برداشت آزاد
• کارل مارکس، ماکس وبر، و امیل دورکیم، ایدئالیسم و ماتریالیسم را در افکار و آثارشان یکی میکنند.
• مارکس، تلاش میکند تا در پرتو تحلیل تاریخی از سرمایهداری و مبنای اقتصادی جامعه، تضادهای اقتصاد سرمایهداری را آشکار سازد. او با طراحی نظریهای دربارهی ارزش، انباشت اولیه، ماتریالیسم تاریخی، و تحلیل دیالکتیکی و منطق پویا و درونی جامعه، انسانشناسی خاص خود را با نقد اقتصاد سیاسی ترکیب کرد. بدین ترتیب، بین ایدهآلیسم و ماتریالیسم، پلی ترسیم نمود و شکاف آن دو را درنوردید.
• وبر مطالعات خود دربارهی دین، علم و آگاهی را با تحلیل ساختاری از منشاء مدرنیت و عقلانیسازی ترکیب کرد.
• دورکیم، نگاه ایدئالیستی به بازنمودهای جمعی و مقولات اجتماعی را با تحقیقی دربارهی واقعیتهای اجتماعی ملموس، نظیر آنومی، خودکشی، قراردادهای کار و اقسام تاریخی مالکیت ترکیب کرد.
• این هر سه، روشی از مقایسه تاریخی را برای برجسته ساختن جنبههایی از تحلیلشان به کار می گیرند که آگاهی را از یک سوی، و موجودیتها و ساختارهای عینی و جبری را از سوی دیگر، در نظریههایشان در باب مدرنیت ترکیب میکنند.
• این گرایش ثابت در جامعهشناسی کلاسیک، به رغم آنچه بدواً به نظر میرسد، سوژه روشنگری را دچار آشوب میکند و مرز میان او و ابژه را برمیدارد و خانه امنش را ویران میسازد. حالا، یا حکمت روشنگری فرومیپاشد، یا راضی میشود تا بنبستهای خود را بگشاید و سوژه و ابژه را در متن حقیقتهای جوهری غایی ببیند.