگری راجع به شخصی‌ترین وحساس‌ترین وقایع مربوط به زندگی ومرگ انسان مطرح می‌شوند: دستکاری ژنتیک و تشخیص هویت، تلقیح مصنوعی، سقط جنین، تداوم بخشیدن به زندگی کسانی که کارکرد خود به عنوان انسان را از دست داده‌اند، کمک رسانی در امر خود کشی.
     وقتی پرونده معماها را گرد می‌آوریم مشاهده می‌کنیم که رویکردهای گزینش نه به موشکافی‌های علمی متکی‌اند و نه به مجازات‌های قانون بلکه بسیار بیش از همه به معیارهای اخلاقی‌ای اتکا دارند که در باورهای دینی یهودی ـ مسیحی واسلامی شکوفا می‌شوند. برخی از این معیارها را در احترام امریکاییان بومی به آفریدگار، ودر مذاهب دیگر می‌یابیم. این احترام، مجموعه سوم از ”دستورالعمل‌های عملیاتی“ برای هدایت و راهبری تکنولوژی را تکمیل می‌دهد.

░▒▓ 6. اصول موضوعه باور دینی، مجموعه سوم از دستورالعمل‌های عملیاتی
1. خدایی در کار است، ”موجود“ دیگری که به طرز اعجاب‌آوری عالم را آفرید وفرآیندهای حیرت‌انگیزی را برقرار ساخت که آن را تداوم می‌بخشند.
2. تداوم پذیری، حاصل امری معنوی است که به کل زندگی ارتباط می‌یابد وارزشهای اجتماع را بنا می‌نهد، ارزش‌هایی که انسان‌ها با آن‌ها از طریق ایثار، نوعدوستی، واجرای عدالت به بلوغ می‌رسند.
3. سعادت نهایی نوع بشر اساساً امری معنوی است.
4. خداوند انسان‌ها را وقف عمل به مسئولیت افزایش سعادت بشر کرده است _ همراه با دو رهنمود: خدای خود را از صمیم قلب، با تمام وجود و با تمام توان دوست بدارید؛ واینکه ما برادران و خواهران بدانیم که به ما توصیه شده است که همسایه‌مان را مانند خودمان دوست بداریم.
5. انسان‌ها جایز الخطایند، ولی این فرصت در پیش رویشان نهاده شده که به دنبال کمال بروند، بیاموزند ورشد کنند. ادیان به سوی موفقیت و امید راه می‌نمایند.


░▒▓ 7. تأملاتی راجع به بنیان‌های معنوی تکنولوژی
فقط بر روی چنین بنیان‌هایی است که مواجهه با چالش بازتعریف غایات امکان‌پذیر است، غایاتی که تکنولوژی ابزار تحقق آن‌هاست. اعتقادات دینی است که می‌تواند در ایجاد توازن بین اولویت‌های اجتماعی به ما کمک کند به گونه‌ای که با مادیگرایی مبارزه کنیم، صداقت را به عنوان بستری برای سلامت روابط اجتماعی وعملکرد نهادها گرامی بداریم، تحمل _ حتی تحسین _ گوناگونی را اشاعه دهیم، غمخواری کنیم نه آنکه فقط آن را تبلیغ کنیم.
     اغلب، تمدن و پیشرفت انسان را با دست‌ساخته‌های بر جای مانده از بشر و تکنولوژیهای بقا تعریف می‌کنند. انسان‌ها پس از آتش و کاردک سنگی، زبان، کشاورزی، شهرها، مطبوعات مکتوب، سلاح‌های اتمی، و تراشه‌های سیلیکونی را اختراع کردند. اگر بپرسیم که این استعداد از کجا ناشی می‌شود، فقط یک پاسخ معنادار وجود دارد. استعدادهای انسان، حتماً در وجود ما بسان موهبت‌های آفریدگارند. بنابراین به‌کارگیری آن‌ها در توسعه تکنولوژی‌ها، محصول ذهن، بدن و روح است. دقیقاً همانگونه که از چشم‌انداز دینی، معرفت علمی امری مرتبط با ”ذهن خداوند“ قلمداد می‌شود، به‌کار بستن معرفت علمی برای بر آوردن نیازها را می‌توان با ”دستان خدا“ مرتبط دانست.
     خلاصه، در میان این دنیای پرهیاهو، پریشان و عنان‌گسیخته تکنولوژی پیشرفته، به تأمل در باب ارتباط آشکار بین تکنولوژی واعتقادات معنوی نیاز داریم. تکنولوژی که بر صناعات و خرد عامیانه تکیه می‌کرد، اکنون از علم کمک می‌گیرد. به ساده‌ترین بیان، علم پرده برداشتن انسان از قوانین طبیعی است. این قوانین به پرسش‌های مربوط به نحوه حرکت عالم پاسخ می‌دهند و با اقدامات صورت گرفته در تاریخ برای گشودن رازها از طریق افسانه‌ها وجادو قابل مقایسه‌اند، اقداماتی که سال‌های سال چنان قدرت داشتند که تقدس می‌یافتند وساختار زندگی مدنی را تعیین می‌کردند. در مقیاس کلان، این قوانین شامل نظریه نسبیت اینشتین و مقادیر ثابت در فیزیک مانند سرعت نور می‌شوند. این نکته باید بهت وحیرت ما را بر انگیزد که ظاهراً این قوانین در فاصله مکانی و زمانی حیرت انگیزی، شاید پانزده میلیارد سال نوری ثابتند. در مقیاس خرد، قوانین دیگری ترکیب DNA و قابلیت آن برای تولید و بهبود زندگی را تعیین می‌کنند. هر دو پدیده چنان جالب توجهند که اعجاب همگان را بر می‌انگیزند. اگر فرض کنیم که تمام این قوانین در یک آن، در عالم خلقت به جریان افتاده‌اند، شگفتی‌ها حتی بیشتر خواهند شد.
     در مقابل، استعدادهای انسان برای نوآوری احتمالاً از ابتدا وجود نداشته‌اند، بلکه دستخوش تحول انقلابی شده‌اند. اگر برای این استعداد زمانی در نظر بگیریم ابتدا در می‌یابیم که کی آشکار می‌شود وبا چه سرعتی تغییر می‌یابد. برای مثال جولین جینز عقیده دارد که آگاهی انسان که به مهارت تصمیم‌گیری عقلانی تعریف می‌شود، فقط از هزاره پنجم به این طرف تحول یافته است.
     آیا به خود جرأت اظهار این نظر را بدهیم که گونه‌های انسانی نه فقط در حال تکامل‌اند، بلکه در این فرایند با آفریدگار شریکند؟ شاید این سخن به نظر برخی گستاخانه باشد. اما در نظر داشته باشید که به گونه‌های انسانی این استعداد منحصر به فرد داده شده که مستقلاً بیندیشند و صرفاً واکنش غریزی نداشته باشند، بلکه آگاهانه دست به گزینش بزنند. ما با اهرم تکنولوژی آینده‌مان را می‌آفرینیم، می‌توانیم آن را علیل و زمینگیر یا آن را خفه کنیم. با موهبت آگاهی می‌توانیم دست به انتخاب بزنیم. هم ابزارهای پیشرفت آینده‌مان را می‌سازیم وهم تعیین می‌کنیم که برای چه مقاصدی باید به کار گرفته شوند. اما چگونه می‌توانیم بیاموزیم واز چه کسی؟
     تکامل اجتماعی، پا به پای ابزارسازی پیش رفته است، چرا که نشانگر پی بردن به قابلیت‌های سازمان اجتماعی برای بقا و اهمیت ایجاد توازن بین خودخواهی و منافع اجتماعی است. به عقیده برخی از ما، بنیانگذاری ایالات متحد صرفاً حاصل نبوغ نبود؛ نمایش مدرن لطف الهی بود. اکثراً می‌پذیرند که همین که این امر در مرحله نطفه نماند نشاگر مراحلی در جهت جامعه عادلانه است. مردم در این فرآیند، به معنای مجازی، مشترکاً دست به آفرینش زده‌اند.
     این کشش به سوی ابعاد معنوی تکنولوژی، بر عظیم‌ترین سرچشمه‌های قابل دسترسی از ایمان دینی، یعنی امید تکیه دارد. بدون امید، تمامی نگرانی‌ها و ترس‌ها، رؤیاهامان را به کابوس مبدل می‌سازند. با وجود این، تاریخ به ما می‌آموزد که گونه انسانی تا چه حد انعطاف‌پذیر وبادرایت است، اینکه چگونه امید، دست وپنجه نرم‌کردن با بی‌اطمینانیها وترس از آینده نامعلوم را امکانپذیر می‌سازد وچگونه هم اراده وهم استعدادمان برای بقا را استحکام می‌بخشد.
     برخی از ما عقیده دارند که ما تشنه بصیرتی پیامبرگونه راجع به معنا و هدف زندگی هستیم. چه چیزی هیجان‌انگیزتر از اینکه این نظرات را به عنوان چارچوبی برای فعالیت انسان اتخاذ کنیم، و به اهمیت شاگردی و تلمذ در این راه و در مسیر خلق آینده توجه کنیم.

░▒▓ منابع...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.