حامد دهخدا
مطلب اول
• برکت عمل سیاسی مبهوت میکند، اگر با تقوا و پرهیز و صدق همراه باشد.
• ببین؛ شاید ایستادی و بنیصدر شورش را درآورد. قدری هم به کشور آسیب زد. وقتی به او مهلت میدهی و حجت را تمام میکنی، و تنها به وقت «احساس تکلیف»، نسخهاش را میپیچی، بهتر از آنان نتیجه میگیری که در این روزگار، ماههاست که مشغول «حملات پیشگیرانه» هستند و نتیجه نمیگیرند. این جدیدیها، با این «حملات پیشگیرانه» چرخ کشور را پنچر خواهند کرد. آنها کاری میکنند که هزینه برداشتن بارهای سنگین در این کشور بالا برود. بالاتر از آنچه هماکنون هست. از ترس آن که روزی بد شوی، هلت میدهند که واقعاً بد شوی تا هزینه تصمیمگیری خود را پایین بیاورند. زود نسخه تو را بپیچند و بروند سراغ یکی دیگر. خیلی دوست دارند بگویند «دیدی گفتم... دیدی گفتم... دیدی گفتم... از اول میدونستم...».
• اگر بگذاری که بنیصدر، خود را اصلاح کند، و تنها وقتی راهی برای اصلاح باقی نگذاشت و «احساس تکلیف» کردی، نسخهاش را با یک جمله پیچیدی، نه فقط پس از این همه سال، مردم هم به تو آفرین میگویند، از آن به بعد هم کسانی جرأت میکنند رئیس جمهور شوند. نباید با «حملات پیشگیرانه» و زیادی سیاه کردن رفتار حریف، فضای عمل انسانی را که لاجرم خطا و اشتباه هم دارد، تنگ کنیم. باید به قدر انحراف مجازات کنیم.
• گمان میکنم که سیاست مردان انقلابی سال پنجاه و هفت، برکتی داشت که از توان نهفته در کلام «سیاست ما، عین دیانت ماست» برمیخواست.
• آنها متعهد بودند که صادق باشند. و شاید به همین دلیل، خیلی سخت و مشروط، با حزب و حزب سازی کنار آمدند. برخی که هنوز هم با حزب و حزبسازی کنار نیامدهاند.
• آنان از خط و خطبازی و حزب و حزببازی متنفر بودند.
• گمان میبری که از فوران فراست بود. و من تحقیق کردم و دیدم که همان فراست هم از پرهیز و تقوا و صداقت آب میخورد.
• مرد بیتقوا، کم هوش و ذکاوت هم میشود. حواسش جمع نیست. حواسش به مدیریت تناقض باطن و ظاهر است.
• و «صدق»، با سیاستپیشگانی که برای از دور خارج کردن رقیب، چیزی را زیادی درشت و زیادی ریز میکنند، خط و خط بازی میکنند، انحراف حریف را بزرگ، و انحراف همخط و هم فرقهای خود را ریز و کماهمیت جلوه میدهند، سازگار نیست.
• و ما در کنش سیاسی خود مکلفیم که فقط با راستکرداران باشیم.
• مکلفیم فقط با راستکرداران باشیم.
• مکلفیم فقط با راستکرداران باشیم.
مطلب دوم
توجه. توجه. توجه: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»
• كلمه «صدق» در اصل به این معناست كه گفتار، يا خبرى كه داده مىشود با خارج مطابق باشد، و آدمى را كه خبرش مطابق با واقع و خارج باشد «صادق» مىگويند. و ليكن، چنان که در این آیه نیز مراد است، از آنجايى كه به طور استعاره، اعتقاد و عزم و اراده را هم «قول» ناميدهاند، در نتيجه، صدق را در آنها نيز استعمال كرده، انسانى را هم كه عملش مطابق با اعتقادش باشد، يا كارى كه مىكند با اراده و تصميمش مطابق باشد، «صادق» ناميدهاند.
• اينكه به طور مطلق فرموده با صادقين باشيد، توجه را جلب میکند به این که معيت و با كسى بودن، به معناى همكارى و پيروى نمودن است.
• این مطلب و اطلاق امر به «تقوى» و اطلاق كلمه «صادقين»، همه، قرينههايى هستند كه دلالت مىكنند بر اينكه مقصود از صدق، معناى مجازى و وسيع آن است، نه معناى لغوى و خاص آن.
• پس معنای آیه شریفه این است که، پیرو آنان باشید که کلام و اعتقاد و عزم و اراده آنان با عملشان یکی است.
• و در ادامه...
• «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» غايت و نتيجهاى است كه بر مجاهده و پیروی مترتب شده، اين است كه خداوند جزاى بهترين اعمالشان را بدهد.
• اگر تنها جزاى نيكوترين اعمالشان را ذكر فرموده، براى اين است كه جزاى عمل در حقيقت همان عمل است كه به سوى پروردگار رفته است، و بهترين جزا همان بهترين اعمال است، پس، در نتيجه، جزا دادن به احسن اعمال، معنايش جزا دادن به احسن جزاء است. معناى ديگرى نيز هست، و آن اين است كه خداى سبحان گناهان ايشان را كه مختلط به اعمال نيك ايشان شده مىآمرزد و جهات نقص اعمال آنان را مىزدايد، و مىپوشاند، و بدين وسيله عمل ايشان را بعد از آنكه عمل نيك بود به صورت عمل نيكوتر درمىآورد و آن گاه به آن عمل نيكوتر پاداش مىدهد.