دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
● خب؛ یه قدری اخلاق ما به قول امام سید روح ا... موسوی خمینی (ره)، به «تهذیب» نیازمند شده است.
● هفته قبل، دولت مردان، در نخستین همایش «اقتصاد ایران؛ راه کارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغال زا»، مجدداً و مکرراً وارد حاشیه گردیدند، و در شرایطی که همه نیاز به امید و تدبیر داریم، ایشان سعی کردند تا ملت را دو دسته کنند. مطبوعات هوادار هم همین بخش از سخنان ایشان را گرفتند. در نشستی که باید اصل سخن دولتی ها در مورد اقتصاد ایران، و راهکارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغال زا، و تدابیر اقتصادی ناظر بر بودجه را خطاب به فعالان اقتصادی گوشزد میکرد، جو سیاسی جدیدی دامن زده شد تا باز هم اقتصاد و مردم به سیاست یارانه بدهند، و سیاست هم از مسؤولیت «تدبیر» خود شانه خالی کند.
● البته پیش از این، عالی جناب سید محمد خاتمی هم از «رفراندوم» سخن گفته بود، و آن موقع هم گفتیم که حرفی و باکی نیست، این گوی و این میدان. همه پرسی کنید تا برای چندمین بار ثابت شود که مردم در همه مسائل، پشت سر فقیه جامع الشرایط خود قرار میگیرند. امروز هم همین را گفته و میگوییم؛ حرفی و باکی نیست. اگر قرار است راجع به هدفمندی یارانهها رفراندومی انجام شود که شد؛ اگر قرار است در باره ماجرای حصر اتمی نظرخواهی شود که بارها انجام شده است و مردم نظر خود را به رساترین وجه گفتهاند؛ اگر قرار است راجع به فتنه «سبز سیاه» رفراندومی برگزار شود، که شد و نهم دیهای دیگری هم مهیای خلق شدن است. حال، اگر با خزانه خالی میخواهید رفراندوم هم برگزار کنید، خب، برگزار کنید. ولی گویا این عالی مقام مانند آن عالی جناب، از این بیانات منظور دیگری دارند؛ در سکوت، راجع به راه حل های مثبت درباره اقتصاد ایران و راه کارهای دستیابی به رشد پایدار و اشتغال زا، که مشحون از مسیر یابی های سازنده درباره اقتصاد مقاومتی باشد، و پس از آن که ضربات اقتصادی بعد از آغاز تحریم ها در سال نود و یک را محصول بی تدبیری دولت پیشین، قلمداد میکردند، اکنون، آن ها تمام چشم خود را به مذاکرات دوختهاند، و در وانفسایی که امید به مذاکرات رنگ باخته، برای کشور حاشیه میسازند تا شاید کسی در نیابد که مدعیان تدبیر و «ژنرالیتی»، تدبیری اندک تر از «مردی که رفت» دارند.
● و ما توقع داریم که دولت مردان به جای قطبی کردن بیهوده جامعه، و بالا بردن هزینه انتقادهای مثبت، در شرایطی که «ژنرالیتی» دولت برای حل مسائل قد نمیدهد؛ بله، در این شرایط، توقع داریم که دولتیان فضا را بگشایند تا تمام «ظرفیت»های مثبت کشور به میدان بیایند و بتوانند به دولت کمک برسانند تا سکان کشور را به پیش ببرد. این روزها، باید کسانی بیایند و به مردم بگویند که ما در شرایطی دشوارتر از این، کشور را با جنگ اداره کردیم؛ اگر سیاستمدارانی به کمک دولت بیایند که با تأکید بر «ظرفیت»ها به مردم امید ببخشند، مردم هم «ظرفیت»های مثبت خویش را نمود و بروز خواهند داد، و این، «ظرفیت»های مثبت یک جامعه مؤمن و انقلابی است که هر مشکلی را از پیش پا بر میدارد. در این شرایط، مردم نشاط میخواهند، نه جدال.
● ما نیاز به دولت مردانی داریم که با تأکید به «ظرفیت»های ملت خود، به دور از نگاه به دست اجانب، آرامش خود را به مردم منتقل نمایند، تا مردم با تصمیم درست مانند یک «تفنگ سرپر»، به سمت دشمنی که توپ و تانکش هم قلابی است، شلیک کنند و اراده خود را به رخ او بکشند. ولی اگر دولت مردان، به قدر کافی «خسرو» و «شکیبا» نباشند، و به «ظرفیت»های مردم خود واقف نگردند، تفنگ را به زمین میاندازند و برای خود و مردم خود، خفت و خواری و ضعف و مرگ به ارمغان میآورند، و از آن بدتر، «خسرو» و «شکیبا»های ملت خود را تسلیم اجنبی میکنند تا به دار آویزند. اول از همه، خودشان دست و پایشان را گم میکنند، و بعد، به صورت دوست مقاوم پنجه میافکنند، تا در مقابل خصم تنها بمانند؛ و از آن موقع است که خفت و هتک «غیرت»، دامنشان را خواهد گرفت.
░▒▓ یک فرهنگ سیاسی بهتر، بدون «حب نفس»
● ما نیاز به قول امام، به یک «تهذیب» نیاز داریم. و باز، به قول امام، «حب نفس»، اصل و ریشه خطایاست.
● در اغلب موقعیتهای اجتماعی در دنیای امروز، به انگیزههای فردی اصرار میشود، و قواعد و ضوابط، از «فرهنگ مسؤول و بخشایشگر» حمایت نمیکنند. این ارزش ها، مردم را وا میدارند تا برای آن که سرشان بی کلاه نماند، همیشه طلبکار و حق به جانب باشند، نه بخشایشگر و مسؤولیت پذیر.
● فراگیری ارزش رفتاری «مسؤول و بخشایشگر بودن»، اثربخشی زیست اجتماعی و سیاسی را به وضوح، بالا میبرد.
● ارزش رفتاری «مسؤول و بخشایشگر بودن»، به مردم کمک میکند تا:
۱. در حل مشکلات با ابزار «همکاری»، توانمندتر و توانمندتر شوند؛
۲. پیوستگی و هماهنگی اجتماع بالا رود، تضمین میکند که مهارت ها از نسل با تجربه به نسل تازه منتقل شود؛
۳. افراد میتوانند از یکدیگر پشتیبانی کنند و در شرایطی که برای برخی اعضای اجتماع مشکلی ایجاد میشود دیگران عملکردهای آنان را کامل میکنند؛
۴. قابلیت انطباق جامعه را با شرایط دشوار بالا و بالاتر میبرد؛
۵. و در نهایت محیط اجتماعی برقرار میشود که در آن مردم احساس میکنند که نیازهای هر یک از آن ها بالاترین اولویت ملت است و در این شرایط حس خوشبختی نزد مردم بیشتر و بیشتر میشود.
● با این حال، ارزش رفتاری «مسؤول و بخشایشگر بودن»، کمرنگ و کم رنگ تر میشود. این، یکی از موانع بزرگ در فرهنگ اجتماعی و سیاسی کشورهاست، و در کشور ما هم، همچنین.
░▒▓ بگیرید، معامله کنید، یا ببخشایید؟
● در یک فرهنگ «حق به جانب و طلبکار» کلان شهری، قاعده به این صورت است که تا آن جا که ممکن است از دیگران کمک گرفته شود حال آن که در عوض، کمترین مشارکت صورت میگیرد. مردم تنها هنگامی کمک میکنند که انتظار داشته باشند سود شخصی آن ها از هزینههایی که برای آن ها ایجاد میکند، بیشتر باشد، در ضدیت با زمانی که نفع زیست اجتماعی و سیاسی مهم تر از هزینههای شخصی است.
● وضع در یک فرهنگ «حق به جانب و طلبکار» «غیر» کلان شهری، قدری تعدیل میشود؛ در یک اجتماع کوچک تر یا در شرایطی که آدم به آدم میرسد، افراد سعی میکنند تا به افرادی که به آن ها کمک کردهاند، کمک نمایند، تا بعداً که آدم به آدم رسید، باز هم بتوانند انتظار کمک از هم داشته باشند. هر چند افراد در فرهنگ «حق به جانب و طلبکار» غیر کلان شهری، نسبت به فرهنگ کلان شهری، منافع بیشتری از همکاری به دست میآورند، اما، برای مبادله موثر نیستند، چون مردم در حلقههای بستهای، کمکهایشان را مبادله میکنند.
● ولی، در یک فرهنگ «مسؤول و بخشایشگر»، مردم مانند واحدهای فرهیخته هماهنگ با عملکرد عالی فعالیت میکنند؛ کمک به دیگران، به اشتراک گذاری دانش، ارائه آموزش و برقراری ارتباطات بدون این که در قبال بخشایش انتظار و توقع فلج کنندهای داشته باشند. در فرهنگ «مسؤول و بخشایشگر»، جایی که مردم در پی اضافه کردن ارزش بدون کسب امتیاز هستند، شما احتمالاً، بیشتر ارتباط برقرار میکنید و روی کمک شایستهترین افراد حساب باز میکنید، نه فقط کسانی که با آنان بده بستان دارید.
● فرهنگ اجتماع ما به صورت «برنده همه چیز را میبرد» درآمده و به ارزش «مسؤول و بخشایشگر بودن» پاداشی نمیدهد. هنگامی که مدیران جامعه برای پاداش به عملکرد فردی، سیستمهای رده بندی معین را اجرا میکنند، آن ها عملاً بر ضد فرهنگ مسؤولیت شناسی و بخشندگی اقدام مینمایند.
● به رقابت واداشتن مردم علیه یکدیگر، باعث میشود تا ارزش «مسؤول و بخشایشگر بودن» غیر عاقلانه به نظر برسد، مگر این که در ازای «کمک به دیگران»، حداقل به همان اندازه چیزی دریافت شود. در این وضع و حال، مردمی که مسؤولیت پذیر هستند، بخشایش گر هستند، و به دیگران کمک میکنند، به سرعت به هزینههای این کار خود پی میبرند؛ بهره وری آن ها در اثر سوء استفاده گیرندگان کاهش پیدا میکند. در دراز مدت، مردم انتظار این رفتار «حق به جانب و طلبکار» را از یکدیگر خواهند داشت، و برای حفاظت از خودشان، هم چون گیرندگان عمل کرده یا معامله گر میشوند، به طوری که در ازای انجام کمک، انتظار لطف متقابلی را خواهند داشت. این روحیه چرخش چرخ اجتماع را کند میکند (توأم با اقتباسهای آزاد از آدام گرنت).
مأخذ:رسالت
هو العلیم