دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ با ورود به فضای انتخابات، قاطبهای از اصلاحطلبان، تنها راه پیروزی در آن را ایجاد موج انگلیسی در جامعه میشمرند، آن هم به مدد بی بی سی، همان محرک بیست و هشت مرداد؛ باشد که به یاری آن، با کنار زدن اصولگرایان، همچنان، و بدون ایجاد یک طرح جدید برای حل مسائل کشور، و فقط با فریاد عصبانی «رفع حصر»، در گردونه رقابتهای سیاسی بمانند.
▬ البته، هدف اصلی از ایجاد موج بی بی سی، نه فقط دفع شر موهوم اصولگرایان است، بلکه آنها خواهان تحمیل بیشتر خود به دولت نیز هستند که اکنون که سمت و سوی آراء مشخص گردیده است، این هر دو منظور کاملاً دور از دسترس به نظر میرسد.
▬ اگر فرض بر این بود که موج مذکور باید با مشارکت گروههای گستردهی جامعه که بیرون از حلقهی محدود و بستهی اصلاحطلبان قرار دارند، به وجود آید، مسلم و مشخص است که این امر فقط و فقط با گفتار مبنی بر ”دفع شر“ میسر نخواهد شد، ولی آنها بدون ارائه هیچ طرح بدیلی برای اداره کشور، فقط به «دفع شر» تمرکز دارند؛ اینطور، به جایی نمیرسند.
▬ اصلاحطلبان، بخش گستردهای از نیروهایی را که در ادوار پیشین از ایشان حمایت کردهاند، دلسرد و، حتی، دلزده کردهاند و برای بازگرداندن اعتماد از دست رفتهی این گروه و جلب مشارکتشان برای ایجاد موج انگلیسی، این افراد دست کم انتظار دارند پاسخهایی روشن و شفاف به پرسشهایی در خصوص ماهیت این موج و سرنوشت آن بیابند؛ پرسشهایی از این قبیل: این موج، چه نیروها و جریانها و چه بخشی از جامعه و نیروهای سیاسی را در بر خواهد گرفت؟ مطالبات و خواستهها و انگیزههای این نیروهای پراکنده در موج انگلیسی چیست و چگونه آنها با تجربههای تاریخی ما از انگلیسیها منطبق خواهند شد؟ نیروها و جریانهای محرک و مولد اولیهی این موج با چه گفتاری که ریشه در زیست تاریخی این ملت داشته باشد، قصد جلب رأی دهندگان را دارند؟ این موج با چه ساختار و مدیریتی در جهت نیل به هدف خود یعنی، پیروزی در انتخابات حرکت خواهد کرد؟ آیا در هدایت و رهبری آن، همهی اجزای موج به وزن خود دارای سهم خواهند بود؟ و مهمتر از همه آن که عاقبت این موج، پس از رسیدن به ساحل مقصود به کجا خواهد انجامید؟ برخی اصلاحطلبان، براستی میان خط امام و خط انگلیس گیر افتادهاند، و برخی از آنها ضمن ترجیح سبک انگلیسی سیاست، از بیان صریح منظور خود امتناع میورزند و با مردم صادق نیستند، چرا که در این صورت، نه تنها مردم به آنان رأیی نخواهند داد، بلکه آمادهاند تا انتقام سلسلهای از حوادث پیش از مشروطه تا کنون را از آنان بگیرند.
▬ تاکتیک دفع شر، اتخاذ سیاستی الغاگرانه است که عمدتاً خارج از چارچوب خردورزی قرار میگیرد و بسیاری از سیاستمداران در دورههای مختلف به آن تمسک جسته و میجویند. یقیناً یادآوری وجود یک شر، انزجار ایجاد میکند، بسیج سیاسی را تسهیل مینماید، هدفی روشن، ساده و متحد کننده به دست میدهد، و در عین حال، از پرداختن به این موضوع تفرقه افکن پرهیز میکند که چه چیزی باید جایگزین آن شر شود. این سیاست عموماً در مواقع اضطرار یا به هنگام وجود یا توهم بحران اتخاذ میشود؛ شرایطی که میتوانند آن را تا سطح نوعی گفتار پوپولیستی تنزل دهند یا آن را به گفتاری بیحاصل تبدیل کنند.
▬ برداشت من این است که با توجه به ارزیابی جامعه از تجربهی زمامداری سی ماهه دکتر حسن روحانی، این گفتار هم تنزل گفتار سیاسی به سطح پوپولیستی است، و هم بیحاصل خواهد ماند و مردمباور نخواهند کرد. اگر بخواهیم واقعبینانه، به آرایش جمعیت رأیدهنده، نظری بیفکنیم، باید به طیفی وسیع از جامعه که خواهان تغییر در وضعیت سی ماهه اخیر هستند اشاره داشته باشیم، طیف گستردهای که با توجه به تکثر دیدگاههای موجود در جامعه، هم ارزیابی متفاوتی از رئیسجمهور دارند، و هم مطالباتی متفاوت با جمعی که حول رئیسجمهور گرد آمدهاند. برای اثبات این ادعا باید به دلیل جدایی بسیاری از افراد جامعه، و نیروهای اجتماعی از کاروان «اعتدال»، در همان ماههای اول و بر سر موضوع انصراف از یارانهها اشاره داشته باشیم، که این جدایی مدام و مکرر خود را در موارد متعددی نشان داد.
▬ به نظر میرسد که بسیاری از کسانی که در زمرهی حلقهی کوچک نزدیکان به دکتر حسن روحانی نبودند، پیرو ارزیابیشان از دورهی سی ماهه زمامداری وی و در مخالفت با راهی که او برگزید، خروج از جمع هواداران وی را مناسبترین گزینه دانستهاند. خروج حامیان اجتماعی به معنی از دست رفتن پایگاه اجتماعی است و این، یعنی، تضعیف شدید نیروی سیاسی در عرصهی قدرت. این، یعنی، همان چیزی که، بر سر نیروهای «اعتدال» آمد و مدام و مکرر آشکار شد؛ زوال اعتماد. در اثنای این شرایط، گفتن از «برجام دوم»، یا «کلید دوم»، یا «گام دوم» بیشتر به نحوی مضحکه یا خشم تبدیل میشود، تا عبارتی موج برانگیز (توأم با اقتباسهای انشائی و آزاد از علی هنری).
مأخذ:رسالت
هو العلیم