دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ زمانی، طراحان تبلیغاتی در انتخابات سال هفتاد و شش، با شعار «جوانان را باور کنیم» به قدرت نزدیک شدند، ولی امروز، همانها به حکمرانی پیرها و خیلی پیرها رأی دادهاند. ولی، یک سرود تبلیغاتی در انتخابات هشتاد و چهار، میگفت که مسنها در جامعهای به شدت جوان، مانند جامعه ما، چه نیک است که «مجمع و شورا بگیرن»، و قلمروهای عملیاتی را به جوانان واگذارند. چقدر به نظر میرسد که انتخابات پارلمانی نود و چهار، مستعد شعار «جوانان را باور کنیم» باشد، چرا که مردم، عمیقاً خواهان دمیدن روح تازهای به سیاست هستند، شاید برای حل دشواریهای قدیمی که نیاز به شجاعت سیاسی هست، فکری و کاری شود. بسیاری یادشان نرفته است، که ابداعات جوانان ما را در مسائل انقلاب و جنگ «نجات» داد.
▬ با عدم فعالیت حیاتی گروهها و انجمنهای سیاسی نیرومند، گروه کوچکی از نخبگان سیاسی در نیاوران، تمایل خود را محرز نمودهاند، تا میزان غیر معمولی از قدرت را تقاضا کنند، و آن را با ترفندهای پیچیدهای به دست هم آوردهاند. خب؛ برای کشور بزرگی مانند ایران، در شرایط جهانی، منطقهای و محلی بیسابقه، انحصار قدرت در دست گروه معدود از مدیران اقتصادی پیر و قدیمی، خطرناک و نا برازنده است.
▬ بسیاری از متخصصان و احتمالاً بیشتر مردم، از هزینههای سنگین این دگرگونیها و انحصار آگاه نیستند. نکته مهم آن است که این روند باعث تغییر نگرشها در اداره کشور میشود و این، از سوء تدبیرهایی که هم اکنون به دلیل انحصار فکری کلوپ نیاوران جریان دارد، خطرناکتر است. این که یک گروه نخبه انحصاری و اغلب هم غیر پاسخگو، و حتی بدون ارائه برنامهای به مردم و پارلمان، به هر تقدیر منویات خود را پیش ببرد، و حتی پنهان نکند که آماده فتح نا متعارف پارلمان، در جریان انتخابات نود و چهار هستند؛ خب؛ این بسیار خطرناک است و معنا و مفهوم تاریخی هولناکی دارد.
░▒▓ کاوش در ریشههای قضیه...
▬ تز ۱. در شرایطی که به نظر نمیرسد نخبگان نیاورانی توجه بایستهای به مسائل جامعه و بویژه جوانان بورزند، آنها سعی میکنند که کارگران و معلمان و قومیتها را برای ناآرامی تحریک کنند، و این، بویژه از آن روست که آنها به لحاظ فنی توش و توان قابل ذکری عرضه نداشتهاند، و میخواهند با شلوغ کردن بازار، این ناتوانی را بپوشانند. آنها به جای رفع مشکلات کارگران و معلمان، آنها را به ناآرامی تشویق میکنند، و این از عجایب است که دولت اصلاحات و دولت اعتدال، هر دو، بدون انجام تعهدات خود در قبال مردم، آنها را به ناآرامی دعوت میکردند و میکنند. مع الوصف، در این بازار شلوغ، نان و حلوا خیر نمیکنند، و این امکان وجود دارد که نخبگان نیاورانی، خود قربانیان این فضایی شوند که خویش به وجود آوردهاند.
▬ تز ۲. البته نخبگان کهنسال نیاورانی، در طرد متجاوز از هفت هزار مدیر اغلب نسل دومی دولت قبل، اولاً عصر سازندگی را در ذهن دارند که طی آن، به حکم کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش تغییر»، نحوی سلطه بلامنازع پدید آمد، تا توسعه به هر تقدیری پیش برود؛ در ثانی، گمان میکنند که فرایند پی گیری اصلاحات اقتصادی در کشورهایی همچون مکزیک و لهستان، با وجود یک حزب اقتدارطلب که میتوانست موجب تجمیع منافع اجتماعی متضاد با یکدیگر باشد، باعث گردید تا توسعه و اصلاحات با قدرت بیشتری به پیش برود. ولی، این تصورات در مورد دولت یازدهم صادق نخواهد بود؛ چرا که دولت یازدهم، با انکار بیاغماض حتی نقاط قوت دولت قبل، تلاش کرد تا بگوید که بسیار بهتر از آن عمل خواهد کرد و با این کار از یک سوی، سطح توقعات و انتظارات مردم را افزایش داد، و از سوی دیگر، برای هوادارانی که به سیاهنمایی هولناک دولت یازدهم از دولت پیش اعتقاد داشتند، به این معنا بود که دولت یازدهمیها میتوانند بدون پیروی از شیوههای مبدعانه دولت نهم و دهم، راه حل مسائل و توسعه کشور را ارائه دهند. به نظر میرسد که دولت یازدهم، اصرار دارد تا به هر قیمت، دولت نهم و دهم را به یک «ننگ ملی» تبدیل کند؛ در نتیجه، دولت یازدهم، بیش از هر چیز خود را به یک مخمصه منطقی انداخته است که نه تنها راه حلهای خودش درست کار نمیکنند، بلکه جبراً خود را از استعمال راهحلهای مبدعانه دولت پیشین که برای نخستین بار با فلجکنندهترین تحریمهای تاریخ مواجه شد، محروم کرده است.
▬ تز ۳. نکته دیگر این است که در این شرایط و با توجه به ناتوانی قطعی کهنسالان در گشودن گره شرایطی که لزوماً به جوان فکری نیازمند است، علاوه بر منازعات بین گفتمانی در مقابل نخبگان نیاورانی و اصولگرایان، با یک منازعه درون گفتمانی در متن نخبگان ناهمسان نیاورانی نیز مواجه خواهیم شد. نخبگان نیاورانی میدانند که کار از جایی ایراد دارد، و حال که پس از دو سال، دیگر نمیتوانند دولت پیشین را مقصر تمام رویدادهای سوء عالم قلمداد کنند، بالاجبار، یکدیگر را مورد شماتت قرار میدهند. تردیدی نیست که آنها یک گروه نخبه فنی هستند، و در اصول دیدگاههای نظری یا مکتبی اختلاف نظرهای عمیقی دارند. این اختلافها، بویژه میان مدیران فنی و کارگزار از یک سوی و چهرههای با منشأ دانشگاهی رخ مینماید. نمونه این اختلاف نظر را میتوان در رویارویی رئیس کل مقتدر بانک مرکزی از یک سوی و وزیر اقتصاد ملاحظه کرد.
▬ تز ۴. در یک سطح عمیقتر، ریشههای این روحیه نخبگان نیاورانی، باز میگردد به این که آنها خود را با سایر نخبگان و نه با همه مردم طرف میبینند. خب؛ واقع آن است که این روحیه نزد بسیاری از نخبگان ما هست. آنها فراموش میکنند که ساختار نخبگانی در کشورهای دموکراتیک امروز، به طور کلی، و در کشور نفتی ما خصوصاً، تناسب چندانی با آن چه در قاعده هرم جامعه میگذرد ندارد. در نتیجه، میدان معاملات نخبگانی، صحنه کسب امتیازات، بدون تعهدات و مسؤولیتهای مربوطه در قبال جامعه است. به تبع، جامعه ما همواره شاهد پیدایش مجموعهای از شئون اجتماعی مستقل بوده است که به طرز غافل گیر کنندهای خود را در رویدادهای فراگیری مانند ثبت نام هدفمندی یارانههای یا انتخابات نشان میدهند.
▬ تز ۵. به این ترتیب، ثبات مطلوب در دولت یازدهم، به ابتکار، شناخت کافی نسبت به عناصر مختلف نیروهای دخیل و مهم، هوشمندی بسیار، و دقت عمل و انضباط بسیار بستگی دارد که غالباً توسط نخبگان جوان قابل عرضه است. ابداً نمیتوان به یک ثبات نسبی که تنها از طریق مداخلات سیاسی توسط «پیر با نفوذ جریان مسلط بر نیاوران» دل بست. در شرایطی که به رغم «سامان سیاسی در عصر سازندگی»، مطبوعات و شبکههای اجتماعی و رادیو تلویزیونی متنوعتری وجود دارند که در مورد سیاستهای گروه نخبه حاکم کاملاً حساس هستند، و از آن بیش، رویدادهای مردمی مانند ثبت نام هدفمندی یارانهها یا سفرهای استانی نیز صحنه واکنش فوری و بلافصل مردم به تصمیمات نه چندان صمیمانه گروه نیاوران است، خب؛ در این وضع و حال، حفظ ثبات در دولت یازدهم با دشواری بسیار مواجه است، و این، تنها به دولت آسیب نمیزند، بلکه کشور را تهدید میکند. و البته گاه به نظر میرسد که حلقه نیاوران دل آرام دارد که این جریانهای بیثبات کننده کل کشور را هدف قرار میدهند، و از این طریق، اطمینان دارند که منتقدانی که بارها نشان دادهاند دلسوزان راستین انقلاب هستند را رویاروی مردم قرار خواهند داد. این، بازی خطرناکی است، که به سهولت میتواند مورد سوء استفاده دشمن بیرونی کشور قرار گیرد.
مأخذ:رسالت
هو العلیم